تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۸  ، 
کد خبر : ۱۸۷۳۶۳

فضای تنفسی


علی علوی
در جابجایی و تبادل قدرت‌ها و آمد و شد جریانات سیاسی بی‌شک تغییر و تحولات مدیریت در راس آن قرار دارد. این تغییر مدیریت از جنبه‌هایی می‌تواند موثر باشد، شکستن سیکل بسته مدیران و ورود مدیران جدید به لایه نظام اداری، تزریق اندیشه و تفکر جدید به جامعه، همگرایی و هماهنگی میان لایه‌های مختلف در نظام اجرایی، وجود همدلی بیشتر و در نتیجه افزایش بهره‌وری، شناخت بیشتر از افراد و اعتماد به آنان و در نتیجه تفویض اختیار و عزم جدی برای تمرکززدایی و بالاخره یکپارچه شدن مجموعه مدیریت نظام و تسهیل در برطرف کردن موانع پیشرفت جامعه و خدمت به مردم را می‌توان از جمله فواید و مزایای مدیریت یکپارچه و همفکر برشمرد.
در سالیان اخیر در فراز و فرود جریانات سیاسی که عمدتا حول دو جریان عمده سیاسی کشور یعنی اصولگرایان و دوم خرداد یا موسوم به اصلاح‌طلبان صورت گرفته است این جابجایی و تغییر در آرایش سیاسی تاثیر جدی بر نظام مدیریتی و اجرایی کشور گذاشته است به گونه‌ای که مردم از ثمرات و مزایای مدیریت یکپارچه بهره نبرده‌اند و برعکس به نام همگرایی شاهد باندبازی عدم توجه به شایسته سالاری، انحصارطلبی، تمامیت خواهی و سهم‌خواهی بوده‌اند، به گونه‌ای که با پیروزی هر جریان سیاسی شاهد قلع و قمع زیادی از مدیران خدوم و با سابقه بوده‌ایم که دود آن به چشم مردم رفته و ضرر آن بر نظام بوده است.
نمونه بارز و مشهود آن پس از دوم خرداد 76 و به قدرت رسیدن خاتمی بود. 5000 نفر از بهترین مدیران و خادمان که مجموعه‌ای از آنها دارای نشان لیاقت، افتخار، سرزندگی، عزت و خدمت بواسطه ایفای رسالت انقلابی و ادای وظیفه اداری بودند را با کمال تاسف و تاثر از گردونه نظام مدیریتی کشور حذف یا به عبارت دیگر قلع و قمع کردند و جرم آنان این بود که «پیام دوم خرداد» را درک نکرده بودند؟!
و بر نظام اجرایی و مدیریتی کشور آن رفت که در دوران حاکمیت بلامنازع دوم خرداد بر شوراها، مجلس ششم و دولت رئیس وقت مجلس ششم که از اصلاح‌طلبان بود فریاد برآورد که «شورای شهر تهران آبروی اصلاح‌طلبان را برده است» و یا حزب دولت ساخته مشارکت در حالی که اکثریت قاطع در مجلس و دولت را در اختیار داشت، یکی از دلایل ناکامی دوم خرداد را «ضعف کابینه خاتمی» برشمرد. در دوران دوم خرداد شایسته سالاری به گونه‌ای در پای باندبازی و انحصارطلبی ذبح گردید که بر سر سهم‌خواهی و قدرت طلبی جریان متحد و یکپارچه دوم خرداد در سال 76 (آغاز دوران طلایی) در روزهای پایانی سال 84 به مثابه لشگر شکست خورده که بر سر غنائم با هم جنگ کرده‌اند می‌مانست.
و این فرجام هر جریانی است که بخواهد به نام یکپارچگی و همگرایی، شایسته سالاری را به مذبح ببرد و شک نباید کرد که مردم دست رد به آنان خواهند زد چرا که مردم با هیچ کس و جریانی پیمان اخوت نبسته‌اند.
دوم خرداد بزرگترین خطای استراتژیک خود را باید به حساب «فقدان فضای تنفسی برای جریان رقیب» بداند. چرا که رفتار آنان به گونه‌ای شد که خشک‌ و تر را با هم سوزاند. و این رویکرد نه تنها موجب وحدت و بازیابی لایه‌های مختلف رقیب گردید بلکه خسارات فراوانی بر کشور وارد کرد. چرا که به نام دوم خرداد موجب حراج بر هر چه شایسته‌سالاری بود زده شد و کسانی بدون برخورداری از کمترین ارزشها صرفا بدلیل ائتلاف با دوم خرداد به مصادره امور راه یافتند که سرنوشت برخی از فراریان ملت و پناهنده شده به دشمنان که روزگاری در مطبوعات زنجیره‌ای قلم می‌زدند و یا افشای فساد مالی و اخلاقی برخی مدیران راه یافته به مناصب در دوران دوم خرداد امروزه بر همگان معلوم و هویدا است.
بی‌شک جریان اصولگرا که امروز با رای مردم در شوراها، مجلس و دولت، اکثریت قاطع را دارند نیز در برابر چنین آزمونی سخت و دشوار قرار دارند. جریان اصولگرا در عمل و نه در گفتار باید اثبات کند به شایسته‌سالاری و اصولگرایی پایبند است.
کشور را نمی‌توان با یک جریان سیاسی صرف اداره کرد تجربه تلخ گذشته بارها و بارها این ناکامی را اثبات کرده است عدالت‌خواهی، حق‌باوری، دین‌مداری، تکلیف‌گرایی، ساده زیستی، مبارزه با فساد و رانت‌خواری، مقابله با اشرافیگری و کاخ‌نشینی، ولایت‌مداری، مردم سالاری و ... که از مولفه‌های بنیادین اصولگرایی است ما را وامی‌دارد که از تجربه دوم خرداد درس بگیریم. چرا که ما نباید چون دوم خرداد هر کس که پیام «سوم تیر» را درک نکرده است حذف کنیم وجود دارند شایستگان فراوانی که در سوم تیر ماه به کسی و جریان دیگری رای داده‌اند و کشور و مدیریت جوان و تازه نفس بشدت محتاج تجربه، دانش، تخصص و تعهد آنان است و برخی از نظر صداقت، ساده زیستی، حسن سلوک، امانتداری از برخی کسانی که به نام اصولگرایی هستند برتری دارند براستی اگر کس یا کسانی دارای املاک و مستغلات در تهران و شمال، کاخ آنچنانی در فرمانیه تهران، فرزندانی سالیان زیاد در خارج از کشور و در پوشش تجارت و بدون کوچکترین پای‌بندی‌ به معیارها و ارزش‌های اصولگرایی که در سپهر آن عدالت خواهی و مقابله با فساد و رانت‌خواری است چه نسبتی با اصولگرایی دارند و آیا ما با میدان دادن به این افراد و مشابه آنان در صف اصولگرایی بزرگترین خیانت را به نظام، انقلاب و اصولگرایی نکرده‌ایم؟!
و در مقابل با حذف برخی مدیران ساده زیست، کارآمد، شجاع، ولایتمدار برخوردار از سوابق ممتد در دوران دفاع مقدس که صرفا در سوم تیرماه به گونه‌ای دیگر عمل کرده‌اند، در برابر خدا و ملت چه پاسخی داریم؟ خدا نکند ما هم به نام جریان اصولگرایی فضای تنفسی را آنقدر تنگ بگیریم که هم کشور را از افکار و مدیران مجرب محروم کنیم و هم موجبات اتحاد و انسجام رقیبان سیاسی را فراهم کنیم. انفتاح فضای سیاسی و بسط فضای مدیریتی در اداره کشور یک درس کلیدی است. این لازمه اداره مطلوب جامعه است این نکته را جدی بگیریم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات