تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۳:۳۷  ، 
کد خبر : ۱۸۶۴۳۷

مدرس، آغازگر بینش دینی در عصر مشروطه


مریم ایوبی
شهید ‌آیت‌الله سیدحسن مدرس از جمله نوابغ و بزرگ‌مردان نیم ‌قرن اول مشروطه است که نظیر آن در تاریخ کمتر دیده شده است. اندیشه‌ سیاست توام با دیانت او چراغ بینش و شعله‌های فروزان راه‌ دانش سرگشتگان وادی مبارزه و تلاش در راه کسب آزادی و استقلال گردید.
دورانی که مرحوم مدرس در آن پا به عرصه نهاد یکی از دورانهای پرتلاطم تاریخ ایران بود. عصری که می‌رفت تا ثمره خون مجاهدان،‌آزادیخواهان و مشروطه‌طلبان پایمال چکمه‌های نظامی یک دیکتاتور تمام عیار، یعنی رضاخان گردد. زمان ورود او به صحنه سیاست مقارن است با زمانی که روحانیت پس از رهبری مشروطه سرخورده و به حاشیه رانده شده بودند و تجددطلبان بر سیاست آن روز سلطه یافته بودند.
جریانی که در این دوره حاکم بود و به دو دسته تقسیم می‌شد:
1)جریانی که سعی داشت ایران اسلامی را به یک کشور وابسته،‌بی‌هویت و خودباخته در مقابل تمدن و تکنولوژی غرب تبدیل نماید و پرچم جدایی دین از سیاست را بر قله این کشور به احتزاز در آورد. این جریان توسط روشنفکران ترویج می‌شد.
2)جریانی که هر چند می‌رفت تا به خاموشی بگراید، اما هنوز افرادی بودند که سعی در فروزان نگه داشتن شعله‌های آن داشتند. این جریان توسط روحانیون و اسلام‌خواهان اداره می‌شد که خواهان اسلامیزه کردن قانون بودند. این جریان با شیخ‌ فضل‌الله نوری و موضع‌گیریهای سیاسی او آغاز گشت و با حضور مدرس،‌به اوج رسید. این جریان خط بطلانی بر اندیشه تجدد خواهان و روشنفکران غرب زده بود.
اقدامات مدرس برخاسته از شرایط خاص سیاسی آن روز و الهام یافته از دوران حضورش بود. او عالمی سیاستمدار بود. در سال 1287 در قریه سرابه کچو از توابع اردستان متولد شد. تا سال 1328 مشغول کسب علوم و معارف دینی گردید. در این مقام به چنان اشتهاری رسید که با تاثیر علما و مراجع نجف،‌مرجعیت شیعیان هند به ایشان پیشنهاد شد. (هرچند به دلیل دغدغه‌های ملی و میهنی نپذیرفت)
مدرس در حالی که فقیه و مرجعی مسلم و محرز بود. بینش سیاسی فوق‌العاده‌ای داشت و به رغم اینکه بسیاری از معاصرانش در حوزه‌های علمیه کنج عزلت گزیده بودند، شهید مدرس سیاست را ترجمان دیانت بیان کرد و با شعار سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما در عین سیاست ماست(1) مبارزه مکتبی خود را بر ضد استبداد و استکبار پی‌ریزی کرد.
فعالیت سیاسی او با ورود به مجلس دوم به پیشنهاد آیت‌الله آخوند خراسانی و آیت‌الله مازندرانی به عنوان یکی از علما و مجتهدان طراز اول مجلس شورای ملی آغاز شد. از جمله مواردی که منجر به درخشش مدرس در مجلس دوم گردید. نطق کوتاهی بود که یکسال بعد از ورود به مجلس در ذی‌الحجه 1329 به مناسبت اولتیماتوم روسیه ایراد کرد و نمایندگان را به مخالفت تشجیع نمود و با این کار روسیه نتوانست به مطامع استعماری خود دست یابد.
در پی بروز جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط دول بیگانه،‌در حالی که قشون روس قصد اشغال تهران را داشتند به پیشنهاد مدرس و موافقت مجلس قرار شد یک دولت سایه در کنار دولت اصلی تشکیل شود تا در صورت سقوط احتمالی دولت مرکزی زمان امور را به دست گیرد. این دولت سرانجام کابینه مهاجرت را تشکیل داد که از سوی متحدین حمایت می‌شد. مدرس دراین دولت،‌پست وزارت عدلیه را عهده‌دار بود. پس از حرکت مهاجران به همراهی عده‌ای از وکلا و آزادی‌خواهان، قشون روس آنان را تعقیب کرد. در قم کمیته دفاع ملی تشکیل شد و مدرس به عنوان یکی از چهار نفر هیات رئیسه قبول مسوولیت کرد. در قریه رباط کریم- نزدیک قم- بین مهاجران و اشغالگران زد و خورد سختی صورت گرفت. مهاجران شکست خوردند گروهی از آنان به تهران مراجعت کردند، ‌اما مدرس برای جمع‌آوری کمک به اصفهان رفت. فشار قشون روس به حدی بود که مهاجران راه استانبول را پیش گرفتند. زمانی که فتنه جنگ پایان یافت دولت مرکزی از مهاجران خواست تا به وطن بازگردند. بعد از اتمام مهاجرت و استقرار در تهران، آزادی‌خواهان از جمله مدرس دولت وثوق‌الدوله را با تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم به جای دولت صمصام‌السلطنه انتخاب کردند اما او به مردم خیانت کرد و با همکاری نصرت‌الدوله و صمصام‌الدوله،‌در حالی که هر یک مبالغی را از دولت انگلیس رشوه گرفته بودند، قرار داد 1919 را با دولت انگلستان منعقد ساختند. این قرارداد ایران را با بحران جدیدی روبه‌رو ساخت که سرانجام با مخالفت غالب افراد موجه،‌ از جمله مدرس قرار داد شکست خورد و عاقد آن به اروپا فرار کرد.
درپی کودتای 1299 بنا به زمان سیدضیاء کم و بیش همه سیاستمداران از جمله مدرس بازداشت شدند. چند ماه پس از خروج سید‌ضیاء مدرس از زندان آزاد شد و به عنوان نماینده مجلس پنجم انتخاب گردید. این مجلس یکی از بهترین مجالس بود و تصمیمات مهمی در آن اتخاذ شد. از جمله تغییر سلطنت و به قدرت رسیدن رضاخان که با موضع‌گیری‌ها و عکس‌العملهای قاطع مدرس مواجه شد. هرچند تظاهر به اسلام و ارتباط با علما سبب تحکیم موقعیت رضاخان و تضعیف جایگاه مدرس گردید به گونه‌ای که طرفداران رضاخان شعار "مرده باد مدرس" سر دادند.
در دوره ششم علی‌رغم تقلب در انتخابات مدرس به مجلس راه یافت. در این دوره نیز به مبارزات خود علیه رضاخان و رژیم او را ادامه داد و با وجودی که در اقلیت قرار داشت در تصویب قوانین و مسائل دیگر تاثیرگذار بود.
در دوره هفتم مجلس تقلب در انتخابات به حدی رسید که در حوزه انتخابیه تهران حتی یک رای هم به نام مدرس نخواندند. مدرس در این باره گفته بود: من یک رای برای خودم نوشتم. آن یک رای کجاست؟(2)
این اقدامات مقدمات تبعید مدرس و شهادت او توسط رژیم پهلوی را فراهم کرد و در 16 مهر 1307، درگاهی، رئیس تامینه، به اتفاق مامورین تامینات به خانه آن مجتهد بارز هجوم آورده و او را دستگیر و به زندان خواف تبعید کردند. 9 سال بعد در آبان 1316 به کاشمر برده شد و کمتر از یک ماه بعد (10 آذر) در آن شهر به شهادت رسید.
مدرس در زمانی می‌زیست که شخصیت علمی و بینش عمیق سیاسیش درک نشد. مدرس خود این تنهایی و غربت را کاملا احساس کرده و به آن اشاره نموده بود. در برگی از یادداشتهایش چنین نوشته: بزرگان و برگزیدگان جهان، تا زنده‌اند غریب و تنهایند. ولی بعد از مرگ آنان همه ادعا می‌کنند که آشنا، هم سخن و هم فکرشان بوده‌اند،(3) اما وسعت نظر و دید مدرس از زمان خود چنان نور آسا گذر کرد که اندیشه استقلال و آزادی نسلهایی گردید که انقلاب 1357 را راه‌اندازی کردند.
امام‌ خمینی شخصیت مدرس را اینچنین توصیف کرده است: در واقع، شهید ما مرحوم مدرس که القاب برای او کوتاه و کوچک است، ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور شاهی تاریک می‌نمود و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد، ارزش این شخصیت عالی مقام را نمی‌تواند دریابد. ملت‌ ما مرهون خدمات و فداکاریهای اوست و اینک که با سربلندی از میان رفته است، بر ماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم.(4)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات