تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۲  ، 
کد خبر : ۱۸۵۷۷۱

جنگ‌های آینده بر سر گاز


ناصر پورحسن
اگرچه بحران گاز بین روسیه و اوکراین یا به تعبیری میان روسیه و اروپا فروکش کرده، اما توافقنامه پیچیده‌ای که مقامات مسکو و کی‌یف امضا کرده‌اند، چشم‌انداز مبهم و تیره و تاری را ترسیم می‌کند. بحران اخیر، از زوایای گوناگون قابل بررسی است. یکی از این زوایا به جایگاه گاز در میان سایر منابع انرژی اختصاص دارد. با توجه به اینکه هنوز سوخت‌های غیر‌فسیلی ـ‌ با قیمت و کیفیت مناسب ـ نتوانسته‌اند وارد بازار شوند،‌ اهمیت نفت و گاز به عنوان قدیمی‌ترین منابع انرژی فسیلی همچنان رو به افزایش است.با توجه به اینکه قیمت نفت نسبت به سالهای گذشته، بسیار افزایش یافته است، به گونه‌ای که به رقم بی‌سابقه 70 دلار و 80 سنت در سال 2005 رسید، اهمیت گاز رو به افزایش پیدا می‌کند. هم اکنون رقابتی بین سه قطب مصرف کننده گاز در دنیا وجود دارد. آمریکا، اروپا و کشورها شرق آسیا اضلاع این مثلث بازار مصرف گاز را تشکیل می‌دهند، البته با توجه به افزایش رشد اقتصادی چین و هند، این دو کشور به تدریج به عمده‌ترین واردکنندگان گاز تبدیل می‌شوند. برخلاف نفت که در کشورهای زیادی وجود دارد به گونه‌ای که این منبع علاوه بر حوزه خلیج‌فارس در دریای شمال، آمریکای جنوبی، شمال آفریقا و... وجود دارد، تعداد کشورهای صاحب گاز در دنیا معدود است. ایران با 971 تریلیون متر مکعب پس از روسیه با یک هزار و هفتصد تریلیون متر مکعب دومین کشور دارنده منابع گاز است. قطر با 910 تریلیون متر مکعب در رتبه سوم قرار دارد و سایر کشورهایی که دارای ذخایر گاز هستند، بسیار کم می‌باشند.
همانگونه که ذکر شد قیمت نفت همچنان رو به افزایش است، به همین دلیل گاز که مزیت‌های ویژه‌ای نسبت به نفت دارد، با قیمتی معادل یک‌ سوم نفت، بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
مصرف نفت همچنان در حال افزایش است،‌ به گونه‌ای که پیش‌بینی می‌شود در سال 2025 میزان تقاضای روزانه نفت از 84 میلیون بشکه کنونی به 121 تا 130 میلیون بشکه در روز افزایش یابد، به همین دلیل تلاش برای جایگزینی گاز به جای نفت طی سالهای گذشته بسیار چشمگیر بوده است. البته موضوع انتقال گاز به دوره پس از فروپاشی شوروی برمی‌گردد. شرکتهای بزرگ آمریکایی و اروپایی به جمهوری‌های شوروی سابق هجوم آوردند و سرمایه گذاری‌های زیادی انجام دادند. به دلایل اقتصادی،‌ سیاسی و جغرافیایی،‌ انتقال گاز از این جمهوری‌ها که عمده‌ترین منبع گاز آنها در حاشیه دریای خزر هستند تاکنون میسر نشده و تنها خط لوله انتقال نفت از باکو به تفلیس و سپس جیهان احداث شده و قرار است به موازات این خط لوله نفت، یک خط لوله گاز نیز احداث شود.
چون از نظر اقتصادی انتقال نفت از مسیر باکوـ جیهان با صرفه نیست، از این رو بعید به نظر می‌رسد که رویای احداث خط لوله گاز در این منطقه عملی شود.
طرح‌هایی نیز درباره انتقال گاز آسیای مرکزی و قفقاز به شرق آسیا مطرح شده، اما تاکنون جنبه عملی به خود نگرفته‌اند.
در حوزه خلیج‌فارس، ایران تلاش کرده است که بازار فروش انرژی خود را متنوع‌تر کند تا در اوضاع بحرانی،‌ از قدرت مانور بیشتری برخوردار باشد، به همین دلیل موضوع انتقال گاز به هند از طریق پاکستان را طی دو سال اخیر پیگیری کرده است. ایران و هند قرارداد 25 ساله‌ای به ارزش 22 میلیارد دلار برای انتقال گاز از طریق پاکستان امضا کرده‌اند. پاکستان که از نظر مصرف انرژی ، بازار بزرگی دارد، از یک طرف به دنبال تامین بخشی از نیازهای خود از طریق خط لوله مذکور است و از طرف دیگر می‌خواهد مبلغی نیز به عنوان حق عبور گاز از ایران و هند دریافت کند. ایران تمایل دارد خط لوله انتقال گاز به هند که آن را خط لوله صلح نامیده است به چین نیز ادامه یابد. البته ایران قرارداد صد میلیارد دلاری نیز با چین منعقد کرده است. خط لوله انتقال گاز ایران به هند با موانع اساسی روبه‌روست که تحقق آن را بسیار مشکل می‌کند. آمریکا به صراحت به مقامات دهلی نو و اسلام آباد اعلام کرده که با ساخت این خط لوله مخالف است. واشنگتن در این رابطه یک‌بار به هند اعلام کرد که باید بین ایران و آمریکا یکی را انتخاب کند. دولت بوش برای عدم تحقق این ایده ایران حتی به دهلی نو وعده همکاری در ساخت چندین نیروگاه هسته‌ای را داده است، این وعده از سوی برخی از مقامات آمریکا نیز مورد انتقاد قرار گرفت، زیرا نقض تعهدات دولت بوش است. هند از جمله معدود کشورهایی است که هنوز پیمان منع گسترش هسته‌ای را امضا نکرده است.
آمریکا بارها از ایران انتقاد کرده که چرا به علت منابع فراوان نفت و گاز، به دنبال انرژی هسته‌ای پرهزینه است. در همین حال، تا کنون در یک رفتار متناقض اجازه نداده که ایران از منابع نفت و گاز خود استفاده کند.
آمریکا بارها از ایران انتقاد کرده که چرا به علت منابع فراوان نفت و گاز، به دنبال انرژی هسته‌ای پرهزینه است. در همین حال، تا کنون در یک رفتار متناقض اجازه نداده که ایران از منابع نفت و گاز خود استفاده کند.
با توجه به جدالی که بر سر فعالیت‌های هسته‌ای ایران وجود دارد، احداث خط لوله صلح ایران به هند بسیار مشکل است.
موضوع انتقال گاز تنها مختص به ایران و جنوب شرق آسیا نیست. روسیه که دارای بزرگترین منابع گاز دنیاست، می‌کوشد از این منبع به عنوان یک اهرم فشار استفاده کند.
اگرچه دوره جنگ سرد که اتحاد جماهیر شوروی برای بیش از نیم قرن یکی از عاملان آن بود، به پایان رسیده، اما تحولاتی که در طی دو سال اخیر میان غرب و روسیه به وجود آمده، نشانگر نوعی جنگ سرد جدید است و احتمال می‌رود در آینده شدت بیشتری به خود بگیرد.
بحران اخیر گاز میان روسیه و اوکراین بخشی از وضعیت مذکور است. گاز پروم، غول نفتی و گازی روسیه مالک 16 درصد از ذخایر اثبات شده گاز دنیاست و بر 20 درصد تولید جهانی این منبع انرژی کنترل دارد. به همین دلیل است که گاز پروم یک بازیگر تعیین کننده ژئواکونومیک محسوب می‌شود. جایگاه این نقش مهم در تصمیم گاز پروم در اول ژانویه برای کاهش عرضه گاز به اوکراین و متعاقب آن بسیاری از کشورهای اروپایی به نمایش گذاشته شد. پس از تصمیم ماه گذشته اتحادیه اروپا برای دادن موقعیت «بازار اقتصادی» به اوکراین، روسیه در همکاری خود با اوکراین و بلاروس، تفاوت قائل شد و اعلام کرد که اوکراین باید مبلغ بیشتری برای دریافت گاز پرداخت نماید. به نظر مسکو، قیمت‌هایی که با ملاحظات سیاسی بسیار پایین هستند، هنگامی که تجارت با دموکراسی‌های بازار ارتباط داشته باشد، دیگر تناسبی ندارد.
اتریش، آلمان، مجارستان، ایتالیا و رومانی برای دریافت هر یک هزار متر مکعب گاز، 230 دلار برای گاز پروم پرداخت می‌کنند. سال گذشته هنگامی که مقامات اوکراین و روسیه مذاکره می‌کردند، مقامات کی‌یف اعلام کردند چون این کشور به عمده‌ترین محل انتقال گاز روسیه به اروپا تبدیل شده است، از این رو باید مسکو، گاز را به قیمت کمتری به اوکراین بفروشد. در همین راستا،‌ هنگامی که بحران میان اوکراین و مسکو بالا گرفت، کی‌یف اعلام کرد که آماده است برای هر هزار متر مکعب گاز، فقط 50 دلار بپردازد، اما گاز پروم واکنش بسیار شدیدی در مقابل این درخواست مقامات اوکراین از خود نشان داد و قیمت گاز را بسیار بالا برد.
البته مشخص بود که مباحث مربوط به اقتصاد بازار اگر چه از نظر رسمی صحیح است، اما نوعی فشار سیاسی اوکراین علیه مسکو بود. گاز پروم یک ابزار مهم برای تعقیب اهداف و منافع سیاسی مسکو است. سیاست‌های اقتصادی بین‌المللی ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه و سیاست‌های گاز پروم یکدیگر را تکمیل می‌کنند. هم اکنون پوتین بر این غول انرژی کنترل دارد و حتی اگر در انتخابات سال 2008 از قدرت کنار رود نیز به طور غیر‌مستقیم بر این بازیگر عمده کنترل دارد.
استراتژی عمده بین‌المللی پوتین این است که روسیه در دنیای چند قطبی جدید، بازیگر بزرگی در میان کشورهایی چون چین، هند و کشورهای اوراسیا باشد.
از نظر پوتین، دوستی روسیه با آمریکا و دولتهای غربی تنها در صورتی ممکن خواهد بود که آنها منافع روسیه را در شرق اروپا، قفقاز و آسیای میانه محترم بشمارند، اما اتحادیه اروپا و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در حوزه منافع روسیه نفوذ کرده و دوستی مذکور به خطر افتاده است.
از نظر مسکو، گسترش ناتو به سوی جمهوری‌های سابق شوروی یک تهدید استراتژیک بزرگ محسوب می‌شود که غیرقابل تحمل است. نبردی را که هفته گذشته بر سر گاز با اوکراین به وجود آمد، باید در همین رابطه تفسیر کرد. از نظر ژئوپلتیک، در صورتی که اوکراین به یک کشور دشمن برای روسیه تبدیل شود، امنیت استراتژیک روسیه در منطقه آسیای مرکزی و دریای سیاه به خطر خواهد افتاد. به همین دلیل است که مسکو از طریق گاز پروم، از عرضه گاز به عنوان یک سلاح سیاسی برای نفوذ در اوکراین استفاده می‌کند.
اگر چه این گرفتن باج سبیل، از نظر بین‌المللی، کمکی به بهبود تصور از روسیه نمی‌کند،‌ اما پوتین از این اقدام برای تبدیل روسیه به یک قدرت بزرگ استفاده می‌نماید.
از وقتی که کشورهای اروپایی غربی به شدت به واردات گاز طبیعی از روسیه متکی شده‌اند، موضع پوتین در قبال اوکراین می‌تواند روابط روسیه و اروپا را به خطر بیندازد. البته اگر اعتبار روسیه به عنوان یک عرضه کننده مطمئن بین‌المللی خدشه دار شود،‌ این مساله می‌تواند باعث ایجاد بحران‌های منطقه‌ای مهمی شود.
مسکو به دلیل دوری از تباه شدن روابطش با کشورهای عضو اتحادیه اروپا و به ویژه فرانسه و آلمان، به دنبال یافتن راه‌حلی است، در عین حال می‌خواهد درباره سیاست‌های اوکراین، در زمینه نزدیکی با آمریکا و ناتو نیز به کی‌یف هشدار دهد.
کشورهای اروپایی ممکن است در منازعه روسیه و اوکراین، با دادن کمک‌هایی به کی‌یف، بخشی از افزایش قیمت گاز را جبران کنند.
از نظر سیاسی، بحران اوکراین و روسیه در فصل اول سال جاری میلادی ادامه خواهد یافت. چون ویکتور یوشچنکو رئیس‌جمهور اوکراین با متحد سابق خود یولیا تیموشنکو که از طرف روس‌ها حمایت می‌شود، به رقابت خواهد پرداخت، پوتین می‌خواهد پیام بسیار محکمی برای کی‌یف و سایر رهبران غربی بدهد که نقش مسکو را در تحولات اوکراین نادیده نگیرند. اتحادیه اروپا و اتریش که رئیس دوره‌ای آن است، تمایل دارد با تقابل روسیه با اوکراین حداقل طی شش ماه آینده بسیار پرهزینه نباشد.
با وقوع انقلابهای رنگی که طی دو سال اخیر باعث سرنگونی سه رژیم طرفدار مسکو درجمهوری‌های سابق شوری شده‌اند، بار دیگر گسترش ناتو به سوی شرق موجبات نگرانی‌های حاکمان کاخ کرملین را فراهم کرده است. در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان افرادی روی کار آمده‌اند که تمایل خود را برای دوری از مسکو و پیوستن به ناتو اعلام کرده‌اند. این تصمیمات،‌ موجب واکنش شدید مسکو شده که یکی از آنها قطع صادرات گاز به اوکراین بود. به نظر می‌رسد، گاز و انقلاب‌های رنگی، یکی از ابزارهای رویایی روسیه و غرب در سالهای آینده باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات