تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۸۹ - ۰۹:۱۶  ، 
کد خبر : ۱۹۵۲۴۶

آسیب‌شناسی حزب مشارکت (بخش بیست‌و‌نهم)

اشاره: در ادامه واکاوی کتاب آسیب‌شناسی حزب مشارکت دربخش‌های مختلفی اعم از نحوه شکل‌گیری و اهداف حزب مشارکت، اقدامات آنها در مجلس ششم، دفاع همه جانبه از مجرمین سیاسی-امنیتی، حمایت از "اپوزیسیون داخل‌نشین " ، "توطئه‌های قتل‌های زنجیره‌ای "، غائله کوی دانشگاه 78 و چگونگی شکل‌گیری " کنفرانس برلین " در این بخش به موضع‌گیری مشارکتی‌ها در خصوص رابطه با آمریکا خواهیم پرداخت:

ارسال نامه به آمریکا
یکی از اقدامات نمایندگان افراطی مجلس ششم، که سردمداران اصلی آنها را مشارکتی‌ها تشکیل می‌دادند، در راستای بهسازی مناسبات ایران و آمریکا، ارسال نامه‌هایی به مجلس سنا و نمایندگان آمریکا جهت لغو تحریم‌های آمریکا بر ضد‌‌ایران است.
مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی که صد تن از نمایندگان مجلس ششم به خصوص اعضای ارشد حزب مشارکت عضو آن بودند، در اقدامی در تاریخ 1380.3.28، نامه‌هایی را که گفته می‌شد به امضای اکثریت نمایندگان ادوار مختلف مجلس رسیده بود، به کنگره‌ آمریکا ارسال می‌دارد و در آن نامه، از نمایندگان آمریکا می‌خواهد که به تحریم‌های این کشور علیه ایران پایان دهند. در بخشی از این نامه که با عنوان نمایندگان محترم مجلس سنا و کنگره‌ آمریکا آغاز شده بود، چنین آمده است:
"احتراماً با آرزوی برقراری صلح و عدالت در سراسر جهان و رفع نابرابری‌ها در مناسبات اجتماعی‌ـ سیاسی بین ملت‌ها و دولت‌ها، همان‌طور که اطلاع دارید، ملت بزرگ و تمدن‌ساز ایران در جهت کسب استقلال و آزادی، یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های قرن بیستم را با نام خدا سامان داد و با جنبش اجتماعی اصیل و ریشه‌دار خود، گام‌های مهم و سرنوشت ‌سازی را در جهت تثبیت مردم‌سالاری و تأمین حقوق عمومی برداشته و سیاست تنش‌زدایی در سطح جهانی و گسترش مناسبات بین‌المللی دولت مردمی ریاست محترم جمهوری، سیدمحمد خاتمی، از پشتیبانی وسیع افکار عمومی داخل و خارج از ایران برخوردار است ".(1)
در ادامه‌ این نامه ضمن تأکید بر گسترش روابط بین ملت‌ها و فرهیختگان در جامعه‌ بزرگ ایران و آمریکا در عصر گفتگو تمدن‌ها می‌آید:
"انتظار آن است که نمایندگان مجالس کنگره و سنای آمریکا، از هر اقدامی که موجب بدبین شدن افکار عمومی شده و بر دشمنی‌ها بیفزاید، خودداری ورزند و به جای تأکید بر ادامه‌ شیوه‌های نامطلوب گذشته، روش‌های نوینی را تجربه کنند. مجمع نمایندگان ادواری مجلس شورای اسلامی، که مرکب از نمایندگان دوره‌های مختلف مجلس شورای اسلامی است، نمایندگان محترم مجلس سنا و کنگره را به بازنگری جدی در سیاست ادامه‌ تحریم‌ها فرا می‌خواند. غفلت از تحولات جهانی بیش از هر کس به زیان جامعه‌ آمریکاست ".(2)
چند روز بعد از وصول این نامه، کمیته‌ روابط بین‌المللی مجلس نمایندگان آمریکا در جواب اصلاح‌طلبان و در اقدامی فوری، "لایحه‌ تمدید قانون تحریم ایران و لیبی " را به رأی می‌گذارد که این لایحه با 41 رای مثبت، در برابر سه رأی منفی، تصویب و به موجب آن تحریم علیه ایران برای مدت پنج سال دیگر تمدید می‌شود.(3) به دنبال تصویب کمیته‌ مذکور تعداد 240 عضو مجلس نمایندگان و 74 عضو مجلس سنا نیز از تمدید پنج سال تحریم‌ها حمایت کردند. (4)
در همان روزها سکوت مشارکتی‌‌های عضو مجلس ششم معنادار بود. نعیمی‌پور که در مجلس ششم ریاست فراکسیون مشارکت را به‌عهده داشت، در آن زمان فاش ساخت:
"تعدادی از سناتورها و نمایندگان مجالس آمریکا، در نامه‌هایی به مجلس ایران پیشنهاد کردند که نمایندگان دو کشور در هرجا که مصلحت باشد، با یکدیگر مذاکره داشته باشند. این نامه اواخر سال 1378 در اختیار مجلس قرار گرفت و با توجه به مجموعه‌ شرایطی که کشور داشت، هیئت رئیسه مجلس به مصلحت ندانست که موضوع پی‌گیری شود و پیشنهاد را مسکوت گذاشت ".(5)
جلیل سازگارنژاد، عضو حزب مشارکت، ضمن مذموم ندانستن این اقدام مشارکتی‌ها در مجمع نمایندگان ادواری، آن را امری عادی و پاسخی به نامه‌ نمایندگان کنگره‌ آمریکا دانست. او با اشاره به نامه‌ نمایندگان کنگره‌ آمریکا بیان داشت:
"یک هیئت مشترک از کنگره‌ سنای آمریکا شامل ده سناتور مجلس سنا و ده نماینده‌ کنگره، نامه‌هایی را به همراه عکس و شرح زندگی‌نامه‌ خودشان از طریق نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل برای مجلس ارسال و تقاضا کرده بودند در هر جای دنیا که مورد توافق ما باشد، گفتگوهایی صورت گیرد... از آنجا که پیشنهادات آنها برای موضوعات مذاکره‌ پیشنهادی غیر‌دولتی و از سوی نمایندگان منتخب مردم آمریکا مطرح شده بود، قابل تعمق و توجه بود ".(6)
در هر صورت، نامه‌ ارسالی نمایندگان مجلس ششم، و در رأس آنان مشارکتی‌ها، با اهانت نمایندگان کنگره‌ آمریکا روبه‌رو شد.
شروعی دوباره با سفارت سوئیس
حضور بورقانی، عضو ارشد حزب مشارکت، در سفارت سوئیس (حافظ منافع آمریکا) یکی دیگر از اقدامات مشارکتی‌ها برای ذوب کردن "یخ بی‌اعتمادی " بود.
در تاریخ 26 شهریور 1380، از سوی دفتر حفاظت منافع آمریکا در محل سفارت سوئیس و در تهران، دفتر یادبودی به منظور انعکاس همدردی ایرانیان با قربانیان فجایع نیویورک و واشنگتن راه‌اندازی می‌شود.(7) حزب مشارکت که عریضه‌ها و بیانیه‌های (8) خود را در ابراز همدردی با مقامات آمریکایی ناکافی می‌دانست، به احمد بورقانی، سخنگوی هیئت رئیسه‌ مجلس شورای اسلامی و عضو فعال حزب مشارکت، مأموریت می‌دهد تا با حضور در سفارت سوئیس (حافظ منافع آمریکا) مراتب همدردی نمایندگان اصلاح‌طلب را با آمریکاییان اعلام دارد.
بنابراین در تاریخ 27 شهریور، احمد بورقانی با هیئتی در سفارت سوئیس حاضر شده و دفتر یادبود را امضا می‌کند. وی که مدعی بود این اقدام را از سوی رئیس و هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی انجام داده است، در ضمن یادداشتی در دفتر مذکور با محکوم کردن حادثه‌ تروریستی آمریکا نوشت:
"مراتب همدردی رئیس و هیئت رئیسه‌ مجلس شورای اسلامی را با خانواده‌های قربانیان حادثه، ملت آمریکا و نمایندگان مجالس قانون‌گذاری این کشور ابراز می‌داریم ".(9)
بورقانی پس از امضا دفتر یادبود با سفیر سوئیس ملاقات و گفتگو می‌کند و سفیر سوئیس نیز قول می‌دهد که مراتب تسلیت هیئت رئیسه‌ مجلس ایران را به آمریکا منتقل کند.(10)
هم زمان با این خبر، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، قسمت قابل توجهی از صفحه‌ اصلی سایت خود را به تصویری از پرچم آمریکا اختصاص می‌دهد. پرچم آمریکا که به بهانه‌ی دیدار احمد بورقانی از دفتر حفاظت منافع آمریکا و درج پیام دوستی، در صفحه‌ اصلی و سایت این خبرگزاری حک شده بود، تا 24 ساعت در صفحه‌ اصلی باقی ماند.(11)
اقدام حزب مشارکت اعتراض همه‌ علاقه‌مندان به آرمان‌های امام (ره) و اصول انقلاب قرار گرفت.
بورقانی در واکنش‌ به این اعتراضات، مدعی شد که رئیس مجلس در جریان این امر بوده و او به نمایندگی از هیئت رئیسه‌ مجلس و بنا به درخواست وزارت امور خارجه، به چنین کاری مبادرت ورزیده است؛ اما بعداً معلوم شد که این تصمیم در جلسه‌ای اتخاذ شده بود که کروبی، رئیس مجلس ششم، در آن حضور نداشته است؛ از سویی دیگر، خرازی، وزیر امور خارجه‌ وقت، نیز از تصمیمات مذکور در آن جلسه، اظهار بی‌اطلاعی کامل کرد و معلوم شد که برخی از مسئولان میانی وزارت خارجه از جمله محسن امین‌زاده، که از اعضا و مؤسسین حزب مشارکت می‌باشد، در این کار مداخله داشته‌اند. از این رو، وزیر امور خارجه پس از اطلاع از این امر، همکاران خود را مورد شماتت و سرزنش قرار داد.(12)
اصرار بر پیوستن ایران به ائتلاف جنگ
بعد از حادثه‌ 11 سپتامبر سران این کشور با مشاهده‌ عزم و اجماع جهانی برای مبارزه با تروریسم، اقدام به تشکیل جبهه‌ای به نام ائتلاف جنگ یا ائتلاف جهانی مبارزه با تروریسم به رهبری آمریکا کردند. آمریکایی‌ها سپس کوشیدند تا با ایجاد فضای رعب و وحشت در جهان و طرح این ادعا که "هر کس مخالف تروریسم است، راهی جز پیوستن به ائتلاف ضد‌‌تروریسم به رهبری آمریکا ندارد " کشورها را ملزم به پیروی از سیاست‌های خود سازند.
در راستای این سیاست، سردمداران آمریکا از طرق گوناگون، از ایران درخواست کردند که برای نشان دادن صداقت خود در راه مبارزه با تروریسم، به ائتلاف مذکور بپیوندد. نامه‌نگاری مقامات آمریکایی به ایران، پیام کتبی تونی بلر، نخست‌وزیر انگلیس، و نیز سفر جک استراو، وزیر خارجه‌ این کشور به ایران، همگی برای وادار کردن کشورمان، به قبول این درخواست بود، اما موضع صریح و قاطع مقام معظم رهبری، آمریکایی‌ها را در رسیدن به این هدف ناکام گذاشت.
با این وجود مشارکتی‌ها همچنان درصدد پیوند دادن ایران به ائتلاف ضد‌‌تروریسم به رهبری آمریکا بودند و حتی پس از اعلان موضع صریح نظام از سوی رهبر انقلاب، براساس قانون جمهوری اسلامی باز هم بر این موضع پای فشردند.
حمیدرضا جلایی‌پور، عضو برجسته‌ حزب مشارکت و از گردانندگان روزنامه‌های زنجیره‌ای، در این باره مدعی شد:
"در این حادثه، ایران باید بحث اختلاف خود با آمریکا را از بحث مبارزه‌ جهانی با تروریسم جدا کند و باید با در دست گرفتن ابتکار عمل، در ائتلاف جهانی ضد‌‌تروریسم شرکت کند ".(13)
همچنین وی، ضمن مؤثر توصیف کردن همکاری ایران با ائتلاف جهانی جنگ، پلی نیز به رابطه با آمریکا ‌زد:
"ایران به عنوان منادی گفتگوی تمدن‌ها، باید نقش برجسته‌ای را در این زمینه ایفا کند و حتی در صورت ضرورت، با آمریکا پای میز گفتگو بنشیند ".(14)
محسن میردامادی، عضو شاخص حزب مشارکت و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، نیز الحاق ایران به ائتلاف جنگ به رهبری آمریکا را اجتناب‌ناپذیر دانسته و بیان داشت:
"نمی‌توان به دلیل حضور آمریکا در این مسئله، صرفاً یک تماشاچی بود. نباید فرصتی را از دست بدهیم. نباید شتاب‌زده نیز عمل کنیم. البته نوع تحریم‌ها علیه کشور ما با پاکستان متفاوت است؛ اما قطعاً تحولات اخیر بر رفع تحریم‌های ما هم تأثیراتی خواهد داشت. نباید این‌گونه به مسئله نگاه کرد که چون در ائتلاف ایجاد شده ضد‌‌تروریسم، آمریکا نقش عمده را دارد، باید از آن فاصله گرفت. چراکه کشورهای متخاصم در مقاطعی با هم، منافع مشترک پیدا می‌کنند ".(15)
نیم نگاهی به لیست‌هایی که هر از چندگاهی، از سوی وزارت امور خارجه‌ آمریکا منتشر می‌شود، روشن می‌سازد که مقصود آمریکا از تروریست، گروه‌های جهادی فلسطینی، حزب‌الله لبنان، هسته‌های مبارزاتی آزادی بخش در جهان و همه‌ اشخاص، گروه‌ها و کشورهایی هستند، که به سیاست‌های استکباری آمریکا تن نمی‌دهند.
بنابراین همکاری ایران با آمریکا نه تنها هیچ دستاورد مثبتی برای کشورمان به دنبال نمی‌داشت، بلکه ضربه‌ مهلکی به حیثیت جمهوری اسلامی ایران وارد می‌نمود.
رهبر معظم انقلاب، در تشریح علل عدم همکاری ایران با ائتلاف ضد‌‌تروریسم، خصوصاً در جنگ افغانستان فرمودند:
"سعی آمریکایی‌ها این بود که پای ایران را به این مناقشه (جنگ با افغانستان) بکشانند... اگر دولت ایران از همان اول، آن موضع قاطع را نمی‌گرفت، توقعاتشان روز به روز بیشتر می‌شد. یکی از هدف‌های آنها این بود که به توده‌های عظیمی که در سرتاسر دنیای اسلامی برای ملت ایران، نظام و اسلام، احترام قائل‌اند، بگویند آن قدری که شما خیال می‌کنید، ایران بر اصول اسلامی پای‌بند نیست. هدف دیگر شان این بود که برای مسلمان‌کشی، مجوز کسب کنند. ملت افغانستان را دارند قتل عام می‌کنند، چه مجوزی از این بهتر که بگویند ایران هم خبر دارد و با ما همراه است، ما اصرار ورزیدیم که مواضع خودمان را بدون هیچ‌گونه ابهامی برای دنیا بیان کنیم.
من به مسئولان کشور گفتم، باید در موضع‌گیری‌ها هیچ‌گونه دو پهلویی وجود نداشته باشد. صریح و روشن بگویید که ما با تروریسم مخالفیم، و با حمله‌ آمریکا به افغانستان هم مخالفیم. در هیچ ائتلافی هم که رهبر آن آمریکا باشد، شرکت نخواهیم کرد... چند روز پیش در خبرها خواندم که رئیس‌جمهور پاکستان، از آمریکایی‌ها درخواست می‌کند که برای حمله به افغانستان از فلان فرودگاه استفاده نکنند، از بقیه‌ فرودگاه‌ها استفاده کنند، اما آمریکایی‌ها خواسته‌ او را رد می‌کنند. یعنی به نظر مشورتی رئیس‌جمهور آن کشور در مورد یک فرودگاه اعتنا نمی‌کنند. کدام یک از کشورهایی که با آمریکا رابطه دارند، توانسته‌اند در یک مسئله‌ مهم، نظرشان را به آمریکا تحمیل کنند... این غفلت بزرگی است که بعضی‌ها دارند ".(16)
جنگ افغانستان، تاکتیکی دیگر
مشارکتی‌ها وقتی با آن همه تلاش، خود را همچون گذشته ناکام و در پشت درهای بسته یافتند، برای گشودن قفل رابطه با آمریکا طرحی نو درانداختند. آنان در پروژه جدید خود، به جای اینکه مستقیماً بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کنند، بحث مذاکره با طرف‌های درگیر در بحران منطقه و جنگ افغانستان را مطرح کردند. با این توجیه که منافع ملی ما و امنیت کشور، در گرو مذاکره با همه‌ طرف‌های درگیر به خصوص آمریکا خواهد بود. در همین زمینه "عبدالله رمضان‌زاده "، عضو شاخص حزب مشارکت، در کسوت سخنگوی دولت خاتمی بیان کرد:
"به دلیل عدم ارتباط با آمریکا، اگر خود را به انزوا بکشانیم، نقش تعیین‌کننده‌ خود را در تحولات امروز و آینده‌ افغانستان و منطقه از دست خواهیم داد و این منطقی نیست ".(17)
همچنین شکوری‌راد، از دیگر فعالان حزب مشارکت، مانند بقیه‌ هم حزبی‌های خود با دستاویز قرار دادن منافع ملی، بر این مطلب اصرار ‌ورزید:
"اگر ایران در ارتباط با افغانستان، با طرف اصلی قضیه که آمریکاست، به طور مستقیم وارد مذاکره شود، اثرات بیشتری دارد... این بحران برای ما می‌تواند فرصتی باشد، تا اموال بلوکه شده‌ خود را آزاد کنیم، و برای آمریکا هم می‌تواند فرصتی باشد، تا از برقراری رابطه با ایران بهره‌مند شود ".(18)
مشارکتی‌ها برای عملی ساختن این پروژه، به راه‌های قانونی متوسل شدند. آنان کمیسیون ویژه‌ای را که اکثر قریب به اتفاق آنها از فراکسیون اکثریت مجلس ششم انتخاب شده بودند، تشکیل دادند. تعداد اعضای این کمیسیون به پانزده عضو رسید.
کمیسیون مذکور، نشست‌های متعددی را برای بررسی تحولات منطقه به‌ویژه افغانستان برگزار می‌کند و به نتایجی می‌رسد. هر چند، برآیند این مذاکرات، با توجه به ترکیب کمیسیون مذکور و انگیزه‌ تشکیل‌دهندگان آن از پیش کاملاً مشخص بود؛ اما به هر حال اعلام آن به عنوان نتیجه‌ کمیسیون از سوی مخبر آن، مخالفت‌های گسترده‌ای را در محافل مختلف سیاسی و حتی اعضای کمیسیون مذکور، پدید آورد.
سخنگو کمیسیون ویژه‌ مجلس درباره‌ نتایج این نشست‌ها مدعی شد:
"تصمیم کارشناسی کمیسیون ویژه، گفتگو و مذاکره با همه‌ طرف‌های درگیر در بحران افغانستان از جمله آمریکاست... ما سراغ آمریکا نرفتیم، ولی برای حفظ منافع ملی خود، معتقدیم نباید محدودیت‌های دیپلماتیک خودساخته داشته باشیم ".(19)
رهبر معظم انقلاب پس از اطلاع از تصمیم کمیسیون مذکور، طراحان آن را شدیداً مورد نکوهش قرار داده و مذاکره با آمریکا را مخالف مصالح و منافع ملت و نظام ارزیابی کردند.
ایشان در 1380.8.8، در جمع مردم اصفهان، ضمن تخطئه‌ رابطه با آمریکا فرمودند:
"ما با ملاحظه‌ همه‌ جوانب، با مطالعه همه‌ تجربه‌های کشور خود و کشورهای همسایه و با مشورت با صاحب‌نظران عمده و دارای رأی، به این نتیجه می‌رسیم که نه فقط رابطه‌ با آمریکا، بلکه مذاکره‌ با دولت آمریکا امروز به خلاف مصالح ملی و منافع ملت است. این یک نظر متعصبانه نیست. این یک اندیشه و فکر است، بررسی شده و با ملاحظه‌ همه‌ جوانب است. مذاکره‌ با آمریکا چه در قضایای کنونی (بحران افغانستان) و چه در مسائل دیگر، به معنای بازکردن باب توقعات و طلب‌کاری‌های آمریکاست. کسانی که دم از مذاکره می‌زنند. که البته سوءنیت ندارند؛ دچار غفلت‌اند و توجه ندارند که مذاکره‌ با آمریکا، در هر یک از قضایایی که این دولت در آن برای خودش، ایده‌ منفعتی تعریف کرده است، مثل همین قضیه‌ افغانستان، هیچ فایده‌ای ندارد. چرا؟ چون او مستکبر است و تسلیم نمی‌شود.
مذاکره‌ آمریکا با یک دولت به معنای آن نیست که می‌خواهد نظرات آن دولت را قبول کند. حتی نظرات مجامع جهانی را قبول نمی‌کند! همین حالا که در آفریقا در یک کنفرانس، بحث گرم شدن زمین و مسئله گازهای گلخانه‌ای در دنیا مطرح است، و همه‌ دنیا لازم دانستند در این خصوص تلاش کنند، آمریکا زیر بار نمی‌رود. یعنی حتی با رفقای اروپایی خودش هم کنار نمی‌آید. کدام یک از کشورهایی که با آمریکا رابطه دارند، توانسته‌اند در یک مسئله‌ مهم، نظرشان را به آمریکا تحمیل کنند؟ بعضی از کشورهای عربی تملّق آمریکا را می‌گویند، بعضی از آنها هر چه می‌توانند نظرات آمریکا را در همه‌ بخش‌ها رعایت و به آن عمل می‌کنند، اما آمریکا به کدام خواسته‌ این کشورها، در مقابل رژیم صهیونیستی غاصب، یا در مسائل مهم جهان عرب، ترتیب اثر داده‌است؟ این غفلت بزرگی است که بعضی‌ها دارند. سیاستی را که مطرح کردم، یک سیاست مهم کشور است. مسئولان باید به سیاست‌ها عمل کنند و منسجم باشند ".(20)
آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) همچنین به تلاش کسانی که با فاصله گرفتن از آرمان‌های اصولی امام و انقلاب، تلاش می‌کنند که مسیر حرکت نظام را در جهتی که خواست دشمن است، هدایت کنند، اشاره فرمودند:
"اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی، در مسئولیتی مشغول کار است ولی آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی را آن طور که امام بزرگوار ترسیم کرده است، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است ".(21)
مشارکتی‌ها جرقه‌ جنگ روانی را می‌زنند
یکی از شگردهای تأثیرگذار برای غلبه بر حریف، بهره‌گیری از جنگ روانی است و شایعه از مهم‌ترین و کارآمدترین ابزار این میدان به شمار می‌رود.از این رو در طول تاریخ، این شگرد همواره مورد توجه بوده است. مشارکتی‌ها جهت شکستن قبح رابطه و مذاکره‌ با آمریکا، از جمله ترفندهایی که به‌کار گرفتند، بهره‌گیری از جنگ روانی و شایعه‌سازی بود:
1- شایعه‌ تجدیدنظر شورای عالی امنیت ملی
انتشار یک خبر مبنی بر تشکیل کمیته‌ "بررسی سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا در شورای عالی امنیت ملی کشور "، جو روانی جامعه را تا مدتی در مورد بحث رابطه با آمریکا مشوش ساخت.
روزنامه‌ نوروز، ارگان رسمی حزب مشارکت، در 1381.1.28 مدعی شد:
"در پی‌گیری‌های نمایندگان مشخص شده است که شورای عالی امنیت ملی، به تازگی مصوبه‌ای را درباره‌ ضرورت گفتگو با آمریکا داشته است و افرادی نیز در این زمینه انتخاب شده‌اند؛ اما از این موضوع، مجلس بی‌خبر است و علاوه بر آن، نمایندگان رئیس‌جمهور هم در آن حضور ندارند ".(22)
خبر مذکور خیلی زود از سوی دبیرخانه‌ شورای عالی امنیت ملی، به‌شدت تکذیب شد. این دبیرخانه در اطلاعیه‌ خود تأکید کرد:
"برخی نشریات با درج اخبار نادرست، شایعه‌ای را ترویج می‌کنند که گویا نظام، سیاست روشن خود در مقابل آمریکا را تغییر داده و با تعیین کمیته‌ای قصد بازکردن مذاکره با آمریکا را دارد ".(23)
با این حال، تلاش مشارکتی‌ها همچنان ادامه داشت. کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی وقت مجلس، چندین جلسه با حضور کارشناسان و مسئولان مختلف دستگاه‌های اجرایی به ریاست محسن میردامادی، عضو شاخص حزب مشارکت، تشکیل داد و موضوع سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا را به بحث گذاشت. میردامادی اقدام به شناسایی نمایندگان همسو با خود نمود تا این کار را با سرعت به جلو ببرند. میردامادی در پایان نتایج حاصل را به این شکل بازگو کرد:
"ارتباط و مذاکره بین نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نمایندگان کنگره‌ آمریکا که مواضع خصمانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران ندارند، مشکل ندارد و می‌تواند در جهت تنش زدایی بین دو کشور مفید باشد ".(24)
2ـ شایعه‌ تعیین نمایندگانی از سوی خاتمی
روزنامه‌ی نوروز، ارگان حزب مشارکت، در 1381.1.28، شایعه‌ای در مورد رابطه با آمریکا منتشر ساخت که محمدجواد لاریجانی، نماینده‌ مجلس پنجم و حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، از سوی خاتمی مأمور بررسی سیاست خارجی شده‌اند.(25) این خبر سریعاً با تکذیب هر دو شخص یاد شده، مواجه شد.
3- شایعه تشکیل انجمن مذاکره‌ پشت‌پرده
از دیگر شایعاتی که مشارکتی‌ها آن را منتشر ساختند، شایعه‌ مذاکره‌ دو ایرانی وابسته به دولت با مقام‌های آمریکایی در قبرس بود. روزنامه‌ نوروز، ارگان وقت حزب مشارکت، مدعی شد که دو نفر با ظاهری دیپلمات به نیکوزیا، پایتخت قبرس رفته و در آنجا به صورت مستقیم، با دو دیپلمات آمریکایی، مذاکراتی به عمل آورده‌اند.(26)
به دنبال درج این شایعه بار دیگر تب مذاکره بالا گرفت و عده‌ای با مسلم انگاشتن آن به تحلیل چنین اقداماتی پرداختند. اصرار میردامادی، عضو ارشد حزب مشارکت، مبنی بر انجام مذاکره از سوی وزارت خارجه، ابعاد دیگری به قضیه داد. در پی این ادعا بود که وزارت خارجه، هرگونه مذاکره با آمریکا را تکذیب کرد. آصفی، سخنگوی وزارت امور خارجه، با تأکید بر این مطلب، تصریح کرد که:
"هیچ مأموریتی از جانب نهادها و مراجع رسمی کشور در این زمینه به افراد یا گروه‌های رسمی و غیر‌رسمی داده نشده است ".(27)
وی همچنین در واکنش به شایعه‌ اعزام مأمور، از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام برای انجام مذاکره با آمریکا گفت: "مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در این باره به کسی مأموریت نداده است ".(28)
با وجود همه این تکذیب‌ها، میردامادی بی‌آنکه سند و مدرکی بر مدعای خود ارائه کند، همچنان بر این ادعای واهی اصرار می‌ورزید که:
"مذاکرات پشت‌پرده با مقام آمریکایی، برخلاف آنچه که وزارت امور خارجه‌ ایران اعلام می‌کند، انجام گرفته است ".(29)
وی همچنین، در پاسخ به درخواست خبرنگار "ایرنا " که از او خواسته بود اطلاعات بیشتری را در اختیارش قرار دهد، گفت:
"من اطلاعات بیشتری را در این زمینه مطرح نمی‌کنم ".(30)
اولین هدفی که مشارکتی‌ها با طرح این شایعات تعقیب کردند، حساسیت زدایی و عادی کردن بحث مذاکره با آمریکا بود. تکرار این سخنان و پی‌گیری این نوع مباحث در سطح جامعه، می‌توانست اندک اندک حساسیت مردم را به حداقل برساند. براین اساس پس از طرح این شایعه، موجی دیگر در مطبوعات به تندروها برخاست و تا مسئولان مربوطه درصدد پاسخگویی برآمدند و آن را تکذیب کردند، در این فاصله، حجم بالایی از تحلیل‌های مغرضانه به جامعه تزریق شد.
هدف دیگر مشارکتی‌ها از ترویج شایعات، آن بود تا چنین وانمود کنند که مسئولان نظام جمهوری اسلامی خود نیز به ضرورت مذاکره‌ با آمریکا رسیده‌اند، اما شرایط، جامعه را برای مذاکرات و ارتباطات آشکار فراهم نمی‌بینند. از این رو، کمیته‌ای برای لابی پنهانی با آمریکا تشکیل شده است.
حمله به دستگاه دیپلماسی کشور و استعفای خرازی
بعد از یازدهم سپتامبر و تحولات مربوط به افغانستان، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به شدت مورد انتقاد مشارکتی‌ها قرار گرفت. این جریان که اتفاقات پیش‌آمده را فرصتی بسیار مناسب و طلایی برای مذاکره‌ بین ایران و آمریکا می‌دانست، خواستار تجدیدنظر مسئولان وزارت امور خارجه در سیاست خارجی کشور در قبال بحران منطقه شدند. در این راستا محمدرضا خاتمی، دبیر کل حزب مشارکت، در نامه‌هایی به رئیس‌جمهور از وی می‌خواهد که دستگاه سیاست خارجی و نهاد ریاست جمهوری را در قبال حوادث منطقه‌ فعال‌تر نماید.
"بعضی از برخوردهای ضعیف انفعالی و مبهم که تاکنون کم‌وبیش در مواردی شاهد آن بوده‌ایم، می‌تواند به معنای از دست دادن فرصت‌ها و افزایش مخاطرات باشد ".(31)
شدت فشار به دستگاه دیپلماسی کشور و شخص خرازی، وزیر خارجه وقت، از سوی کسانی که وی را برای عادی‌سازی رابطه‌ با آمریکا کارآمد نمی‌دانستند، به حدی بود که وی را وادار به استعفا نمود؛ البته این استعفا مورد موافقت رئیس‌جمهور قرار نگرفت و خرازی همچنان در کسوت وزیر خارجه باقی ماند.(32)           ادامه دارد... 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات