تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۵  ، 
کد خبر : ۱۹۵۷۴۱
بررسی عوامل فرقه‌ساز و راهکارهای تقابل با تبعات فرقه‌گرایی

عوامل نگرایش به فرقه‌گرایی


دکتر طوبی کرمانی / عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و رایزن علمی و فرهنگی در آتن
طرح مسئله:
عوامل ظاهر و پنهان "فرقه‌گرایی و یا فرقه‌سازی" و آثار و نتایج منتظره از این مقوله در دو منظر غرب و جهان اسلام، بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست اما بررسی عمید عوامل فرقه‌ساز و اینکه برای مقابله با تبعات فرقه‌گرایی، کدامین اراده و عواملی رهگشاست؟ مسئله بنیادین در این سخن و مقال می‌تواند باشد.
از جمله عوامل موضوع منظور، می‌توان به دسیسه‌های دشمنان امت اسلامی، فتنه‌انگیزی حکومت‌ها و منافع تنگ‌نظرانه آنها، جهل و تعصب، افراط‌گرایی، جدایی دین از اخلاق، قشری و سطحی‌سازی دین و شریعت، جداسازی علم و دین از یکدیگر، فاصله گرفتن از اسلام ناب و احکام عقلی و منطقی و گرفتار آمدن در فتنه‌های ناسیونالیستی و... اشاره نمود که به تناسب به برخی از آنها کوتاه خواهیم پرداخت اما به نظر می‌رسد که می‌توان عمده عوامل را در دو مقوله فاعلی و قابلی دسته‌بندی نمود که در این مقاله، به مقوله فاعلی پرداخته و البته ناگفته پیداست تا زمینه‌های جهل و دگم و عدم بصیرت وجود نداشته باشد، عوامل فاعلی، کم‌اثر خواهند بود. لذا عوامل فاعلی ابتدا چنین زمینه‌هایی را فراهم و آن‌گاه به گونه فعال، اثرگذاری می‌نمایند.
دسیسه‌های دشمنان امت اسلامی و فتنه‌انگیزی حکومت‌ها و منافع تنگ‌نظرانه آنها با توضیح مبسوطی که خواهیم داشت،‌ اساس‌ترین و موثرترین عامل فاعلی بوده و دیگر عوامل فاعلی، از ابزارهای به کار گرفته شده توسط این عامل اصلی است زیرا بررسی تشکیل و شکل‌گیری دو فرقه آسیب زننده بهائیت و وهابیت در اسلام و بنام اسلام، نشانگر اولا دسیسه‌های دائمی دشمنان دین و برنامه‌ریزی‌های عمیق جهان سلطه است و ثانیاً مقوله‌هایی چون "جهانی‌سازی" که علی‌رغم مخالفت‌ها و اراده جهانی ملت‌ها با قوت در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با همه تلاش، ترویج می‌شود، با انگیزه‌ها و منطق نظری خاص سلطه و براساس دو تئوری "ایجاد ذائقه واحد جهانی با تز جهان وطنی" و "تفرقه‌انداز و حکومت کن" صورت می‌پذیرد!
با اشاره به اینکه جهانی‌سازی در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در حال وقوع می‌باشد و با توجه به اینکه فرهنگ یکی از مهمترین مقولات در امر توسعه جوامع بشری محسوب می‌شود چرا که سنگ بنای هویت فردی و اجتماعی و پیوستگی قومی را می‌نهد، طریقه مصرف و پس‌انداز را مشخص می‌کند، رفتار سیاسی را در بر می‌گیرد و مهمتر از همه ارزش‌هایی را که شکل‌دهنده رفتار جمعی هستند در بر می‌گیرد، مناسب است فرهنگ جهانی را مورد توجه قرار دهم. فرهنگ جهانی، گرایش به تنزیه و تصفیه ارزش‌ها و استانداردها و رساندن آن به یک سطح عام دارد به گونه‌ای که سطوح بی‌شماری از تفاوت‌های فرهنگی را در خود جای دهد.
آنچه را که فرهنگ جهانی منظور دارد، این است که مردم را تک‌تک از داخل فرهنگ‌های خودشان بیرون بکشد، از عمق به سطح بیاورد و در نهایت در چیزی به نام فرهنگ جهانی آن را شکل دهد.
یکی دیگر از ابعاد جهانی‌سازی فرهنگ، تبدیل انسان‌های سراسر گیتی به یک انسان مصرفی که در آن فرهنگ، رابطه عقل و چشم کاملاً از هم گسسته است. هرآنچه را که به معرض چشم ظاهریش بنهند، می‌پذیرد و طلب می‌نماید و آنچه را که از او بخواهند، عمل می‌کند. در مجموع می‌توان گفت در بعد فرهنگی، یک فرهنگ جهانی با معیارهای واحد برای ارزش‌گذاری اخلاقی ارائه می‌شود.
اینکه: آیا جهانی‌سازی فرهنگ امری ممکن است؟ جان استریت می‌گوید: «اولین چالش در مفهوم فرهنگ جهانی این است که اصلاً چنین فرهنگی وجود ندارد».
اما آیا اساساً ترویج همگرایی، امری مطلوب است؟ بلوم (Bloom) در نقد یکپارچه‌سازی فرهنگ و اندیشه جهان وطنی، کاملاً آن را مردود می‌داند.
علاوه بر این انتقادها، باید متذکر این مطلب نیز بشویم که خود فرهنگ غربی، با تضعیف دولت- ملت و ترویج همگرایی جهانی، به نوعی بی‌هویتی دچار شده است، آن‌گونه که خود اندیشمندان غربی نیز به آن اذعان دارند. از جمله در کتاب «هرج و مرج جهانی در هزاره سوم» آمده: «مهمترین عامل تهدید کننده تمدن غربی، فقدان هویت و همبستگی اجتماعی است که در اثر تضعیف دولت- ملت به دنبال ایجاد اقتصاد جهانی و فرهنگ جهانی رخ داده است».
از سوی دیگر علی‌رغم شعار «همگرایی فرهنگی» و «ایجاد فرصت برای همه» با شکاف دهشتناک و تمایزگذاری فاحش میلان فرهنگها و سعی در زدودن و حذف برخی از آنها مواجه هستیم. برای مثال در ایالات متحده آمریکا، سیاهپوستان هرچه بیشتر طرد می‌شوند و نابرابری‌های طبقاتی به طرز شگفت‌آوری رو به افزایش است.
ماهاتیر محمدصدراعظم وقت مالزی درباره آثار سوء جهانی‌سازی می‌گوید: «عالم در نماد جهانی سازی خود هرگز از عدل و مساواتی افزون‌تر برخوردار نخواهد بود بلکه بیشتر زیر بار اطاعت از دول نیرومند و مسلط قرار خواهد گرفت و چنان که دوران جنگ سرد به مرگ بسیاری از مردم جهان انجامید، ممکن است جهانی‌سازی نیز همین کار را انجام دهد و حتی بیشتر از آن.
در عالمی که زیر سلطه نظم کذایی قرار دارد، دول غنی سلطه‌گر بزودی خواهند توانست اراده خود را بر دیگران به گونه‌ای تحمیل نمایند که از دوران مستعمره بودن آنها از سوی این کشورهای ثروتمند نیز فلاکت بارتر است». وی به صراحت، جهانی‌سازی را امکانی برای قدرت‌های غربی جهت تثبیت سلطه خود بر جهان و جهانیان می‌داند.
با توضیح مبسوط در خصوص اغراض و انگیزه‌های استکبار در خصوص جهانی‌سازی و یا غربی‌سازی، ایجاد و تشکیل فرقه بهائیت که مستقیماً زاده چنین بستری است- بیان و تحلیل می‌گردد.
بهائیت یا فرقه خردسوز
هرمان رومر متکلم روحانی پروتستان بین سال‌های 1898 تا 1902 در دانشکده الهیات دانشگاه‌های توبینگن‌ و هال به تحصیل پرداخت و پس از پایان تحصیلات در کسوت استاد الهیات در شهر باسلر به فعالیت‌های دین پژوهی مشغول شد، وی می‌نویسد «در سال 1907 شاهد تأسیس انجمن بهائیان اشوتگارت بودم و همواره نیاز به یک پژوهش عملی جهت پاسخگویی به تبلیغات بهائیت در آلمان را احساس می‌کردم به این منظور رومر کتاب خود تحت عنوان «بابیت بهائیت، پژوهشی در تاریخ مذاهب اسلامی» را تألیف کرد. وی در سال 1908 مقاله‌ای در عقد بهائیت نگاشت و در سال 1910 به دنبال تحقیقاتی در خصوص تاریخ تبلیغات مذهبی در آلمان، مقاله‌ای تحت عنوان «تبلیغات مذاهب آسیایی در مغرب زمین» را به رشته تحریر در آورد. وی در سال 1912 نیز کتابی تحت عنوان «بابیت و بهائیت، آخرین فرقه منشعب از اسلام “Mohammedansect Die babi Behai, the latest” را نگاشت.
از جمله منابع تحقیقات کتاب رومر، آثار گوبینو، براون، گویارد، نولدکه، هوارت، اوئن هایم، گولدزیهر، نیکولا، نیکلسون، کبلر، کرمز، زیشتر، اولدنبرگ، زیبولند، اشراینر، زیلر و گزارش میسیونرهای مذهبی از ایران است، اما آثار رومر، اولین آثار عمده در موضوع بایه و بهائیت است که در آلمان منتشر می‌شد.
هرمان رومر در فصل اول از کتاب چهار فصلی خود، موضوعاتی چون پایه‌گذاری بابیت در شیخیه، توصیف مقام باب به عنوان شیعه کامل در آراء شیخیه، بررسی تاریخی تمایلات صوفی مآبانه در بابیه، رخنه تعالیم کابالیستی در بابیه، بررسی نگرش بابیه در مورد پیامبری، کاربرد تاویل در آثار بابیه و عنصر سیاسی را مطرح می کند. فصل سوم کتاب نیز به نحوه شکل‌گیری کتاب اقدس، حقوق جزاء در بهائیت، بررسی آثار حسینعلی نوری در عکا، شکل‌گیری و تحولات این فرقه در ایران و ارتباطات بهائیان با خارجیان اختصاص دارد. وی در فصل چهارم کتاب، به رهبری عبدالبهاء تا سال 1908 می‌پردازد و مباحث سیاسی- تاریخی بهائیت را به خوبی تشریح می‌کند.
نویسنده در ضمیمه اول کتاب با تأکید بر ظهور سیاسی این فرقه، به بررسی قرابت معنایی میان فرق و مذاهب می‌پردازد و تأکید اصلی را بر نزدیکی میان فرقه بکتاشی و بابیه و بهائیت قرار می‌دهد. رومر در اثر خود، به گرایشات شبه عرفانی و صوفی مابانه بهائیت اشاره کرده و معتقد است که بهائیت علفی است که در باتلاق جهان صوفی‌گری رشد و نمو کرده است. او معتقد است که بهائیان با تمایلات و گرایش‌های صوفی مآبانه از عبدالبهاء، بتی ساخته‌اند که در لباسی امروزی نمایان شده است.
رومر، بابیه و بهائیت را گنوسی، ثنویت‌گرا و دارای ساختاری فرقه‌ای و خرد ستیز می‌داند که از علوم رمزی و تدویلی اسماعیلی، حروفی، کابالا و دراویش بکتاشی متأثر است.
رومر در بررسی‌های خود، سفر تبلیغاتی عبدالبهاء به آمریکا را صوفی‌گری آخر الزامانی- آپوکالیپتیک- معرفی می‌کند... و معتقد است که بهائیت در فرانسه، خاستگاه یهودی دارد به طوری که مرینوس یهودی، نقش بسیار مهمی را در سفر عبدالبهاء به پاریس ایفا کرد و تشکیلات جهانی الیانس- اسرائیلیت، به واسطه کمک‌های همه جانبه خود به یهودیان در شرق، تبدیل به پلی برای نفوذ بهائیت به فرانسه شد. رومر به علاوه تأکید داشت که یهودیان ایرانی در داخل ایران، برای به چالش کشیدن اسلام، فرقه بهائیت را متحد خود یافته و هم پیمان خویش تلقی می‌کردند. از دیدگاه هرمان رومر، در جریان انقلاب مشروطیت ایران، بهائیت با شعار جهانی وطنی آرمان گرایانه و غیرواقعی خود، بهعلایق ملی و منافع ایرانیان خیانت کردند. در این ارتباط، رومر اشاره می‌کند که «عباس افندی، عملاً بر ضد نهضت مردمسالاری ایرانیان دسیسه کرد و با دیپلمات‌های روسی و انگلیسی سازش و تفاهم داشت» بگونه‌ای که به بهائیان شهرهای تهران و تبریز، به شدت توصیه کرده بود که از محمدعلیشاه جانبداری کنند و به علاوه آنها را از شرکت در نهضت مشروطیت ایران نیز باز می‌داشت. رومر همچنین تأکید می‌کند که با پیروزی انقلاب مشروطه‌، نادرستی ادعای عباس افندی که برای محمدعلیشاه، حکومتی طولانی و خوشایند را پیشگویی کرده بود، بر همگان روشن شد. رومر با یادآوری فشارهای وارده از سوی روسیه و انگلستان به ایران و اتحاد آن دو قدرت در تقسیم خاک آن به دو حوزه نفوذ در 1907 بیان می‌دارد که روابط عبدالبهاء در عکا با ارتش‌های خارجی و کارگزاران آنها در ایران، چیزی جز یک خیانت بزرگ به کشور ایران نبوده است.
در ضمیمه پاورقی، به یک نمونه جدید از اهانت این فرقه به اسلام در آتن، اشاره می شود.
وهابیت یا سلفیه؟ کدامین واژه صحیح است
در مقدمه سخن، این توضیح لازم به نظر می‌رسد که کتاب آسمانی مسلمانان قرآن و قول و فعل پیامبر گرامی (ص) اولین و اصلی‌ترین خاستگاه آغاز مباحثات و مجادلات کلامی در عالم اسلام بوده‌اند.از همان صدر اسلام و دقیقاً پس از وفات پیامبر، تفسیرهای گوناگون از کلام خداوند و احادیث پیامبر، آغاز و هر گروه و فرقه‌ای خود را نزدیک به اسلام ناب و سیراب از چشمه زلال وحی می‌شمرد. رویدادهای اجتماعی و سیاسی درون تاریخ اسلام، خطرات احتمالی از سوی ادیان و مذاهب دیگر و شبهات مطرح شده، دعوت به تفکر و تعقل در آیات از جمله عوامل پدید آمدن این حادثه بوده‌اند. شاید بتوان گفت نخستین عالمانی که برداشت خود را از آیات عرضه می‌کردند، در صدد راه‌اندازی علم خاصی به نام کلام نبودند بلکه تنها دفاع از اصل دین و سنت پیامبر، آنان را بر آن می‌داشت تا در مقام پاسخگویی به شبهات و تردیدهای مطرح شده برآیند. هرچند که همان فعالیت‌های نخستین، در طی تاریخ، گستره عظیمی از عقاید و معارف را بوجود آورده است که به نام علم کلام اسلامی جایگاه عظیمی را در میدان اندیشه‌ها یافته است.
تا آنجا که این اختلافات فکری و عقیدتی در صحنه نظری آشکار می‌شدند، نه تنها مانعی بر سر راه پیشرفت و تکامل اسلام نبودند، که خود عامل بالیدن هرچه بیشتر تفکر اسلامی می‌گشتند. امامتأسفانه، شاهد آن هستیم که از همان ابتدا تا کنون برخی از این اعتقادات، تنها وجهه سیاسی به خود گرفته و عامل دامن‌زدن به اختلافات و خونریزی‌های گسترده‌ای میان مسلمانان می‌شدند و عاملان و حاکمان سیاسی برای پیشبرد مقاصد خود به ترویج یا حتی پایه‌گذاری مکتبی روی می‌آوردند.
در واقع بدون آنکه حقانیت، انصاف، صداقت و روشمندی علمی پشتوانه اعتقادات قرار گیرد، تنها اغراض سیاسی و کینه‌ورزی‌ها، گرداننده اصلی ماجرا بوده است.
محققان تاریخ و هابیت ثابت کرده‌اند که این فرقه در اصل به دستور مستقیم وزارت بریتانیا ایجاد شد، به عنوان مثال به کتابهایی چون «پایه‌های استعمار» از خیری حماد و «تاریخ نجد» از سنت جان ویلبی یا عبدالله ویلبی و «خاطرات حاییم و ایزمن» اولین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و نیز «خاطرات مستر همفر» و... می‌توان مراجعه نمود.
«وهابیت عملاً مصمم شده که نقش خود را در زشت جلوه‌دادن چهره اسلام به عنوان یک دین خونریز به خوبی بازی کند»... آغاز دعوت وهابیت در دیار نجد به قرن 12 هـ.ق (18م) برمی‌گردد. باید دانست که محمدبن عبدالوهاب مبتکر و به وجود آورنده عقاید وهابیان نیست، بلکه قرنها قبل از او، این عقاید یا قسمتی از آنها به صورت‌های گوناگونی اظهار شده (خصوصاً در آرای ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی) اما به صورت فرقه یا مذهب تازه‌ای در نیامده و طرفداران زیادی پیدا نکرده بود.
و هابیون در مورد مسئله اطاعت از هر حاکمی- خواه ظالم یا عادل به احادیث و عمل برخی صحابه استناد می‌کنند. از جمله آنکه: «الجهاد واجب علیکم مع کل امیر براکان اوفاجرا». حال آنکه این تفکر مخالف قرآن است و آیات بسیاری تبعیت از ظالمین را معصیت می‌داند و از آن نهی می‌کند. از جمله آیه «... ولا تعاونوا علی الاثم والعدوان...» و در احادیث نیز، از اطاعت مخلوق گناهکار نهی شده است: «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق».
علاوه بر همه این مطالب، حملات و هابیون به بلاد مسلمین، ویران کردن شهرهای شیعه نشین نچون نجف‌اشرف و کربلا، کشتار مسلمانان، ویران کردن آثار تاریخی و اسلامی، ویران کردن مقابر و مشاهد، از بین بردن آثار مربوط به شخص پیامبر، همگی از جمله جنایات انجام شده توسط وهابیون می‌باشد. تاریخ کشته شدگان کربلا را در یک حمله، 150000 تن ذکر کرده‌اند و بعد از این واقعه، کربلا به صورتی در آمد که شعرا برای آن مرثیه می‌گفتند. این حملات را، بسیاری از مورخان شرق و غرب و حتی مورخان سعودی نوشته‌اند.
وهابیان در آغاز پیدایش خود هزاران تن از مسلمانان شیعه و سنی را کشتند و در زمان حاضر نیز، حسب راهنماییهای گام به گام آمریکا و صهیونیسم، بیشترین توجه خود را به طور خاص بر قتل شیعیان و تکفیر آنها متمرکز کرده‌اند. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آتش جنگ بر ضد تشیع افزوده‌تر شده است و این آتش تا ظهور فرج ادامه خواهد داشت، اما این بدین معنی نیست که مسلمانان اهل سنت از شعله‌های این جنگ بر کنار باشند، زیرا اربابان و هابیت در پی این نیستند که در آن واحد در دو جبهه کار کنند. آنها می‌خواهند اهل سنت را بر ضد برادران شیعه‌شان برانگیزند، تا فتنه ایجاد شود و همگی در خون خود غرق شوند.
باید توجه داشت که الغاو بی‌اعتبارسازی عنصر عقل و اندیشه و منطق و جایگزین کردن قشری‌گرایی خشک و جامد از جمله اهداف استکبار است و وهابیون چنین القا می‌کنند که سلف هرآنچه انجام داده‌اند را، باید انجام دهیم که این مصیبت بزرگی است زیرا اسلام تأکید زیادی بر تفکر و حکمت و منطق و رحمت و احسان نموده نه تقلید از سلف. ولی به بهانه خروج از تقلید از سلف، ریختن خونه مسلمانان و بی‌گناهان که اسلام آن همه تأکید بر آن داشته و آن را اولین اولویت بعد از ایمان به خدا قرار داده، چگونه قابل توجیه است؟
نفی عقل و منطق و فکر نزد وهابیت و به جای آن، تمرکز بر فرهنگ گله و چوپان در بین آنان مهمترین وظیفه‌ای است که سرویس اطلاعاتی بریتانیا از طریق بعضی از حکام اسلامی و فتواهای مزدوران یهودی صفتشان ترویج می‌دهند که براساس آن باید کر و لال و کور شد و این یعنی استمرار بندگی و خضوع در مقابل دشمنان اسلام و نابودی اسلام از داخل.
بهترین مثال در رابطه با شستشوی مغزی و الغای عقل نزد وهابیون، فتوای بن باز در تکفیر کسانی است که قائل به کروی بودن زمین هستند، مسلمان شیعه یا سنی اگر به غیر این معتقد باشد، کافر است و برحسب شریعت وهابیت قتلش واجب! آری وهابی، چه سعودی، چه عراقی، چه افغانی و چه پاکستانی و... اول مغزش با حشیش و پول استعمار شستشو می‌شود و سپس برادر‌کشی انجام می‌گیرد!
زشت نشان دادن چهره اسلامی که پیامبر رحمه للعالمین آورده و توقف انتشار آن در جهان به دست سلفیه، برحسب تصادف نیست بلکه براساس نقشه خطرناکی است که وظیفه اولش این است که کودکان وهابی را در سنین نونهالی، با مفاهیم قتل و خونریزی و رافضه و تکفیر، شستشوی مغزی دهند. براساس این نقشه، علمای وهابی عابد و زاهد و واجب الاطاعه می‌باشند(!) و اینکه «شیعه را بکشید تا وارد بهشت شوید» «زائران قبور اولیاء الله مشرکند و قتل آنان واجب است» «اهل سنت هم، اشعری مذهب و گمراهند و بیش از ایمان به کفر نزدیکند»، از جمله دستورالعمل‌های آنان است.
متأسفانه کلمه تروریست اسلامی در روزنامه‌های جهانی بسیار شایع شده، در حالی که صحیح آن این است که بگویند تروریست‌ وهابی، چرا که اسلام هیچ دخلی در کارهایی که آنان انجام می‌دهند، ندارد، دینی که رحمت برای عالمیان است و برای اتمام مکارم اخلاق آمده است.
وهابیت به عنوان یک جنبش تروریستی و سازمانی بسیار نزدیک به مافیا عمل می‌کند. این جنبش شوم با پولهای بی‌حساب برخی از حکام ممالک اسلامی، زنده است. اینها فقط فرضیه و ادعا نیست، بلکه حقایق مستند و گزارشهای سازمان ملل متحد و فیلمهای واقعی از سیاست یوتیوب است. بخش مهمی از کتاب‌های منتشر شده به زبان‌های عربی، انگلیسی، فارسی وارد و در چاپخانه‌های برخی از کشورهای اسلامی، اختصاص به رعد عقاید مذهب شیعه و دشمنی و ضدیت با آن، بویژه پس از انقلاب اسلامی ایران، دارد که ناشران با دستور حاکمان وهابی با جدیت زیادی آنها را چاپ و در داخل عربستان و خارج آن در میان مسلمانان و غیرمسلمانان (بیش‌تر به صورت اهدایی) توزیع می‌شود. چاپ کتاب‌های پیشوایان سلفیه و وهابی مانند ابن تیمیه، ابن قیم، محمدبن عبدالوهاب و خاندان او و صدها کتاب و مجله دیگر بر علیه تشیع و به کارگیری جدیدترین فناوری تبلیغاتی و همچنین تربیت مبلغان وهابی و تأمین هزینه‌های مالی آنها، ساختن مساجد متعدد در سراسر جهان، کمک‌های بلاعوض و سرمایه‌گذاری‌های کلان در راه نشر و گسترش اسلام وهابی گوشه‌ای از فعالیت‌های حاکمان وهابی به شمار می‌آید.
تبلیغ وهابیت در کشورهای اسلامی مسئله‌ای جدی است. غیر از انحرافات اساسی این فرقه، که از آراء و پندارهای پیشوایان سلفی‌گری (ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب) نشأت گرفته است، امروز به عنوان ابزاری سیاسی، مذهبی و نظامی در دست استعمارگران و سیاست‌های شیطانی آمریکا و انگلستان قرار دارد و یکی از عوامل اصلی ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسلمانان محسوب می‌گردد. تفرقه و تشتت در دنیای اسلام، خواست استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا می‌باشد و در اثر همین اختلاف و تشدید ‌آن، دشمنان اسلام و مسلمانان، بیشترین بهره‌برداری را از ذخایر مادی و معنوی کشورهای اسلامی و از سلطه و نفوذ بر مناطق مسلمان‌نشین کرده‌اند. وضعیت کنونی عراق، افغانستان، پاکستان و... بهترین گواه سخن است. باشدکه این اوضاع تلخ و زجرآور، درس عبرتی برای بیداری مسلمانان و انسجام اسلامیشان باشد. ان‌شاءالله تعالی.
در هر حال برادران اهل سنت(ع) بیشتر از شیعیان خواستار محکومیت وهابیت هستند زیرا وجود این فرقه انحرافی برای آینده جهان اسلام بسیار خطرناک است و شیعه و سنی باید در کنار هم متوجه این غده سرطانی باشند. دکتر عصام‌العماد، شیعه‌شناس، متخصص در عالم رجال و حدیث و تاریخ و فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های مذاهب عربستان سعودی که خود زمانی پیرو وهابیت بوده و به مذهب تشیع گرویده، معتقد است که فتوای وهابیون ناشی از تأثیرات عناصر اسرائیلی در میان آنان و در راستای متوقف کردن حرکت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمین می‌باشد. ایشان می‌افزاید: شیخ محمدسعید رمضان لوطی که از فقهای بزرگ است، گفته بود «حدود 200 متفکر اسلامی از سراسر جهان اجتماعی تشکیل دادیم تا مشکلات جهان اسلام را بیابیم و حل کنیم. پس از بحث به این نتیجه رسیدیم که بزرگترین مشکل که دنیای اسلام با آن دست و پنجه نرم می‌کند حرکت وهابیت است». اینان مشکلاتی در تمام دنیا اعم از آمریکا و فرانسه، آلمان و چین و تمام جاهایی که در آن نفوذ کرده‌اند، ایجاد نموده‌اند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات