سیروس غفاریان
دومین کنفرانس غیرمتعهدها: قاهره (1964)
این کنفرانس به دعوت جمال عبدالناصر در 5 اکتبر 1964 تشکیل شد. چون نهرو و دوست ناصر در 27 مه 1964 در گذشته بود، همه شرکت کنندگان به ویژه جمال عبدالناصر یا نهرو را گرامی داشتند. در این اجلاسیه 14 هیات نمایندگی از آسیا شرکت داشتند مانند: افغانستان، عربستان سعودی، برمه، کامبوج، سیلان، هند، اندونزی، عراق، اردن، کویت، لبنان، نپال، سوریه و یمن.
آفریقا 29 نماینده در این اجلاس داشت. نمایندگان الجزایر، آنگولا، بوروندی، کامرون، کنگوی برازاویل، داهوی، اتیوپی، غنا، گینه، کنیا، لیبریا، لیبی، مالاوی، مالی، مراکش، موریتانی، نیجریه، اوگاندا، سنگال، سیرالئون، سومالی، سودان، چاد، توگو، تونس، مصر، جمهوری آفریقای مرکزی، تانزانیا، زامبیا، کوبا و یوگسلاوی و قبرس جزء غیرمتعهدهای اروپایی بودند. جمعاً 47 دولت در این گردهمایی نماینده داشتند. از آمریکای لاتین، برزیل، شیلی، جامائیکا، مکزیک، توباگو، اروگوئه، ونزوئلا و همچنین نمایندگانی از سازمان وحدت آفریقا و اتحادیه عرب در آن شرکت کرده بودند. حادثه عجیبی که طی این اجلاس رخ داد، این بود که موسی چومبه نخستوزیر کنگوی کینشازا که برای شرکت در اجلاس به قاهره آمده بود به دستور عبدالناصر به عنوان آنکه او قاتل لومومبا است، دستگیر شد ولی با وساطت امپراتور اتیوپی آزاد شد و مصر را ترک گفت.
تصمیم نافرجام احمدبن بلا
احمدبن بلا رئیسجمهور الجزایر که در زمان اجلاس باندوندگ در کوههای کابیلی الجزایر مشغول مبارزه مسلحانه بر ضد اشغالگران فرانسوی بود، میخواست که کنفرانسی به سبک باندونگ در 29 ژوئن 1965 در الجزیره ترتیب دهد. حتی سالن کنفرانس را آماده کرد و 20 روز قبل از اجلاسیه از آن بازدید و اظهار رضایت کرد ولی ناگهان در 19 ژوئن 1965 دچار کودتای همرزم خویش یعنی سرهنگ هواری بومدین شده و زندانی شد و بدین ترتیب باندونگ دوم تحقق نیافت و بعد از زندانی شدن بنبلا، بومدین درصدد بود که از سران کشورها دعوت نماید تا در آن کنفرانس شرکت نمایند ولی دعوت او از جانب رهبران آسیایی- آفریقایی رد شد.
سومین کنفرانس: (لوزاکا- 1970)
اجلاس سوم کشورهای غیرمتعهد با همان اهداف قبلی که عبارت بودند از بیطرفی، محو استعمار و توسعه اقتصادی کشورهای آفریقایی- آسیایی و جهان سوم در لوزاکا پایتخت زامبیا تشکیل شد ولی به سبب آنکه در این مقطع زمانی از کارایی چندانی بهرهمند نبود،بدون نتیجه پایان یافت اما با سفر نیکسون به چین و ملاقات با مائو در فوریه 1972 و راهیابی چین به سازمان ملل متحد تعداد کشورهای غیرمتعهد فزونی یافت که در اجلاسهای دیگر این موضوع مشهود بود.
از چهارمین کنفرانس تا اجلاس دهلی نو
چهارمین اجلاس در 1973 در الجزیره تشکیل شد. در این گردهمایی بر اثر راهیابی چین به سازمان ملل، کشورهای ناپیوسته هواخواه غرب به صورت فعالتر در این اجلاس شرکت کردند و پارهای از کشورهای عضو پیمان سنتو نیز به صورت ناظر در این کنفرانس شرکت کردند. در پنجمین کنفرانس که در 1976 در کلمبو پایتخت سیلان تشکیل شد، قطعنامه مفصلی در زمینههای سیاسی- اقتصادی و اتحادیه سیاسی کشورهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین صادر شد. در ششمین اجلاس که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود، در 3 سپتامبر 1979 در شهر هاوانا پایتخت کوبا تشکیل شد. در این گردهمایی فیدل کاسترو و مارشال تیتو حضور داشتند و به علت انقلاب ایران و انحلال پیمان سنتو، اعضای سنتو و ایران در این اجلاسیه شرکت داشتند. در کوبا با اکثریت آرا شرکت کنندگان ایران به عنوان هشتاد و هشتمین عضو جنبش غیرمتعهدها پذیرفته شد.
اجلاس هفتم در دهلی نو گشایش یافت. لازم به یادآوری است که کنفرانس هفتم دولتهای غیرمتعهد قرار بود که در سپتامبر 1982 در بغداد به وسیله صدام حسین گشایش یابد ولی این موضوع با اعتراض ایران روبهرو شد. زیرا ایران، دولت بعثی عراق را به عنوان متجاوز معرفی نمود و مقرر گردید که کنفرانس در مارس 1983 در دهلی نو تشکیل شود.
اجلاس دهلی (1983)
در این زمان خانم ایندیرا گاندی دختر نهرو نخستوزیر سابق هند، در پست نخستوزیری هندوستان بود. خانم گاندی که طرفداری از آزادی و برابری را از پدرش نهرو به ارث برده بود، ضمن نطق افتتاحیه خد گفت که باید جنبش عدم تعهد به «بزرگترین جنبش صلح در تاریخ» تبدیل شود. او مسئله شمال و جنوب و شکاف بین آنها را به خوبی تجزیه و تحلیل و اضافه کرد که جنبش عدم تعهد از نفود سیاسی قابل ملاحظهای برخوردار نیست و قدرتهای بزرگ مانند گذشته، در امور کشورهای غیرمتعهد دخالت میکنند. نخستوزیر هند از میان مسائل عمده کشورهای جهان سوم، سه مسئله را برگزید و اجرای آنها را توسط کشورهای غیرمتعهد و حتی ابرقدرتها خواستار شد.
1- مخالفت با آفریقای جنوبی و نژادپرستی
2- محکومیت ظلم و ستم اسرائیلیها بر فلسطینها
3- غیرنظامی شدن اقیانوس هند.
گاندی زن مبارزی بود که جان بر سر اهداف آزادیطلبانه خود گذاشت و در اکتبر 1994 ترور گردید.
از کنفرانس هراره (1985) تا اجلاس دوربان (1998)
هشتمین کنفرانس غیرمتعهدها در 1985 در شهر هراره پایتخت زیمباوه تشکیل شد. در این اجلاس از مارشال تیتو خبری نبود زیرا چهار سال از مرگ وی میگذشت. شخصیتهایی که مانند نهرو، ناصر، نکرومه و اشخاصی نظیر آنها که وجاهت بینالمللی داشتند دیگر وجود نداشتند. از این جهت به نتیجه دلخواه نرسید. نهمین اجلاس در حالی در بلگراد در 1989 برگزار شد که اروپای شرقی در سراشیبی فروپاشی بود و واکنشی منفی در برابر کمونیسم همه اروپا را فرا گرفته بود. در چنین موقعیتی دیوار برلین برداشته شد و نیکلای چائوشسکو رهبر رومانی که اصلاحات گورباچف را نپذیرفته بود طی شورش ارتش دستگیر و تیرباران شد.
این اجلاس به موفقیتهایی نایل آمد. از جمله محکومیت تجاوز هواپیماهای آمریکایی به لیبی، محکومیت ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرن بر فراز خلیج فارس توسط آمریکا و بالاخره حمایت از قطعنامه 598 و تقاضای برقراری آتشبس در افغانستان. پس از این کنفرانس بود که اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991 دچار فروپاشی شد و گورباچف به عنوان آخرین رئیسجمهور کشور شوروی استعفا کرد و در واقع کمونیست در شوروی با فروپاشی مواجه گردید و جهان یک قطبی شد. دهمین اجلاس نمایندگان غیرمتعهد در اول سپتامبر 1992 در جاکارتا پایتخت اندونزی برگزار شد. در این اجلاس بر مبارزه با هرگونه فقر و بیسوادی تاکید شد و ضمناً از فلسطینها حمایت کامل به عمل آمد و نسلکشی مردم بوسنی و هرزگوین توسط صربها محکوم گردید. در فاصله کنفرانس دهم تا اجلاس «کارناهینا» در کلمبیا که اجلاس یازدهم بود در آفریقای جنوبی تحولات بزرگی رخ داد. رژیم نژادپرست «دکلرک» سقوط کرد و نلسون ماندلا در مه 1994 به ریاست جمهوری رسید و شکاف عظیمی در دیواره آپارتاید ایجاد کرد و آن را کاملاً از میان برد. فرد مبارزی مصدر کار شد که به مدت بیش از سی سال زندانی شده بود. او زمانی که به ریاست جمهوری آفریقای جنوبی رسید، عفو عمومی داد و از سیاهپوستان میخواست که از انتقامگیری از سفیدپوستان امتناع کنند. او در واقع منادی تز همزیستی مسالمتآمیز واقعی در آفریقا گردید. در اجلاس یازدهم که در کارناهینا واقع در کلمبیا تشکیل شد، اعضای شرکتکننده بر اثر فروپاشی شوروی و یک قطبی شدن جهان متفقاً اظهار داشتند که از این پس غیرمتعهد مفهوم و معنی گذشته را ندارد و در برابر سیستم یک قطبی یا دو قطبی سرمایهداری اروپا و آمریکا و عدم وجود قطب نیرومندی مانند شوروی در تصمیمگیریهای خود وامانده بودند.
اجلاس دوازدهم به دعوت نلسون ماندلا در 1998 در دوربان آفریقای جنوبی در حالی تشکیل شد که دیگر از جدایی نژادی خبری نبود و پارهای از رهبران کشورهای آسیایی با فرستادن پیامهایی دایر بر پشتیبانی از تصمیمات ماندلا در این کنفرانس شرکت نکردند، زیرا مسئله افغانستان تقریباً با خروج قوای شوروی حل شده و با اقدامات ماندلا از آن پس تبعیض نژادی موضوعیت نداشت. فردی مانند ماهاتیر محمد نخستوزیر مالزی اظهار داشت که با وجود ماندلا در اجلاس دوریان و تائید من از تصمیمات ایشان، شرکت نمودن مالزی در این اجلاس لزومی ندارد و دیگر این که با فروپاشی قطب کمونیسم شوروی دیگر واژه غیرمتعهد محلی در عصر سیاست جهانی ندارد. شخصیتهایی چون دکتر ماهاتیر محمد و نلسون ماندلا را میتوان نهروهای جدید دانست که عاشق ماندن در مصدر قدرت نبودند. دکتر ماهاتیر محمد که به معمار مالزی مشهور شده بود در 2 نوامبر 2003 داوطلبانه کنار رفت و نلسون ماندلا نیز تا ژوئن 1999 در پست ریاست جمهوری آفریقای جنوبی باقی ماند و دوباره داوطلب ریاست جمهوری آفریقای جنوبی باقی ماند و دوباره داوطلب ریاست جمهوری نشد و ریاست جمهوری را به «تابو امبکی» واگذار کرد. میبینیم که پارهای از شخصیتهای غیرمتعهد که در واقع نسل دوم این جنبش محسوب میشدند، قدرتطلب نبودند و داوطلبانه کرسی حکومت را رها نمودند. اگر میبینیم که نهرو تا دم مرگ نخستوزیر بود، آن بود که اجل به او مهلت کنارهگیری نداده بود زیرا مدتها قبل از مرگ، میگفت که خسته شده است و باید نیروی جوانتری به جای او مصدر کار شود. فقط از بین غیرمتعهدهای اولیه دکتر سوکارنو رئیسجمهور مادام العمر گردید و مارشال تیتو نیز چنین کرد.
از اجلاس سیزدهم در کوالالامپور تا کنفرانس جاکارتا
در اجلاس سیزدهم که از 20 تا 25 فوریه 2003 در مالزی تشکیل شد، با نطق احمد بداوی کار خود را آغاز کرد. مسائل جدیدی دست به گریبان جهان شده بود که میتوان گفت مسئله عدم تعهد دیگر موضوعیتی نداشت که درباره آن بحث شود زیرا به جز پیمان ناتو که در اروپا هنوز پابرجا است، پیمانهای منطقهای دیگر منحل شده بودند. در این اجلاس دو مسئله بیش از همه مورد بحث بود. اول آن که بیشتر شرکتکنندگان خواهان اجرای کلیه مصوبات کنفرانس کیوتو (دسامبر 1997) شدند که تاکید مینمود کلیه کشورهای صنعتی از میزان گازهای آلاینده و گازهایی که باعث گرمی اتمسفر (جو زمین) میشود بکاهند زیرا ازدیاد گازهای گلخانهای و گرم شدن جو زمین در درجه اول به ضرر کشورهای در حال توسعه میشود.
ثانیاً حادثه 11 سپتامبر 2001 کلیه مسائل جهانی را در این اجلاسیه تحتالشعاع قرار داد و کشورهای شرکتکننده قبول کردند که جلو تروریسم را در کشورهای خود بگیرند. چند سخنرانی درباره گرسنگی و نسلکشی در آفریقا ایراد شد ولی نتیجهای از آن در این کنفرانس به دست نیامد و در تمام جلسات کشورهای عضو سازمان غیرمتعهد، گرسنگی به عنوان یک مسئله مطرح بوده ولی ضمانتاجرایی نداشته است. دومین کنفرانس بعد از باندونگ که در واقع در حکم بزرگداشت کنفرانس باندونگ بود، آوریل 2005 در جاکارتا آغاز به کار کرد. نمایندگان 102 کشور آسیایی و آفریقایی و 12 سازمان بینالمللی در این اجلاسیه شرکت داشتند. در این گردهمایی موضوعاتی در دستور کار کنفرانس قرار گرفت:
1- مشکلات جهانی شدن
2- نحوه جبران و جلوگیری از بلاهای طبیعی نظیر سیل، زلزله و بالاخره سونامی
3- ممانعت از یک جانبهگرایی در حل مسائل بینالمللی
ولی اجلاس چهار روزه مجال آن را نداد که به همه این مسائل رسیدگی شود زیرا وقت زیادی را هم برای این اجلاس در نظر نگرفته بودند در روز آخر کنفرانس، شرکتکنندگان به یاد بود اولین اجلاس آسیایی- آفریقایی به شهر باندونگ رفته و پایهگذاران این جنبش جهانی را گرامی داشتند. چیزی که بیش از همه چشمگیرتر بود آن بود که در روز اول اجلاس نخستوزیر ژاپن درباره تحریف تاریخ رابطه ژاپن با چین در جریان جنگ دوم جهانی در حضور رهبران چین، عذرخواهی کرد و مسئله رابطه چین و ژاپن تا حدی بهبود یافت. در پایان اجلاس بیانیهای منتشر شد. که در آن به سه موضوع پرداخته شده بود:
1- مشارکتهای راهبردی برای حل مشکلات موجود در آسیا و آفریقا
2- تدوین برنامه عملی برای حل مشکلات آسیا و آفریقا
3- برنامهریزی برای نحوه رویارویی با آثار زلزله و سونامیهای احتمالی
ضمناً مقر رشد که سران آسیا و آفریقا هر چهار سال یک بار جلسه داشته باشند. در این گردهمایی چیزی که از همه موضوعات دیگر چشمگیرتر بود ملاقات دیپلماتهای کشورهای آسیایی و آفریقایی با یکدیگر در حاشیه کنفرانس بود اگر در اولین کنفرانس باندونگ در 1955 هدف فقط ختم استعمار بعد از 50 سال دیگر مسئله استعمار مطرح نشد بلکه مطلبی که بیشتر از همه به آن پرداخته شد مبارزه با آلودگی محیط زیست و نحوه برخورد با آثار زلزله و سونامی بود.