به یاد چهلمین روز عروج سالکان طریق حضرت دوست سردار پاکباز اسلام و مجاهد سربلند جبهههای شرف شهید سرلشکر پاسدار حاج احمد کاظمی و ده یار همراهش
«ولنبلونکم من الجوع و الخوف و نقص من الاموال والانفس و الثمرات و بشر الصابرین الذین اذا لصلبتهم مصیبه قالو انالله و اناالیه راجعون» قرآن کریم
کمال حقیقی انسان در سایه پذیرش ولایت الهی و در ذات حق فانی و در بقاء او باقی شدن است. اما برای وصول به این کرامت و شرافت روحانی و نیل به «فنای ذاتی» و به ولایت محبوب نائل گردیدن و بدان مرتبتی رسیدن که در سوز و گداز عاشقانه و درد هجران سردار شهید «مهدی باکری» با حضرت دوست یا تعبیر نغز «خون باید میشدی و در رگهایم جریان مییافتی،... و سلولهایم یا رب، یارب میگفت» نمود یافته، راه کدام است؟
این طریق ربانی در حق را شناختن و از نشانههای محبوب با خبر شدن و توسط او به نفس خویش معرفت و شهود یافتن و شاهد گردیدن، باور این حقیقت است آنچه هست از او، برای او و به خاطر خود اوست، در این مسیر صعب بجای اعتماد به نفس، اعتماد به حق و عشق وصال به او جلوهگر گردید و در اعراض تعلقی قلب از دنیا و اقبال آن به حق تعالی، نمود مییابد.
نماد درخشان این راه نورانی در تاریخ معاصر، انقلاب اسلامی است که به فرمودۀ حضرت امام خمینی(ره)، انقلاب ارزشهاست و امتداد خونین راه امام حسین(ع) و صحنههای جانسوز و شگرف کربلا میباشد و جلوۀ ویژۀ آن شبهای قدر منطقه غرب و خوزستان در دوران دفاع مقدس است که ارزندهترین فرزندان انقلاب را در آزمایش سخت پیروز در مقابل خصم تا دندان مسلح و استکبار جهانی و نیز در جهاد حماسی اکبرشان که همانا بفرمود پیامبر رحمت(ص) مبارزه با نفس بود، نمود. تا آنجائی که امام شهیدان در وضعشان چنین فرمودند: «مبارک باد بر کشور عزیز ایران و بر ملت شریف رزمندگانی چنین قدرتمند و عاشقانی چنین محو جمال ازلی و سربازانی چنین دلباخته دوست که شهادت را آرزوی خود و جانبازی در راه محبوب را آرمان اصیل خود میدانند.» آری آنانی که توفیق حضور در کنار این رزمآوران و مجاهدان فی سبیل الله را داشتهاند میدانند که چگونه تنور جنگ و طراوت یقین و تن خونین شهیدان دین، سازنده مردان جهاد و جنگ و ایمان و ایثار بود، رزمندگانی که حاملان عرفانی و معرفت و تبعیت از ولایت بودند و راه وصال را میانبر سرافرازانه طی نمودند.
آنان شیران در روز و سالکان طریق معرفت در زندگانی سراسر حماسهشان بودند و بدانجائی رسیدند که تبلور آن در وصیت نامه سردار شهید حاج احمد کاظمی به عیان آشکار است. او مینویسد «با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق» و یاران شهیدش باکری و خرازی بهمین نحو ملتمسانه از درگاه حضرت دوست میخواستند تا عنایت فرموده هر چه زودتر، پاکیزه به درگاهش با شهادت پذیرفته شوند و صد البته این راز و نیازها و درخواستها نمادی است از حالات تمامی شهدای عرصه جانبازی در راه انقلاب اسلامی که در قهقهه مستانهشان عندربهم یرزقونند. انقلاب اسلامی حکایتها دارد و آنانی که به حقیقت آن دست یافته و به ابعاد گوناگونش وقوف پیدا کردهاند و با اخلاص سرباز صادق این راهند در سیری که در مسیر پاسداری از آن طی میکنند مصداق آیه شریفه قرآنند که «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» راه را یافته بدنبال بندگی و وصل محبوبند و آرزوی جان باختن در راه حق در دلشان شعله میکشد. در وصیتنامه سردار شهید مهدی باکری و احمد کاظمی این اشتیاق و شوق عشق و وصال به محبوب به عیان موج میزند، مهدی مینویسد «بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونهها بایستی از حرارت و شوق سرخ شود و قلبها تندتر بزند» و احمد عزیز با توسل به اولیای خدا و ائمه هدی و قسم بخون شهدا از حضرت حق میخواهد که: «بندگی خود را عطا بفرما و در راه خودت شهیدم کن» و بدینسان چون یار شفیق شهیدش سردار حسین خرازی در انتظار وصل لحظهشماری میکرد و همانند او که بدو گفته بود: «احمد، من آمادهام و هیچ کاری ندارم، همین دو سه روز شهید میشوم» آماده آماده نمود سرافراز آیه شریفه «یا ایتها النفس المطمئنه» ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» شد و در مسیری صعب و نورانی با نفسی مطمئن به میهمانی محبوب نائل گردید. عاش سعیدا و مات سعیداً.
و... شهیدان بروجردی، بابائی، باقری، صیاد شیرازی... چنین مشتاق دیدار دوست گردیدند و در میان آتش و خون در اقتدای به قافله سالار انقلاب اسلامی مسیر سلوک و نیل به حق را طی نمود، و به دیدار یار نائل شدند. در این وادی، خیل عشاق و منتظران این راه که نشان در گمنامی یافته بودند، همچون سرداران بزرگ اسلام که سالیان سال در خط مقدم صحنههای دفاع و پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند آن بودند، بفرموده مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا حضرت آیتالله خامنهای اجر جهاد خالصانه خویش را با شهادت گرفتند. آری این سینهسرخان مهاجر سرداران ایثار و اخلاص و جهاد مهتدی، سلیمانی، یزدانی، شاهمرادی، رشادی، کروندی، الهامینژاد، آذینپور و بصیری و اسدی جمع خالصی بودند که در سختترین شرایط در نوک حمله و خط مقدم برای دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن در هر زمان و شرایطی قرار داشت و آنانی را که نگارنده افتخار همرزمیشان را داشتند که همگی: از فرماندهان و سرداران نیروی زمینی سپاه که به فرموده مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا ستون فقرات و محور اصلی تحرک نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میباشند.
بحق همچون سایر سرداران شهیدی که به اشارت وصف حالشان شد چنین بودند. آنان با اتکاء به قرآن و سیره نبوی و شجاعت و اخلاص و معرفت علوی حسینوار وارد صحنه جهاد شدند و حسینوار شهد شهادت را نوشیدند و همرزمان خود را در فراقشان داغدار کردند.
وصف خدمات و اثرات شگرف این عزیزان در تاریخ انقلاب اسلامی در این مختصر نمیگنجد ولی به اجمال بایستی اذعان داشت که در امنیت در خطه غرب کشور و پیروزی در صحنه دفاع مقدس و برکات مجاهدتهای حماسی رزمندگان اسلام در اقصی نقاط کشور و حوزه دفاعی امنیتی جمهوری اسلامی و کرانههای دور، این عزیزان نقشی تعیینکننده و مؤثر داشتند. بعنوان نمونه زندگی سراسر حماسه سردار بزرگ اسلام حاج احمد کاظمی را باید در آرامسازی منطقه کردستان، مبارزه بیامان با دشمن بعثی و برای شکست حصر آبادان و فتح المبین و آزادسازی خرمشهر، نبرد پیروزمندانه در شرق بصره و عملیات حماسی بدر و خیبر، مجاهدت در عمق خاک عراق در عملیاتهای والفجر در شمالغرب و فتح فاو و کربلای 5 و... عشق به مردم بم و سازندگی نیروهای مسلح برای ادامه مبارزه با کفر جهانی و امپریالیسم آمریکا و جهاد در همه صحنهها دید و الحق اگر فرصت پروازش بود، چنان صحنههای زیبایی از ایثار و اخلاص همه این عزیزان قابل ترسیم بود که آنها را بعنوان قطعههایی جاودان از حماسه فرزندان یک ملت رشید به بشریت عرضه نمود.
آری رهپویان راه پاینده اسلام محمدی و تشیع سرخ علوی در انقلاب اسلامی برای پویندگان راه حق نقشی از ره عشق را ترسیم میکنند و سیر و سلوکی را در این گذرگاه کوتاه طی مینمایند که سرشار از لطیفترین ارزشهای متعالی دست یافتنی برای بشریت است. شدن، پیشرفت و تعالی در متن این انقلاب وجودی پرمعنی دارد و آنانی که در ارتباط با محبوب ازلی و ابدی در این مسیر قرار میگیرند با تمامی وجود بدو معرفت یافته او را حس کرده و در پرتو عشقش پرواز بسوی ملکوت را احساس میکنند و چون مشعلی برفراز تاریخ نور افشانند. اینها تعلق به تاریخ معاصر ندارند و چون شهیدان کربلای معلی و در امتداد آنها روشنی بخش راه انسانهای طالب حق و حقیقت هستند. اینان نمونه گویای آیه شریفه، «و من المؤمنین صدقوا ما عاهدوا الله علیه» میباشند، راه را یافته و خود راهبرند. انقلاب اسلامی مفتخر است که در عصر جاهلیت مدرن و محوریت مادیت عفن، چنان جامعهای را ساخته است که برای عدالت و آزادگی و عزت خویش، حسین حسینگویان حماسه 22 بهمن 57 و 22 بهمن 84 را خلق میکند و فرزندانی را برای عرصههای مختلف تربیت نمودهاند که میتوانند بعنوان انسان موفق و نمونه در همه جنبههای انسانی و مدیریتی و کاری به بشریت عرضه نماید. انسانهایی که اسطوره اخلاق، اخلاص، عرفان، رشادت، عطوفت، انسانیت و ایثار هستند و در عمل مرد صحنه مبارزه و کار و خدمت میباشند.
انسانهایی که با خدای خویش پیمان بستهاند و بدون چشمداشت دنیوی فقط برای ادای تکلیف در تمامی صحنههای انقلاب در خط مقدم دفاع از اسلام و ملت بودهاند، مؤمنینی که در سختترین شرایط در مقابل باران گلوله دشمن چون سرو ایستاده و آزاد، خم به ابرو نیاورده با مدیریتی عالی و شگرف خوش درخشیدند و در مناطق بحرانی و دوران دفاع مقدس 8 ساله مرحله به مرحله با پیروزی برای ملت بزرگ ایران، افتخار آفریدند. اینها همه نشان در گمنامی یافته بودند و آنچه برایشان از همه بیشتر اهمیت داشت، اخلاص در عمل بود. آنان با سربلندی بر عهد و پیمانی که با خدای خویش بسته بودند با استواری و صدق نیت ماندند و در این راه شهد شهادت را نوشیدند و در مکتب انقلاب اسلامی در مسیر کرامت حرکت کرده و به دیدار معبود شتافتند. به فرمایش رهبر مکرم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای «احمد کاظمی و این برادران روسفید خدا را ملاقات میکنند. از خدا بخواهیم مرگ ما مرگی باشد که خود آن مرگ هم باعث افتخار باشد» انشاءالله از حضرت دوست بخواهیم و با یاد این شهیدان والامقام بکوشیم که... اینگونه باشیم تا شاید به این شرف نائل آییم.
آمین یا رب العالمین
پاسدار انقلاب اسلامی
مصطفی ایزدی
26/11/84 ساعت 40/7