تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۳:۰۰  ، 
کد خبر : ۱۸۷۳۰۵

ایران جدیدی در راه است

مهدی محمدی ـ کمال احمدی اشاره: سیاست خارجی و اقتصاد دو حوزه مملو از بحث و انتقاد در دولت جدید بوده است. این دو حوزه اتفاقا به طور دقیق همان مواردی است که دولت در آن از رسم پیشین فاصله گرفته و در حال درانداختن طرحی نو است و بسیاری از انتقادها و بگو مگوها هم از همین «تجدیدنظر طلبی» نشئت می گیرد. از آن میان، آنکه در اینجا محل بحث است اولی و طرف بحث هم منوچهر متکی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران است. این مصاحبه کامل نیست. نه به اندازه کافی در ابعاد مسایل دقیق می شود و تفحص می کند و نه حتی مجال می یابد که فهرست مسایل عمده مطرح در این عرصه را لااقل عرضه کند. لذا خواهید دید که، پرسیده ایم و ایشان جواب داده اند. سوال هایی هر یک مستقل از دیگری و البته همه نشسته بر بستری واحد. بحث و انتقاد چندانی در کار نیست، گرچه ضروری بود که باشد. گناه همه این تقصیرها هم البته به گردن وقت است که جناب وزیر از بابت آن سخت در مضیقه اند و همین مقدار را هم که مجال گفت و شنید یافتیم باید لطفی ویژه به کیهان محسوب کرد. با همه این احوال تلاش کرده ایم سوال ها را به گونه ای مدیریت کنیم که یک تصویر عمومی از فضای پرچالش سیاست خارجی دولت اصولگرا ترسیم کند. متکی آرام حرف می زند و چنانکه منش دیپلمات هاست کاملاً خونسرد و به خود مسلط است. قرارمان نیم ساعت بود و شاید کمتر. اما او ساعتی نشست و در توجیه آن به دوستانش که وقت را پاسبانی می کردند گفت : خب ما یک کیهان که بیشتر نداریم!

* جناب آقای متکی، وزیر خارجه قدرتمندترین کشور خاورمیانه بودن چه حس و حالی دارد؟
** مسئولیت های بیشتری را متوجه آدمی می کند. باتوجه به شرایطی که در منطقه وجود دارد، حساسیت ها و ظرافت های فراوانی در تعامل با کشورهای منطقه و کشورهای موثر در منطقه به وجود آورده است، خصوصاً در برهه ای که خاورمیانه با بحران های مختلفی هم مواجه است و جالب تر اینکه بسیاری از بحران آفرینان به عجز خودشان در مدیریت بحران معترفند.
کسانی که بلافاصله بعد از اشغال عراق می گفتند امروز خاتمه جنگ را اعلام می کنیم، امروز بعد از گذشت 3سال به وضوح می توان دید که از تداوم وضع موجود نگرانند. آنها بعد از پرداخت هزینه های فراوان حتی به حداقلی از آنچه که به عنوان یک نظم جدید در عراق و در خاورمیانه مدنظرشان بود، نرسیده اند.
* ما شنیدیم لحن آقای البرادعی در سفر اخیرشان به ایران که پس از اعلام تسلط کامل ایران بر فناوری غنی سازی اورانیوم انجام شد، کاملاً تغییر کرده بود و به جای حرف زدن از موضع بالا یا تهدید ایران با زبانی نرم و از موضعی مسالمت جویانه سعی می کرد ایران را به انجام همکاری های بیشتر راضی کند. این نشانه روشنی از پذیرش ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای بلامعارض است که دیگر نمی توان با آن به زبان زور و تهدید حرف زد. آیا شما این تغییر لحن را در ارتباط دیپلماتیک خودتان با دیگر مقامات خارجی هم مشاهده می‌کنید؟
** در منطقه خاورمیانه و خصوصاً در بین کشورها و ملت های مسلمان تلقی که درباره ایران وجود دارد این است که آنها افزایش توانمندی ایران را افزایش توانمندی خود می دانند. ما در مواقع مختلفی که با مقامات کشورهای اسلامی در منطقه برخورد داشته ایم مثلاً در همین کنفرانس فلسطین در تهران یا مسافرت هایی که ما می رویم یا آنها می آیند، به وضوح این نگرش را در کلمات و در ادبیات آنها می‌بینیم.
اما برای کسانی که با جنگ روانی و اساساً با ایجاد رعب به اهداف خودشان می رسند، مواجه شدن با کشوری که پوشالی و توخالی بودن این رفتارها را نه تنها پذیرا نیست بلکه با ایستادگی و مقاومت خود افشا و رسوا می کند، مسلماً آسان نیست و البته آنها هم احساس می کنند که باید در شیوه سخن گفتن خود با ایران تجدیدنظر کنند.
* آقای وزیر، دولت جدید، سیاست خارجی جدید دارد؛ هم ادعای آن وجود دارد و هم در عمل می بینیم که اتفاقات جدیدی درحال رخ دادن است. یک بار برای ما روشن و شسته رفته بگویید اصول و بنیادهای نظری که سیاست خارجی اصولگرایانه بر آن مبتنی است و وجه تمایز آن از سیاست خارجی اصلاح طلبانه و غربگرایانه محسوب می شود، شامل چه مواردی است؟
** خود باوری و حرکت از جایگاه برابر و حتی مدعی چه در تعامل با کشورهایی که وضعیت پایین تری نسبت به ایران قرار دارند و چه کشورهایی که مدعی قدرت یا اعمال نظر در صحنه بین المللی هستند. تأکید بر منافع ملی و مصالحی که هم در ملاحظات داخل خود ما هم در متون و مقررات و موازین بین المللی تأکید شده است. ما عقیده داریم بسیاری از این حقوق به دلیل رفتارهای متکبرانه برخی قدرت ها در صحنه بین المللی در حال تضییع یا از بین رفتن است و باید برای استیفای آنها تلاش کرد و نهایتاً برخورد متکبرانه با متکبرین چنانکه دستور اسلام است. ما سعی می کنیم در کنار خودباوری هویت مستقلی را از دولت و ملت ایران به دنیا القا کنیم.
* فکر نمی کنید این اصول که برشمردید زیاده از حد کلی است؟ نمایندگان تفکر مقابل هم کم و بیش همین حرف ها را می زنند اما می بینیم که در عمل تفاوت های زیادی وجود دارد.
**ببینید در نظام ما در مقاطع مختلف زمانی راهبردها یا به تعبیر شما مبانی نظری در سیاست خارجی ممکن است خیلی تفاوتی نکند. اگر تفاوتی باشد در تاکتیک ها و روش هایی است که بناست ما را در رسیدن به آن اهداف و راهبردها یاری کند. اینجاست که باید دقت کرد و داوری انجام داد. یعنی باید بررسی کرد که آیا تاکتیک هایی که شما برگزیده اید در جهت رساندن شما به اهداف و راهبردهایی که تعیین کرده اید هست یا نه. اجازه بدهید یک مثال برای شما بزنم.
پرونده هسته ای ایران را درنظر بگیرید که مثال خوبی هم هست. از آغاز طرح این مسئله در دولت قبلی یک شعار کلی مطرح بود ـ و هنوز هم هست ـ و آن اینکه ما به دنبال استیفای حق ملت ایران هستیم. از جنبه حقوقی هم استدلال های قوی ارائه می شد که چرا باید این شعار محقق بشود. اما تاکتیکی که اتخاذ شده بود طی یک مدت زمان دو سال و اندی نشان داد که نمی تواند ما را به این هدف اعلام شده مان برساند.
* یعنی حقوق ما به جای اعمال، معلق شده بود.
**کشورهای 3گانه اروپایی در پایان دو سال و اندی مذاکره در تابستان گذشته طرحی به ما پیشنهاد می دهند که در آن همه چیز هست به جز حقوق ما. در اثر هوشیاری و دلسوزی رهبری و مسئولان نظام و همچنین استقامت مردم بر حقوق خودشان دیدیم که در ماه های پایانی دولت گذشته چرخشی در این رویکرد ایجاد شد و اقدامی انجام شد که حاکی از نوعی تغییر تاکتیک بسیار مهم بود.
* مقصودتان خروج UCFاصفهان از تعلیق است؟
** بله، این رویکرد جدیدی بود. در رویکرد سابق به کشورهای غربی القا شده بود که شورای امنیت خط قرمز ایران است. و یا به آنها القا شده بود که ایران جز در تفاهم با غرب و ضمن پذیرش غرب به دنبال استیفای حقوق خودش نخواهد بود. این باور، باور درستی نبود.
شاید در ایران و در میان مسئولان پرونده هم کسی مایل نبود این تلقی برای غربی ها به وجود بیاید ولی به هر حال به وجود آمده بود. اما تقریبا مطمئن بودند. ما که در همین شهریور سال گذشته که در نیویورک 3 وزیر خارجه اروپایی را ملاقات کردیم، آنها خیلی روشن این حرف را به ما زدند. مبانی نظری و راهبردها عوض نمی شود اما به تناسب موقعیت و شرایط خاص حتما باید در تاکتیک ها و رویکردها تغییراتی ایجاد کرد و ما این کار را انجام دادیم.
* آقای متکی، این رویکرد جدید یا همان دیپلماسی اصولگرایانه از جانب بعضی محافل متهم است که برخی مشکلات را برای کشور به وجود آورده است. من به چند مورد شاخص از آنها اشاره می کنم و از شما می خواهم عقیده تان را صریح و روشن بگویید. گفته می شود که با پی گیری سیاست های گذشته روابط با دنیای غرب خصوصا اروپا در حال بهبودی بود و علائمی از این بهبودی هم وجود داشت اما دولت جدید همه چیز را به هم ریخت.
ادعا می کنند اگر ما بخواهیم دوباره روابطمان را با غرب بهبود ببخشیم، خیلی چیزها را دوباره باید از صفر شروع کنیم. نظر شما چیست؟

** اگر روابط جمهوری اسلامی ایران با اروپا در حوزه های اقتصادی، سیاسی و همکاری های بین المللی تحلیل بشود می بینیم اروپا از همان ابتدای پیروزی انقلاب مواضع ناصحیح و غیرمنطقی در قبال ایران داشته و آن مواضع را همچنان حفظ کرده است. اتهاماتی که به رهبری آمریکا علیه ایران مطرح می شود، همیشه در لیست اروپایی ها هم بوده است.
با این وجود، در حوزه روابط اقتصادی باید توجه داشت که این همواره غرب بوده که با حرص و ولع به دنبال بازار ایران بوده و می خواسته کالاهای خود را به ایران صادر کند. این روابط البته در اکثر موارد به سود غرب بوده و به همین دلیل ما هیچ وقت وقفه ای در روابط اقتصادی غرب با ایران پس از انقلاب نداشته ایم. و آنها از آن سود بیشتری برده اند تا ما، ما به ژاپن سه چهارم نفت می فروشیم و حدود یک چهارم (25 درصد) از آنجا کالا وارد می کنیم.
اما آلمان یک خریدار نفت ما نیست ولی چندین برابر مختصر صادراتی که ما داریم به ماه کالا صادر می کند. پس در حوزه اقتصادی غربی ها همواره به دنبال این منافع بوده اند و الان هم هستند. الان هم مبادلات تجاری ما با اروپا بیش از 25 میلیارد دلار است.
* یعنی پس از روی کار آمدن دولت جدید کاهشی پیدا نکرده است؟
** به هیچ وجه، بلکه کشش های بیشتری هم در آن ایجاد شده. این تلقی که بعضی دارند تصور می کنند مجموع مبادلات تجاری ما با دنیای خارج چندان قابل توجه نیست پس روی رفتار آنها نمی تواند اثر زیادی بگذارد، به عقیده من چندان صحیح نیست. درست است که گردش تجاری اروپا با دنیا چند هزار میلیاردی است اما باید توجه داشته باشیم که برای شرکت های غربی دلار به دلار این درآمدها مهم و حیاتی است و حاضر نیستند به سادگی آن را از دست بدهند.
* این به لحاظ اقتصادی. اما به لحاظ سیاسی ادعا می شود دولت قبلی درباره پرونده هسته ای در آستانه یک توافق مرضی الطرفین با اروپا بوده که با روی کار آمدن دولت جدید از جانب طرف اروپایی منتفی شده است.
** اروپا هرگز و در هیچ مقطعی چیزی از رویکرد های غیردوستانه خود نسبت به ایران کم نکرده است.
* یعنی چیزی درست نشده بود که دولت جدید بخواهد خرابش کند.
** دقیقا، چیزی درست نشده بود، بلکه یک چیزهای خیلی مهمی در حال از دست رفتن بود. اروپایی ها توانسته بودند همه فعالیت های ما را معلق کنند. هر میزانی که ما حسن نیت برای توافق نشان می دادیم آنها یک قدم جلوتر می‌آمدند.
* بحث همین جاست. آقایان می گویند داشت برای خروج از تعلیق توافقی انجام می شد اما با روی کار آمدن دولت اصولگرا منتفی شد.
** ببینید، آخرین دور گفت وگوهای ما با تروئیکای اروپایی بر مبنای توافقنامه پاریس در لندن انجام شد. بعد از این مذاکرات من و یکی از اعضای موثر تیم مذاکره کننده در سیمای جمهوری اسلامی ایران مناظره ای داشتیم. در آنجا ایشان به صراحت گفتند که مذاکرات ما تمام شده، راه حل روی میز است و الان این اتحادیه اروپاست که باید تصمیم بگیرد. اما این نکته را هم اضافه کردند که اروپایی ها مخالف بهره مندی ایران از فناوری هسته ای هستند، در حالی که ما گمان می کردیم همه چیز تمام است، اروپایی ها از ما دوماه وقت خواستند تا خودشان یک طرحی روی میز بگذارند.
این دوماه وقت به آنها داده شد و آنها در پایان دو ماه پیشنهادی به ما دادند که عرض کردم در آن همه چیز می شد یافت الا حقوق ایران. ما آن موقع در مجلس نسبت به این پیشنهاد اعتراض کردیم و پیشنهاد رد شد. این حاصل کار ما با اروپایی ها بود. غربی ها در آخر کار هم جز به این نمی اندیشیدند که مشوق هایی فراهم بیاورند تا ایران خودش به دست خودش، خویش را از حقوق خود محروم کند.
قرار دادن مستمر تعلیق ولو به صورت داوطلبانه و مرحله به مرحله محکم کردن بحث تعلیق در قطعنامه های آژانس بین المللی انرژی اتمی درواقع زمینه سازی بود برای اینکه در یک جایی به ایران اعلام کنند که ما به صورت قانونی از شما می خواهیم فعالیت هایتان را برای همیشه معلق کنید. یک وقتی درمورد تعلیق بحث کلمات بود، یعنی بحث داوطلبانه بودن، بحث همیشگی بودن و بحث پایدار بودن. آنها از اصطلاح sustained suspention استفاده می کردند.
* البته گویا صفت sustain به معنای بدون قطع و وصل است نه به معنای دائمی و همیشگی.
** sustain یک چیزی میان نامحدود و داوطلبانه که حاکی از نوعی پایدار بودن است. به عقیده من آنها می دانستند دارند ما را به کجا می برند.
* پس فکر می کنید برخلاف آنچه گفته می شود اروپایی ها در هیچ مقطعی حاضر به انجام توافقی که حقوق ما در آن دیده شده باشد، نمی شدند.
** در مذاکرات مربوط به توافقنامه پاریس طرف ایرانی اصرار داشت که تعداد 20ماشین سانتریفیوژ را درنطنز به عنوان تحقیق و توسعه خارج از تعلیق نگهدارد. اروپایی ها این موضوع را تا آخرین گام نپذیرفتند یعنی بناشان این بود که این کار را در ایران به حال تعطیل دربیاورند. اینکه ایران نباید چرخه سوخت داشته باشد، من فکر می کنم تصمیم قطعی اروپایی ها بود و همه اقدامات خودشان را هم درا ین راستا تنظیم و جهت دهی کرده بودند. اگر نبود این فضای جدید و اراده قوی مردمی در کشور ما که دولت اصولگرا درواقع همه تلاشش این است که این عزم و اراده را نمایندگی کند، قطعاً ما نمی توانستیم یک مسیر جدید در پیش بگیریم.
* آقای وزیر، گفته می شود سیاست خارجی اصولگرایانه خصوصاً در موضوع پرونده هسته ای یک اجماع جهانی علیه ایران به وجود آورده که پس از انقلاب هیچ گاه سابقه نداشته است و به تدریج کشور را در جامعه جهانی منزوی خواهد کرد. شما به عنوان وزیر خارجه ایران اکنون در جهان احساس انزوا می کنید؟
** سیاست های جدید در روابط خارجی فضای جدیدی را برای توجه جدی به حرف های ایران در جامعه جهانی فراهم کرده است. ما سر و صدایی را که در اروپا به طور حساب شده بر سر یک موضعگیری منطقی ایران به راه افتاده هرگز نباید به عنوان انزوا تلقی کنیم.
* یعنی اتفاقاً توجه به ایران بیشتر شده تا اینکه کمتر شده باشد.
** قطعاً اینگونه است. من اجازه بدهید با ذکر یک نمونه این موضوع را بیشتر روشن کنم. یکی از اصول و خطوط قرمز اتحادیه اروپا این است که اعضای این اتحادیه در زمینه موضوعات مربوط به سیاست خارجی موضع واحد داشته باشند. آنان در زمینه چگونگی برخورد با موضوع هسته ای ایران و مسایل دیگر ما اولین نشانه های از هم پاشی این سیاست اتخاذ موضع واحد را مشاهده می کنیم.
ما امروز از دل اروپا صداهای متفاوتی می شنویم و به همین دلیل اتحادیه اروپا فی المثل رسماً اعلام کرده است که اعضای اتحادیه در زمینه تعیین اعضای شورای حقوق بشر که بناست ظرف دو هفته آینده در نیویورک تشکیل شود، می توانند مستقلاً عمل کنند و رأی خودشان را بدهند.
می خواهم بگویم موضوع پرونده هسته ای ایران به جای آنکه زمینه ای برای ایجاد اجماع و اتفاق نظر بیشتر در بین غربی ها باشد، به موضوعی جدید برای تشدید اختلاف های آنها بدل شده است. امروز به عقیده من در دنیا این که منطق قوی و برتر زمینه و ظرفیت تأثیر بیشتری دارد، درحال جا افتادن است. ما البته درک می کنیم که این برخی خواب های آشفته را به هم زده است.
ضمن اینکه ما حتما باید تمرین کنیم و توانایی خود را ارتقا بدهیم تا بتوانیم این فضای جدید را مدیریت کنیم. همانطور که در پیام های روشن وگاه به گاه مسئولان کشور مطرح می شود، در این فضای جدید باید به دنیا این القا را بکنیم که این فضا، فضای منازعه طلبی و تقابل نیست بلکه همانطور که شعار جمهوری اسلامی است فضای تعامل مبتنی بر منطق و مسالمت و برآمده از عدالت طلبی است.
* آقای وزیر، درباره بیانیه ای که شورای امنیت حدود یک ماه پیش درباره ایران صادر کرد دو دیدگاه وجود دارد. عده ای عقیده دارند اجماعی که بر سر این بیانیه در شورای امنیت به وجود آمد اجماعی محکم است و بعدها اگر بخواهند قدم های تندتری مثلا تحریم هم بردارند حفظ خواهد شد. در حالی که یک تحلیل دیگر می گوید این اجماعی بسیار شکننده است و اگر غربی ها خصوصا آمریکا بخواهند اقدامات رادیکال تری انجام بدهند، این اجماع هر لحظه در آستانه فرو ریختن خواهد بود. شما چه عقیده ای دارید؟
** آنچه که ما تا به حال در گفت و گوها و پیام های رسمی و غیر رسمی خود دریافت کرده ایم این است که اینطور نیست که غربی ها هر کاری بخواهند انجام بدهند، این اجماع در میانشان وجود داشته باشد. اما نکته ای که وجود دارد این است که ما اساس مواضع خودمان را بر منطق کاملا روشن و قابل فهم خودمان قرار داده ایم و البته فراموش نمی کنیم که باید با دیگران هم تعامل منطقی داشت. ما تصور نمی کنیم آمریکایی ها در هر فضایی بخواهند وارد شوند همه لوازمش را هم دراختیار خواهند داشت.
ما حتی در بعضی از این رای گیری ها شاهد بوده‌ایم که چگونه آمریکایی ها برای اثرگذاری روی یک کشور بسیار کوچک هزینه بسیار زیادی متقبل شده اند. بسیار روشن است که این فضا، یک فضای طبیعی نیست و لذا من عقیده دارم سرنوشت مصوبات و تصمیماتی که در این فضا اتخاذ می شود، به هیچ وجه بهتر از بسیاری دیگر از تصمیمات و مصوبات بر زمین مانده جامعه بین المللی نخواهد بود. من قبلا هم این مقایسه را انجام داده‌ام.
غربی ها قبلا لااقل در یک مورد شاخص دیگر هم ایران را به عنوان ناقض صلح و امنیت بین الملل و ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد به شورای امنیت برده اند و آن موضوع ملی شدن صنعت نفت در ایران در 1332 بوده است. بیش از 50 سال پیش هم آنها بی میل نبودند که یک برخورد تند با ایران به عمل بیاورند چون منافعشان به شدت به خطر افتاده بود. چه نتیجه ای گرفتند؟ هیچ، واقعا هیچ! امروز آنچه در کشور ما واقع شده از حمایت بسیار یکپارچه تر و قاطع تر مردم برخوردار است. به دلیل وجود همین حمایت قاطع است که مقامات غربی پشت سر هم تاکید می کنند درباره حق ایران حرف نمی زنند و آن را کاملا قبول دارند.
فقط تلاش می کنند به یک دروغ بسیار بزرگ و رسوا دامن بزنند در این باره که ایران در پی سلاح هسته ای است و این دروغ هم چندان دوام نخواهد آورد. من تاکید می کنم این تصور، تصور بسیار اشتباهی است که بعضی گمان کنند غرب می تواند هر کاری را که مدنظر دارد با استفاده از ابزاری به نام شورای امنیت انجام بدهد. چهار سال پیش در افغانستان اقدامی صورت گرفت که هدف اصلی آن بازگشت امنیت به این کشور اعلام شد. امروز بعد از گذشت این مدت بلند پایه ترین دیپلمات جهان یعنی کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل اعلام می کند بزرگترین مشکل افغانستان، امنیت است.
* به نظر می رسد آمریکایی ها خودشان هم از اقدام در چارچوب شورای امنیت ناامیدند و با همراهی چند کشور دیگر برای اقدام خارج از چارچوب شورای امنیت برنامه‌ریزی می‌کنند.
** نباید فراموش کرد در آمریکا مجموعه هایی وجود دارند که خود را گردانندگان اصلی سیاست های خارجی و امنیتی می دانند. دست های پیدا و پنهانی که آنها البته بحران سازی را در جهت منافع و مطامع خود می دانند، صرف نظر اینکه برای آمریکا چه نتیجه ای در عراق یا افغانستان چه نتیجه ای داده است . به همین دلیل است که در داخل آمریکا و همچنین در جامعه جهانی با انبوهی از اختلاف نظرها در باره ایران مواجه هستیم. دیپلماسی کارساز و دیپلماسی جامع الاطراف در شرایط کنونی، توجه به این تفاوت ها و اختلاف نظرها و استفاده به جا از آنهاست.
به دلیل وجود اختلاف های داخلی فراوان در داخل آمریکاست که آمریکایی ها همواره تلاش می کنند در کنار سیگنال های تهدید، مواردی را هم لحاظ کنند که امکان حل مسئله از طرق دیگر کاملا منتفی به نظر نیاید. این نگاه از دور دوم انتخابات آقای بوش شروع شده است.
در دوم انتخابات از بوش می پرسند با یک ایران هسته ای چه خواهید کرد؟ او در پاسخ به این سؤال دیگر مواضع دوره اول ریاست جمهوری اش را در این باره که ایران حق ندارد انرژی هسته ای داشته باشد، تکرار نمی کند. جواب می دهد: ایران سلاح هسته ای یا ایران انرژی هسته ای؟ و بعد با توجه به سیاست هایی که نو محافظه کاران دنبال می کنند بحث را می برد به این سمت که ایران یک تهدید است و از این قبیل حرف ها.
* یک سؤال اساسی راجع به آینده هرگونه تصمیم در جامعه بین المللی در مورد برنامه های ایران وجود دارد. روسیه و چین تا کجا با آمریکا همراهی خواهند کرد؟
** آنچه توسط این کشور رسما به ما ابلاغ شده و در گفت وگوهای دیپلماتیک هم به ما منتقل کرده اند، مخالفت این دو کشور با هر دو بحث تحریم و حمله نظامی است. در مقطع کنونی من شخصا عقیده دارم احتمال تحریم و اقداماتی از این دست در دستور کار شورای امنیت باشد.
* یک سؤال هسته ای دیگر هم هست. هیئت ایرانی که برای گفت وگو با اروپایی ها به مسکو رفت با خود طرحی برده بود. آیا در این طرح تعلیق ولو بسیار کوتاه مدت وجود داشت؟
** مطلقا خیر. ما به تعلیق باز نخواهیم گشت.
* آقای وزیر، به عنوان مسئول سیاست خارجی ایران بفرمایید وضع مذاکره با آمریکا در مورد عراق اکنون چگونه است. این مذاکره از روز اول خلاف مبانی بود که انقلاب ما براساس آن استوار شده است. نه امیدی به دستیابی به یک نتیجه روشن از این مذاکرات وجود دارد و نه اساسا آمریکایی ها در صحنه عراق کاره ای هستند که ما بخواهیم با آنها برای حل مشکلات عراق گفت وگو کنیم. چرا چنین ایده ای مطرح شد و الان در چه مرحله ای قرار دارد؟
** برخی سعی کردند در موضوع مذاکره با آمریکا احیا آن نگاه قدیمی خودشان را دنبال کنند که باید حتما در همه زمینه ها با آمریکا مذاکره کرد و برخی دیگر بر این اعتقاد پای فشردند که اگر روزی شرایطی فراهم شد که مذاکره ای بین دو کشور انجام شود، اساس انقلاب اسلامی به مخاطره افتاده است. من فکر می کنم ما در 27سال گذشته پیام های بسیار روشنی درباره آمریکا اعلام کرده‌ایم.
این پیام ها هنوز وجود دارد و بعلاوه آمریکایی ها در این مدت رفتارهایی در قبال جمهوری اسلامی داشته اند که هنوز ادامه دارد. لذا در مناسبات ایران و آمریکا به دلیل ماهیت برخورد آمریکا هیچ چیز جدیدی واقع نشده است. مسئولین نظام و دست اندرکاران دیپلماسی کشور نه باور دارند شرایطی فراهم شده که بین ایران و آمریکا مذاکره ای صورت بگیرد و به تبع آن طراحی هم برای آن ندارند.
* آقای رئیس جمهور در کنفرانس رسانه ای خودشان گفتند این مذاکرات تقریبا منتفی است، آقای دکتر آصفی هم جایی گفته بودند این مذاکرات نه به دار است و نه به بار، بالاخره آیا مذاکره ای انجام خواهد شد.
** اگر بنا باشد مذاکره ای صورت بگیرد هدف آن و دستور آن عراق خواهد بود و این چیزی است که آمریکایی ها هر لحظه اول سعی کردند آن را تحریف کنند. من تصور می کنم مسئولین ایران در واقع حق کمک به ملت عراق و دوستی و یاری آنها را تمام کردند. اما در عین حال با هوشیاری به این بحث نگاه می کنند. عدم برنامه ریزی برای مذاکرات، عدم طراحی، عدم زمانبندی و عدم تعیین تیم از سوی جمهوری اسلامی ایران دقیقا به این دلیل است که ما بر عملکرد آمریکا به خوبی و با دقت نظارت می‌کنیم.
ما به خواست آمریکایی ها برای مذاکره که در 6ماه گذشته با شدت مطرح بود، هیچ وقت پاسخ ندادیم و هر وقت این بحث مطرح شد گفتیم مذاکره در دستور کار ما نیست. اما وقتی که پای رهبران ملت عراق به میان آمد پذیرفتیم اما چون به خاطر شیطنت هایی که می دانستیم آمریکایی ها حتی انجام خواهند داد دغدغه داشتیم، مراقبت هایی انجام دادیم و این مراقبت ها ادامه دارد. شرایط فعلی همین است و تغییری در آن ایجاد نشده است.
* آقای متکی، شما در ابتدای ورودتان به وزارت خارجه اعلام کردید رویکردتان «حرکت از موضع مدعی» خواهد بود. برای عملی شدن این رویکرد طبیعی ترین توقع این است که در سطح مدیران عالی وزارت خارجه تغییراتی ایجاد بشود. این تغییرات تا چه حد انجام شده است؟
** ما دوگام مهم برای این تغییر رویکرد در وزارت خارجه تعریف کرده ایم. گام اول القا خود این مفهوم بود، در سطح وزارت خارجه تقریبا جز یک مورد تمامی مدیران ارشد تغییر کرده اند. رویکرد مبتنی بر مدعی بودن در روابط خارجی مفهومی بود که می بایست ابعاد و زوایای آن روشن می‌شد.
ما بحث های فراوانی در وزارتخانه در این باره داشتیم که برگرفته از نگاه رهبری و سپس دولت به روابط خارجی تلاش کردیم نشان بدهیم چگونه باید این رویکرد را عملی کرد، شخصا معتقدم این وضعیتی که در یک مقطعی پیش آمده بود که رهبری در موضوعات مختلف دیدگاه ها و چارچوب هایی را مطرح بکنند اما دولت با استناد به اینکه محذورات خاص خودش را دارد و وزارت خارجه از دولت هم برای خود محذورات بیشتری قائل باشد و کار خودش را بکند، این می بایست در یک جا شکسته می شد.
بله، اقتضائات کلام رهبری از جایگاه رهبری است اما این به مجوزی نیست برای اینکه وزارت خارجه بخواهد در مسیری مغایر با آنچه تعریف شده حرکت کند، من فکر می کنم یکی از گام های مهمی که آقای احمدی نژاد در داخل کشور برداشتند و آثارش در حوزه سیاست خارجی هم روشن است، این است که دولت را در خیمه مواضع رهبری که مبانی انقلاب است، مستقر کردند. این گام بزرگی است. ما می گوییم کسی هم اگر کاری، حرفی، مطلبی دارد بیاید درون این خیمه بگوید. در گذشته وضعی را داشتند القا می کردند که بسیاری از این حرف ها بر زمین مانده بود.
* بعضی محافل سیاسی ـ رسانه ای عقیده دارند بخش اعظم تغییراتی که شما در وزارت خارجه به وجود آورده اید صرفا جابجایی تعدادی از افراد بوده و تفکر حاکم بر وزارتخانه تغییر چندانی نکرده است.
** ببینید، ما مفهوم جدید حرکت از موضع مدعی را در رده های مختلف وزارت خارجه تا رده کارشناسی مورد بحث قرار دادیم. در شورای معاونین و در شورای جدیدی که تحت عنوان شورای مدیران کل تشکیل شده است. چارچوب های این رویکرد جدید را تبیین کردیم، مثل سمینار سفرا، سمینار کارشناسان برگزار کردیم و شاید حدود 13ساعت درباره نگاه های جدید در روابط خارجی و ملزومات حرکت از موضع مدعی صحبت کردیم.
ما فکر می‌کنیم این نگاه جدید آرام آرام در وزارت خارجه در حال جاافتادن است. طبیعی است در گام های بعدی، در تمامی رده ها کسانی که خودشان را با این روال و با این نگاه تطبیق بدهند بر سر کارهای خود باقی خواهند ماند و کسانی که نتوانند چنین کارکردی داشته باشند که ما برای آن هم زمان تعریف کرده ایم، طبیعی است که نمی توانند جایگاه های خود را حفظ کنند.
این راهی است که ما می رویم. ما به روش کاری خودمان یعنی روش دیپلماتیک تحولی در وزارت خارجه به وجود آورده ایم که کمترین محل مناقشه نیست و این کار بزرگی است.
* پس شما این شایعه را که در برخی محافل پیچیده رد می کنید که عده ای از مدیران و کارشناسان وزارت خارجه می گویند. رفتارها و سخنان رئیس جمهور در زمینه های مختلف سیاست خارجی نوعی «انتحار دیپلماتیک» است.
** وزارت خارجه یکی از دستگاه هایی است که روزانه در ارتباط و اتصال مستمر با رئیس جمهور است و این اقتضای کار حساس سیاست خارجی است. رفتار دولت جدید نه فقط یک خودباوری برای ما بلکه یک «دیگران باوری» هم نسبت به ارزش ها و آرمان های انقلاب فراهم کرده است. شاید اگر یک خاطره بسیار کوتاهی را برای شما نقل بکنیم، ابعاد موضوع روشن تر بشود. در سفری که من به ژاپن داشتم یکی از مقامات ژاپن که از دوستان سابق من بود زمانی که در آنجا سفیر بودم و الآن هم نماینده مجلس است، در یک دیداری که با من داشت پرسید: آقای دکتر احمدی نژاد کجا می‌روند؟
شما چه می گویید؟ به او گفتم ما اعلام می کنیم جمهوری اسلامی به توانمندی رسیده است که می تواند در صحنه بین المللی و در آرایش بین المللی تغییراتی به وجود بیاورد. به عنوان نمونه به او گفتم هفته قبل در پارلمان اروپا سخنرانی داشتم و وقتی رویکرد منطقی ایران را درباره موضوع هولوکاست در پاسخ به سؤال یک نماینده را مطرح کردم، در دور دوم که نوبت به آن نماینده رسید به من گفت آقای وزیر من از شما خواهش می کنم دفعه بعد که برای سخنرانی به پارلمان اروپا آمدید از هولوکاست حرفی نزنید! این حرف یعنی منطق شما قابل رد کردن نیست.
این قصه را من برای آن دوست ژاپنی نقل می کردم. بعد به او گفتم اینکه نسبت به یک حادثه ای در تاریخ کسی مورخی بیاید و یک نظر متفاوتی بدهد، این نباید محل اشکال باشد. ممکن است فردا یکی از این کشورهایی که ارتش امپراتوری ژاپن تا حالا به آنجا لشکرکشی داشته ادعا کند ارتش امپراتوری در کشورش 10 میلیون نفر را کشته است. شما این را می پذیرید؟ ناگهان گفت: نه! این یعنی این که ناخودآگاه بر استدلال، صحه گذاشت.
بعد رو به من کرد و با لحن آرامی گفت: چه می خواهید؟ گفتم ایران نقش آفرینی خودش و سهم خود را در جامعه جهانی می خواهد و قدرتش را هم دارد. من در همین ژاپن 5 سال سفیر بودم؛ هیچ وقت با این ادبیات با ما صحبت نمی شد. به این چارچوب های برخوردی رفتاری من همان موقع هم باور داشتم ولی خب در فضای بین المللی نگاه به ایران طور دیگری بود.
* مدیران وزارت خارجه هم مثل شما به مسائل نگاه می‌کنند؟
** مدیران وزارت خارجه تلاش می کنند این چارچوب کلی را اساس برنامه ریزی های خودشان قرار بدهند و هر کدام نتوانند در این گردونه باقی بمانند نمی توانند به حضور در مسئولیت شان ادامه دهند.
* آقای وزیر، دیدی وجود دارد که می گوید تفکر اصولگرایانه ظرف 16 سال گذشته در وزارت خارجه غریب بوده است. به همین دلیل ما می بینیم امروز برای تامین نیروی کافی خصوصا در مورد سفرا مشکلاتی وجود دارد. شنیده ایم از 30 نفری که توسط وزارت خارجه برای سفارت به آقای رئیس جمهور معرفی شده اند، 22 نفر از آنها با عدم موافقت ایشان روبه رو شده است. وزارت خارجه برای رفع این مشکل چه برنامه‌ای دارد؟
** من البته خبر شما را در مورد رد شدن سفرای معرفی شده به رئیس جمهور تکذیب می کنم. ما تعداد زیادی سفیر به رئیس جمهور معرفی کرده ایم و تا به حال فقط یکی دو مورد بوده که مورد پذیرش واقع نشده و مابقی یا اعلام شده یا در دست بررسی است. معتقدم وزارت خارجه هنوز از ظرفیت های خوبی برای تعیین سفیر برخوردار است و ما به تدریج از آنها استفاده خواهیم کرد. ضمن اینکه بنا داریم از نیروهای خارج وزارتخانه هم در پست های سفارت استفاده کنیم و رایزنی هایی هم در این مورد انجام شده است.
اما در مورد سؤال شما راجع به تربیت نیروی انسانی در وزارت خارجه که بسیار مهم هم هست باید عرض کنم در دیداری که دست اندرکاران وزارت خارجه با رهبر معظم انقلاب داشتند، ایشان هم تاکید ویژه ای فرمودند بر لزوم تربیت نیروی انسانی متعهد و کارآمد. من به دلایلی قبل از آمدن به وزارتخانه به عنوان وزیر عقیده داشتم دانشکده وزارتخارجه نباید به کارش ادامه بدهد چون نیازی به تربیت نیروی جدید وجود ندارد.
بعد از آمدن به وزارتخانه من یک بررسی آماری کردم و دیدم برای 5 سال بعد به آن طرف باید نیروی جدید تربیت شود چون تعداد زیادی از نیروهای فعلی باید به دلیل بازنشستگی خارج بشوند. آقای رئیس جمهور هم قول دادند مساعدت کنند موانع اداری این موضوع برداشته شود.
* تغییر 70 سفیر را تایید می‌کنید؟
** ذکر عدد از سفرا یک قدری در افکار عمومی مسئله ساز شده. اجازه بدهید ما روال خودمان را طی بکنیم. برای سفارت یک مدت زمان معینی تعریف می شود و پس از پایان آن تغییر طبیعی است. این روند در 7-6 ماه گذشته آغاز شده و ادامه دارد.
* واقعیت دارد این که می گویند سفیر شما باید حتما بندرگزی یا بنگلوری باشد؟!
** (با خنده) بالاخره باید یک جایی برای شوخی با مدیران هم وجود داشته باشد دیگر.
* سفیر پیشنهادی ما در فرانسه پذیرفته شد؟
** فرانسوی ها هنوز پاسخ نداده اند.
* ما شنیدیم فرانسوی ها گفته اند: ایشان حتماً باید تغییر بکند و کسی بیاید که بتواند دیدگاه های دولت را نمایندگی بکند.
** نه اینطور نیست، الآن در مرز زمانی هستیم که دیگر فرانسوی ها باید جواب بدهند.
*انگلیسی‌ها چطور؟
** آنها می گویند کار بررسی سفیر پیشنهادی ایران در وزارت خارجه تمام شده و فقط مانده که ملکه حکم او را امضا کند.
* از وقتی که در اختیارمان گذاشتید متشکرم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات