تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۳۸۹ - ۰۹:۴۵  ، 
کد خبر : ۱۸۷۷۵۰

چین و عبور از تحریمها


قاسم بابایی
قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت درحالی صادر شد که ملت مسلمان ایران طی 27سال گذشته تحت شدیدترین تحریمها قرار داشته است و به رغم این تحریمها توانست به بالاترین فناوریهای روز جهان چون انرژی هسته ای دست یابد و آن را بومی کند. ایران به عنوان اولین کشور به لحاظ تولیدات علمی در میان کشورهای جهان اسلام مطرح شده و نیز دهمین کشور از نظر تولید مقالات علمی است.
انقلاب اسلامی ایران با پشتوانه مردم همیشه در صحنه توانسته است بدون اتکا به هیچ کشوری همچنان راه استقلال و خودکفایی خود را طی کند.
اکنون که قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت علیه کشورمان صادر شده است، بهتر است به اوضاع گذشته اقتصادی چین نظری بیندازیم تا بدانیم که می شود هم تحریم شد و هم با قدرت از تمام تواناییهای خود بهره برد.
رشد بی وقفه اقتصادی چین که علت اصلی آن نیروی کار ارزان و تولید سرسام آور محصولات تجاری با قیمت پایین است، آمریکا را به وحشت انداخته و حتی آنان را در تئوری اصلی خود؛ یعنی تجارت آزاد دچار تردید کرده است.
جهش سریع چین به عنوان یکی از بازیگران عمده اقتصادی جهان باعث تردید در تمایل آمریکا برای ادامه تجارت آزاد شده است. آمریکا حدود 60سال است که بنای خود را براساس تجارت آزاد قرار داده و از آن به عنوان اهرمی برای پیشرفت در داخل و خارج استفاده کرده است. تجارت جهان به نسبت اقتصاد آمریکا در 40سال گذشته سه برابر شده و هم اکنون تلاشهایی برای گسترش قوانین تجارت آزاد در سطح جهان وجود دارد.
سیاستهای آمریکا نشان می دهد که تجارت آزاد برای همه کشورهای دخیل در آن، مفید و سودآور بوده است. اما جهش خیره کننده چین باعث ایجاد ترس شده، ترس از اینکه کشورهای درحال توسعه به رهبری چین و هند، بازارهای جهانی را در زمینه شغلهایی با فناوری بالا و مهارت پایین و بازار آزاد کار در اختیار بگیرند. چین در حال حاضر بزرگترین صادر کننده قطعات الکترونیکی است. ممکن است چین بزودی با فناوری که برای به دست گرفتن اقتصاد جهان کافی است، گوی سبقت را از همه کشورها برباید. برای اطمینان باید توجه کرد که کشورهای کوچک سالهاست که از آمریکا شکایت دارند و آیا چین واقعاً می تواند جانشین آمریکا شود؟ کشور چین با حدود 3/1میلیارد نفر جمعیت حدود 700میلیون نیروی کار دارد. آمریکا در سال گذشته در مجموع 147میلیون نفر نیروی کار داشت. اما این تعداد نیرو با توجه به استفاده آمریکا از فناوری پیشرفته بسیار مؤثرترند.
چین از سال 1978 شروع به معرفی نیروهای بازاری خود به اقتصاد کرد و از آن زمان، اقتصاد چین هرساله حدود 4/9 درصد رشد داشته است. به گونه ای که تولید ناخالص ملی از 147میلیارد دلار در سال 1978 به 6/1تریلیون دلار در سال 2006 رسیده است. حال آنکه تولید ناخالص ملی آمریکا 75/11تریلیون دلار بوده است.
نشانها و دلایل دیگری از رشد چین، احداث مترو در 84 شهر این کشور است. حدود یک دهه است که این سؤال مطرح شده که آیا چین (با بازار اقتصادی سوسیالیست با توجه به قانون اساسی خود) می تواند یک شریک تجاری استراتژیک باشد یا هنوز یک جوجه رقیب است؟
شارلین یانتفسکی، نماینده تجاری آمریکا از سال 1996 تا 2000 به این مسأله اعتقاد دارد که چین با گرفتن فناوری از دیگر کشورهای پیشرفته و نوآوریهای خود، تأثیرعمده ای بر دنیا گذاشته است. به طوری که تاکنون، سابقه نداشته است هیچ کشوری به این سرعت و وسعت بتواند جریان تجارت و سرمایه گذاری را در جهان تغییر دهد.
ند فیشرمن، نیز بتازگی در کتابش به نام «اتحادیه چین» می گوید: این کشور به زودی در دو صحنه، آمریکا را شکست خواهد داد. ابتدا تولید با دستمزد کم و دوم فناوری بالا که با پیچیدگیهای غرب برابری می کند.
در اواخر سال گذشته نیز «پل ساموئلسون» برنده جایزه نوبل اقتصادی و از حامیان تجارت آزاد پیش بینی کرد اقتصاد رو به رشد چین این پرسش را برای آمریکا پیش می آورد که آیا تجارت آزاد برای آمریکا یک بازی برنده - برنده است یا نه؟
او براین باور است که تجارت آزاد، باعث رشد اقتصادی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بوده، اما رقابت از سوی خارجیان، کاهش دستمزدها در مشاغل غیرمهارتی را درپی داشته است و بتدریج چین و هند، خود را جایگزین مشاغل مهارتی آمریکا کردند. بدین ترتیب برای اینکه آمریکا بتواند با آنها رقابت کند، نیازمند کاهش دوباره دستمزدها بود. حتی مصرف کنندگان آمریکایی می توانستند با قیمت کمتر از این، کالاهای چینی را تهیه کنند.برخی کارشناسان براین باورند که تجارت چین از طریق قوانین منظم و با هدف ساخت قدرت بین المللی این کشور، وضعیت اقتصادی خود را بهبود می بخشد.
کلاید پرسنوونیز از کلاید پرسنوونیز ازمقامات عالی رتبه سابق دولت ریگان می گوید: چین درحال ایجاد یک اقتصاد مبتنی بر کارشناسی است. این روش آینده سیاستهای بازرگانی اروپا در قرن 17است. زمانی که حکومتهای پادشاهی سعی در کاهش واردات و افزایش صادرات می کردند و هدایت سرسختانه ای در اقتصاد داخلی برای افزایش درآمد ملی و قدرت در سطح رقابتی داشتند. سال گذشته کسری تجاری آمریکا نسبت به چین 162میلیارد دلار بود.چین بزرگترین وارد کننده استیل، آهن، قلع و بسیاری از کالاهای خام است که از این کالاها برای ایجاد یک اقتصاد کارشناسی با ارزش استفاده می کند تا مازاد سرمایه های خود را وارد چرخه اقتصاد جهانی نماید. چین همچنین بزرگترین صادر کننده محصولات الکترونیکی و تکنولوژیکی اطلاعاتی است. این کشور در سال 2005 حدود 142میلیارد دلار از فروش چنین محصولاتی درآمد کسب کرد که این میزان با 39میلیارد دلار در سال99 قابل مقایسه نیست. این درحالی است که آمریکا در این مدت بشدت درحال قرض کردن از چین برای تقویت بدهی های ملی خود بوده، به صورتی که در آوریل 2006، بانک مرکزی چین حدود 330میلیارد دلار از سرمایه های آمریکا را مسدود کرده بود. علاوه بر این در تلاشی از سوی 67 سناتور آمریکایی برای کاهش مازاد تجارت چین بر آمریکا آنان طرحی را برای اعمال 5/97 درصد مالیات برتمامی کالاهای چینی ارائه کردند که این جنگ تجاری با چین است.
پروژه اصلاحات اقتصادی چین چگونه کلید خورد؟
دسامبر سال جاری مصادف است با دومین سالگرد مرگ رهبر اصلاحات اقتصادی چین «زائو زیانگ» را که رهبر سابق حزب کمونیست چین نیز بود.
وی از آخرین رهبران اصلاح طلب این کشور بود که معمار اصلاحات اقتصادی و عامل اصلی معجزه اقتصادی کنونی چین خوانده می شود. بعد از 16سال بیماری از دنیا رفت.
آخرین باری که جهان و مردم چین، زائو زیانگ را دیدند و آخرین تصویری که از او به یاد دارند، همان تصویر 16سال پیش اوست؛ یعنی نوزدهم می سال 1989درحالی که بلندگوی دستی را در دست داشت و چشمانش پر از اشک شده بود. در آن زمان چند هفته ای از تجمع دانشجویان در میدان تیان آن من، برای درخواست دموکراسی از رهبران سالخورده چینی می گذشت. بسیاری از آن دانشجویان زائو را که دبیر کل اصلاح طلب حزب کمونیست بود تنها امیدشان می دانستند. در آن روز او پیش از طلوع آفتاب به جمع دانشجویان رسید.
دانشجویان که چند روز از اعتصاب غذایشان می گذشت، گمان کردند که دولت تسلیم شده است و حضور «زائو» به معنای قبول خواسته های آنهاست. اما پیامی که زائو با خود آورده بود، پیام دیگری بود. او دقایقی پس از نشست با رهبران ارشد و فرماندهان نظامی بازگشته بود و وقتی نتوانسته بود آنان را از توسل به خشونت منصرف کند، به جمع دانشجویان آمد تا از آنان بخواهد به تجمع خود پایان دهند. چند هفته بعد یعنی در سوم ژوئن 1989، وقتی تانکها از وسط شهر پکن به سمت تیان آن من می رفتند، زائو در خانه اش حبس شد؛ حبسی که تا پایان عمرش ادامه داشت. در تمام این سالها او در خانه ای در نزدیکی میدان تیان آن من وقت خود را به مطالعه و دیدار با فرزندش می گذراند.
زائو زمانی تنها امید چین برای اصلاحات سیاسی اقتصادی بود. او در 1938 به حزب کمونیست پیوست و حتی بعد از آنکه پدرش یک زمین دار بود و در اواخر دهه 1940 توسط مقامات حزب کشته شد، باز هم یک کمونیست متعهد باقی ماند. در دهه 1960، زائو به دبیرکلی حزب کمونیست در استان کوانگ دونگ رسید. در جریان انقلاب فرهنگی چین در دهه 1970، او به دلیل نزدیکی با دشمنان مائو از دبیرکلی حزب برکنار شد. بعد از پایان آن دهه پرآشوب، زائو به دبیرکلی حزب کمونیست در استان دور افتاده سینچوان منصوب شد. در آنجا بود که دنگ شیائوپنگ او را مأمور اجرای اصلاحات اقتصادی چین کرد.
او از رهبران محلی پیشرو در حمایت از بازگرداندن حق استفاده از زمین به دهقانان چینی و از طراحان اصلاحات کشاورزی بود. بعد از مدتی او به محبوبیت رسید، اما این محبوبیت مانند مائو یا دنگ شیائوپینگ در نتیجه تبلیغات حکومتی نبود، بلکه محبوبیتی مردمی و خودجوش بود. در سیچوان دهقانان شعاری برای زائو می سرودند با این مضمون که: اگر می خواهید غذایی برای خوردن داشته باشید، زائو رهبری است که به شما کمک می کند.
در سال 1980 «دنک» او را به نخست وزیری منصوب کرد و هفت سال بعد نیز دبیرکل حزب شد.بعد از حمله نظامیان برای سرکوب تجمع دانشجویان در میدان تیان آن من صدها نفر کشته شدند. دولت چین در گزارشی زائو را مسؤول این ناآرامی ها اعلام کرد و دوران انزوای کامل او آغاز شد. اگرچه اصلاحات سیاسی مورد نظر او کاری از پیش نبرد، اما اصلاحات اقتصادی اش در دهه 1980 زمینه را برای بازشدن اقتصاد چین هموار کرد. میراث اصلاحات اقتصادی زائو را همه جا در چین می توان دید. اما برنامه او برای تغییرات، بسیار گسترده تر از این بود. او در سخنرانی در کمیته مرکزی حزب در سال 1987پیشنهاد کرد که کنترل حزب کمونیست بر دولت محدود شود.
همه چینی ها به یاددارند که دو سال بعد از آن یعنی طی سالهای 1987 تا 1989 بارزترین دوران تاریخ چین مدرن بوده است. طی 20ماه دبیرکلی او در حزب کمونیست، زائو فرهنگی را ایجاد کرد که براساس آن کمیته مرکزی یا «پولیت بورو» از دخالت در دادگاهها و کنترل ادبیات و هنر خودداری می کرد. اصلاحات مورد نظر او به گفته نزدیکانش، در حقیقت ایجاد نوعی اقتدارگرایی نوین را درپی داشت. او معتقد بود که یک رهبر مرکزی قدرتمند برای ساختن اقتصاد مبتنی بر بازار و هدایت آرام چین به سمت دوران گذار دموکراتیک مورد نیاز است.
زائو هیچ گاه به جرمی متهم نشد. اما حکومت چین او را به دلیل تلاش برای ایجاد اختلاف و جدایی در حزب مستحق مجازاتی دانست که 16 سال اجازه نداد حتی یک چینی به غیر از اعضای خانواده و نزدیکانش با او دیدار کند.
اما آنچه که از مجموع حوادث و تحولات چین پس از حادثه میدان تیان آن من مورد تأیید و درس آموز است؛ این است که به رغم تمام تحریمهای اقتصادی و انزوای سیاسی و شایعات ضد حقوق بشری این کشور که با تمام تبلیغات و بسیج امکانات جبهه امپریالیسم غرب به سرکردگی آمریکا به کار گرفته شد، سرانجام بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا در یک اقدام غیرمترقبه هواپیمایی مملو از کارتلها و تراستها و صاحبان صنایع آمریکا را به سوی پکن فرستاد تا پس از ورود به چین، مذاکرات سریع و فشرده را درخصوص روابط اقتصادی آغاز کنند. چین با تمام توان و با بهره برداری بهینه از تمامی امکانات توانست به عنوان غول بزرگ اقتصادی جهان امروز مطرح شود و اقتصاد آمریکا و غرب را به چالش بکشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات