تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۸۶ - ۱۰:۵۷  ، 
کد خبر : ۲۰۸۲۲

ائتلاف استراتژیک دوستی دیرینه

مقدمه: یکسال پیش رئیس جمهور آمریکا در ملاقات خود با سعودالفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی در واشنگتن با اشتیاق از وی پرسید: درباره ایران چه اطلاعاتی می‌توانی به ما بدهی؟ چه کسانی رهبری را در ایران برعهده دارند و چه کسانی ندارند؟ چه کسانی تصمیم‌گیرنده‌اند و چه کسانی نیستند؟ گهگاه بوش هم سئوالات خوبی می‌کند و از قضا این همان سئوالی است که میلیون‌ها ذهن کنجکاو در سرتاسر جهان از آقای بوش در رابطه با حکومت آمریکا دارند.

دسامبر 1941 بنیانگذار و پدر اسرائیل راهی واشنگتن شد. وی اطاقی در هتل آمباسادور به قیمت 1000 دلار در ماه اجاره کرد و 10 هفته در آنجا اقامت گزید. هدف او تنها این بود که فرانکلین دلانو روزولت 15 دقیقه از وقت خود را به ملاقات با او اختصاص دهد. نه در مدت آن 10 هفته و نه هیچ‌وقت دیگر بن گوریون موفق به دیدار رئیس‌جمهور نشد.

65 سال بعد، در ماه مه سال گذشته، دوازدهمین نخست‌وزیر اسرائیل ایهود اولمرت به آمریکا مسافرت کرد. ساعت ملاقات با بوش در کاخ‌سفید، سپس یک جلسه خصوصی تک به تک بدون حضور هیچ دستیار یا منشی و پس از آن، شام خصوصی و ادامه صحبت‌ها، برنامه روز نخست را تشکیل می‌داد. روز بعد، کنگره و سنای آمریکا به افتخار اولمرت در یک جلسه مشترک برای استماع سخنرانی وی گرد هم آمدند؛ سخنرانی‌ای که 16 بار با کف‌زدن‌های ممتد و به پا خاستن‌های سناتورها و نمایندگان کنگره به افتخار وی، قطع شد. بن گوریون ـ که در مقبره بسیار ساده‌ای در صحرای نقب مدفون است ـ اگر امروز زنده بود از دیدن این صحنه‌ها در بهت عمیقی فرو می‌رفت.

چند ماه بعد در ماه نوامبر، بار دیگر ایهود اولمرت میهمان جورج بوش بود. این بار پیش از ملاقات آنان، جورج بوش باید در جلسه‌ای شرکت می‌کرد که جهان ماه‌ها در انتظار آن بود. کمیسیون بیکر ـ همیلتون (یا گروه مطالعه عراق) می‌بایست گزارش خود را در مورد سیاست‌های پیشنهادی جدید در ارتباط با حل بحران خاورمیانه به بوش تقدیم می‌کرد. بزرگان سیاسی آمریکا از هر 2 حزب که در روز ملاقات 10 نفر از آنان حاضر بودند هر یک 5 دقیقه وقت داشتند با پرزیدنت صحبت کنند. بلافاصله پس از این جلسه بوش به دیدار اولمرت شتافت و 90 دقیقه با وی گفتگوی خصوصی داشت.

البته آنچه موقعیت اولمرت را این‌‌گونه پراهمیت و شاخص کرده خصلت‌های شخصی وی نیست بلکه قدرتی است که در پشت‌سر، او را حمایت می‌کنند.

کنگره عظیم «کمیته امور عمومی اسرائیلی ـ آمریکایی» یا ایپک یکی از قدرتمندترین گروه‌های لابی صهیونیستی از 11 تا 13 مارس 2007 با شرکت 6 هزار نماینده آغاز بکار کرد. مسائل محوری کنگره عبارت بودند از: انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آمریکا (چه کسی برای رسیدن به ریاست جمهوری باید مورد حمایت قرار گیرد) و دیگری موضوع مقابله با ایران.

در بخشی از گزارش 42 صفحه‌ای که سال گذشته توسط پرفسور استفن والت از هاروارد و پرفسور جان میرزهایمر از دانشگاه شیکاگو توسط مدرسه جان اف کندی وابسته به هاروارد تحت عنوان «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» منتشر شد، می‌خوانیم که «گروه‌های دیگری نیز هر یک به نحوی در سیاست خارجی آمریکا تاثیرگذار بوده‌اند ولی هیچ‌یک (به اندازه لابی اسرائیل) قادر نبوده‌اند آن را تا این حد از منافع ملی‌اش دور نمایند.» آنان در این گزارش می‌نویسند که جنگ عراق عمدتاً به دلیل نفوذ لابی مذکور بوده و سپس می‌افزایند آنان از هر ترفندی برای فشار آوردن به مدیریت کاخ‌سفید برای اتخاذ روش‌های تهاجمی و خصمانه علیه ایران استفاده می‌کنند.

گزارش در جمع‌بندی نهائی خود به این نتیجه می‌رسد: «دشمنان اسرائیل یا تضعیف یا سرنگون می‌شوند... آمریکاست که بخش اعظم جنگیدن، مردن، بازسازی و پرداخت پول را برعهده می‌گیرد.»

در کنگره ایپک، همه بزرگان سیاسی آمریکا شرکت داشتند: رهبران کنگره و سنا، مدیران رده بالای وزارت امور خارجه و کاخ‌سفید، دیک چنی، هیلاری کلینتون، برک اوباما و همه کاندیداهای ریاست جمهوری.

دیک چنی که تا پیش از ورود به کاخ‌سفید عضو هیئت مشاوران یکی از تندروترین گروه‌های حامی اسرائیل یعنی جینسا بود در سخنرانی ـ که بارها با کف زدن‌های 6 هزار شرکت‌کننده قطع شد ـ از ضرورت برخورد تهاجمی علیه ایران و عقب‌نشینی نکردن از عراق سخن راند.

تام لنتس رئیس کمیته خارجی کنگره ـ که به دنبال به تصویب رساندن لایحه‌ای ضدایرانی است ـ از انبوه حاضرین در کنگره ملتمسانه می‌خواست که «من به کمک شما نیاز دارم. تمنا می‌کنم طرحی را که من به دنبال آن هستم جدی بگیرید.»

در روز پایانی هزاران لابیست ایپک به سمت کپیتال هیل محل کنگره آمریکا سرازیر شدند. در آنجا تمامی سناتورها و نیمی از نمایندگان کنگره آماده خوش‌آمد گویی به آنان بودند.

500 میتینگ و جلسه تشکیل شد و محور کار آن جلسات از تصویب گذراندن لایحه پیشنهادی لنتس در مورد ایران بود.

سناتور جمهوریخواه نرم کلمن از مینه‌سوتا خطاب به خود اظهار داشت: «تعهد ما به اسرائیل است که ملت ما را تعریف می‌کند.» در این میان لابیست‌های ایپک «به ما کمک می‌کنند که ما این موضوع را به دست فراموشی نسپاریم.» سناتور کلمن عضو کمیته روابط خارجی سنای آمریکا هم‌چنین اضافه کرد: «این‌طور نیست که من پشت میز کارم بنشینم و از جریان امور مطلع شوم.» من غالباً با هاوارد کُر مدیر اجرایی ایپک مشورت کرده و از او راهنمائی می‌گیرم. نماینده دیگری نیز به نام باربارا میکولسکی نماینده مریلند ـ در حالی که حضار با تکان دادن سر سخنان وی را تائید می‌کردند ـ گفت: من تقریباً هر روز با «کُر» صحبت می‌کنم.

در روز آخر به عنوان حسن‌ختام نانسی پلوسی رئیس کنگره آمریکا و نیز جان بونر رهبر فراکسیون اقلیت جمهوریخواه به ایراد سخنرانی پرداختند. در همین روزها، پلوسی لایحه‌ای را تهیه کرده بود که ناظر به برنامه زمانبندی خروج سربازان آمریکایی و نیز بودجه موردنیاز برای حضور نظامی آمریکا در عراق بود. در بخشی از این لایحه، رئیس‌جمهور جورج بوش موظف می‌شد مشخصاً برای آغاز جنگ با ایران از کنگره کسب مجوز کند که البته این امر چیزی جز تأکید مجدد بر قانون اساسی آمریکا نبود. کنگره ایپک که جو ضدایرانی بر آن سنگینی می‌کرد در حین سخنرانی پلوسی او را هو کردند. این قضیه کار خود را کرد و رهبری حزب دمکرات بلافاصله راهبرد خود را تغییر داد و بخش مربوط به ایران را که به نوعی می‌توانست از حمله ناگهانی و ناغافل آمریکا به ایران جلوگیری کند از لایحه مذکور حذف کرد و چند روز بعد آن را به تصویب کنگره آمریکا رساند.

در شب افتتاحیه، صفحه ویدیوی بزرگی بر روی سن محل سخنرانی به چشم می‌خورد که به ترتیب تقویمی عکس‌های رؤسای جمهور آمریکا و نخست‌وزیران اسرائیل را به نمایش در می‌آورد. زمانی که نوبت به جورج بوش رسید سالن به یکباره منفجر شد. همه به پا خاستند و برای دقایقی طولانی دست می‌زدند. این ابراز احساسات متضاد با آن چیزی است که در متن جامعه آمریکا در جریان است. محبوبیت بوش و معاون وی دیک چنی هر دو به زیر 30 درصد سقوط کرده است، در حالی که تنها 23 درصد از مردم معتقدند که وی جامعه را به سمت درستی هدایت می‌کند.

در مورد شخص بوش و اینکه افکار سیاسی او چگونه و از کجا سرچشمه می‌گیرد ذکر مطلبی که چندان هم بی‌ارتباط با بحث ما نیست خالی از لطف نیست. آناتولی ناتان شارانسکی ریاضیدان برجسته روس از یهودیان ناراضی بود که در زمان حاکمیت حزب کمونیست در روسیه سال‌ها به زندان افتاد و بالاخره در سال 1986 با 2 جاسوس روس ـ که به دست غرب دستگیر شده بودند ـ معاوضه شد.

از نکته‌های شنیدنی درباره شارانسکی این است: لحظه‌ای که وی را از خودرو پیاده کردند تا با پای پیاده پل ارتباطی آلمان شرقی و غربی را طی کند، به او گوشزد کردند که روی یک خط مستقیم و به سمت جلو حرکت کند. شارانسکی در آخرین اقدام اعتراضی خود شروع کرد به طور زیگزاگ قدم زدن، تا آنکه وارد خاک برلین غربی شد. شارانسکی به اسرائیل مهاجرت نمود و 2 سال بعد به ریاست «فوروم صهیونیست» انتخاب شد. او پلکان ترقی را به سرعت طی کرد و بالاخره در سال 2003 به عنوان یکی از وزرای کابینه دست راستی آریل شارون برگزیده شد. مواضع شارانسکی آن‌چنان افراطی است که او در اعتراض به سیاست‌های آریل شارون ـ که او آنها را بیش از اندازه ملایم و سازشکارانه می‌دانست ـ‌ در سال 2005 از کابینه وی استعفا کرد.

شارانسکی کتابی نوشته است به نام: «گواهی بر ضرورت دموکراسی: قدرت آزادی برای غلبه بر استبداد و ترور». بحث اصلی این کتاب این است که دوران مماشات با دیکتاتوری‌ها به منظور حفظ «ثبات» به سر آمده و اینک وقت آن است که غرب به هر طریق ممکن حتی با توسل به زور، دمکراسی را به ویژه در منطقه خاورمیانه گسترش دهد. استدلال او این است که در صورت نهادینه شدن دمکراسی، افراط‌گرایی، ترور و خشونت از جامعه رخت بربسته و تنها در این صورت است که غرب و اسرائیل با امنیت خاطر می‌توانند به حیات خود ادامه دهند. تعریف شارانسکی از دمکراسی نیز عبارت معروف تست میدان شهر است. به تعبیر او دمکراسی واقعی یعنی اینکه انسان بتواند به میدان شهر برود و نظرات و احساسات خود را بیان کند بی‌آنکه مورد ضرب و شتم یا بازداشت یا زندانی‌شدن واقع گردد.

نظریه دمکراتیزاسیون شارانسکی چنان مورد توجه کاخ‌سفید قرار گرفت که بوش در نطق افتتاحیه دوره دوم ریاست جمهوری خود، فرازهایی از کتاب او گویی کلمه به کلمه منعکس می‌کرد.

او در مصاحبه‌ای که در جمع بزرگی از خبرنگاران شرکت کرده بود از آنان پرسید: «آیا کتاب ناتان شارانسکی را به نام گواهی بر ضرورت دمکراسی خوانده‌اید؟ اگر می‌خواهید بدانید من در مورد سیاست خارجی چگونه می‌اندیشم این کتاب را بخوانید.»

جورج بوش تاثیرپذیری عمیق خود را از شارانسکی پنهان نکرده و این‌گونه ادامه می‌دهد: «این مطلب (خواندن کتاب شارانسکی) کمک خواهد کرد که بسیاری از تصمیمات مرا که قبلا گرفته شده و یا در آینده گرفته می‌شود درک کنید.» عراق نخستین آزمون تز شارانسکی  بود که به یک فاجعه تمام عیار منجر شده است.

ذکر این مطلب ضروری است که نفوذ لابی صهیونیسم در حکومت آمریکا همیشه به این حد نبوده است.

دهه 1950 تا اوائل 1960 لابی کمپانی‌های نفتی که عمدتا برپایه حمایت از حکومت‌های عرب خاورمیانه بنا شده بود از قدرت بسیاری برخوردار بودند تا آنکه جنگ 6 روزه 1967 همه چیز را تغییر داد. از آن زمان به بعد، روز به روز بر قدرت لابی اسرائیلی افزوده شد.

سال 1991 بود. جورج بوش اول به همراه وزیر خارجه شدیداً پراگماتیک وی، خود جیمز بیکر، مرتکب اشتباه مرگباری شد. آنان در مقابل یکی از افراطی‌ترین رهبران تل‌آویو تا آن روز که تا زمان پیدایش اسرائیل رهبری یک گروه افراطی و زیرزمینی صهیونیستی را برعهده داشت برای دریافت 10 میلیارد دلار وام ایستادند. اسحق شامیر و بخش بزرگی از یهودیان هرگز این عمل جورج بوش پدر را فراموش نکردند و بالاخره او تاوان این عمل خود را پرداخت.

در انتخابات نوامبر 1992 بر اثر فعالیت لابی اسرائیل در ایالات نیویورک، نیوجرسی، اوهایو و فلوریدا بوش اول شکست سنگینی را تحمل کرد و نهایتا کاخ‌سفید را به بیل کلینتون تحویل داد.

از زمان حادثه 11 سپتامبر تبلیغات عظیمی در رسانه‌های آمریکا به این عنوان صورت می‌گیرد که آمریکا و اسرائیل نه تنها دارای ارزش‌های مشترکند بلکه دارای دشمن مشترکی نیز هستند. آمار موسسه گالوپ در سال 2006 حاکی از آن است که 68 درصد آمریکایی‌ها حامی اسرائیل‌اند در حالی که فقط 23 درصد نظر خوبی نسبت به اسرائیل ندارند. طبیعی است که تسلط قاهرانه حامیان اسرائیل بر رسانه‌ها و شکل دادن افکار عمومی در ایجاد این وضعیت‌ بی‌تاثیر نبوده است.

نفوذ اسرائیل که به طور سنتی در کنگره آمریکا متمرکز بوده، اینک بخش اجرائی را نیز شدیدا تحت تاثیر خود قرار داده است. حضور بوش، چنی، الیوت آبرامس و دیوید وارمرز حلقه پرقدرت اسرائیلی را درون کاخ‌سفید شکل داده است. حدود 2 ماه پیش برژینسکی در برابر کمیته روابط خارجی سنا ظاهر شد و یکی از حیرت‌انگیزترین اظهارات را در خصوص نحوه تصمیم‌گیری در کاخ‌سفید ابراز کرد. وی گفت: «من فکر می‌کنم، متأسفانه این دولت آن‌قدر در مورد ایران به دادن شعار روی آورده که بهانه کافی به دست افرادی چون احمدی‌نژاد داده تا فضایی را به وجود آورند که هر گونه گفت‌وگوی جدی و مسئولانه، نه تنها درباره عراق بلکه در مورد سلاحهای هسته‌ای و برنامه هسته‌ای بسیار مشکل شود. این رویه باید معکوس شود...»

و عجیب‌تر ادامه می‌دهد: «این واقعیت مرا به راستی حیران کرده است که اساسی‌ترین تصمیمات راهبردی، در حلقه بسیار کوچکی از افراد گرفته می‌شود... تنها چند تن، احتمالا به اندازه انگشتان دست و شاید به اندازه انگشتان یک دست!»

جمع‌بسته تصمیم‌گیرنده نه تنها به راحتی و بدون برخورد با مانع یا مخالفتی تصمیمات بزرگ ـ و آن‌طور که برژینسکی می‌گوید «راهبردی» می‌گیرند ـ بلکه چون نقد و مخالفتی در کار نیست درصد خطایشان نیز به شدت بالا می‌رود.

دایره تصمیم‌گیری آن‌چنان محدود است که چند هفته، پیش زمانی که کاندولیزا رایس عازم اسرائیل شد تا این کشور را تشویق به قبول شرایط صلح با فلسطینی‌ها کند، به هنگام ورود متوجه شد ـ که طبق خبری که از دفتر اولمرت عمدا به روزنامه‌ها درز داده شده بود ـ‌ روز قبل از آن اولمرت با جورج بوش صحبت تلفنی مفصلی داشته است بدون آنکه او در جریان قرار گرفته باشد. هاآرتص در همین رابطه نوشت: «اولمرت مودبانه به او یادآوری کرد که رئیس او در واشنگتن، جورج دبلیو بوش به او امکان مانور زیادی را نمی‌دهد.»

بازگردیم به کنگره بزرگ ایپک‌... شب پایانی ضیافت شامی مفصل با موزیک همراه بود. نام میهمانان که در میان آنان اعضاء کنگره، بالاترین مقامات کاخ‌سفید، شورای امنیت ملی و وزارت خارجه حضور داشتند به ترتیب حروف الفبا، قرائت شد که حدود 13 دقیقه به طول انجامید. پس از آن، اولمرت از طریق تله کنفرانس ویدئویی پیامی برای حاضران جلسه فرستاد. برای نخستین بار یک  نخست‌وزیر اسرائیل صراحتاً از میهمانان و نمایندگان ایپک خواست که به کنگره برای حمایت از پرزیدنت بوش فشار آورند، چیزی که حتی در داخل خود از کشور نیز اعتراض مطبوعات را برانگیخت، زیرا دخالتی این‌گونه آشکار در امور سیاسی آمریکا توسط یک نخست‌وزیر اسرائیل تا به حال سابقه نداشته است.

در حین صرف شام و پس از آن، کاندیداهای ریاست جمهوری همگی بین میز میهمانان می‌گشتند و با آنان خوش و بش کرده و از آنان درخواست حمایت برای رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری در سال آینده می‌کردند. «جو بایدن» سناتور پرقدرت نماینده ایالت دلاور و رئیس یکی از مهمترین کمیته‌های سنا یعنی کمیته روابط خارجی هم‌چنان که بین جمعیت می‌گشت بی‌وقفه خود را معرفی می‌کرد و می‌گفت: سلام، من جو بایدن هستم. من سال‌هاست که با ایپک می‌پرم!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات