تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۸۹ - ۰۸:۳۵  ، 
کد خبر : ۱۶۳۹۱۳

فاجعه قرن بیستم

ترجمه: اردلان متین مقدمه: ابرهای قارچ شکلی که در اوت ۱۹۴۵ آسمان هیروشیما و ناکازاکی را فرا گرفت همچون سایه ای سنگین تمام قرن بیستم را در خود فرو برد. صبح روز ۶ اوت بمب افکن های ب-۲۹ آمریکا از میان ابرهای آسمان آبی زیبا بیرون آمدند تا گرد مرگ اولین بمب هسته ای جهان را که سازندگانش آن را «بچه کوچک» می خواندند، بر فراز شهر هیروشیما بپاشند. ساعت ۸‎/۱۵صبح، بمب در ۵۸۰ متری بالای شهر منفجر شد و گلوله آتشینی ایجاد کرد که مثل خورشیدی کوچک با درجه حرارت کانونی یک میلیون درجه سانتیگراد می سوخت. طی یک ثانیه این گلوله آتشین به فاصله ۲۸۰ متری رسید و حرارت سطح را به ۴ هزار درجه سانتیگراد رساند. گرمای سوزان اشعه های اتمی در همه جهت پراکنده شد و دهها هزار انسان و هر جاندار دیگر را از روی زمین محو و ساختمان ها و خودروهای درون خیابان را ذوب کرد و این شهر ۴۰۰ ساله را به تلی از خاکستر تبدیل کرد. ۴۸ هزار ساختمان شهر هیروشیما با خاک یکسان شد. علاوه بر بحث های رسانه ای در جهان، هنوز در خود آمریکا هم این فاجعه محور بحث هایی از جوانب مختلف است. در بخش اول مطلب حاضر دیوید کندی استاد تاریخ دانشگاه استنفورد از منظری تاریخی اخلاقی به این موضوع پرداخته است. بخش دوم هم خاطراتی از خلبانان پروازهای هولناک هیروشیما و ناکازاکی است. این مطلب را به نقل از تایم می خوانید.

هری ترومن در ۱۲ آوریل ۱۹۴۵ در حالی که دست چپش را روی انجیل گذاشته بود سوگند ریاست جمهوری را به جا آورد و دوران مسئولیتش را آغاز کرد. ۱۳ روز بعد او اولین گزارش مفصل درباره تلاش آمریکا در تولید یک سلاح اتمی را دریافت کرد. این فرآیند بعد از سه سال وقت و هزینه فوری، به نقطه اوج خود نزدیک می شد. نه هنری سیمسون وزیر جنگ و نه لسلی گرووز ناظر ارشد طرح اتمی عجله ای برای رساندن حرف هایشان به گوش رئیس جمهور جدید نداشتند، چون می دانستند همه گزینه های مهم درباره ساخت چنین بمبی پیش از این طی شده و به پایان رسیده است. به همین دلیل گفت وگوی آنها با رئیس جمهور در ۲۵ آوریل بدون مشکل خاصی انجام شد.
سیمسون در آن جلسه که ۴۵ دقیقه به طول انجامید به ترومن گفت:«طی چهار ماه ما ساخت هولناک ترین سلاحی را به پایان می بریم که تاکنون در تاریخ بشر وجود داشته است.»هیچ یک از حاضران آن جلسه تردیدی نداشتند که این سلاح به محض آماده شدن مورد استفاده قرار می گیرد و هر چه زودتر آماده شود بهتر است. هیچ کس هم این موضوع را به چالش نگرفت.
طرح اتمی آمریکا از سال ۱۹۳۹ آغاز شد، وقتی آلبرت اینشتین به فرانکلین روزولت هشدار داد آلمان در حال تولید سلاح اتمی با استفاده از ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۵-u است. به همین دلیل برنامه هسته ای آمریکا از بیم آن که آلمان در این رقابت پیروز شود و به اولین قدرت اتمی جهان تبدیل شود، با شتاب و جدیت آغاز شد. اگر آمریکا در همان زمان به این بمب دست می یافت بدون شک آن را اولین بار علیه آلمان به کار می برد.
اما جنگ در اروپا پیش از ساخت آن بمب به پایان رسید. سیمسون در اول ماه مه ۱۹۴۵ کمیته ای موقت را مسئول مشاوره در استفاده از بمب علیه ژاپن کرد. در سال های گذشته تحقیقات و بررسی های گسترده ای صورت گرفته تا شاید در فعالیت یک ماهه این کمیته نشانه ای از وجود روند تصمیم گیری بدست آید که در آن درباره استفاده از سلاح هسته ای هشدار داده شده باشد. اما هیچ نشانه ای هنوز به دست نیامده است.
سیمسون ابتدا از این کمیته خواست توصیه هایی درباره چگونگی و نه ضرورت و عواقب استفاده از این سلاح جدید ارائه کند. اعضای این کمیته فقط ۱۰ دقیقه آن هم سر میز ناهار درباره عواقب احتمالی استفاده از این بمب در منطقه ای کم جمعیت بحث کردند. درباره هیچ گزینه جایگزین دیگری حرفی به میان نیامد. این کمیته بدون صلاحیت، توصیه کرد که «از این بمب باید هر چه زودتر علیه ژاپن استفاده شود.»
بعدها ترومن در خاطراتش نوشت:«من بمب اتمی را یک سلاح نظامی می دانستم و تردیدی نداشتم که باید از آن استفاده کرد. هیچ اظهار نظری از هیچ کس دیگر هم نشنیدم که حاکی از خلاف این نظر باشد.»
وینستون چرچیل هم در نوشته هایش این موضوع را تأیید می کند. اسناد موجود هم تناقضی در این مورد نشان نمی دهد. فرود آوردن بمب اتمی در ۶ اوت ۱۹۴۵ در ژاپن یکی از قوی ترین نمونه های نتایج از پیش تعیین شده تاریخ است؛ گویی که همه می دانستند این اتفاق می افتد.
در ژاپن اما محو شدن هیروشیما در اثر انفجار هسته ای، نتایج آنی در پی نداشت. دانشمندان ژاپنی بعد از ارزیابی خسارات وارده به هیروشیما ابراز تردید کردند که آمریکایی ها برای ساخت بمب های هسته ای بیشتر رادیو اکتیو به اندازه کافی داشته باشند. آنها گفتند، هیروشیما شاید واقعه ای منحصر به فرد باشد که دیگر قابل تکرار نیست. بعد از اعلان جنگ شوروی علیه ژاپن در ۸ اوت و وقوع دومین حمله هسته ای آمریکا این بار به ناکازاکی در ۹ اوت، امپراطور هیروهیتو در اقدام نادری با صدور فرمان مستقیم سیاسی بر خلاف نظر فرماندهان نظامی اش پایان جنگ را اعلام کرد. فرماندهان نظامی ژاپن می گفتند جنگ باید تا آخر ادامه داشته باشد، اما امپراطور هیروهیتو اعلام کرد:«من بغض خود را فرو می برم و از پیشنهاد قبول اعلامیه نیروهای متحد حمایت می کنم.» در این اعلامیه تسلیم بی قید و شرط ژاپن خواسته شده بود. بمب های اتمی سرانجام جنگ را به زیان ژاپن به نتیجه رساند. اما جرقه بحث و جدال اخلاقی را ایجاد کرد که تا امروز هم ادامه دارد. این بحث به موضوعی بزرگتر از خود بمب ها مربوط می شود، موضوعی که ریشه آن به پیش از این جنگ باز می گردد.
در سال ۱۹۳۳ وزارت جنگ آمریکا طرح رقابت برای دستیابی به نوع جدیدی از بمب ها را آغاز کرد که بمب های استراتژیک خوانده می شدند. اگرچه آلمان ، ژاپن و ایتالیا در جنگ جهانی دوم غیر نظامیان را بمباران می کردند، اما فقط آمریکا و انگلیس دکترین جنگی خود را حول محور حملات هوایی گسترده استراتژیک و کشاندن جنگ به اجتماع غیرنظامیان دشمن شکل دادند. در اروپا بمب افکن های ب-۱۷ و ب-۲۴ آمریکا تلاش زیادی کردند تا حملات خود را به اهداف ارزشمند اقتصادی و نظامی محدود کنند. اما در جنگ با ژاپن بمب افکن های ب- ۲۹ دوربرد به طور سیستماتیک و سازمان یافته حملات گسترده ای علیه ۶۶ شهر از بزرگترین شهرهای ژاپن انجام دادند که به مرگ ۹۰۰ هزار غیرنظامی منجر شد. این رقم بسیار بیشتر از قربانیان هیروشیما و ناکازاکی بود. سلاح هایی که این دو شهر بداقبال را هدف قرار داد، نوآوری تکنولوژیکی بود که عواقب و پیامدهای هولناکی برای آینده بشریت دارد. اما آمریکا مدت ها پیش از این واقعه، وقتی هدف گرفتن شهروندان غیرنظامی را به عنوان ابزار مشروع جنگ پذیرفت، از آستانه اخلاق بشری عبور کرده بود. این تصمیم عامدانه و آگاهانه بود و همین نکته است که باید محور بحث های اخلاقی قرار گیرد.
مردانی که بمب را فرو ریختند
چهار تن از سرنشینان نظامی هواپیماهایی که بمب های هسته ای را روی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی فرو ریختند اکنون در هشتمین دهه از عمرشان آن روزها را بسیار دقیق به خاطر دارند.
یکی از آنها تئودور ون کرک هلندی ۸۴ ساله و جهت یاب بمب افکن ب-۲۹ است که فاجعه هیروشیما را رقم زد. او می گوید فرمانده عملیات پیش از شروع پرواز گفت، قرار است کاری کنیم که هنوز نمی توانم درباره جزئیات آن چیزی بگویم. اما اگر این کار انجام شود جنگ یا پایان می یابد یا کوتاه می شود. روزی برای این کار انتخاب شد که هوا از همه نظر مساعد بود. اعضای گروه پرواز ساعت ۱۰ شب فراخوانده شدند و وظیفه هریک به طور خاص به خودش گوشزد شد. همانجا بود که به ما گفتند قرار است بمب اتم حمل کنیم و ممکن است این بمب حتی در خود هواپیما منفجر شود. بعد از جلسه هیچ کس نتوانست تا صبح بخوابد ساعت پرواز ۲‎/۴۵ صبح بود. قبل از پرواز چند نفری برای گرفتن عکس و مصاحبه با ما آمدند.
ون کرک می گوید به عنوان جهت یاب پرواز حرف زیادی برای گفتن به خبرنگاران نداشته است. مدت زمان پرواز ۱۲ ساعت و ۱۵ دقیقه بوده، وظیفه او سر موقع رساندن هواپیما بر فراز هیروشیما بوده است.
به سرنشینان هواپیما گفته شد هر چیز غیراضافی که به سنگین شدن هواپیما کمک می کند از خود دور کنند. وقتی بمب ها فرود آمد هواپیما ناگهان سبک شد و اوج گرفت و به سرعت از محل دور شد. تنها چیزی که از هواپیما قابل مشاهده بود ابرهای روشنی بود که هیروشیما را فرا گرفت؛ انرژی قابل توجهی آزاد شده بود و همه جا را فرا گرفته بود. آنچه در ذهن همه ما تکرار می شد فقط این جمله بود: «جنگ پایان یافت.»اما هیچ کس خوشحال نبود چون همه می دانستند آن پایین تعداد زیادی میان دود و خاکستر مدفون شده اند.
موریس جیسون ۸۳ ساله که مسئول آزمایش فعالیت الکترونیک بمب از باطری تا ساعت و دیگر فرآیندهای الکترونیک آن بود، درباره پایان کار و بازگشت هواپیماها به آمریکا می گوید:« وقتی بازگشتیم عده زیادی منتظرمان بودند، گروه هایی از ارتش، نیروی دریایی، ژنرال های نیروی هوایی و دریا دارها. گروه پرواز برای شرکت در جلسه ای دیگر جمع شدند.»
فردریک آشوورت ۹۳ ساله مسئول کنترل بمب ها در هواپیما ب-۲۹ مهاجم به ناکازاکی می گوید: بعد از پرتاب بمب یک دور گرد ابر سفیدی که بر فراز شهر ایجاد شد گشتیم اما باید به سرعت فرود می آمدیم چون سوختمان رو به اتمام بود. مستقیماً به اوکیناوا رفتیم. چند بار از برج مراقبت تقاضای اجازه پرواز کردیم اما پاسخی نشنیدیم. سرانجام اعلام کردیم که در حال فرود هستیم. بعد از سوخت گیری و در حال بازگشت مطلع شدیم که ژاپن قصد تسلیم شدن دارد.
تجربه چارلز آلبری ۸۴ ساله کمک خلبان بمب افکن ب-۲۹ ناکازاکی، متفاوت تر و عجیب تر از دیگران است. او یک هفته یا ۱۰ روز بعد از حمله به ناکازاکی با یک هواپیمای باری ۵۴-c به این شهر بازگشته تا چند پزشک و امدادگر غیرنظامی برای کمک به قربانیان ببرد. او می گوید:«نفرت در چشم مردمی که از پنجره به ما زل زده بودند دیده می شد. تا وقتی شاهد صحنه های هولناک آن شهر نبودم هیچ گاه فکر نمی کردم این بمب چنین کارهایی می کند.»
او آرزو می کند که دیگر هیچ گاه از چنین بمبی استفاده نشود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات