مهران قاسمی
پیروزی قاطع جنبش مقاومت اسلامی حماس در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین، همچنان که سرآغاز تحولاتی جدی در صحنه سیاسی فلسطین محسوب میشود، منطقه پر آشوب خاورمیانه را نیز دچار تحولاتی چشمگیر خواهد کرد.
حماس روز گذشته با تکیه بر آرای مردمی موفق شد اکثریت قاطع در شورای قانونگذاری فلسطین را از آن خود کند. راهیابی 76 نامزد این جنبش به شورای قانونگذاری، در شرایطی که سهم جنبش فتح، که پیش از این قدرت بلامنازع سیاسی فلسطین محسوب میشد، به 43 کرسی محدود شده است، پیروزی تاریخی بیسابقهای را برای حماس رقم زده است، پیروزیای که میتواند مقدمه زلزله سیاسی بزرگی در منطقه تلقی شود، زلزلهای که همزمان با ترغیب گروههای مقاومت مسلح به مشارکت سیاسی، میتواند دولتها را به برگزاری انتخابات شفاف و آزاد و در نهایت تن دادن به خواست ملت وادار کند. ابعاد این زلزله قطعاً به سرعت فراگیرتر از فلسطین و اسرائیل، منطقه خاورمیانه را دستخوش تحولات جدی خواهد کرد.
دلایل پیروزی حماس
پیروزی حماس، هر چند که با توجه به میزان سلطه فتح بر تشکیلات خودگردان و شورای قانونگذاری و نیز بیتجربگی مردان مبارز حماس در عرصه رقابتهای سیاسی، اعجابآور است، اما نگاهی به شرایط فلسطین و سیر حوادثی که منجر به این رویداد سیاسی شده است، نشان میدهد که اتفاق چندان دور از ذهنی روی نداده است. حماس ظرف سالهای آغازین هزاره سوم، بخش عمده توان خود را صرف امور اجتماعی کرده بود. تأسیس مراکز بهداشتی، مدارس، مساجد، مکانهای ورزشی و ... و تلاش همزمان برای بهبود سطح کیفی زندگی شهروندان فلسطینی باعث شده بود تا این جنبش خود را از وجهه خشن مقاومتی مسلح رها کرده و به گروهی با عملکرد اجتماعی مناسب و دارای توانایی لازم برای حل و فصل معضلات اجتماعی و اقتصادی شهروندان تبدیل شود. این رویکرد هوشمندانه عملاً باعث شد تا حماس به ویژه در مناطقی که بیشترین فعالیت خود را در آن متمرکز کرده بود و شهروندان آن منطقه بالطبع بیشترین صدمات را از حملات صهیونیستها متحمل میشدند، بتواند برای خود پایگاه اجتماعی مناسبی کسب کند. این پایگاه اجتماعی در شرایطی روز به روز افزایش مییافت که جنبش فتح عملاً به دلیل فساد مالی درونی و اختلافات سیاسی فاحشی که میان سران آن شکل گرفته بود، عملاً رسیدگی به وضعیت معیشتی شهروندان را به فراموشی سپرده و ترجیح میداد وجهه خود را در سطوح بینالملل ترمیم کند. نارضایتی شهروندان فلسطینی از عملکرد فتح، نخستین بار در انتخابات شورای شهر به اثبات رسید، آنجا که نامزدهای حماس در هر حوزهای که شرکت کرده بودند، با اقبال عمومی مواجه شده و بر رقبای به مراتب با سابقهتر خود از فتح فائق آمدند. انتخابات شوراها عملاً ناقوس شکست فتح را به صدا درآورده بود، اما عباس و همراهانش این ناقوس را نشنیده گرفتند. عقبنشینی رژیم صهیونیستی از کرانه باختری و غزه و تخلیه شهرکهای یهودینشین نیز هر چند با تبلیغات گسترده تشکیلات خودگردان حاصل مذاکرات دولت فلسطینی با اسرائیل قلمداد میشد، اما واقعیت این بود که شهروندان فلسطینی ترجیح میدادند این پیروزی را حاصل عملکرد مقاومتی بدانند که در طول دوران منتهی به این عقبنشینی چه از سوی نظامیان صهیونیست و چه از سوی نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان تحت فشار قرار داشته است.
پیروزی حماس یا شکاف در فتح؟
تحلیلگران منطقهای، پیش از برگزاری انتخابات هشدار میدادند که انشقاق شکل گرفته در درون فتح و جدا شدن جمعی از نیروهای جوان آن به رهبری «مروان برغوثی»، مبارز زندانی و شکلگیری فهرستی تحت عنوانالمستقبل میتواند به شکستهشدن آرای فتح و بالطبع تقویت موضع حماس منتهی شود. این پیشبینی هر چند در ابتدا منطقی مینمود، اما پس از آنکه توافقی میان سران قدیمی فتح و برغوثی صورت گرفت و جدا شدن نامزدهای جوانتر از فهرست فتح منتفی شد دیگر محلی از اعراب نداشت، هر چند این جدایی و گرد هم آمدن متعاقب آن باعث نارضایتی برخی از چهرههای ارشد فتح شد و در نهایت به استعفای احمد قریع، نخست وزیر دولت خودگردان از حضور در انتخابات انجامید. در چنین شرایطی به نظر میرسد که حتی اگر شکاف در فتح و اختلافات درونی آن را بخواهیم به عنوان عامل پیروزی حماس تلقی کنیم باید به مدتها پیش بازگشت و اختلاف میان شاخههای امنیتی - نظامی فتح با چهرههای سیاسی آن، که در برخی موارد، باعث جنگ قدرتهای فاحش میشد را مورد بررسی قرار دهیم. اختلاف میان این دو بخش در درون فتح، عملاً باعث شده بود تا این جنبش از عملکرد یکسانی برخوردار نباشد در شرایطی که سران آن به عنوان اعضای ارشد تشکیلات خودگردان سرگرم مذاکره با اسرائیل و تعهد سپردن مبنی بر حذف گروههای مقاومت بودند، زیر شاخههای نظامی آن با انجام عملیات استشهادی، هر آنچه را که رشته شده بود، پنبه کنند.
حماس و گذر از آرمانها
تحلیلگران منطقه، به ویژه غربیها، پذیرش مذاکره غیر مستقیم با اسرائیل را به عنوان تلاش حماس برای جلب آرای رایدهندگان تلقی میکردند. مذاکره با اسرائیل، البته به صورت مشروط، عملاً در شرایطی که یک سوی رقابت فتح با سابقه ده ساله مذاکرات مداوم قرار داشت، نمیتوانست برگ برندهای جدی تلقی شود. این موضوع هر چند در خارج از مرزها به شدت مورد توجه قرار گرفت اما در داخل فلسطین قاعدتاً با توجه به ماهیت سیاستهای فتح که بر مذاکره استوار است و سیاستهای حماس، که بر مقاومت مبتنی بوده است، نمیتواند عاملی جدی در تغییر وزن سیاسی یک گروه تلقی شود. ضمن اینکه سران ارشد حماس بارها اعلام کردند که مذاکره مشروط را به عنوان راهی برای تقویت مقاومت در نظر میگیرند و از «گلوله در کنار صندوق رای» به عنوان راهکار جدید خود یاد کردند.
فتح و شعارهای دیگران
اشتباه استراتژیک سران فتح را شاید باید در «سرقت» شعارهای حماس تلقی کرد. برغوثی در روزهای پایانی به شدت تلاش میکرد تا به عنوان صاحب وجههترین عنصر فتح، با تکیه بر سابقه مبارزاتی خود، شعارهای حماس مبنی بر اصلاح و تغییر در ساختار قدرت و حذف فساد مالی را به سود فتح مصادره کند. مبارز قدیم و سیاستمدار فعلی فتح، شاید خود هم باور نداشت که سر دادن شعارهایی مبنی بر حذف فساد مالی، در شرایطی که این فسادها عمدتاً به خود فتح بازمیگردد، بتواند رأیی را نصیب آنها کند. بسیار بعید به نظر میرسید مردم فلسطین برای حذف فسادهای مالی به فسادآفرینان اطمینان کنند؟
روزهای دشوار عباس
محمود عباس، روزگار دشواری را پیشرو دارد. او که پیش از این به همتایان آمریکایی خود قول داده بود پس از انتخابات نسبت به خلع سلاح گروههای فلسطینی، و به طور خاص حماس و جهاد اسلامی، اقدام کند، اکنون باید با پارلمانی کنار بیاید که اکثریت آن رویکرد وی در مذاکره را قبول ندارند. استعفای قریع نخست وزیر دولت خودگردان، پس از مشخص شدن نتایج، هر چند متحمل بوده اما به نظر میرسد با استعفای قریع و جایگزینی شخصی نزدیک به حماس، فشارهای بیشتری به ابومازن وارد شود. حضور حماس در شورای قانونگذاری و حمایت عظیم مردمی از این گروه، عملا حماس را تبدیل به عامل فشاری جدی در صحنه سیاسی فلسطین نموده است، عامل فشاری که قطعا باعث خواهد شد از میزان اتکای غرب به عباس برای پیشبرد اهداف صلح کاسته شود.
جای خالی فتح در کابینه وحدت ملی
حماس پس از پیروزی در انتخابات از تصمیم خود برای شکلدهی به «دولت وحدت ملی» خبر داد. اسماعیل هنیه، از رهبران ارشد این جنبش، حتی پا را فراتر گذاشته و از دعوت حماس از محمود عباس برای مشورت در مورد کابینه جدید و مشارکت در آن سخن گفته است. دعوت حماس اما ظاهرا چندان با استقبال فتح روبرو نشده است. ابومازن تنها بر اینکه کابینه جدید باید دموکراتیک و پایبند به وحدت، مساوات و آزادی باشد اکتفا کرده و در مورد حضور فتح در کابینه هیچ اظهارنظری نکرده است. صائب عریقات، مسئول ارشد مذاکرات صلح، اما با اشاره به اینکه محمود عباس به سرعت حماس را مسئول تشکیل کابینه خواهد کرد، تاکید کرد که جنبش فتح حاضر به مشارکت در کابینه جدید نیست. سخنان عریقات هر چند از سوی مقامات دیگر فتح تایید یا تکذیب نشده است، اما با توجه به اختلافات اساسی میان سیاستهای دو جنبش بعید به نظر میرسد فتح که دیگر دسترسی به پستهای کلیدی نخواهد داشت، حاضر به شرکت در کابینه وحدت ملی شود، گفته میشود حتی گفتوگوی تلفنی خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس با محمود عباس نیز در ترغیب وی برای مشارکت دادن فتح در کابینه موثر نبوده است.
نقشه راه در بنبست؟
پیروزی حماس سرنوشت نقشه راه را در ابهام قرار داده است. موضعگیری بوش مبنی بر اینکه حاضر به مذاکره با حماس نیست از یک سو و تاکید سران رژیم صهیونیستی مبنی بر عدم تمایل مذاکره با جنبش حماس از سوی دیگر باعث میشود تا آینده نقشه راه در ابهام قرار بگیرد.
حماس نیز به نوبه خود پس از پیروزی بار دیگر بر سیاست خود مبنی بر به رسمیت نشناختن مذاکره با اسرائیل تاکید کرده است موسی ابومرزوق، نایب رئیس دفتر سیاسی حماس با تاکید بر این موضوع میگوید: کسانی که با اسرائیل توافقنامه اسلو را امضا کردند، پی بردند که در پی سراب بودهاند، بنابراین حاضر به ادامه مذاکره نشدند. وی تصریح کرد که حماس این اشتباه را تکرار نخواهد کرد. تاکید طرفین بر عدم مذاکره، اما در شرایطی صورت میگیرد که کمیته چهار جانبه تدوین نقشه راه، روز گذشته خواهان تداوم تلاشها برای تحقق نقشه راه شده است. این کمیته بدون توجه به امتناع صهیونیستها از مذاکره با حماس و اظهارات خصمانه وزیر خارجه اسرائیل مبنی بر اینکه «دیگر شریک فلسطینی در روند صلح وجود ندارد» خواهان آن شدهاند که حماس حق حیات اسرائیل را به رسمیت شناخته و بر اساس مواد «نقشه راه» خلع سلاح شود.
اولویتهای حماس چیست؟
اولویت نخست حماس پس از پیروزی، تشکیل کابینه جدید است. تشکیل کابینهای که طبق گفته مقامات حماس قرار است کابینه وحدت ملی باشد نیازمند رایزنیهای طولانی و متقاعد کردن گروهها برای ایفای نقش در آن میباشد.
گذشته از تشکیل کابینه، به نظر میرسد حداقل در کوتاهمدت و تا زمان استقرار کامل دولت جدید، حماس ترجیح بدهد از آتشبس با اسرائیل استقبال کند. این آتشبس که از فوریه سال گذشته اجرا شده است، هر چند در موارد متعددی نقض شده، اما در صورت پابرجا ماندن، میتواند آرامش لازم را برای اقدامات حماس فراهم آورد. اولویت اصلی حماس، اما به نظارت بر بخشهای اقتصادی، کشاورزی خدمات عمومی، اجتماعی، بهداشت و درمان و آموزش و تغییر ساختارهای آن بازمیگردد. حماس که بخش عمده محبوبیت خود را مدیون توجه به این بخشهاست برای محکمتر کردن پایههای اجتماعی خود بدیهی است اولویت اصلی دولت خود را توجه به زیرساختهای اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم قرار دهد.