تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۳۸۹ - ۰۷:۱۶  ، 
کد خبر : ۱۷۶۵۴۰

بیگانه‌ستیزی، مقدم بر خلع سلاح مردم افغانستان


نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحد درکابل دیروز جمعه پایان رسمی برنامه « جمع آوری اسلحه » و خلع سلاح افراد غیرمسئول درافغانستان را اعلام کرد.
یک سخنگوی این دفتر در کابل گفت : بیش از 60 هزار فرد مسلح غیرمسئول در افغانستان خلع سلاح شده اند. وی همچنین گفت : در این برنامه , بیش از 34 هزار اسلحه خفیف و سنگین جمع آوری شد که نزدیک به 15 هزار قبضه از آنها دراختیار نیروهای ارتش ملی افغانستان قرار گرفته است . این سخنگو افزود پس از این , هیچ فردی در افغانستان اجازه نخواهد داشت از اسلحه استفاده کند و یا آن را با خود حمل کند , به جز افرادی که عملا در ارکان های امنیتی کار می کنند و آنهایی که مجوز حمل اسلحه از سوی وزارت داخله (کشور) افغانستان را دریافت کرده اند.
عملیات خلع سلاح عمومی در افغانستان از پائیز سال 1381 متعاقب تعرض نظامی آمریکا به این کشور و بی توجه به بافت سنتی و فرهنگی جامعه این کشور آغاز شده ولی با این همه , تداوم ناامنی درافغانستان و لااقل ادامه حملات نظامیان اشغالگر آمریکائی به مردم از یکسو و مقاومت و حملات متقابل بعضی گروههای مسلح و از جمله طالبان از جانب دیگر رویدادهائی هستند که نشان می دهد هر تلاشی از جانب حکومت برای خلع سلاح مخالفین , تا زمان از بین رفتن ریشه های اصلی ناامنی و بی ثباتی که مداخله خارجیها از عوامل اصلی آن به شمار می رود , بی ثمر خواهد بود. عملیات خلع سلاح در کشوری که اسلحه , بخشی از اثاثیه و ابزار ضروری زندگی مردم شده و لااقل یک نسل آن با این ابزار خو گرفته و آن را متضمن امنیت خود می شمارند , کار چندان سهلی به نظر نمی رسد.
مردم افغانستان به دلیل تجاربی که از رویدادهای تاریخ کشور خود دارند , همواره زندگی شان با اسلحه عجین شده است . جامعه این کشور به خاطر اصطکاک های قومی , پراکندگی های قبیله ای و از همه مهمتر تعرض گاه و بیگاه نیروهای خارجی همواره به اسلحه به عنوان ابزار دفاع از هویت , تامین منافع و ایستادگی در برابر بیگانگان نگریسته است . این شیوه نگرش در جامعه ای که هیچ یک از این نابسامانیهای قومی , سیاسی و اجتماعی در آن هنوز حل نشده است قابل درک است . جامعه افغانستان جامعه ای است که در قرن نوزدهم میلادی به دفعات تعرض نظامیان انگلیسی را شاهد بوده , در قرن بیستم تهاجم وحشیانه نظامیان روس را نظاره گر بوده و اکنون در آغاز قرن بیست یکم میلادی مداخله توام با جنایت نظامیان آمریکایی را بر پرونده آلام خود افزوده است . در هر مقطعی سیاستمداران حاکم فقط به تامین مطامع بیگانگان و منافع خودو اطرافیان خویش می اندیشیدند .توجه به حقوق , رفاه و هستی مردم , کمتر دغدغه حاکمان بوده است . در نتیجه مردم افغانستان بجای چشم امید دوختن به همت دولتها , چشم به قبیله خود وتشکلهای قومی وفرقه ای خود می دوختند.این پدیده که زمینه ساز استقلال هر قوم از قوم دیگر می گردید درکنار عامل تعدد اقوام ونژادها در افغانستان و ویژگی کوهستانی این کشور تشکل های قومی و نژادی افغانستان را تا سر حد امکان از یکدیگر دور می ساخت . به همین دلیل بود که ابزاری به نام اسلحه در خدمت تامین منافع هر قوم و قبیله قرار گرفت.
این وضعیت که طی سالهای طولانی ادامه یافت از یکسو بستر لازم برای رقابتها و منازعات قومی و قبیله ای را فراهم ساخت و از سوی دیگر جامعه افغانستان را از قافله پیشرفت و تمدن دور نگاه داشت.
بیگانگانی که با دخالت های خود در افغانستان عامل چنین وضعیتی در کشور بودند و یا در تشدید آن کمک می کردند , هدفشان غارت ثروتها و منافع افغانستان از طریق تفرقه و جدائی اقوام این کشور بوده است.
اگرچه هربار با تعرض نیروهای خارجی , مردم افغانستان حتی المقدور این گونه اختلافات استعماری را کنار می نهادند و متحدا درجهت بیرون راندن دشمن بیگانه همت می گماشتند , ولی زمینه این اختلافات همچنان در بطن جامعه افغانستان به عنوان یکی از عوامل بی ثباتی اجتماعی باقی مانده است.
مردم افغانستان احساس می کنند تا زمانی که نیروهای متجاوزبیگانه در کشورشان حضور فعال دارند و تا زمانی که این نیروها منافع نامشروع خود را در تفرقه و جدائی اقوام و نژادهای افغان از یکدیگر جستجو می کنند , طرح خلع سلاح عمومی تنها جلوه جدیدی از یک هجوم برنامه ریزی شده با هدف سرکوب و تحقیر جامعه این کشورمحسوب می شود و باید در برابر آن مقاومت کرد.
شعار خلع سلاح جامعه افغانستان در شرائطی که آمریکائیها حضور مداخله جویانه و نامشروع خود را در این کشور حفظ کرده و به تشنج و فتنه انگیزی و قتل غیرنظامیان افغان سرگرم هستند درست مثل شعار خلع سلاح خاورمیانه از وجود جنگ افزارهائی هسته ای علیرغم حضور قدرت نامشروع و هسته ای اسرائیل درمنطقه است . بدیهی است با وجود یک قدرت غاصب در یک قلمرو جغرافیائی نمی توان دیگران را دعوت به آرامش وتسلیم کرد.
مردم می پرسند چگونه است که سرباز متجاوز آمریکائی در کشتار غیرنظامیان بی دفاع افغانستان باید آزاد باشد ولی مردم ستمدیده این کشور ا زحقوق اولیه خویش یعنی « حق دفاع از خود » محروم بمانند؟
بیگانگانی که در یک دوره 2 ساله خون هزاران نفر از مردم غیرنظامی را در شهرهای افغانستان به زمین می ریزند حق دارندمسلحانه در سرزمین دیگران , حضور جنایتبار خود را حفظ کنند ولی مردمی که حتی در جشن ازدواج هم امنیت جانی ندارند و دهها نفرشان بدست همان متجاوزین خارجی یکجا به خاک و خون کشیده می شوند , حق حمل اسلحه برای دفاع از خود راندارند! آیا این پدیده به منزله بزرگترین بی حرمتی به شعور یک ملت با فرهنگ نیست و آیا کسانی که با وجود این جنایات نابخشودنی از حضور نامشروع متجاوزین درخاک یک کشور ستمدیده دفاع می کنند , خائن به ملت خود , به دین خود , و به تاریخ کشور خود نیستند؟

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات