اقتدار چیست؟
در مورد مفهوم اقتدار ملی نظریات متفاوتی میان کارشناسان وجود دارد، کلمه اقتدار یک کلمه عربی است که برای آن دو معنی ذکر شده است: توانایی و قدرت و مقایسه و اندازهگیری.
یک استاد دانشگاه در این زمینه معتقد است در کلمه اقتدار ملی نوعی توانایی منظم ساختن ارکان مختلف جامعه وجود دارد که از آن به قدرت تدبیر و سیاستگذاری واحد برای موضوعات مختلف تعبیر میشود. دکتر ابراهیم اسدیان جامعهشناس به گزارشگر ما میگوید: بخش عمدهای از اقتدار ملی کشور که مورد نظر مقامات مسئول و به خصوص مقام عظمای ولایت قرار دارد مسلما در گرو افزایش سلامت اجتماعی و کاهش آسیبهای اجتماعی است.
وی میافزاید: شیوع آسیبهای اجتماعی که در اشکال مختلف نظیر: فقر، تبعیض، بیکاری، طلاق، اعتیاد و ... ظاهر میشود در نهایت اقتدار ملی کشور را به مخاطره میافکند و به همین لحاظ باید در مقابل افزایش آسیبهای اجتماعی بسیار هوشیار بود. دکتر اسدیان مفهوم اقتدار ملی را مترادف و در عرض کلمه امنیت ملی میشمارد و میگوید: به هر لحاظ که میزان بزهکاری و آسیب اجتماعی افزایش یابد، امنیت اجتماع به مخاطره میافتد و بحث اقتدار ملی خدشهپذیر میگردد و تنها کشوری میتواند در مقابل فشارهای مختلف بیرونی ایستادگی کند که مسائل و مشکلات درونی خود را به حداقل برساند.
وی میگوید: در خصوص کشور ما معضلات و آسیبهای اجتماعی مثل هر کشور دیگر در حال توسعه، میتواند صدمات مهمی به موضوع اقتدار ملی وارد سازد. تجهیز و بسیج امکانات برای شناسایی و ریشهیابی انواع معضلات و آسیبها میتواند در این خصوص راهگشا قلمداد شود.
وی میافزاید: به طور مثال یک سوم جمعیت کشور ما را جوانان تشکیل میدهند که بیش از هر قشر دیگری در معرض گرفتاری در دام آسیبهای اجتماعی هستند. الگوپردازی غلط و پیامهای تربیتی متناقض مطمئنا بحث آسیبهای اجتماعی را در میان این قشر عمیقتر میکند که در همین رابطه سیاستگزاران فرهنگی و تربیتی به منظور آنکه از بحث اقتدار ملی کشور پاسداری کنند باید برنامهریزیهای خود را در مبارزه با آسیبهای اجتماعی بخصوص در میان قشر جوان را اصولیتر انجام دهند.
تضعیف یا تقویت؟
تضعیف اقتدار ملی رابطه مستقیم با افزایش آسیبهای اجتماعی دارد. علی سلامت کارشناس ارشد مدیریت رفاه اجتماعی در این خصوص به گزارشگر ما میگوید: در بحث آسیبهای اجتماعی مسئله مهم به هدر رفتن امکانات و نیروهای مفید جامعه است و چون هر آسیب اجتماعی میتواند بخش مهمی از جامعه را درگیر خود سازد و در دیدگاه کلان بخش زیادی از اعتبارات مالی یک جامعه را ببلعد، از این لحاظ میتواند به اقتدار ملی در هر جامعه ضربه وارد سازد.
وی خاطرنشان میسازد: به طور مثال بیکاری به عنوان یک آسیب اجتماعی، علاوه بر آن که خود مسبب بسیاری از مشکلات و معضلات اجتماعی میشود، در دیدگاه کلان، نیروی فکری و سرمایهگذاری زیادی برای مبارزه با پیامدهای آن به کار گرفته میشود و مطمئنا بحرانهایی که میتواند ایجاد کند، اقتدار ملی را کاهش میدهد.
افزایش فقر عمومی نیز بعنوان یک عامل، موجب کاهش اقتدار ملی و مبارزه با آسیبهای اجتماعی است در کشورهایی که آسیبهای اجتماعی در آنها به شکل وسیع گسترش مییابد، امنیت سرمایهگذاری خارجی و داخلی به خطر میافتد. به خطر افتادن مبحث امنیت سرمایهگذاری نیز به عنوان یک مسئله دوم در ارتباط نزدیک با مسئله اقتدار ملی قرار دارد و آن را تحت تأثیر قرار میدهد.
نمونهها
وی سپس اظهار میدارد در جهان نمونههای بسیاری وجود دارند که افزایش آسیبهای اجتماعی در کشورها در نهایت باعث سقوط دولتها و حکومتها شده است. چرا که آسیب اجتماعی موجب کاهش نظارت و پیگیری معضلات شده و در نهایت هرج و مرج و بیقانونی را تشدید میکند. به طور مثال دولتهایی در ژاپن، کره جنوبی و فیلیپین فقط به خاطر افزایش آسیبهای اجتماعی و از میان رفتن اقتدار و امنیت به ورطه سقوط و اضمحلال و نیستی فرو افتادند یا در انگلستان در برخی موارد یک دولت تنها به خاطر نارضایتی مثلا قشر کارگر که افزایش آسیب اجتماعی یا مثلا گسترش رشوهخواری اقتدار خود را به کلی از دست داده و سرنگون شده و یا در برخی کشورها مهار آسیبهای اجتماعی باعث تقویت و ادامه حیات دولتی شده است.
بنابراین حفظ اقتدار ملی در بسیاری از مواقع ارتباط مستقیم به مسئله اقتدار ملی دارد. این کارشناس راههای افزایش اقتدار ملی را توجه علمی و عملی به پژوهشهای همه جانبه در مورد بحث آسیبهای اجتماعی میداند. وی میگوید: در برخی موارد بسیاری از پژوهشهای مورد نظر در بحث آسیبهای اجتماعی تنها در مرحله تئوری متوقف میماند و همین مسئله باعث عقیم ماندن تلاشهای انجام شده، میگردد. بنابراین اگر علاقهمند به حفظ اقتدار ملی خود در نزد کشورهای دیگر جهان هستیم چارهای نداریم تا جدیتر به مسائل اجتماعی توجه کنیم چرا که افزایش آسیبهای اجتماعی و کاهش اقتدار ملی، به رشد لجامگسیخته ناهنجاریها میانجامید.
بازنگری در بحث آموزش
در بحث آموزش مشکلات بسیاری باعث شد تا بحث آسیبهای اجتماعی با وسعت دامنهداری همچنان افزایش یابد و اقتدار ملی را تحت تاثیر قرار دهد. محمد عباسی کارشناس ارشد روانشناسی به گزارشگر ما میگوید در مبحث آسیبهای اجتماعی بزرگترین مشکل ما در بحث آموزش خلاصه میشود. به طور مثال اعتیاد، اکنون یکی از جدیترین آسیبهای اجتماعی است و تا زمانی که در مباحث آموزشی پیشگیری به زمینههای بومی و منطقهای مسئله توجه نکنیم موفق به جلوگیری از روند تخریب نخواهیم بود. مسلما فرهنگسازی و مبارزه با معضلات فرهنگی نیز در خصوص مبارزه با هر آسیب اجتماعی (به خصوص اعتیاد) ضروری به نظر میرسد.
این کارشناس با تأکید بر اینکه آموزش مهارتهای زندگی تا حد زیادی از گسترش آسیبهای اجتماعی خواهد کاست میگوید: در بحث آسیبهای اجتماعی آموزش مهارتهای زندگی نقش اساسی دارد و البته شیوههای مقابله با آسیبهای اجتماعی نیاز به کار عمیق آموزش و فرهنگی دارد. وی در پایان با ذکر این نکته که آموزشهای ما درباره مبارزه با آسیبهای اجتماعی نباید به شکل مستقیم باشد، خاطرنشان میسازد: تغییر نگرش همیشه موجب تغییر در رفتار خواهد شد و در غیر این صورت آموزشهای ما سطحی و بدون عمق لازم بوده است چرا که به شکل مستقیم مطرح شده و باعث ایجاد نوعی مقاومت (بخصوص در جوانان و نوجوانان) شده است و ما باید در مسئله رشد معضلات اجتماعی به این مسئله توجه بسیاری مبذول داریم.