اسراییل تنها رژیمی است که به طور غیرمجاز و غیررسمی دارای سلاحهای هستهای است. دولت اسراییل گزارشهای حاکی از وجود سلاحهای هستهای در این کشور را نه تأیید و نه تکذیب میکند.
با این وجود، در این کشور از یک رآکتور آب سنگین و تأسیسات سوخت تشعشعی، برای تولید سلاحهای هستهای استفاده میشود. این تجهیرات تحت اقدامات ایمنی سازمان بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) نیستند. اما اسراییل، عضو این سازمان بینالمللی است. توانایی اسراییل در حدی است که میتواند سالانه 5 تا 10 کلاهک هستهای تولید کند. یک رآکتور با ظرفیت 26 مگاوات در سال 1963 با کمک فرانسه به راه انداخته شد و در دهۀ 70 م، مدرنیزه شد. بعد از این که ظرفیت هستهای اسراییل به 150 ـ 75 مگاوات رسید، تولید پولوتونیم از پلوتونیم شکافپذیر، سالانه از 8 ـ 7 کیلوگرم به 40 ـ 20 کیلوگرم رسید. تجهیزات فرآیند سوخت تشعشعی تقریباً در سال 1960 و باز هم با کمک فرانسه، ایجاد شد. اسراییل میتواند سالانه 40 ـ 15 کیلوگرم پلوتونیم شکافپذیر، تولید کند.
بعلاوه، میتوان با استفاده از رآکتور آب سنگین 250 مگاواتی در کارخانه انرژی هستهای جدید که ساخت آن به طور رسمی در 1984 اعلام شد، ذخایر پلوتونیم شکافپذیر را افزایش داد. تحت شرایط کاری ویژه، تخمین زده میشود که این رآکتور میتواند سالانه بیش از 50 کیلوگرم پلوتونیم تولید کند.
رژیم اسراییل متهم است به خرید محرمانه و سرقت مواد هستهای از دیگر کشورها مانند آمریکا، انگلستان، فرانسه و جمهوری فدرال آلمان، در ایالات متحده در 1986، ناپدید شدن بیش از 100 کیلوگرم اورانیوم غنی شده و سپس یافت شدن آن در یکی از کارخانههای پنسیلوانیا، نشاندهنده دست داشتن اسراییل در این کار بود. تلآویو، اعتراف کرد که در اوایل دهه 80 م، به طور غیرقانونی از ایالات متحده مادۀ کریترون ـ که عنصر مهم تولید گونههای جدید تسلیحات هستهای است ـ وارد کرده است. ذخایر اورانیوم اسراییل برای نیازهای خودش و حتی برای صادر کردن تا حدود 200 سال آینده، کفایت میکند. ترکیبات اورانیوم میتوانند در سه کارخانه تولید اسید فسفریک به عنوان یک محصول جانبی در حدود 100 تن در سال، تولید شوند. در زمینه غنیسازی اورانیوم اسراییل در سال 1974 حق امتیاز شیوۀ غنیسازی لیزری را به دست آورد و در سال 1978 یک شیوه اقتصادیتر را برای شکافتن ایزوتوپهای اورانیوم، براساس تفاوت امکانات مغناطیسی، توسعه داد. اسراییل همچنین در «مطالعات غنیسازی» که از شیوۀ «دهانه آیرودینامیکی» استفاده میکرد، در جمهوری آفریقای جنوبی شرکت کرد.
وقتی همه این موارد را کنار هم میگذاریم به این نتیجه میرسیم که اسراییل احتمالاً در فاصله سالهای 1980 ـ 1970 حدود 20 کلاهک هستهای و تاکنون نیز حدود 100 الی 200 کلاهک تولید کرده است. بعلاوه توانایی بالای علمی ـ تکنولوژیکی، به این کشور اجازه میدهد تا تحقیق و توسعه در جهت بهبود طراحی تسلیحات هستهای را، خصوصاً ایجاد تعدیلات تشعشع بالاتر و واکنش هستهای سریعتر، ادامه دهد. منافع تلآویو در توسعه تسلیحات گرما هستهای را نمیتوان، از نظر دور داشت. اطلاعات موجود به ما امکان میدهد تا تسهیلات مهم زیر را که جزو توان هستهای نظامی اسراییل هستند، نام ببریم:
Soreg: مرکز تحقیق و توسعه تسلیحات هستهای
Dimona: کارخانه تولید پلوتونیم برای استفاده در اسلحههای هستهای.
Yodefat: تجهیزات مونتاژ و اوراق سلاحهای هستهای.
Kfar Zekharya: پایگاه موشک هستهای و انبار بمبهای اتمی.
Ilaban: انبار سلاحهای هستهای برنامهریزی شده.
رژیم اسراییل به علت ملاحظات استراتژیک از امضای معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) خودداری میورزد. اسراییل که به دنباله واقعه هولوکاست (یهودیسوزی) بوجود آمد و از لحاظ جغرافیایی در میان همسایگانی قرار دارد که همگی دشمن او هستند، حیطه وسیعی از سیستمهای مدرن تسلیحاتی را برای حفظ امنیت خود، ایجاد کرده است.
اسراییل از ترس تهدیدات همسایگان عرب و فارس خودش، برنامههای تسلیحات هستهای و نظامی پیشرفته به اضافه موشکهای تهاجمی و تدافعی را دنبال کرده است. این اتهامات هم وجود دارد که اسراییل دارای سلاحهای بیولوژیکی و شیمیایی نیز هست، اما هنوز ثابت نشده است. در زیر تسلیحات کشتار جامعی اسراییل را بررسی میکنیم.
تسلیحات هستهای
رژیم اسراییل دارای پیشرفتهترین برنامه تسلیحات هستهای در خاورمیانه است. دیوید بن گوریون اولین نخستوزیر اسراییل، به طور مخفیانه در اواخر دهه 50 م، برنامۀ تسلیحات هستهای را برای مقابله با تهدیدات پیشروی این کشور نوظهور، به راه انداخت. علیالظاهر، این برنامه در مرکز تحقیقات هستهای نگو، در نزدیکی شهر دیمونا، در حال اجرا است طبق تخمینها در مورد توان پلوتونیم رآکتور دیمونا، اسراییل تقریباً 100 الی 200 وسیله انفجاری هستهای [کلاهک هستهای] در اختیار دارد. تلآویو، به طور رسمی ادعا میکند که اولین کشوری نیست که در خاورمیانه دست به تولید سلاح هستهای زده است. در اختیار داشتن تسلیحات هستهای توسط اسراییل و مواضع غیرشفاف این کشور در این زمینه باعث افزایش تنش در خاورمیانه شده است.
تسلیحات بیولوژیکی
کشورهای همسایه اسراییل این رژیم را متهم میکنند که دارای برنامه تسلیحات بیولوژیکی تهاجمی است. طبق گزارشها، واحدهای نظامی ویژه اسراییل در طول جنگ سال 1948، چاههای آب آکر (نزدیک حیفا) و متعلق به مسلمانان را با باکتریهای حصبه و اسهال خونی، آلوده کردند. گمانهزنیها در مورد این که این طرح، در مؤسسه تحقیقات بیولوژیک اسراییل (IIBR) در «نیس زیونا» قرار دارد، باعث جلب توجهات داخلی و بینالمللی شده است. فعالان جامعه اسراییل اخیراً به توسعه این مؤسسه اعتراض کردهاند اما مقامات اسراییلی چنین توسعهای را تکذیب میکنند. با این حال در پی این برنامه، تا به حال چندین نفر کشته و مجروح شدهاند و منطقه حتی یک بار تا آستانه تخلیه شدن هم پیش رفت. تلآویو معاهده منع تسلیحات بیولوژیکی و سمی را امضا نکرده است. در سال 2001 وزرای خارجه و دفاع اسراییل، سیاست این کشور را در خصوص این معاهده مورد ارزیابی قرار دادند، اما هنوز هیچ تغییری در رفتار اسراییل رخ نداده است.
تسلیحات شیمیایی
رژیم اشغالگر قدس متهم است که دارای تسلیحات پیشرفته شیمیایی (CW) است. برخی گزارشها میگویند که برنامه تهاجمی تسلیحات شیمیایی عراق در مؤسسه تحقیقات بیولوژیکی اسراییل در «نس زیونا» قرار دارد. در اکتبر 1992 یک هواپیمای مسافری که حامل تقریباً 50 گالن ماده متیل فسفونات، به مقصد این مؤسسه بود، در آمستردام سقوط کرد. این ماده در تحقیقات دفاعی، فراوان به کار میرود اما در تولید گازهای عصبی Sarin نیز کاربرد دارد.
اسراییل ادعا میکرد که این ماده را به قصد آزمایش ماسکهای گاز، وارد کرده بوده است.
اسراییل معاهده تسلیحات شیمیایی را امضا کرده اما هنوز به تصویب نرسانده است.
موشک
برنامه موشکی اسراییل در دهه 60 م. آغاز شد. اسراییل صنعت موشکی متنوعی دارد.
از موشکهای بالستیک و کروز و سیستم دفاع موشکی گرفته تا هواپیماهای بیسرنشین (UAV). سری موشک بالستیک Jericho در دهۀ 60 با کمک فرانسه شروع به تولید شدند و موشکهای برد کوتاه بالستیک (Jericho1(SRBM با برد 500 کیلومتر اولین تولیدی از این مجموعه بود. در دهه 70 م. اسراییل موشکهای بالستیک برد متوسط ( IRBM ، Jericho2)، را توسعه داد. این موشکها از نوع موشکهای سوخت جامد دو مرحلهای با برد 1500 تا 3500 کیلومتر بودند. برخی گزارشها حاکی از این هستند که موشکهای Jericho 3 با برد 4800 کیلومتر در اسراییل تولید شدهاند که احتمالاً از وسیله پرتاب فضایی اسراییل (شاویت) سرچشمه گرفتهاند. اسراییل همچنین با کمک مالی آمریکا سیستم دفاع موشکی Arrow theater، که یکی از تنها سیستمهای دفاعی موشکی کارا در دنیا است، را توسعه داده است. بعلاوه، اسراییل به مهمترین صادرکننده هواپیماهای بیسرنشین در جهان مبدل شده است. اسراییل هنوز به عضویت رژیم کنترل تکنولوژی موشکی (MTCR) در نیامده است، اما تعهد داده که به فرامین این رژیم گوش فرا دهد.
نکاتی بیشتر در مورد تسلیحات هستهای اسراییل
برنامه تسلیحات هستهای اسراییل به دنبال محکومیت هولوکاست ـ که توجیه هرگونه اقدام اسراییل برای تضمین موجودیتش به شمار میرود ـ ایجاد شد و رشد کرد. اسراییل از نخستین روزهای تشکیل شدنش، فعالانه به دنبال گزینۀ انرژی هستهای بود. در سال 1949 همدگیمل، واحد ویژه بخش علوم ارتش اسراییل، شروع به یک جستوجوی زمین شناختی دو ساله در صحرای نگو به منظور کشف منابع اورانیوم، کرد. هر چند که هیچ منبع اورانیومی پیدا نشد، اما مقادیری از اورانیوم قابل بازیافت در لایههای فسفاتی یافت شد.
این برنامه با تأسیس کمیسیون انرژی اتمی اسراییل (IAEC) در سال 1952 گام دیگری به جلو برداشت. ارنست دیوید برگمان، رئیس این کمیسیون، همواره دستیابی اسراییل به بمب را بهترین راه برای جلوگیری از تکرار واقعه هولوکاست و به زعم او «سربریدن گوسفندان» میدانست. برگمان همچنین مسئول بخش تحقیق وزیر ساختار وزارت دفاع هم بود که این بخش زمام امور مراکز تحقیقاتی همد را هم بعداً به عهده گرفت. در زمان ریاست برگمان حد فاصل بین کمیسیون انرژی اتمی اسراییل و بخش تحقیق و زیرساختار وزارت دفاع، به حدی مبهم شد که همدگمل (که اکنون به ماکون 4، 4 Jericho تغیر نام داده) لزوماً به عنوان مهمترین آزمایشگاه کمیسیون انرژی اتمی، فعالیت میکرد. در سال 1953، ماکون 4، نه تنها فرآینده استخراج اورانیوم یافت شده از صحرای نگو، را تکمیل کرد. بلکه شیوهای جدید در تولید آب سنگین بنا نهاد، که به اسراییل توانمندی بومی در تولید برخی مواد هستهای مهم میداد.
اسراییل برای طراحی و ساخت رآکتور، از فرانسه کمک طلبید. همکاری هستهای بین دو کشور به اوایل دهه 50 م. برمیگردد یعنی هنگامی که ساخت رآکتور آب سنگین 40 مگاواتی فرانسه و کارخانه بازیافت شیمیایی در «مارکول» آغاز شد. فرانسه یک همکار طبیعی اسراییل بود و هر دو دولت گزینه نیروی هستهای مستقل را به عنوان وسیلهای برای حفظ استقلال خود در دنیای دوقطبی جنگ سرد، میشمردند.
در پاییز 1956 فرانسه پذیرفت که یک رآکتور تحقیقاتی 18 مگاواتی به اسراییل تحویل دهد. اما آغاز بحران سوئز درست چند هفته بعد، وضعیت را شدیداً تغییر داد. بعد از این که در جولای همان سال، مصر کانال سوئز را بست، فرانسه و انگلیس با اسراییل به توافق رسیدند.
که اسراییل جنگی با مصر به راه بیندازد تا بدین بهانه دولتهای اروپایی سربازان خود را به عنوان حافظ صلح به منطقه بفرستند و کانال سوئز را اشغال و بازگشایی نمایند اما اتحاد جماهیر شوروی فقط به یک تهدید مخفیانه ضعیف نسبت به این سه کشور بسنده کرد. در این مرحله این دیدگاه اسراییل که توانمندی مستقل هستهای نسبت به اتکا به همپمیانان ضعیف، بهتر و ضروریتر، تقویت شد. همچنین رهبری فرانسه در این شک فرو رفتند که در اجرای موافقتنامهها با شریک خود، ناکام ماندهاند. «گوی مولت» نخستوزیر فرانسه، حتی در یک نقل قول خصوصی اذعان کرد که فرانسه نسبت به اسراییل در مورد بمب هستهای مدیون است.
در 3 اکتبر 1957، فرانسه و اسراییل یک موافقتنامه تجدیدنظر شده امضا کردند از فرانسه میخواست تا یک رآکتور 24 مگاواتی (به اضافۀ سیستم خنککننده و تسهیلات زباله) به اسراییل تحویل دهد. همچنین در پروتولکهایی که افشا نشدند، مقرر به ساخت یک کارخانه بازیافت شیمیایی توسط فرانسه شد. این کارخانهها به طور سری و به دور از چشمان بازرسان سازمان بینالمللی انرژی اتمی، توسط تکنسینهای فرانسوی و اسراییلی در دیمونا در صحرای نگو و به رهبری سرهنگ «مانس پرات» از ارتش اسراییل، ساخته شدند.
هم محرمانگی و هم ابعاد پروژه، ساختن دیمونا را به یک مسئولیت بزرگ تبدیل میکرد. یک آژانس اطلاعاتی جدید و اداره علوم liasons برای فراهم کردن امنیت و سری ماندن این پروژه، به وجود آمدند. در این پروژه 1500 کارگر اسراییلی و فرانسوی مشغول به ساخت ساختمان دیمونا بودند. برای سری نگه داشتن کار، به مقامات گمرک فرانسه گفته شده بود که تجهیزات رآکتور، برای ساخت یک کارخانه شیرینیسازی آب در آمریکای لاتین، صادر میشود. به علاوه، بعد از خرید آب سنگین از نروژ به این شرایط که به کشور ثالثی حمل نشود، نیروی هوایی فرانسه به طور محرمانه حدود 4 تن از این ماده را به اسراییل منتقل کرد.
مشکل هنگامی آغاز شد که در ماه می 1960، فرانسه شروع کرد به فشار آوردن به اسراییل تا پروژه را اعلام کند و بازرسیهای بینالمللی از آن را بپذیرد وگرنه فرانسه سوخت موردنیاز رآکتور را بر میگرداند. دیگاول، رئیسجمهور فرانسه نگران رسوایی اجتنابناپذیری بود ه به دنبال هرگونه افشاگری درباره کمکهای فرانسه در این پروژه، خصوصاً در مورد کارخانه بازیافت شیمیایی، ایجاد میشد و میتوانست به موقعیت بینالمللی فرانسه که در نتیجه جنگ در الجزایر تضعیف شده بود، ضربه کاری بزند.
دیگاول در ملاقات بعدی با بنگوریون، پییشنهاد کرد که فرانسه در مقابل توقف کارخانه بازیافت شیمیایی، حاضر است تا جنگندههای هوایی به اسراییل بفروشد. وی بعد از این ملاقات، متقاعد شده بود که موضوع خاتمه یافته است. اما در واقع این طور نبود. بعد از گذشت چند ماه، اسراییل مصالحهای را طراحی کرد. فرانسه میبایستی اورانیوم و دیگر ترکیبات موردنیاز را تأمین میکرد و نباید بر بازرسیهای بینالمللی پافشاری مینمود. در عوض، اسراییل به فرانسه تضمین داد که هیچ قصدی بر تولید سلاح اتمی ندارد، پلوتونیم را بازیافت نمیکند و اعلام میکند که رآکتور موجود را، بدون کمک فرانسه تکمیل کرده است. در نتیجه مقاطعهکاران فرانسوی از کار در رآکتور و کارخانه بازیافت دست کشیدند، سوخت اورانیوم تأمین شد و مسئله رآکتور در سال 1964 افشا شد.
آمریکا برای اولینبار در سال 1958 با پرواز هواپیماهای U2 بر فراز دیمونا، از وجود تأسیسات آن آگاه شد، اما تا دو سال بعد، از این که آن مکان، کارخانه تسلیحات هستهای است آگاه نشد. این مجموعه ساختمانی به اشکال مختلفی همچون کارخانه نساجی، کشاورزی و یا متالوژی نامیده شد تا این که دیویدبن گوریون در دسامبر 1960 اعلام کرد که مجموعه دیمونا یک مرکز تحقیقات هستهای به منظور مصارف صلحطلبانه است. دو دهه طول کشید تا آمریکا پس از تحلیلهای پراشتباه و غلط خود و فریبکاری موفقیتآمیز اسراییل، به جزییات برنامه هستهای اسراییل پی ببرد. در هشتم دسامبر 1960، CIA گزارشی منتشر کرد که مقاصد طرح دیمونا را برای تکثیر سلاحهای هستهای میدانست و شعبه CIA در تلآویو در اواسط دهه 60 میلادی مطمئن شد که برنامه سلاحهای هستهای اسراییل غیرقابل انکار است.
بازرسان ایالات متحده 7 بار در طول دهه 60 م. از دیمونا بازدید به عمل آوردند اما به علت کنترل شدید اسراییل بر زمانبندی و دستور جلسه این بازدیدها، هیچ درک درستی از فعالیتهایی که در آنجا انجام میشد، بدست نیاوردند. اسراییلیها اتاقهای کنترل غیرواقعی درست کرده بودند و آسانسورها و راهروهایی که به بخشهای ویژه تجهیزات میرسید را با آجر بسته بودند. بازرسان گزارش دادند که آنجا هیچ تحقیق علمی آشکار یا برنامه انرژی هستهای انسانی که استفاده از چنین رآکتور بزرگی را توصیه کند، وجود نداشته است. آنها هیچ مدرکی دال بر فعالیتهای مرتبط با تولید تسلیحات اتمی مانند وجود کارخانه بازیافت پلوتونیم، پیدا نکردند. هر چند که دولت ایالات متحده برنامه هستهای اسراییل را تأیید یا تصویب نکرد اما هیچ اقدامی هم در متوقف ساختن آن انجام نداد. «والورث باربر» سفیر آمریکا در اسراییل طی سالهای 73 ـ 1961، یعنی دوره حساس مسئله بمب هستهای، همیشه سعی میکرد رئیس جمهور آمریکا را از حقایقی که ممکن بود وی را مجبور به فعالیت در مورد مسئله هستهای کند، دور نگه دارد و این را وظیفه خود میدانست. وی در جایی گفته بود: «رئیس جمهور مرا اینجا نفرستاده تا برای او مشکل ایجاد کنم. او نمیخواهد اخبار ناخوشایند بشنود». بعد از جنگ 1967، باربر حتی فعالیتهای رایزن نظامی در زمینه جمعآوری اطلاعات در مورد دیمونا را متوقف ساخت. حتی هنگامی که باربر فرمان ارسال اطلاعات میداد، مانند آنچه که در سال 1966 رخ داد و کارکنان سفارت آمریکا آگاه شدند که اسراییل شروع به قرار دادن کلاهکهای هستهای بر روی موشک کرده، پیام ارسالی طی مراحل کاغذبازی اداری ناپدید میشد و طبق فرمان به آن عمل نمیشد.
در اوایل سال 1968، CIA گزارشی منتشر کرد مبنی بر این که اسراییل تولید تسلیحات هستهای را به طور موفقیتآمیز، آغاز کرده است. با این حال این پیشبینی، براساس یک گفتوگوی غیررسمی بین «کارل داکت» مسئول اداره علم و تکنولوژی CIA و «ادوارد تلر» پدر بمب هیدروژنی، ارائه شده بود. تلر گفت که بر طبق گفتوگوهایی که با دوستانش در مؤسسات علمی و دفاعی اسراییل داشته، به این نتیجه رسیده است که اسراییل دارای توانمندی ساخت بمب هستهای میباشد و CIA نباید منتظر آزمایش هستهای اسراییل بماند تا به یقین برسد، چرا که این آزمایش هرگز انجام نخواهد شد.
پیشبینیهای CIA درباره اندازه زرادخانه اسراییل، با گذشت زمان هم بهبود نیافت. داکت در سال 1974 پیشبینی کرد که اسراییل بین 10 تا 20 بمب هستهای در اختیار دارد. حد بالای این پیشبینی از گمانهزنی CIA در خصوص شمار هدفهای محتمل اسراییل نشأت گرفته بود نه از اطلاعات جاسوسی ویژه. از آنجا که این لیست اهداف، نسبتاً ثابت بود، این پیشبینی تا اوایل دهه 80 م. تخمین رسمی آمریکا در مورد تسلیحات اسراییل باقی ماند.
ترکیب و اندازه واقعی زرادخانه هستهای اسراییل، نامشخص است و مورد مناقشه تخمینها و گزارشهای مختلفی بوده است. گزارشهای بسیاری حاکی از این بودند که اسراییل در سال 1967 دو بمب هستهای داشت که نخست وزیر «اشکول» در اولین آمادهباش هستهای اسراییل طی جنگ 6 روزه، فرمان به مسلح کردن آن دو،داد. همچنین گزارش شده است که اسراییل از ترس شکست در جنگ یام کیپر در اکتبر 1973، سیزده بمب اتمی 20 کیلو تنی آماده کرده بود. اسراییل، به طور بالقوه میتوانسته چندین کلاهک هستهای طی سالهای 80 ـ 1970 تولید کند و احتمالاً تا اواسط دهه 90 م. دارای 100 الی 200 کلاهک بوده است. در سال 1986 عکسها و توصیفات کلاهکهای هستهای اسراییل در نشریه «لندن ساندی تایمز» در مورد کارخانه بمب زیرزمینی اسراییل منتشر شد. این عکسها توسط «مرداخی وانونا» تکنسین اخراج شده هستهای اسراییل، گرفته شده بود. اطلاعات وی، برخی کارشناسان را مجاب کرد که اسراییل در آن زمان دارای انبار 200 ـ 100 وسیله هستهای میباشد. تا اواخر دهه 90 م. نهاد اطلاعاتی آمریکا براساس تخمینهای تولید، پیشبینی میکرد که اسراییل دارای 130 ـ 75 اسلحه اتمی است. این انبار تسلیحاتی، مطمئناً شامل کلاهکهای هستهای برای موشکهای متحرکjericho 1 و jericho 2 و همچنین بمبهای هواپیمایی میشد و احتمالاً دارای دیگر تسلیحات هستهای از انواع مختلف نیز بود. برخی تخمینهای گزارش شده حتی ادعا کرند که اسراییل احتمالاً تا اواخر دهه 90 م دارای 400 اسلحه هستهای است. ما معتقدیم که این ارقام، مبالغهآمیزند. رآکتور دیمونا، منبع تولید پلوتونیم برای تسلیحات هستهای اسراییل است و تعداد تسلیحات هستهای تولید شده اسراییل را میتوان براساس میزان توان این رآکتور، پیشبینی کرد. اطلاعات منتشر شده در سال 1986 توسط مرداخی وانونا، نشان میداد که در آن زمان پلوتونیم تولیدی برای ساخت اسلحه، سالانه حدود 40 کیلوگرم بود. اگر این رقم، با ظرفیت پایای کل تجهیزات دیمونا، تطابق داشته باشد، طبق گفته تحلیلگران توان رآکتور دیمونا حداقل باید 150 مگاوات باشد، یعنی دو برابر میزانی که در سال 1970 تخمین زده میشد. برای تطبیق دادن این میزان توان بالا، تحلیلگران بر این عقیدهاند که اسراییل یک سیستم وسیع خنککننده ساخته است. برداشت دیگری که از اطلاعات ارائه شده و انونا میشد، این بود که توان رآکتور در همان سطح 75 مگاوات باقی مانده است و آن میزان تولید پلوتونیم در اوایل دهه 80 م. به خاطر موادی بود که قبلاً تهیه و ذخیره شده بودند. حدود پایین و بالای قابل قبول زرادخانه اسراییل تحت تأثیر چند متغیرند که برخی از این متغیرها خصلت ذاتی هر برنامه هستهای هستند. این رآکتور میتواند به طور متوسط، سالانه بین 200 تا 300 روز کار کند و تقریباً 9/0 تا 1 گرم پلوتونیم از هر روز مگاوات گرمایی، تولید کند. اسراییل احتمالاً بین 4 تا 5 کیلوگرم پلوتونیم برای هر اسلحه به کار برده است [البته 5 کیلوگرم یک رقم محتاطانه است و وانونا گزارش کرده که در اسلحههای اسراییل 4 کیلوگرم استفاده شده است].
متغیر مهم که مخصوص اسراییل است، توان رآکتور است که به طور متفاوت از 75 مگاوات تا 200 مگاوات هم گزارش شده است. تصویربرداری با وضح بالا که جدیداً توسط ماهواره صورت گرفته است، این موضوع را روشنتر میسازد. عکسبرداری از رآکتور هستهای دیمونا توسط پروژه Public Eye متعلق به فدراسیون دانشمندان آمریکایی و از طریق ماهواره Iconos از شرکت تصویربرداری فضایی صورت گرفته است. برجهای خنککننده که با رآکتور دیمونا پیوند داده شدهاند در عکس ماهواره واضح و قابل تشخیص هستند. با مقایسه تصویربرداری تجاری ماهواره Iconos که اخیراً انجام شده با تصویربرداری ماهواره غیرمحرمانه و اکتشافیCorona متعلق به آمریکا، مشخص میشود که بین سالهای 1971 تا 2000 هیچ برج خنککننده جدیدی، در دیمونا ساخته نشده است. این امر، قویاً نشان میدهد که سطح توان این رآکتور، طی این مدت، چندان افزایش نیافته است. این حقیقت، مؤید این نکته است که تولید سالانه پلوتونیک رآکتور دیمونا باید حدود 20 کیلوگرم باشد. براساس حدود پذیرفتنی بالا و پایین عملکرد این رآکتور، اسراییل میتوانسته که پولتونیوم کافی برای حداقل 100 و حداکثر 200 اسلحه هستهای را تولید کند. برخی انواع آزمایشهای غیرهستهای مانند تحویل در نقطه صفر و آزمایش انفجار به درون، در دوم نوامبر 1966 احتمالاً در النقب در صحرای نگو انجام شده است. هیچ مدرکی وجود ندارد که اسراییل آزمایش هستهای انجام داده باشد، اما بسیاری از ناظران حدس میزنند که انفجار هستهای در جنوب اقیانوس هند در سال 1979 یک عملیات مشترک بین اسراییل و آفریقای جنوبی بوده است.