سازمانهای غیر دولتی، موفقیتها و دستاوردها
اکسفام، حرکت سبزها، نجات کودکان، پزشکان بدون مرز و هزاران سازمان غیر دولتی دیگر به نفع مردم در سطح جهانی فعالیت میکنند. امروزه در شرایطی که ملت ـ کشورها (Nation-States) اصلیترین بازیگران بینالمللی هستند، دولتها از میزان بودجهها میکاهند و از حمایتهای اجتماعی ـ اقتصادی عامه مردم دور میشوند، وجود چنین سازمانهای غیر انتفاعی هر چه بیشتر حیاتی به نظر میرسند.
این سازمانها در نظام سازمان ملل متحد به سازمانهای غیر دولتی (Non -Governmental-Organization) معروف شدهاند. آنها با کوشش زیادی توانستهاند مسائل زیست محیطی (Invironment Issues) را در دستور کار سازمان ملل متحد و مجامع جهانی قرار دهند و دولتهای بیتوجه را وادار سازند تا با توجه و جدیت بیشتری در اینگونه مسائل فعالیت نمایند. این سازمانها پیگیرانه خواستهاند که حقوق بشر به عنوان یک موضوع مهم جهانی تلقی شود. دولتهای زیادی به دلیل نقض حقوق بشر زیر فشار قرار گرفتهاند. آنها کشورهای قدرتمند را برای انجام مذاکرات خلع سلاح به پای میز مذاکره کشاندهاند. شاید بتوان گفت همه مصلحتهای بشری در دوران اخیر وامدار سازمانهای غیر دولتی است.
در خلال کنفرانسهای بزرگ بینالمللی که به دست سازمان ملل متحد سازماندهی شده است، سازمانهای غیر دولتی خبرهای مربوط را متنوع و پررنگ نمودند و به طور فعالانه در آنها حضور به هم رساندند. این در حالی است که سازمانهای غیر دولتی خود به کنفرانسهای جهانی شکل دادهاند و حتی در مقام مقایسه با دولتها نقش عمدهتری را بازی کردهاند. همین سازمانها بودند که موضوع نابودی کلی سلاحهای اتمی را در دادگاه جهانی (The World Court) مطرح نمودند و زمینههای لازم را برای ایجاد یک دادگاه جنایی ایجاد کردند. آنها دولتها را وادار به مذاکره نمودهاند تا تلاش کنند استانداردهای جدید و محکمتری را برای جلوگیری از گرم شدن زمین شکل دهند.
سازمانهای غیر دولتی در نزد سازمان ملل متحد به دلیل تحقیقات بنیادی، تجزیه و تحلیل بسیار دقیق و حمایتهای ماهرانه، احترام زیادی کسب نمودهاند. اعضای نهاد دبیرکلی سازمان ملل متحد همواره برای یافتن نظرهای نوآورانه و اطلاعات مفید به آنها مراجعه میکنند، دیپلماتها با آنها مشورت کرده و همواره درصدد حمایت آنها هستند.
این سازمانها تاکنون دستاوردهای زیادی داشتهاند. وقتی که 122 کشور در دسامبر 1997 توافق نمودند تا از خرید و فروش مینهای زمینی (Land Mines) خودداری ورزند، این موفقیت نه تنها به تلاش خستگیناپذیر مقامهای رسمی دولتها برمیگشت بلکه وامدار تلاش بیش از هزار سازمان غیر دولتی در 60 کشور جهان بود که وزیران کشورهای مختلف را در این زمینه تشویق مینمودند. به هنگام مراسم امضای این توافقنامه، جودی ویلیامز (Judy Williams) مدیر هماهنگکننده این سازمانها در شهر اتاوا گفت که سازمانهای غیر دولتی در حال دستیابی به موقعیت برتر خود در سطح جهان هستند و اگر دست در دست هم دهند، تبدیل به یک ابرقدرت میشوند.
ساختارهای سیاسی جهان نیز اثر پذیرفته از سازمانهای غیر دولتی است. آنها توانستهاند تغییری را در موازنه قدرت در سطح بینالمللی ایجاد نمایند، تغییری که در سه دهه گذشته امر نامتصوری بود. در آن زمان هندسه سیاست جهانی را فقط دولتها ترسیم میکردند، اما امروزه این انحصار را سازمانهای غیر دولتی از بین بردهاند. برخی از این سازمانها، منابع مالی مهم و ساختار مدیریت هم حجم یک شرکت چند ملیتی و پوشش خبری هماندازه دولتها را در اختیار دارند.
سؤالهای زیادی درباره سازمانهای غیر دولتی مطرح است. مثلاً آیا باید نسبت به این تغییرات نگران بود؟ آیا امر بیخطری است که قسمتی از امور بینالمللی را به سازمانهایی بسپاریم که منتخب مردم نیستند اما به نام دموکراسی عمل میکنند؟ این سازمانها تنها نسبت به مدیران یا اعضای خود پاسخگو هستند و به نظر میرسد نسبت به خیلی از حزبهای سیاسی از شفافیت کمتری برخوردار باشند. آیا همان راهی را که در نهایت دولتها پیمودهاند، اینان نخواهند پیمود؟ از همه مهمتر این که سازمانهای غیر دولتی تا چه میزان نسبت به نقش جدید خود در صحنه جهانی احساس مسئولیت میکنند.
پر کردن شکاف جهانی
نقطه عطف فعالیت سازمانهای غیر دولتی، کنفرانس زمین سازمان ملل متحد در شهر ریو به سال 1992 بود. در این کنفرانس با فشار گروههای طرفدار محیطزیست قراردادی طراحی شد که به موجب آن قرار شد تا درباره نابودی گازهای گلخانهای اقدام شود. آنها به گروههای کار رسمی دسترسی داشتند و با فرستادن دولتی به رایزنی پرداختند و با استفاده از پوشش خبری گسترده روند مذاکرهها را سرعت بخشیدند. برای اولین بار آنان از صحنه بازرسی و نظارت به میز تصمیمگیری کشانده شدند.
از آن زمان تاکنون، موفقیتهای درخور توجهی را به دست آوردهاند. آنها بانک جهانی (World Bank) را وادار کردهاند تا در سیاستهای پرداخت خود به کشورهای در حال توسعه بازنگری کند. آنها کمک کردند تا پست کمیساریای عالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد ایجاد شود. راجع به سرمایهگذاریهای مناسب جهانی توافقهای چندجانبه امضا شود تا سرمایهگذاریها از منافع دولتهای ملی مصون بماند. در سال 1999 برخی از کشورهای ثروتمند از جمله بریتانیا را وادار کردند تا طلبهای خود را به 41 کشور فقیر دنیا ببخشند. در نشست اقتصاد جهانی در داووس که در ابتدای سال 2000 میلادی برگزار شد، از 15 سازمان غیر دولتی دعوت شد تا در بحثهای مربوط به جهانی شدن شرکت کنند.
همانطوری که تجارت و تولید جنبه جهانی پیدا میکنند، به طور فزایندهای تصمیمهای مهمی در سطح بینالمللی گرفته میشوند. در حالی که نظام خاصی برای جلب نظرهای مردم دنیا وجود ندارد، سازمانهای غیر دولتی تا حد زیادی میتوانند این کاستی را رفع نمایند. به عبارت دیگر سازمانهای غیر دولتی سکوی بازتاب نظرهای مردم در سطح جهانیاند. آن هم زمانی که ملت ـ کشورها اهمیت گذشته را از دست دادهاند.
اثر سازمانهای جهانی به وسیله شبکه جهانی اینترنت، هر چه بیشتر شده است. دیگر جمعآوری و مبادله اطلاعات به طور انحصاری در دست دولتها نیست. نرخ شبکه بسیار پایینتر از نرخهای تلفن است. گروههای فشار بدون اینکه از پشت میز خود خارج شوند میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند. این موضوع در قضیه کنفرانس سیاتل به خوبی بازتاب یافت. تفاوت آنچه که امروز میتواند تحقق یابد و آنچه که 15 سال پیش از این وجود داشت بسیار شگرف است. حتی اگر شماره سازمانهای غیر دولتی ملی که به میلیونها عدد میرسند را خارج کنیم، باز تخمین تعداد این سازمانها کار مشکلی است.
تخمین زده میشود در خلال دهه 90 میلادی تعداد سازمانهای غیر دولتی به بیش از 26000 عدد رسیده است. بسیاری از سازمانهای بزرگتر مانند سازمان کایر (Care Organization) بیش از صد میلیون دلار بودجه دارند. تعداد اعضای صندوق جهانی طبیعت (Wordwide Fund of Nature) نسبت به اواسط دهه 80 میلادی تاکنون با رقم 5 میلیون نفر ده برابر شده، سازمانی که دارای 3300 پرسنل است و بودجه سالانه آن بیش از 350 میلیون دلار میباشد. صلح سبز (Green Peace) دارای حدود 3 میلیون نفر عضو است و 1142 نفر کارمند دارد. عفو بینالملل (International Amnesty) دارای یک میلیون عضو در 162 کشور جهان است. دوستان زمین (Friends of Earth) دارای یک میلیون عضو در 58 کشور جهان میباشد.
تعداد زیادی از سازمانهای غیر دولتی نقشهایی را به عهده میگیرند که پیش از آن سازمان ملل متحد یا دولتها آنها را ایفا میکردند. حدود ده درصد همه کمکهای توسعه از راه سازمانهای غیر دولتی هدایت میشود و این عدد هم رو به بالا رفتن است. در موضوعات حقوق بشر، سازمان ملل متحد اعلام نموده است که همه برنامههای مربوط به این موضوع، بدون اطلاعات و کمکهای این سازمانها به نتیجه نخواهد رسید.
وقتی که اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 امضا میشد، 41 سازمان غیر دولتی دارای موقعیت مشورتی در اینباره بودند، اما امروزه بیش از هزار سازمان در این خصوص وجود دارد. سازمان عفو بینالملل به تنهایی از منابع بیشتری در مقایسه با نهادهای حقوق بشری سازمان ملل برخوردار است.
سازمانهای غیر دولتی و سازمانهای جهانی
سازمانهای غیر دولتی بینالمللی از نیمه دوم قرن بیستم شروع به فعالیت کردهاند. آغاز این فعالیت وقتی است که کمیته بینالمللی صلیب سرخ (International Committee for Red Coss) و تعداد دیگر از فدراسیونهای بینالمللی تشکیل شدند. جامعه ملل اهمیت چندانی به این سازمانها نداد. در سال 1939 تخمین زده میشود که حدود 700 سازمان بینالمللی غیر دولتی در دنیا وجود داشت.
وقتی که سازمان ملل در سال 1945 تشکیل شد، این سازمانها دولتها را وادار نمودند تا راهکارهایی را در منشور سازمان ملل برای ارائه موقعیت مشاورهای به سازمانهای غیر دولتی در ارتباط با شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل ایجاد کنند. این قدم بزرگی به جلو بود. اما به آنها قدرتی رسمی در مجمع عمومی یا سایر ارگانها داده نشده و از همه مهمتر در شورای امنیت سازمان ملل کاملاً بدون نقش بودند.
با گذشت سالها، سازمانهای غیر دولتی به موقعیت مشاورهای با سازمانهای تخصصی مختلف سازمان ملل مانند یونیسف، دست یازیدند. اما بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول سعی نمودند خود را از این سازمانها دور نگه دارند. به طور مداوم تعداد سازمانهای غیر دولتی رو به افزایش گذاشت، به خصوص آنهایی که درباره محیطزیست، زنان و حقوق بشر فعالیت میکردند. گروههایی که در مورد کمکهای بشردوستانه و خلع سلاح و امور مذهبی فعالیت میکردند نیز دارای موقعیت با نفوذ و حضور قدرتمندی بودهاند.
اتحادیههای تجاری (Trade Unions) جایگاه قدرتمند سابق خود را از دست دادهاند. در اولین نیمه قرن بیستم، اتحادیهها هدایت بسیاری از تلاشهای جهانی را برای کسب حمایتهای اجتماعی مانند توافق بر سر میزان ساعتهای کار، کار کودکان و تأمین اجتماعی شکل دادند و به این ترتیب موفق شدند تا شبکههای بینالمللی بسیار توسعه یافتهای را به وجود آورند.
کنفدراسیون جهانی اتحادیههای تجاری
(The World Confederation of Trade Unions) مهمترین سازمانهای غیر دولتی در سالهای اولیه تشکیل سازمان ملل متحد بود. اما جنگ سرد باعث شد تا حرکت اتحادیههای تجاری تضعیف شود و عصر نئولیبرالها هر چه بیشتر آنها را تضعیف نمود. در سالهای اخیر به نظر میرسد اتحادیهها آن اشتیاق اولیه خود را از دست داده باشند و غالباً نقش خود را در سازمان بینالمللی کار محدود ساختهاند، جایی که دارای یک موقعیت رسمی در دستگاه تصمیمگیری میباشند.
سازمانهای غیر دولتی روابط پیچیدهای با دولتهای عضو سازمان ملل دارند. آنها به طور موقت با دولتها متحد میشوند، سعی در قبولاندن و به کارگیری فشار بر آنها دارند و گاهی اوقات آشکارا و حتی به شدت به مقابله با آنها میپردازند. دولتها به برخی از سازمانهای غیر دولتی پول دادهاند و به آنها اطلاعات و امکانات دادهاند و حتی برخی از انواع حمایتها و همراهیها نیز مطرح بوده است. در کنفرانسهای بینالمللی، دولتها، رهبران سازمانهای غیر دولتی را دعوت کردهاند تا به فرستادگان دولتی بپیوندند.
اگر چه این سازمانها همواره به نتایج اینگونه روابط با دولتها مظنونانه نگریستهاند. سازمانهای غیر دولتی حق خود را مبنی بر مشارکت در سازمان ملل با به کارگیری فشار سنگین، در خلال مذاکرات زمان جنگ (1945 - 1942) به دست آوردند. حقوق آنها را ماده 71 منشور ضمانت کرد و با تصمیمگیریهای مختلف تاکنون تصدیق شده است.
کنفرانسها، اتحادیهها، کمیتهها و گروههای کاری
هزاران سازمان غیر دولتی به طور فعالانه در روندهای مشارکتی در سطح جهان در حال فعالیت میباشند. بسیاری معتقدند که این سازمانها ایدههای بهتر و بلندمدتتری را در مقایسه با دولتها دارا هستند. کنفرانس زمین در سال 1992 حضور فعالانه سازمانهای غیر دولتی را نشان داد. سازمانهای غیر دولتی این کنفرانس را تبدیل به یک موفقیت کردند و نقش مهمی را در تدوین بیانیه ایفا نمودند، همچنین نقش کلیدی را در توسعه نهادهای پس از کنفرانس، مانند کمیسیون توسعه پایدار (The Commissions on Sustainable Development) بازی نمودند.
زمانی که سازمانهای غیر دولتی با یکدیگر به شکل متحد عمل کنند دارای بیشترین اثر هستند. چرا که میتوانند تلاشهای یکدیگر را منسجم نموده و فشارهای خود را بیشتر کنند. نمونههای این اتحادیهها در زمینههای حقوق بشر و محیطزیست مشاهده شده است. شبکههای مهم سازمانهای غیر دولتی به خصوص در زمینههای محیطزیست وجود دارد. اینان به صورت یکسانی در کشورها، کنفرانسها و مذاکرههای بینالمللی عمل مینمایند. یکی از نمونههای بارز این شبکهها، شبکه جهان سوم (Third Word Network) است که مقر آن در کشور مالزی قرار دارد.
مجمع عمومی سازمانهای غیر دولتی اروپایی (The Assemly of European NGOs) بین گروههای مردمی در اتحادیه اروپایی (The European Union) ارتباط برقرار میسازد. در میان کشورها نیز سازمانهای غیر دولتی شبکههای مهمی را مانند شبکه آلمانی محیطزیست و توسعه شکل دادهاند.
سازمانهای غیر دولتی در کارهای روزمره خود در سازمان ملل متحد و سازمانهای وابسته از این کاستی رنج میبرند که منابع مالی لازم را ندارند تا اداره نمایندگی خود را در مقر سازمان حفظ کنند. اتحادیههای سازمانهای غیر دولتی نیز به ندرت دارای بودجه لازم برای حفظ پرسنل دائمی میباشند. البته به رغم این کمبودها، سازمانهای غیر دولتی میتوانند با دیپلماسی آرام و تلاش مستمر اثرگذار افتند.
مسائل و چالشهای فراسو
جامعه جهانی یک جامعه مدنی یک دست نیست که برای رسیدن به نتایج مشترک در حال ستیز باشند. آنها دارای منافع خاصی هستند که در عمل برای تحقق آنها میکوشند. آنها دارای تواناییهای محدودی برای اهداف موردنظر خود میباشند و همانطوری که به طور فزاینده گسترش مییابند، نیاز به بودجه بیشتری برای ادامه کار خود دارند و این امر ممکن است استقلال آنها را که بزرگترین داراییشان است، زیر سؤال ببرد. پس سازمانهای غیر دولتی یک دست نیستند، دیدگاههایشان بسیار محدود است و تواناییها نیز برای انجام وظایف نیز بسیار محدود است.
سازمانهای غیر دولتی، مانند حزبهای سیاسی برای پذیرش هزینهها به اعضای خود وابسته هستند و باید برای سیاستهای گرفته شده خود به آنها پاسخگو باشند، چرا که نمیتوانند بدون کمک و یاری آنها به فعالیت خود ادامه دهند و خیلی از تلاشها معطوف به جذب این کمکها میشود و حتی این مسأله باعث میگردد تا با سایر گروهها به رقابت بپردازند. اما سازمانهای غیر دولتی مانند حزبها در برابر رأیدهندگان پاسخگو نمیباشند. اگرچه آنان مدعیاند که برای منافع عامه تلاش میکنند اما مسئولیت اصلی آنها همیشه در مقابل خودشان است.
این سازمانها برای اینکه بتوانند نقش اثرگذارتری پیدا کنند، تلاش بیثمری را برای به حداکثر رساندن تعداد اعضای خود انجام میدهند. این مسأله در مورد گروههای زیستمحیطی به خوبی قابل مشاهده است. یکی از خطرهایی که سازمانهای غیر دولتی را تهدید میکند این است که خیال کنند خود همه جوابها را دارند و بقیه چیزی نمیدانند. این در حالی است که برخی معتقدند این سازمانها منتخب مردم نیستند و بنابراین نمیتوانند آنها را در مسائل و موضوعات مختلف نمایندگی کنند.
سازمانهای غیر دولتی امدادرسانی، دارای مسئولیت بسیار بزرگی هستند، چرا که آنها مستقیماً در فقیرترین مردم جهان اثر میگذارند. آنها اغلب پولهای زیادی از دولتها در این خصوص میگیرند. از 98 میلیون پوند بودجه اکسفام، حدود 25 درصد آن را یا دولت انگلستان یا اتحادیه اروپایی پرداختهاند. پزشکان بدون مرز نیز حدود 50 درصد از هزینههای خود را از منابع دولتی تهیه میکنند.
بعضی از این سازمانها به اندازه یک دولت کوچک بزرگ شدهاند و دارای نظام اداری پر حجمی میباشند. در بسیاری از موارد، آنها کمکهای زیادی را به کشورهای در حال توسعه کردهاند، مانند خدمات بهداشتی یا تهیه آب آشامیدنی که آنها را قبلاً کاملاً دولتها میدادهاند. اما مشکل این است که این کمکها غالباً پس از خروج سازمانهای غیر دولتی قطع میشد و مردم کشورهای جهان سوم زیانهای زیادی میدیدند.
از طرف دیگر سازمانهای غیر دولتی بسیار پرهزینه عمل میکنند. در گزارشی که سال 1995 یونیسف آن را دانشگاه ساسکس (Sussex University) نوشت: تخمین زده میشد که در کشور موزامبیک، هزینه خدمات بهداشتی داده شده به دست سازمانهای غیر دولتی ده برابر آن مقداری بوده که دولتها ارائه دادهاند. آقای هانلون (J.Hanlon) نویسنده چند کتاب راجع به سازمانهای غیر دولتی میگوید در مدت سال 1993 سازمانهایی که در بخش بهداشتی کار میکردند در موزامبیک بیش از میزان بودجه کل کشور هزینه نمودند.
سازمانهای غیر دولتی باید نسبت به مردمی که بودجه آنان را تأمین میکنند پاسخگو باشند. قابلیت پاسخگویی از محوریترین بحثها درباره نقش این سازمانها در سطح تصمیمگیری جهانی است. منتقدان مدعیاند که آنها را به سختی میتوان جانشین دموکراتیکی برای دولتها دانست، چرا که خیلی از آنها منتخب مردم نیستند.
از طرف دیگر، علنی شدن فعالیتها برای موفقیت سازمانهای غیر دولتی بسیار حیاتی است. در کنفرانس زمین در ریو 9000 روزنامهنگار حضور داشتند که این تعداد دو برابر روزنامهنگارانی بود که در کنفرانس مربوط به سازمان ملل متحد حضور داشتند. این علنی شدن فعالیتها نبض حرکتهای سازمانهای غیر دولتی است. البته این مسأله یک نکته منفی دارد و آن اینکه میتواند این سازمانها را خیلی به رسانهها وابسته نماید.
نتیجهگیری
سازمانهای غیر دولتی به طور بالقوه از تواناییهای لازم برای اثرگذاری هر چه بیشتر بر محدوده فعالیتهای بینالمللی برخوردارند، اما مسلم است که کماکان محدوده سیاستگذاریهای دولتی، مرکز اصلی و محوری برای هماهنگ نمودن فعالیتها درباره مسائل بینالمللی مانند حقوق بشر و محیطزیست باقی خواهند ماند. البته همکاری و مشارکت سازمانهای غیر دولتی با سازمانهای رسمی بینالمللی میتواند آنها را به نهادی مردمی برای فعالیت شهروندان کشورهای مختلف تبدیل نماید.
گسترش افق اقتدار سازمانهای بینالمللی غیر دولتی تا حد زیادی با افق اقتدار سازمانهای غیر دولتی رابطه مستقیم و مثبت دارد. بنابراین حمایت روبه کاهش دولتها از سازمانهای بینالمللی در درازمدت اثرات منفی بر سازمانهای غیر دولتی نیز خواهد گذاشت. این در حالی است که فعالیت سازمانهای غیر دولتی موازی فعالیت سازمانهای بینالمللی است. سازمانهای غیر دولتی نقش عمدهای در دادن اطلاعات خالص یا فهم فرهنگی مطالب به خصوص درباره حقوق بشر، محیطزیست و توسعه بازی مینمایند. دولتهایی که مشاوره با سازمانهای غیر دولتی را میپذیرند، میتوانند ملاحظات انتقال داده شده را به سازمانهای بینالمللی بازتابانند.
آنچه مسلم است، اتکای این سازمانها به کشورهای مختلف و سازمانهای بین دولتی در حال کمتر شدن است. این در واقع تجلی همان اندیشهای است که سازمانهای غیر دولتی را در نهادینه ساختن حرکتهای پوپولیستی (تودهای) بسیار دارای اهمیت میداند. در واقع در عین حال که سازمانهای غیر دولتی ارتباط خود را با نهادهای دولتی قطع نکردهاند اما در ضمن میکوشند تا برای خود نظام فعالیت و نفوذی جدا از محدوده عملها بیافرینند.(1)