مترجم: حامد یاری
امروزه چین با داشتن جمعیتی معادل 298/1 میلیارد نفر، پرجمعیتترین کشور جهان است که با داشتن تولید ناخالص داخلی 449/6 هزار میلیارد دلاری پس از ایالات متحده آمریکا با رقم 10980 هزار میلیارد دلار در سال 2003 میلادی، در میان 230 اقتصاد بزرگ و کوچک جهان در ردیف دوم قرار گرفته است.
هماکنون چین اصلیترین طرف تجاری آمریکاست و تبادل تجاری بین دو کشور بیش از 70 میلیارد دلار میباشد، ایالات متحده پنج برابر صادرات به چین از کشور واردات دارد، به طوری که در سال 2000 میلادی ایالات متحده مقصد تقریبا یک سوم صادرات چین بوده است.
رشد اقتصادی چین به گونهای بوده است که براساس اعلام سخنگوی اداره آمار ملی چین در شش ماهه نخست سال 2004 میلادی تولید ناخالص ملی این کشور به رقم 3/5877 بیلیون یوآن معادل 7/710 بیلیون دلار آمریکا رسید که این رقم بیش از 7/9 درصد رشد در دوره زمانی مشابه در سال گذشته را نشان میدهد.
اما و از سوی دیگر یائو جینگویان – اقتصاددانان ارشد در اداره امار ملی چین – اعلام کرده که اقتصاد چین آن چنان که گفته میشود در حال رونق گرفتن و گرم شدن نیست.
با این حال وی تصریح کرده که بازار سرمایهگذاری در بخشهای تجاری چین در حال رونق گرفتن است.
به نظر میرسد که این سرمایهگذاری عموما در بخشهای صنعتی این کشور صورت گرفته چرا که بخشهای صنعتی در حال توسعه سریع هستند در حالی که بخشهای کشاورزی و خدماتی چنین وضعیتی ندارند.
براساس اعلام اداره آمار ملی چین در چهار ماهه نخست سال جاری میلادی مبلغ سرمایهگذاری شده در چین همراه با 43 درصد رشده بوده است.
اما در میان نفت به عنوان مادهای حیاتی و استراتژیک در اقتصاد پویای چین نقش مهمی ایفا میکند.
چین پس از آمریکا دومین کشور بزرگ مصرف کننده نفت در جهان است و پیشبینی میشود که تا سال 2025 میلادی، میزان مصرف روزانه نفت چین به 10 میلیون بشکه و میزان واردات این کشور به 7 میلیون و پانصد هزار بشکه برسد.
در همین راستا چین برای تامین نیازهای متعدد خود به دنبال متحدان جدید خارجی است و نفت در صدر اولویتهای اقتصادی این کشور قرار دارد.
به عنوان نمونه هوجین تائو – رئیسجمهوری چین – اوایل سال جاری میلادی به آفریقا سفر کرد و برخلاف انتظار بیش از دیدار از کشور سوسیالیستی بنین به کشور کوچک گابن رفت، گابن کشوری نفتخیز است تو آقای جین تائو موفق شد در این دیدار نه تنها قراردادهای جاری متعددی برقرار کند بلکه توانست برای اکتشاف میدانهای نفتی در گابن مجوز لازم را نیز کسب کند. این حرکت نشان می دهد که حفظ منافع و نه روابط عقیدتی به طور فزایندهای تعیین کننده خط مشی سیاست خارجی چین قرار گرفته است.
در عین حال کشور چین به دلیل کمبود در زمینه در اختیار داشتن جایگاههای ذخیره نفت از موقعیت مناسبی برخوردار نیست و این عامل باعث شده که تصمیم گیرندگان چینی به دنبال چارهای برای رفع این مشکل باشند.
به همین دلیل و براساس نگرانی که در این کشور در زمینه اتمام ذخیره مواد ضروری به وجود آمده شروای دولتی – هیات دولت – چین برای اطمینان از واردات مواد ضروری صنایع این کشور فرمانی را صادر کره است و شرکتهای دولتی خرید سهام شرکتهای خارجی را آغاز کردهاند.
براساس گزارش پایگاه خبری atimes.com هماکنون چین در حال سرعت بخشیدن به روند آهسته ساخت پایگاههای استراتژیک ذخیره نفت خود است.
روند رو به رشد اقتصاد چین در سالهای اخیر وابستگی شدیدی به نفت خام پیدا کرده، به گونهای که کمبود انرژی در این کشور ملموس به نظر میرسد.
این کشور در سال 2003 میلادی بیش از 97 میلیون تن نفت خام وارد کرد وابستگی خود به نفت وارداتی را تا 7/3 درصد افزایش داد.
ظرفیت ذخیره نفت خام چین در سال 2002 میلادی بیش از 38 میلیون تن بود اما این میزان ظرفیت ذخیره تنها برای مصرف کمتر از 30 روز این کشور کفایت میکند، در حالی که براساس معیارهای بینالمللی و از لحاظ استراتژیک ذخیره نفت خام یک کشور باید به میزان 90 روز واردات باشد.
اما هنوز و با وجود ساخته شدن چهار پایگاه مهم برای ذخیره نفت در این کشور در شهرهای دالیان، هوانگادو، جنهایی و زوشان که ظرفیت ذخیره نفت چین را در مجموع به بالاتر حد ممکن خود در شرایط فعلی رساندهاند، ظرفیت ذخیره نفت این کشور همچنان برابر با 30 روز واردات این ماده است.
انتظار میرود که کشور چین در سال جاری 308/ میلیون تن نفت خام مصرف و 270 میلیون تن را نیز به پالایشگاههای خود ارسال کند، همچنین میزان واردات چین در زمینه نفت خام در سال جاری 120 میلیون تن تخمین زده میشود.
وابستگی این کشور به واردات نفت در سال 2003 تا میزان 53 درصد افزایش داشت، در سال 2004 نیز انتظار میرود مصرف سوخت چین به رقم میلیون تن برسد که در این میان 23 میلیون تن آن از طریق واردات تامین خواهد شد.
از سوی دیگر مصرف سوخت دیزل که در ژنراتورهای تولید نیروی برق و صنعت حمل و نقل نیز کاربرد دارد در سالهای اخیر در کشور چین افزایش داشته است، چرا که کمبود نیروی الکتریسته در این کشور باعث شده که استفاده از سوخت دیزل جهت تولید نیروی برق به وسیله ژانراتور افزاش یابد.
همچنین استفاده از نفت در صنایع کشاورزی این کشور نیز روند رو به رشدی را شاهد بوده است.
اما با وجود این که میزان سوخت دیزل مصرفی در سال 2003 به 84 ملیون تن افزایش یافت اما هنوز در زمینه عرضه و تقاضای این محصول استراتژیک در بازار چین برابری وجود ندارد.
با همه این اوصاف بر جهان غرب به خصوص ایالات متحده آمریکا بسیار روشن است که چین در قرن نوین به مثابه یک ابرقدرت ظهور خواهد نمود و رشد سرساماور این کشور نشان از تنگنا کشدین فضای حیات اقتصادی دنیای سرمایهداری دارد و اگر چه بازار چین بر رونقترین مکان برای سرمایهگذاری جهانی است و امروزه بیشترین حجم سرمایه توسط چین بلعیده میشود، اما این پیشرفت نجومی رنگ خطری برای آنهایی ادست که رفتار بازار اقتصاد جهانی را تحت سیطره خود میخواهند.
امروزه و با وجود این که چین به عنوان پرجمعیتترین کشور جهان، نه تنها مجبور به تامین خوراک یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت این کشور است بلکه باید آیندهای را نیز برای آنان بنا سازد روند رشد اقتصادی این کشور به گونهای شد که حسادت بسیاری از ناظران اقتصادی غرب را برانگیخته. در آیندهای نزدیک نیز چین توسعه یافته در تمام ابعاد نمی تواند برای غرب خوشایند باشد و دین آن کشور در قامت یک ابرقدرت تجاری که می تواند در معادلات بینالمللی به سود خود تغییراتی را به وجود آورد نیز چندان جالب به نظر نمیآید.