عباس خسروانی
بعضی از واژهها هستند که با گذشت زمان هیچگاه رنگ کهنگی به خود نمیگیرند، واژههایی که هیچگاه از ذهن و خاطر انسان فراموش نخواهد شد، واژههایی که تا انسان و انسانیت هست، آنها هم هستند. واژههایی که هرگاه سخن از آن به میان آوری نو و جذاب است. از جمله این واژهها، واژه "عدالت" است. واژهای که ریشه در فطرت و ذات انسانی دارد و خواستن آن، مطالبه دایمی بشر از بدو وجود تا به امروز بوده است. واژهای که میتوان ردپای آن را به صورت مکتوب در آثار متعلق به دو هزار و پانصد سال پیش هم مشاهده کرد.
عدالت واژهای است متناسب و سازگار با فطرت انسانی و همین است که این واژه در فرهنگهای مختلف بشری البته با تعبیرات متفاوت از ارزش و منزلت بالایی برخوردار است. به همین دلیل است که میتوان گفت مخاطب شعار عدالتخواهی عموم جهانیان هستند. اما در اینجا یک نکته قابل ذکر است و آن اینکه با به وجود آمدن مفهومی به نام عدالت، ظلم و بیعدالتی هم با آن به وجود آمد و هم پای آن در طول تاریخ حرکت کرده و چه بسا در بسیاری از مواقع از آن پیشی گرفته و بر آن غالب بوده است. لذا برقراری عدل و عدالت در جامعه بشری یکی از دغدغههای انسان بوده و هست. ایجاد و برقراری عدالت در جامعه بشری را وظیفه حکومت و حاکمان عنوان کردهاند و شاید این به دلیل قدرتی باشد که در دست حاکمان قرار دارد، چرا که بسط عدل در جامعه همواره مخالفانی دارد که در برابر عدالت خواهی ایستادگی خواهند کرد.
چند ماه پیش در کشور ما انتخاباتی برگزار شد که پیروز آن فردی بود که عدالت و تحقق آن در جامعه محور همه شعارهای او بود. با پیروزی دکتر احمدینژاد، دولتی روی کار آمد که به دولت عدالتخواه معروف شد و اصلیترین و عمدهترین برنامههای خود را ناظر بر عدالت اجتماعی عنوان کرد . دولتی که هدف بنیادین خود را بسط عدالت و تعالی همه جانبه و درونزا مبتنی بر اسلام عنوان کرده است. البته اینکه در یک انتخابات، شخصی به پیروزی میرسد که عدالت را محور شعارهای خود قرار میدهد نشان از آن دارد که جامعه، جامعهای است تشنه عدالت و خسته از بیعدالتیهایی که در عرصههای مختلف به آنها وارد شده بود. برقراری عدالت در جامعه یک نیاز اساسی و ضرورت بقای یک جامعه است. دولت نهم با طرح این شعار کلیدی و محوری، مسئولیت سنگین و خطیری را به دوش میکشد. مسئولیتی که اگر به سر منزل برسد، منشاء تحول و دگرگونی در راستای رشد و تعالی و دستیابی به اهداف کشور خواهد بود.
امروز اگر ما نگاهی به معضلات اجتماعی، اقتصادی کشور داشته باشیم، میتوانیم ریشه بسیاری از آنها را در بیعدالتی و تبعیضهای اعمال شده ببینیم.
این مسالهای است که به هیچ عنوان برازنده یک جامعه مدعی اسلامی بودن نیست. چرا که عدالت یکی از آموزههای اساسی و پایهای اسلام است و تاکید بسیار بر آن شده است.
در شرایط به وجود آمده دولت باید با تحقق عدالت در جامعه یکی از وجوه بارز متمایز کننده یک جامعه اسلامی از یک جامعه غیراسلامی را به اجرا در آورد. امروز جامعه ما روندی پیش گرفته که در آن فقرا هر روز فقیرتر میشوند و ثروتمندان هر روز ثروتمندتر و ریشه آن چیزی جز بیعدالتیهای موجود در ساختارهای اقتصادی کشور نیست. روندی که اگر ادامه پیدا کند چیزی جز خدشهدار کردن جامعه اسلامی و سست کردن پایههای آن به دنبال نخواهد داشت.
دولت به عنوان قوه مجریه کشور نقش بسیار موثری در تحقق و اجرای عدالت در جامعه دارد. امید است دولت نهم بتواند جلوی بسیاری از بیعدالتیهایی که بر اقشار ضعیف جامعه وارد میشود را بگیرد تا مردم رایحه خوش خدمتگذاری را استشمام کنند.
دولتی که قصد در اجرای عدالت دارد میبایست سیره عملی حضرت علی (ع) را سرلوحه کار خود قرار دهد. سیره و روش حکومتی که در آن رستگاری را از آن ملتی میداند که در آن حق ناتوان از زورمندان بدون بهانه و اضطراب گرفته میشود. بیشک یکی از معیارهایی که نشان دهد جامعهای در راه اجرای عدالت و توسعه عدالت محور گام بر میدارد توجه به اقشار محروم و کم درآمد است. اگر نگاهی به کارنامه دولت نهم از ابتدا تا کنون داشته باشیم میتوانیم این روند را که امید است نتیجهای پربار برای کشور داشته باشد را ببینیم. از جمله برنامههای دولت در راستای تحقق عدالت، سفرهای استانی رییسجمهور به مناطق محروم کشور است که در طی این سفرها مسئولین کشور از نزدیک در جریان مشکلات محرومان کشور قرار میگیرند و همچنین طرح سهام عدالت که در آن اولویت با طبقات محروم جامعه میباشد از جمله طرحهای دولت در این راستا است. مهمتر از همه بودجهای است که دولت برای سال 1385 بسته است. یکی از ویژگیهای بارزش توجه به استانها و تمرکززدایی از تهران است. موضوعی که تا به حال کمتر به آن توجه شده بود، به طوری که تهران برای مدیران و برنامهریزان ما تبدیل به غولی شده بود که تمام سرمایههای کشور را میبلعید و گویی تهران همه ایران بود. امیدواریم این طرز تلقی در میان مدیران ما شکسته شود و بدانند که تهران جزیی از کشور پهناور ایران است و نه همه آن.
به هر حال به نظر میرسد یکی از نیازهای ما در شرایط فعلی بسط موضوع عدالت و نظریهپردازی در این زمینه است. ترویج مفهوم عدالت در جامعه و آگاهی رسانی به مردم میتواند سطح توقع آنان را نسبت به عدالت محور بودن دستگاههای کشور بالا ببرد و عدالت را به یک مطالبه جدی مردمی تبدیل کند تا هر مسئولی در تحقق آن پاسخگون باشد. عدالت باید به یک دغدغه اساسی تبدیل شود و همه به این یقین برسند که برای رسیدن به سعادت و دستیابی به توسعه پایدار باید از گذرگاهی به نام عدالت عبور کرد.