اسلام‌ستیزی کینه‌توزانه در انگلیس

در پی رشته انفجارهای اخیر در لندن دولت و دستگاههای امنیتی انگلیس بی آنکه ردپائی از عوامل اصلی این حوادث بیابند , موج تازه ای از احساسات کینه توزانه ونژادپرستانه خود علیه مسلمانان این سرزمین را براه انداخته اند.
طی یک هفته اخیر دست کم 10 مسجد در انگلستان توسط افرای که معمولا در این گونه رویدادها از حمایت پلیس برخوردار هستند , به آتش کشیده شده است .
یک بررسی نشان می دهد اقلیت مسلمانان در انگلیس که 2 میلیون از جمعیت 60 میلیون نفری این کشور را تشکیل می دهند , به مراتب بیشتر از سایر کشورهای اروپائی مورد فشار و سوطن دولت و آزار گروههای نژادپرست قرار دارند. این فشار دقیقا در اراده و نگرش دولت این کشور نسبت به مسلمانان دارد.
در اسفند سال 1379 دولت انگلیس طی دستورالعملی دست کم 15 سازمان و گروه اسلامی خاورمیانه را که دفاتری در آن کشور داشته اند را سازمانهای تروریستی و غیرقانونی لقب داده و آنها را تعطیل کرد. در این دستورالعمل که توسط « جک استراو » وزیر خارجه فعلی و وزیر کشور وقت انگلیس صادر شد , جنبش حماس , جنبش جهاد اسلامی فلسطین , حزب الله لبنان , حزب الدعوه اسلامی عراق , جنبش مسلمانان کشمیر و دیگر گروههای اسلامی موجود در کشورهای خاورمیانه عموما « تروریستی » خوانده شدند و به فعالیتشان در انگلستان خاتمه داده شد. از آن زمان به بعد حقوق و هستی اقلیت مسلمانان مقیم انگلیس به هر بهانه ای مورد تعرض پلیس , نیروهای امنیتی و یا نژادپرستان مورد حمایت حکومت لندن قرار گرفته است . از زمان حادثه 11 سپتامبر آمریکا نیز موج سرکوب مسلمانان مقیم انگلیس , سازمان یافته تر و شدیدتر گردید , در پی دخالت نظامی آمریکا و انگلیس در بحران عراق که طبعا مخالفت مسلمانان جهان و انگلستان را به همراه دارد , این سرکوب و قلع و قمع , وحشیانه تر شد و با انفجارهای اخیر در مترو و ایستگاه های اتوبوس لندن نیز این رفتار نژادپرستانه و سرکوبگرانه , گسترده تر و شدیدتر گردید.
این در حالی است که امروزه بسیاری از نخبگان و صاحبنظران سیاسی در آمریکا و اروپا , حادثه 11 سپتامبر را یک « برنامه ریزی صهیونیستی » با هدف فراهم سازی زمینه های تعقیب و سرکوب مسلمانان در جهان و بویژه در خاورمیانه خوانده اند. چنین تحلیلی طی دو هفته اخیر راجع به انفجارهای لندن نیز مطرح شده است . در چنین شرائطی تاسفبارترین نظریه این است که از درون کشورهای اسلامی بعضی افرادی که مسلمان هستند ولی از هویت اسلامی تخلیه شده اند راجع به این گونه حادثه ها اظهار نظر کنند و در مقالات خود در « الشرق الاوسط » و سایر نشریات , « مسلمانان » را عامل این حوادث معرفی کنند و تعمدا نجاست رفتاری دولتهائی مانند واشنگتن و لندن را در این گونه مسلمان ستیزی ها تبرئه سازند.
انگلستان از جمله کشورهای اروپائی است که سخت ترین محدودیتها علیه گروههای اسلامی در آن اعمال می شود. دمکراسی و آزادی انگلیسی , فضای یک سویه ای است که در آن همه آزادند علیه اعتقادات و باورها و حرکت های اسلامی بگویند و بنویسند. ولی این آزادی ادعائی به هیچ مسلمان و گروه اسلامی اجازه فعالیت متقابل رانمی دهد. طبعا از درون چنین فضائی است که امثال سلمان رشدی مرتد , شکل می گیرد.
دولت انگلستان در مقابله با گروههای اسلامی تابع بی چون و چرای آمریکائی هاست . تلقی انگلیسی ها از اسلام و مسلمانی , از بحرانهای سیاسی خاورمیانه و خلیج فارس , از بحران عراق , از صهیونیسم , از 11 سپتامبر , از تروریسم , از حوادث انتحاری و از تمامی رویدادها و تحولات سیاسی جهان دقیقا منطبق بر تلقی آمریکائیهاست . نگرش انگلیسی ها از جهان اسلام , احساسات و باورهای اسلامی , گروههای اسلامی و عقائد و دیانت و مقدسات اسلامی رونوشتی از همان نگرش مغرضانه و کینه توزانه ای است که در آمریکا نسبت به مسلمانان جهان وجود دارد. این شاید ناشی از ضربه ای است که استعمار پیر انگلیس در کشورهای اسلامی از ملل مسلمانی که سالها تحت سلطه و آزار آنان زندگی کرده اند , متحمل شده است . دقیقا به همین دلیل است که جایگاه انگلیس در تاریخچه بسیاری از کشورهای آسیائی چه اسلامی و چه حتی غیر اسلامی آن (مانند هند) به عنوان یک مقطع تاریک و شوم شناخته شده است . به همین دلیل است که هیچ کشوری در آسیا از سوابق همزیستی خود با دربار لندن دفاع نمی کند. نام انگلستان در تاریخ کشورهای آسیایی با مکاری , دوروئی و جنایت و نامردمی آمیخته شده است .
در چنین شرایطی موج سرکوب اقلیت مسلمانان مقیم انگلیس , چه به بهانه انفجارهای اخیر و چه به هر دلیل دیگری که صورت گرفته باشد , تعجب آور نمی نماید.