در منشور ملی فلسطین آمده است: «فلسطین، وطن ملت عرب فلسطین است، فلسطین جزء لاینفک جهان بزرگ عرب است و مردم فلسطین بخشی از امت عرب هستند». فلسطین با مرزهایش در دوران قیمومیت بریتانیا بر آن به عنوان یک واحد منطقهای یکپارچه به حساب میآمد. مردم فلسطین، صاحبان مشروع و قانونی سرزمین فلسطین هستند. آنها پس از اینکه این سرزمین را آزاد ساختند براساس اراده و خواست خود، سرنوشت آن را تعیین خواهند کرد. تقسیم فلسطین در سال 1947 و تأسیس اسرائیل، از اساس باطل بود، هر قدر که زمان هم بگذرد، بدلیل مغایرت این تصمیم با اراده مردم فلسطین و حقوق طبیعی آنها در سرزمین خودشان، باز باطل است. تصمیم مزبور با اصولی که منشور ملل متحد آنرا تدوین کرده و در مقدمۀ آن بر «حق تعیین سرنوشت» تاکید کرده است، مخالف است. بدین علت مردم فلسطین با انقلاب و «انتفاضۀ» خود، که مبین حقوق مردم فلسطین در سرزمین مشروع خود است، تمامی راهحلهای جایگزین و آلترناتیوهای موجود به جای آزادی فلسطین را رد میکنند. آنها با قیام خود، تنها راهحل را، آزادی کامل فلسطین میدانند. تمامی طرحهائی که منجر به تسویۀ قضیۀ فلسطین و یا مذاکره بر سر آن، بشود، از نظر مردم فلسطین مردود است.
من با ذکر این مقدمه که ملهم از منشور شرف و خون یعنی از منشور ملت فلسطین بود، تاکید میکنم که اصول و مبانی حق، همیشه میماند و نمیمیرد، انسان نمیتواند سرزمین و وطن خود را از اذهان محو کند.
آنچه امروز بر سر مسئلۀ فلسطین، بخاطر سازش و مذاکره آمده است، برای یک مدت زمان مشخص است. قرارداد صلحی که عرفات و برخی از زمامداران عرب با صهیونیستها منعقد ساختهاند، خواه این صلح مدت زمان زیادی طول بکشد و خواه مدت زمان کوتاهی دوام یابد، در هر صورت صلحی متزلزل و ناپایدار است، زیرا اصل منازعه در میان اعراب و صهیونیستها یک اصل ثابت تاریخی است و با مذاکرات از بین نمیرود. بنابراین نتیجۀ چنین مذاکراتی خواه در حال حاضر و خواه در درازمدت، احتمالاتی بیش نخواهد بود و نمیتوان روی آن حساب باز کرد، صلح با قاتل و غاصب سرزمین و حقوق مردم امکان ندارد، زیرا صلح و اشغالگری دو امر متضادند و امکان تلاقی بین آندو نیست.
اگر برخی فریب خوردهاند و یا اینکه ترسیدهاند و در بند و اسیر شدهاند، باید نسبت به روند سازش میان عرفات و دشمن صهیونیستی که بدون شک یک جنایت است توجه کنند و همچنین به روند سازش میان سایر کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی که در حال حاضر جریان دارد توجه نمایند، و از بند وهم رها شوند تا اینکه بتدریج یقین دراندیشه و عقل آنها رسوخ کند.
با گذشت 3 سال از موافقتنامه «اسلو» و وقایع و حوادثی که پس از آن اتفاق افتاده است و با توجه به آنچه در خفا و آشکارا در گذشته و حال و آینده ترسیم شده و میشود همه منطبق با دیدگاههای صهیونیستها و عرفات است، بنابراین دوباره باید تاکید کرد که به هیچ وجه جای مجادله در خصوص غبار کثیفی که این زلزلۀ مصیبتبار ایجاد کرده است، وجود ندارد، بالاخره تمامی ابعاد و زوایای آن آشکار خواهد شد. رژیم صهیونیستی بالاخره توانست بخش کوچکی از سرزمین فلسطین را به حکومت خودگردان اعطا کند و این خود وجه دیگری از اشغالگری است، زیرا هرگز به دولتی که مردم فلسطین آن را میخواهند، تبدیل نخواهد شد و حتی به آنچه حکومت خودگردان نیز میخواهد منجر نخواهد شد، زیرا صهیونیستها شرط بقاء رژیم صهیونیستی را از بین بردن هویت مردم فلسطین میدانند.
شرط استمرار بقاء موجودیتی به نام اسرائیل تنها در گرو وجود حالتی از تجزیه، منازعه داخلی و وابستگی در جهان عرب است، زیرا در چنین حالتی برنامۀ نفرتانگیز صهیونیسم در منطقه به تحقق خواهد رسید.
هرچه جلوتر میرویم شک و تردید افکار عمومی نسبت به روند تسویه بیشتر میشود. روزبروز تردید مردم فلسطین نسبت به ایجاد دولتی کاملاً مستقل در سرزمیناش، افزایش مییابد. این نگرانی وجود دارد که ممکن است شرایط جاری به استقرار یک حکومت خودگردان وسیع در چارچوب نظام کنفدرالی میان اردن و رژیم صهیونیستی منجر میشود.
انسان میتواند با توجه به آنچه تا امروز بطور آشکار در سرزمینهای اشغالی اتفاق افتاده است، به فقدان اعتماد کافی میان آرمانها و آرزوهای مردم فلسطین و آنچه در مناطق تحت تسلط حکومت خودگردان محدود میگذرد، پی ببرد. بدین علت در روندی که هر روزه ما شاهد عقبنشینیهای پیدرپی و تسلیم در برابر شرایط صهیونیستها تحت عناوین مختلف و دلایل واهی از سوی سازشکاران هستیم، بعید بنظر میرسد بتوان آیندهای مطلوب را ترسیم کرد. مصیبت بزرگتر اینکه رهبران ملت فلسطین با سیاستهای خیانتکارانه و سازشکارانه، انقلاب و «انتفاضه» این ملت را مورد تمسخر قرار داده است.
آنچه از این توطئه ناگوار با گذشت سه سال از امضای موافقتنامه «اسلو» میتوان بیان کرد، شرایط ناگواری است که بر مردم فلسطین حاکم است. مردم کرانۀ غربی و نوار غزه اوضاع معیشتی خود را به صورتی توصیف میکنند که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است، آنها تنها از رنج و عذاب و سرکوب از نوع جدید آن سخن میگویند. موافقتنامه اسلو تنها رویاهای صهیونیسم را به تحقق رسانده است آن هم در زمانیکه مردم فلسطین باید بهای بسیار سنگینی را بپردازند. در سایه چنین موافقتنامهای و آمدن حکومت خودگردان به منطقه، مردم فلسطین تنها صحنههای قتل، ترور، محاصره نظامی و تحریم اقتصادی و مجازاتهای عمومی و بازداشتهائی که توسط رژیم اشغالگر و حکومت خودگردان صورت گرفته است را، ملاحظه کردهاند. این واقعیتی است که نشان میدهد مردم فلسطین به حداقل آرزوهای خود نرسیدهاند، بلکه بر مردم فلسطین فشار آمد تا اینکه آنچه را صهیونیستها و همپیمانانش میخواهند، بپذیرند. مجددا در اینجا تاکید میکنم کسانی که به حکومتهای خودگردان و سیاستها و موسسات آن دل بستهاند، در بند اوهام گرفتار شدهاند، آنها خود به عنوان بخشی از معادله تسویه تحمیلی در آمدهاند، ولو اینکه چنین ادعا میکنند آنچه را که عرفات انجام میدهد به معنای خروج از مبانی و اصول مورد قبول مردم فلسطین نیست. بدین ترتیب این سئوالات را باید از آنها پرسید: این افراد بر آنچه اساس و مبنائی، اعتقاد و ایدۀ خود را قرار دادهاند؟
آیا مردم فلسطین واقعاً از زیر سلطۀ رژیم اشغالگر رهائی خواهند یافت و بطور کامل به آزادی و حقوق خود خواهند رسید، و یک دولت مستقل فلسطینی تشکیل خواهد شد و پناهندگان به سرزمین خود باز خواهند گشت؟
آیا واقعاً منازعه اعراب با رژیم صهیونیستی پایان یافته است تا اینکه بتوان صلح، امنیت و آرامش را در فلسطین، جهان عرب و سراسر منطقه برقرار ساخت؟ یکی ار اشتباهات بزرگ این است که عدهای چنین میپندارند که صلح کذائی با رژیم صهیونیستی، به نبرد ایدئولوژیک با جنبش صهیونیستی پایان خواهد داد، و منجر به احقاق حقوق فلسطینیها و موجب بازداشتن متجاوز از مطامع و اهداف توسعهطلبانهاش در زمینه شهرکسازی در کوتاهمدت و درازمدت خواهد شد.
با سفری کنجکاوانه به مناطق زیر سلطۀ حکومت خودگردان محدود، انسان جستجوگر به این حقیقت خواهد رسید که اندیشهای که بر امور مربوط به این مناطق حاکم است، همان اندیشهای است که بر امور سازمان آزادیبخش فلسطین و موسسات آن حاکم است. این امور هیچ ارتباطی با مفاهیم و کلماتی چون آزادی، دموکراسی، و استقلال ندارد. حکومت عرفات به اقدامات سرکوبگرانه علیه فرزندان کرانه غربی و نوار غزه دست زده است و این امر تا حد زیادی دلالت بر این دارد که رهبر شکستخوردۀ فلسطین صرفاً به اجرای برنامههای صهیونیستها که در موافقتنامههای امضاء شده میان دو طرف، بدان تصریح شده است، میپردازد. این اهداف به طور مناسبی مجدداً به ترتیبی اعاده خواهد شد که حکومت بتواند به سرعت آنرا اجرا کند.
بدین علت حالت یأس و نومیدی تنها بر مردم فلسطین سایه نیافکنده است بلکه این امر به ایجاد یک جدائی کامل میان حکومت عرفات و مردم فلسطین منجر شده است و بهترین دلیل نقض مکرر حقوق بشر در فلسطین در تمامی زمینههاست، حال این اقدامات ضدبشری ممکن است از سوی دشمن صهیونیستی صورت گیرد یا دوست رژیم اشغالگر، یعنی حکومت خودگردان که برای مردم خود درد و اندوه و بدبختی را به ارمغان آورده است.
تاریخ نه در گذشته و نه در حال، رهبری را نمیشناسد که از تامین حقوق مردم خود، و سرنوشت ملتش بر روی سرزمین خود عقبنشینی کرده باشد، جز عرفات و پیروانش که در این مسیر پای نهادهاند، و خیانت زشت آنها را تاریخ در صفحات سیاه برای ابد خواهد نوشت.
سه سال از موافقتنامه اسلو میگذرد، مصائب ملت فلسطین و محاصره این ملت توسط صهیونیستها همچنان ادامه دارد.
سه سال از قرارداد ظالمانه «اسلو» میگذرد، فلسطین هنوز در زیر پای اشغالگران قرار دارد، ترور ادامه دارد و شهرکسازی شب و روز در سرزمین فلسطین ادامه داشته است. سه سال از جلسات مذاکرات صلح در کاخ سفید میگذرد، اما مسئله فلسطین همچنان تحت فشار است و باطل کار خود را انجام میدهد.
سه سال از امضای موافقتنامه «اسلو» میگذرد و همچنان برای قلب حقایق تلاش میشود؛ در این سه سال مهمترین نتایجی که از روند سازش حاصل شده است بشرح زیر است:
-ذبح دموکراسی در فلسطین، و از بین رفتن فرهنگ انقلاب و انتفاضه، نابودی موسسات مختلف فلسطین و الغای منشور و شورای ملی فلسطین.
-از هم گسیختن رشتههای پیوند ملی میان فلسطینیها، عاملی که در مقاومت مشروع در برابر صهیونیستها، بسیار موثر است. رژیم صهیونیستی از طریق تلاشهائی چون تبعید، سرکوب، شکنجه و اختلاف میان گروههای فلسطینی به تهاجم علیه موجودیت ملی فلسطین ادامه میدهد.
-از بین رفتن حقوق ملی مردم فلسطین و اعراب؛ موافقتنامه «اسلو» بر استمرار غصب سرزمینها و حقوق اعراب استوار است.
-ضربه به سازمان آزادیبخش فلسطین و سازمانهای مشابه آن در فلسطین، و کاهش اعتبار قضیۀ فلسطین در محافل عربی و بینالمللی.
-ضربه به امنیت قومی عربی، زیرا امضای موافقتنامه «اسلو» موجب شد تا با عادیسازی روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی، درهای بسته بروی صهیونیستها باز شود.
از گفتگوهای جاری میان فلسطینیها و رژیم صهیونیستی چنین بر میآید که حکومت خودگردان عرفات که در مذاکرات نهایی قصد دارد حکومت خود را توسعه و گسترش دهد، هرگز به سطح یک دولت مستقل نخواهد رسید، این امری است که صهیونیستها خود در نهان و آشکار و به هر مناسبتی به آن اشاره میکنند. بهترین دلیل بر این مدعا، بیانات شخصیتهای برجستۀ دولت تروریستی نتانیاهو است. در این خصوص یکی از مقامات برجستۀ دولت لیکود گفته است: «ممکن است شما بخوابید و خوابهای رویائی برای آینده ببینید و صبح از خواب بیدار شوید، اما هرگز دولتی به نام فلسطین نه الان و نه در آینده وجود نخواهد داشت.»
آیا با وجود چنین شواهدی، اصحاب «اسلو» و حکومت خودگردان نباید چنین فکر کنند که هر آنچه بر باطل بنا شده است، باطل است، یا اینکه برای اثبا آن باید تا سالهای آینده منتظر بمانیم؟!