تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۱۰۹۱۹

حماس به روایت «شیخ احمد یاسین» (بخش ششم)


*احمد منصور : می خواهیم بدانیم که آیا این انتفاضه 1987 برنامه ریزی شده بود یا اینکه بصورت خود خوش آغاز شد؟ آیا اشخاص خاصی آن را رهبری می کردند یا اینکه یک حرکت مردمی محض بود که صحنه فلسطین را تحت تاثیر خود قرار داد؟
**احمد یاسین :در واقع انتفاضه فلسطین در آغاز یک حادثه گذرا بود ، و از این جا شروع شد که یک راننده تریلی اسرائیلی به عمد خودروی حامل چند کارگر فلسطینی را که از اسرائیل باز می گشتند ، زیر گرفت و چهار تن از آنان را کشت. مردم غزه از این جنایت عمدی و تجاوزکارانه اسرائیلی ها به خشم آمدند. هنگامی که مردم روستای جبالیا مشغول تشیع جنازه این چهار فلسطینی بودند، اجساد آنها را چندین بار در کو چه های روستا چرخاندند تا بتوانند افراد بیشتری را برای تشیع جنازه گرد هم آورند. تشییع کنندگان ، اجساد را به گورستان موجود بین روستای جبالیا و اردوگاه آوارگان جبالیا منتقل کردند؛ مستحضرید که آوارگان همیشه در جوش و خروش هستند بنابراین وقتی مراسم تشیع جنازه را مشاهده کردند، به آن پیوستند. بعد از پایان تدفین، تشیع کنندگان خشمگین به طرف پاسگاه نزدیک گورستان حرکت و به آن حمله کردند؛ در مقابل سربازان اسرائیلی هم مردم را به گلوله بستند ؛ یک نفر را شهید و تعداد بسیاری را زخمی کردند، مجروحان حادثه آن روز به بیمارستان الشفاء منتقل شدند. این حادثه در تاریخ نهم دسامبر سال 1987 م اتفاق افتاد.
*احمد منصور : و این حادثه نخستین جرقه بود.
**احمد یاسین :بله ، این نخستین جرقه بود که به طور ناگهانی رخ داد. روز بعد یعنی روز چهارشنبه مردم برای اعطای خون به مجروحان ، راهی بیمارستان شدند. دانشجویان دانشگاه اسلامی غزه در راس کسانی بودند که عازم بیمارستان می شدند ، این دانشجویان نوک پیکان درگیری با اسرائیلی ها در غزه به شمار می رفتند ، به گونه ای که دانشگاه اسلامی غزه هر روز شاهد محاصره و درگیری بود. دانشجویان در آن زمان مسئولیت راهپیمایی های ضد اسرائیلی را برعهده داشتند. در اطراف بیمارستان در گیری های شدیدی رخ داد که طی آن از بطری‌های آتش زا، سنگ ، و بمب استفاده می شد. در گیریها ادامه داشت و تعداد زخمی ها هر روز بیشتر می شد، این در حالی بود که مردم دنیا از طریق تلویزیون شاهد این صحنه ها بودند. جنبش اسلامی در شب همان چهارشنبه ، یک نشست اضطراری را ترتیب داد...
*احمد منصور: یعنی روز دهم دسامبر؟
**احمد یاسین :بله ! به بررسی این حوادث و چگونگی بهره برداری از آن پرداختیم. با خبر شدیم که مقامات اسرائیلی ، مثل همیشه دانشگاه اسلامی را بسته اند. هدف از این کار تکراری متوقف کردن درگیری ها بود. اینجا بود که تصمیم گرفتیم که در گیری ها را به خیابان بکشانیم ، رهبران حاضر در این جلسه به این نتیجه رسیدند که هنوز تدارکات لازم برای این کار فراهم نشده است ، بنابراین همگی تصمیم گرفتیم مقدمات کار را طی روزهای پنج شنبه و جمعه فراهم نموده ، آنگاه در گیریهای خیابانی را آغاز کنیم.
*احمد منصور :استراتژی شما برای رویارویی چه بود؟
**احمد یاسین : استراتژی ما این بود که مردم را به خیابان ها بکشانیم و با سنگ و بطری های آتش زا با سربازان اسرائیلی درگیر شویم. این در حالی بود که درگیریهای اولیه در جبالیا به علت عدم برنامه ریزی فروکش کرده بود بنابراین صحنه رویا رویی را از جبالیا به خان یونس انتقال دادیم . درگیریها و راهپیمایی های خان یونس که با سرود های حماسی همراه بود از مساجد آغاز شد ...
*احمد منصور :بعد از نماز جمعه ؟
**احمد یاسین :نه ، صبح روز شنبه
*احمد منصور :یعنی روز یازدهم دسامبر 1987؟
**احمد یاسین :خیر روز دوازدهم بود ، زیرا جلسه ما روز دهم برگزار شد.این درگیریها از خان یونس آغاز شد و تعدادی از تظاهر کنندگان ، بازداشت یا زخمی شدند، بعد از چند روز درگیریها را به اردوگاه ساحل در غزه کشاندیم . این درگیریها به طول انجامید و به اردوگاه ها و محلات دیگر غزه نیز سرایت کرد . بعد از مدتی درگیریها را به رفح انتقال دادیم . علت جابجایی صحنه درگیریها این بود که ما براساس آمادگی مناطق مختلف برای فعالیت و حرکت ، عمل می کردیم. در این جلسه نخستسن بیانیه را در ارتباط با درگیریهامنتشر کردیم ؛ متن این بیانیه را برای یکی از برادران حاضر در جلسه قرائت کردم و او نیز پس از نوشتن ، آن را چاپ و در تاریخ 14/12توزیع نمود.
*احمد منصور : این ، نخستین بیانیه انتفاضه بود؟
**احمد یاسین : بله این نخستین بیانیه مربوط به انتفاضه فلسطین بود که ...
*احمد منصور : اما رهبران فتح یا سازمان آزادی بخش فلسطین ادعا می کنند که آنها نخستین بیانیه انتفاضه را منتشر کرده اند؟
**احمد یاسین :آنها همچنین ادعا می کنند که انتفاضه را سازمان دهی کرده اند!صرف ادعا که کافی نیست بلکه اثبات آن مهم است . اولین بیانیه مقاومت تحت رهبری جنبش فتح ، جبهه خلق و سایر گروه ها در تاریخ 8/1 منتشر شد. به عبارت دیگر بیانیه آنها یک ماه پس از بیانیه ما منتشر شد و اگر آنها انتفاضه را آغاز کرده بودند می بایست نخستین بیانیه را نیز آنها منتشر کنند.
*احمد منصور :آیا محتویات اصلی این بیانیه را به خاطر دارید؟ آیا این بیانیه ، در بر گیرنده یک استراتژی بلند مدت بود یا اینکه تنها یک بیانیه موقت به شمار می رفت ؟
**احمد یاسین :نه! در این بیانیه به این نکته اشاره شده بود که ما بر حق هستیم ، همه چیز را از دست داده‌ایم و به وضعیت بسیار نا به سامانی دچار شده‌ایم بنابراین برای بیرون راندن اشغالگران چاره ای جزء رویا رویی با آنها نداریم و آماده ایم تا به فدا کاری‌های خویش ادامه دهیم. در این بیانیه به این ضرب المثل اشاره نمودم که : «غرقه در نیل ، چه اندیشه کند باران را» ذهن بسیاری از کار شناسان اسرائیلی را به خود مشغول کرده بود به گونه ای که در برنامه تلویزیون به بررسی آن می پرداختند. خدا را شاکریم که انتفاضه ، ثمر بخش واقع شدو باز تاب خوبی داشت . در واقع بعد از گذشت یک ماه ، رنج های فراوان مردم دل های ما را به درد آورد . اسرائیلی ها به مدت 15 روز اردوگاه را به محاصره خود در آوردند و هر روز ، فقط به مدت یک الی دو ساعت محاصره را بر می داشتند تا مردم بتوانند آب و غذا تهیه کنند. اما ملت حقیقتا بزرگ ما در مناطقی که محاصره شده بود ، به جمع آوری غذا می پرداختند و مواقعی که محاصره برداشته می شد محموله های غذا را وارد اردوگاه می کردند به گونه ای که مردم تحت محاصره آب ، غذا و سایر کمک ها را از مناطق مختلف در یافت می کردند و این کاری بسیار بزرگ بوده . در واقع ما تصور نمی کردیم که مردم بتوانند چنین شرایطی را تحمل کنند.
*احمد منصور :در روزهای نخستین انتفاضه فلسطین آیا تظاهرات ها و فعالیت ها منحصر به جنبش اسلامی و طرفداران آن می شد یا اینکه همه مردم فلسطین به عنوان اصلی ترین محور در آن مشارکت داشتند؟
**احمد یاسین :همیشه باید افرادی وجود داشته باشند که از حوادث بهره برداری کنند. ، اگر ما از این حوادث بهره نمی گرقتیم، به آن جهت نمی دادیم و مردم فلسطین با ما همراهی نمی کردند هیچ دستاوردی حاصل نمی شد. خب ما چگونه مردم را بسیج کردیم؟ اولا از طرفداران جنبش می خواستیم که در اطراف یکی از مساجد خان یونس جمع شوند و سرود های حماسی را از طریق بلند گو پخش نمایند. کم کم جوان ها از همه جا گرد هم می آمدند و یک راهپیمایی عظیم شکل می گرفت؛ یک تشیع جنازه نمادین راه می انداختیم و با سر دادن شعار های مختلف به خیابان ها می ریختیم و با ارتش اسرائیل در گیر می شدیم . در این میان برخی زخمی می شدند و برخی دیگر مورد حمله قرار می گرفتند. این روند هر روز تکرار می شد به گونه ای که دشمن صهیونیستی کاملا نا امید و خسته شده بود .
*احمد منصور : مردم چگونه این وضعیت را تحمل می کردند؟ مستحضرید که شرکت کنندگان در انتفاضه می بایست به نا چار کارشان را تعطیل می کردند و شبها خود را آماده فعالیت و درگیریهای روز بعد می نمودند . می دانید که خانواده ها نیازمند غذا هستند و نوار غزه منطقه ای بسیار پر جمعیت است ، می خواهم بگویم مردم چگونه شرکت در تظاهرات و امور مربوط به زندگی را به موازات انجام می دادند؟
**احمد یاسین:مردم طبیعتا بسیار خرسند بودند زیرا احساس می کردند که با دشمنی درگیر شده اند که بی وقفه آنها را تحت تسلط و ستم قرار داده است. در واقع انتفاضه مجال تنفس برای مردم در مواجه با دشمن غاصب بود. به همین خاطر همه از جان مشکلات را تحمل می کردند و امکانات و غذای مورد نیازشان را در هنگام برداشته محاصره تامین می کردند به عنوان مثال مغازه ها به جای آنکه بیست و چهار ساعته باز باشند دو ساعت در روز اجازه می یافتند که مغازه هایشان را باز کنند و در همان دو ساعت به اندازه یک روز کامل فروش داشتند بنابراین مردم نیازهایشان را تامین می کردند و همه چیز روند طبیعی خود را داشت . اسرائیل به کارگران فلسطینی که در مزارع و کارخانه های یهودیان کار می کردند احتیاج داشت ، بنابراین مردم در آغاز انتفاضه به کارگران می گفتند: یهودی ها را تحریم کنید و برای کار نزد آنها نروید آنها به نیروی کار ما نیاز دارند و اگر آنها را تحریم کنیم مزارع و کارخانه هایشان از کار می افتد. به عبارت دیگر مردم در بالاترین حد آگاهی ، پایداری ، اتحاد و اقتدار قرار داشتند و ما چیز هایی را می دیدیم که تصورش هم برایمان مشکل بود، خلاصه اینکه ملت ها از چنان قدرت فوق العاده ای بر خوردارند که تنها در صورت تجربه و مشاهده می توان آن را درک نمود.
*احمد منصور:روش شما برای گسترش انتفاضه به کرانه باختری و نوار غزه چه بود؟
**احمد یاسین :طبیعتا حوادث غزه در تلویزیون پخش می شد ...
*احمد منصور:تلویزیون اسرائیل ؟
**احمد یاسین :نه فقط تلویزیون اسرائیل بلکه همه شبکه‌ها و روزنامه‌های دنیا انتفاضه را پوشش می دادند. مردم کرانه باختری با دیدن و شنیدن تصاویر و اخبار انتفاضه ، شور و هیجان تاز ای گرفتند. علاوه بر این ما از یک رهبری مشترک در نوار غزه و کرانه باختری بر خودار بودیم ، رهبران موجود در کرانه باختری با مردم دیدار و آنها را از حقیقت انتفاضه مطلع کردند و از آنها خواستند همانند مردم غزه به انتفاضه بپیوندند. به این ترتیب انتفاضه در کرانه باختری هم آغاز شد.
*احمد منصور :از زمان آغاز انتفاضه در 9 دسامبر چه مدت طول کشید تا همه مردم در اقصی نقاط فلسطین به صف انتفاضه بپیوندند؟
**احمد یاسین :بعد از یک ماه و نیم انتفاضه همه جا را فرا گرفت ، رنج مردم دل های ما را به درد آورده بود بنابراین در پی کاهش دامنه انتفاضه بر آمدیم اما دشمن به کمک ما آمد و ...
*احمد منصور :دشمن چگونه به کمک شما آمد ؟
**احمد یاسین :دشمن بعد از گذشت یک ماه تعدادی از برادران و جوانان ما را تبعید کرد و همنین تبعید انگیزه جدیدی را برای مقاومت و درگیری ایجاد کرد و به همین خاطر آتش بس کاملا منتفی شد.
*احمد منصور :آیا تبعید شدگان همگی عضو حماس بودند؟
**احمد یاسین :مقامات اسرائیلی در آغاز نمی دانستند چه کسی رهبری انتفاضه را برعهده دارد اما تصور می کردند اسلام گرایان انتفاضه را رهبری می کنند به همین خاطر از حماس یک نفر ، از جهاد اسلامی یک نفر و از جنبش سلفی نیز یک نفر را تبعید نمودند. از کل تبعیدی ها که پنج یا شش نفر بودند، سه نفر جزء اسلام گرایان محسوب می شدند ، بنابراین نصف یا سه چهارم تبعیدی ها را اسلام گرایان تشکیل می دادند.
*احمد منصور :آیا اولین تبعیدی حماس را به خاطر دارید؟
**احمد یاسین :تبعیدی ها عبارت بودند از : برادر «خلیل قوقع» رئیس مجمع اسلامی اردوگاه ساحل از جنبش حماس، «شیخ حسن ابو شقره» از جنبش سلفی سلفی خان یونس، «عبدالعزیز عوده» از جهاد اسلامی، یک نفر از فتح و یک نفر هم از جبهه خلق. تبعیدی ها از میان گروه ها انتخاب شده بودند اما انتفاضه از مساجد، بلند گو و سرود های ملی آغاز شد یعنی جوانان در مسجد جمع می شدند و راهپیمایی را آغاز می نمودند.
*احمد منصور :آیا در این دوران اسرائیلی ها هیچ کاری با مساجد نداشتند یا اینکه گاهی وارد مساجد می شدند؟
**احمد یاسین :نه! وارد مساجد نمی شدند.
*احمد منصور :یعنی هیچ وقت نشد که وارد مسجدی شوند یا به آن حمله کنند؟
**احمد یاسین :پیش از آن به هیچ عنوان وارد مساجد نمی شدند زیرا خطیب مسجد اهمیتی به آنها نمی داد . این امر یک علت اساسی داشت زیرا حقوق ائمه و خطبای مساجد ، کفاف یک وعده غذا را هم نمی داد...
*احمد منصور: پس ائمه و خطبای مساجد چگونه روزگار می گذراندند؟
**احمد یاسین :خود من در آن زمان خطیب نماز جمعه بودم ، حقوق من به عنوان یک معلم دویست و چهل لیره در ماه بود. هنگامی که می خواستند حقوق یک خطیب جمعه را در مسجد به من بدهند آن هم در مسجدی که هیچ کس دوست نداشت خطیب آن باشد، ماهیانه چهل لیره به من می دادند. خب این چهل لیره تنها کرایه رفت و برگشت مرا تامین می کرد، حتی اگر کسی را هم استخدام می کردند و حکم کارگزینی او را صادر می کردند، فایده ای نداشت زیرا حقوق ها اندک بو د ؛ به عبارت دیگر هیچ کس نگران شغل یا حقوقش نبود زیرا مردم در شرایط سختی به سر می بردند و همه با انگیزه های اسلامی - ایمانی فعالیت می کردند و در آن زمان مشاغل و حقوق های مربوط به مسجد به حال مردم سودی نداشت.
*احمد منصور :اولین بیانیه انتفاضه را با چه نامی منتشر کردید؟
**احمد یاسین : جنبش مقاومت اسلامی ، حماس. در ابتدا بیانیه را با عنوان (ح.م.س) منتشر کردیم و هنوز واژه «حماس» به ذهنمان خطور نکرده بود. بعد از انتشار دو سه بیانیه ، برادران گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند یک نام اختصاری مناسب را برای جنبش مقاومت اسلامی انتخاب کنند. در این میان یکی از برادران نام اختصاری«حماس» را برای جنبش مقاومت اسلامی پیشنهاد کرد که مورد تایید قرار گرفت.
*احمد منصور : به عبارت دیگر جنبش حماس در روز دهم دسامبر 1987 تایید شد. درست است؟
**احمد یاسین :بله!
*احمد منصور :از حدود دوازده سال پیش که جنبش سازمان یافته شما تاسیس شد با نام دیگری به فعالیت ادامه می داد. چه عاملی سبب شد تا نام جدیدی را برای آن برگزینید.... آیا این اقدام شما نقطه عطف یا یک استراتژی تازه بود؟
**احمد یاسین: ببینید جوهره کار برای من اهمیت دارد نه نام ها و عناوین . ما در آن زمان دور تازه ای از فعالیت جنبش اسلامی را براساس رویارویی و مقاومت آغاز کرده بودیم و می بایست متناسب با شرایط جدید عنوان تازه ای را برای جنبش اسلامی مقاومت اسلامی را بر گزیدیم.
*احمد منصور :آیا در هنگام انتخاب این عنوان ، متوجه این نکته بودید که مقاومت شکل های گوناگون را به خود می گیرد؟شما اشاره کردید که عملا مقاومت مسلحانه را آغاز نموده بودید ، آیا مقاومت مسلحانه جزء برنامه های شما بود؟
**احمد یاسین :بله قطعا ما پیش از این خود را برای مقاومت مسلحانه آماده کرده بودیم.
*احمد منصور :بعد از نشست دهم دسامبر جه ترتیباتی را اتخاذ نمودید؟ آیا تصمیمات شما طی جلسات متعدد اتخاذ شد؟ نحوه توسعه تدریجی و استمرار راهکار انتفاضه چه بود؟
**احمد یاسین :ببینید ما هر دو سه روز یک بار ، جلسه تشکیل می دادیم تا مسائل مختلف را مورد بررسی قرار داده و برنامه ریزی لازم را برای روزهای بعد تدارک ببینیم یه عنوان مثال یک روز در ساحل یک روز در جبالیا و یک روز در مناطق دیگر تشکیل جلسه می دادیم، علت برگزاری جلسات در نقاط مختلف کاهش فشار بر مردم بود . به هر حال در جریان انتفاضه مشکلاتی پیش می آمد و تعدادی از تظاهر کنندگان شهید ، مجروح یا زندانی می شدند و می بایست برای بررسی این مسائل هر دو سه روز یک بار تشکیل جلسه داده و برنامه ریزی های لازم را انجام دهیم.
*احمد منصور : آیا در آن زمان هماهنگی هایی میان شما و سایر گروه های فلسطینی وجود داشت؟
**احمد یاسین :گروه های دیگر در آغاز انتفاضه فعالیتی نداشتند ، درست است که رهبران سایر گروه ها را می شناختیم و با آنها دیدار داشتیم اما آنها هنوز وارد میدان انتفاضه نشده بودند. بعد از مدتی متوجه اشتباه خود شدند و با تشکیل جلسه و انتشار بیانه ، وارد صحنه رویا رویی با اشغالگران اسرائیلی شدند. از همین زمان یک نوع رقابت میان حماس و فتح برای اثبات حضور در صحنه به وجود آمد. معنی حضور در صحنه چه بود؟ ما با راه انداختن اعتصاب عمومی مردم را به حضور در خیابان ها فرا می خواندیم. مردم نیز با حضور در خیابان ها ، درگیری با سربازان اسرائیلی، بستن خیابانها ، آتش زدن لاستیک ماشین ها و سنگر بندی در خیابان ها ، در تمام مناطق نوار غزه دعوت ما را لبیک می گفتند طبیعتا سازماندهی اعتصابات توسط حماس انجام می شد. اما با ورود فتح به صحنه، آنها نیز به انتشار بیانیه و سازماندهی اعتصابات خاص خود پرداختند. این امر مردم را کاملا خسته کرد.شما فرض کنید که حماس در هفته یک یا دو روز اعتصاب عمومی به را می انداخت و فتح هم همین کار را تکرار می کرد. مشخص بود که اعتصاب های فتح برای ایجاد اختلاف و فرسوده کردن مردم انجام می شد به همین خاطر نشستی را با مسئول جنبش فتح در نوار غزه ترتیب دادم که ...
*احمد منصور :نامش را به خاطر دارید؟
**احمد یاسین :نامش «زکریا آغا» بود. به او گفتم بیاید برای اینکه مردم خسته و درمانده نشوند ، هر کدام از ما یک روز در هفته و نه بیشتر اعتصاب و در گیری ها را سازماندهی کنیم...
*احمد منصور :با هم به توافق رسیدیم دو روز بعد در کمال ناباوری بیانیه را دیدم که در آن سه روز متوالی ، اعلام اعتصاب شده بود. من در آن لحظه میهمان یکی از دوستان بودم. به او گفتم : این ها دارند چه کار می کنند؟ مگر ما با آنها به توافق نرسیدیم ؟ پاسخ داد :این ها تعهدی نسبت توافقشان ندارند و ...
خب شما بعد از این حادثه چه کار کردید؟
**احمد یاسین :ما به تلاشهایمان به منظور کاهش روز های اعتصاب ادامه دادیم. اما جنبش فتح به تعهدات خود پایبند نبود. به همین خاطر مردم فلسطین ، دل خوشی از آنها نداشتند. به عبارت دیگر در روز های اعتصاب کارمندان ، مغازه داران و کارگران نمی توا نستند کسب در آمد کنند و حمل و نقل عمومی مختل می شد ، معنای این اعتصاب های متوالی این بود که ما با دست خود مردم را به کشتن میدادیم .
*احمد منصور : آیا مردم دعوت شما و فتح را برای اعتصاب اجابت می کردنند ؟
**احمد یاسین :در آغاز مردم مجبور بودندبا اعتصاب ها همراهی کنند زیرا خیابان ها پر از سنگر ، سنگ و تظاهر کنند گانی شده بود که خودروهای در حال حرکت را با سنگ مورد حمله قرار می دادند و به همین خاطر هیچ کس جرات نداشت با خودرو خارج شود و به همین ترتیب حمل و نقل عمومی تعطیل و همه مغازه ها بسته بودند . مردم کم کم به این شرایط عادت کردند. در چنین شرایطی ما خواستار هماهنگی با فتح بودیم اما آنها چنین چیزی را نمی خواستند. به عنوان مثال بیانیه هایی را منتشر می کردند که در آن از مردم می خواستند مغازه هایشان را در ساعت های مشخصی تعطیل کنند. در حقیقت آنها در امور شخصی مردم دخالت می کردند اما ما تنها در صدد رویا رویی با اسرائیلی ها بودیم و اجاز می دادیم مردم به زندگی روز مره خود بپردازند. جنبش فتح از افراد پلیس می خواست تا کار خود را تعطیل کنند اما این درخواست منطقی نبود زیزا افراد پلیس با تعطیل کردن کار ، حقوقشان را از دست می دادند جنبش فتح که فعالیت افراد پلیس را ممنوع می کرد علی القاعده می بایست حقوق آنها را تامین کند.خلاصه تعدادی از مردم درخواست اعتصاب را می بذیرفتند و برخی دیگر آن را دور می زدند. در بیانیه فتح آمده بود که مغاز ه ها باید از ساعت دو بعداظهر تا غروب آفتاب ، باز باشند. برای مغازه داران یا سبزی فروشان فرقی نمی کرد که مغازه ها صبح باز باشند یا بعداظهر .بنابراین مغازه داران صبح ها تا ظهر می خوابیدند و بعدازظهر مغازه ها را باز می کردند . به مسئولان فتح گفتم: اینطور که نمیشود بیائید به جای اینکه مغازه ها بعد از ظهر باز شوند کارشان را از صبح آغاز کرده و ساعت 12 یا 1 بعد از ظهر مغازه ها بسته شده و اعتصاب ها آغاز شوند . مسئولان فتح گفتند : از کجا معلوم که مغازه داران درخواست ما را بپذیرند .گفتم همان هایی که دستور بسته شدن مغازه ها در صبح را داده اند ،دستور بسته شدن آنها در بعد از ظهر را بدهند . بیائید بیانیه مشترکی را منتشر کنیم و مردم را به این سمت و سو سوق دهیم . متاسفانه دو روز بعد مسئولان فتح بیانیه ای جداگانه ای را منتشر کردند و به تعهد خود پایبند نماندند . طبیعتا تا زمانیکه کارها درست انجام شود. من به دنبال مطرح کردن خودم نیستم بنابر این ...
*احمد منصور : آیا زمان این بیانیه یا بر گزاری این نشست ها را به یاد می آورید؟
**احمد یاسین :مساله بیانیه ها و دیدار ها به سال 1988 باز می گردد اما دیدار های اخیر مربوط به اعتصاب ها در سال 1989 انجام شد زیرا مردم دچار مشکل شده بودند و ما در صدد کاهش رنج های آنان بودیم.
*احمد منصور :آیا بعد از آغاز انتفاضه و گذشت چندین ماه از آن ، استراتژی جهت گیری آینده انتفاضه یا احیانا توقف آن را طراحی کرده بودید؟
**احمد یاسین :استر اتژی ما این بود که مقاومت تا هنگام پایان اشغالگری و عقب نشینی اشغالگران از سرزمین های فلسطین و اعاده کرامت و آزادی به مردم فلسطین ادامه خواهد یافت . من در مصاحبه با رسانه ها همیشه به این موضوع اشاره می کردم و می گفتم : سرزمین ما اشغال شده است و اگر به دنبال توقف در گیری ها هستند می بایست عقب نشینی کنند و سرنوشت فلسطین را به دست خود فلسطینی ها آن بسپارند.
*احمد منصور :آیا جنا ب عالی در جریان انتفاضه به عنوان رهبر آن مطرح بودید؟
**احمد یاسین :این امرکاملا واضح بود ، اما من شخصا آن را تکذیب می کردم . از من می پرسیدند چرا از مساجد بیرون می آیید ؟ می گفتم : الله اعلم ، می پرسیدند: بسیار خوب ، پس چه کسی رهبری انتفاضه را برعهده دارد؟پاسخ می دادم : مردم ...
*احمد منصور :اسرائیلی ها این سوالات را ازشما می پرسیدند یا رسانه ها ؟
**احمد یاسین :همه رسانه ها، چه اسرائیلی و چه غیر اسرائیلی
*احمد منصور : در طول این مدت اسرائیلی ها معترض شما نشدند ؟
**احمد یاسین : اسرائیلی ها می آمدند ، سوال می پرسیدند ، بحث می کردندو تماس هایی وجود داشت که .....
*احمد منصور: آیا در این مورد چیز خاصی را به یاد دارید... در ماه های نخستین انتفاضه اسرائیلی ها چه برخوردی با شما داشتند؟
**احمد یاسین :از من می خواستند که انتفاضه را متوقف کنم ، مرا تهدید به تبعید و سایر مشکلات می کردند. یادم می آید که افسر امور اعراب مرا فرا خواند و گفت: گوش کن! ما می خواهیم انتفاضه متوقف شود. گفتم: توقف انتفاضه به من چه ربطی دارد؟ شما که جزء مقامات هستید باید این کار را انجام دهید.گفت : نه! تو باید انتفاضه را متوقف کنی . گفتم من چه کاره ام ؟ گفت: باانتشار یک بیانیه می توانی آن را متوقف کنی .گفتم من نمی توانم بیانیه بدهم. این کار من نیست .گفت: ببین! من امروز می خواهم انتفاضه متوقف شود اما وقتش که برسد به
تومی گویم گردن من از مو هم باریک تر است، پس بیا و گردنم را قطع کن . گفتم : به هر حال عرض کردم من هیچ ارتباطی با انتفاضه ندارم. گفت : من به تو گفتم که انتفاضه باید متوقف شود و الا تو را به جنوب لبنان تبعید می کنم و بعد می توانی یک کلاشینکف برداری و شلیک کنی. گفتم : هر کاری که می توانی انجام بده.....
*احمد منصور : آیا در آن زمان روی ویلچر می نشستید؟
**احمد یاسین :بله از سال 1985 ویلچر نشین شدم.
*احمد منصور :یعنی از سال 1985 ویلچر نشین شدید؟
**احمد یاسین :از وقتی که در سال 1984 به زندان افتادم این یکی از نمونه های بر خورد آنها بامن بود. در دیداری که با «اسحاق مورد خای» یکی از وزرای حکومت اسراییل داشتم مرا تهدید کرد که چرا از مساجد استفاده می کنید؟ گفتم : ما از مساجد برای عبادت خداوند استفاده می کنیم.
*احمد منصور :آیا اسرائیلی ها تا آن زمان مستقیما شما را متهم به رهبری انتفاضه نکرده بودند؟
**احمد یاسین :برعکس من مستقیما مورد اتهام قرار می گرفتم. زیرا نخستین رهبران انتفاضه که به همراه من تصمیم آغاز انتفاضه را اتخاذ کردند در سال 1988 دستگیر شدند نه در سال 1989. آنها پیش از من دستگیر شدند و اعتراف کردند که من آغاز گر انتفاضه بوده اند . مقامات اسرائیلی به این نتیجه رسیدند که بازداشت من به صلاح آنها نیست. بنابراین به منظور دستگیری اطرافیانم و شناسایی اوضاع از دستگیری من خودداری نمودند. من درآن زمان از جریان انتفاضه کنار کشیدم و برنامه ریزی و سایر فعالیت های مربوط به انتفاضه به دیگران واگذار کردم.
*احمد منصور :قبلا فرمودید که بعد از آزادی از زندان شخص دیگری ریاست جنبش اسلامی را برعهده گرفته بود، آیا پس از گذشت مدتی این مسئولیت دوباره به شما واگذار شد و این شما بودید که تاسیس جنبش حماس و سایر فعالیت ها را برعهده گرفتید؟ یا اینکه اوضاع همانند سابق ادامه یافت و شما تنها مسئول انتفاضه و مبارزه مسلحانه بودید؟
**احمد یاسین :تصمیمات ما، فردی نبود و رهبری جنبش به تنهایی تصمیم نمی گرفت بلکه همه با مشورت هم تصمیمی را اتخاذ و آن را اجرا می کردیم. من هیچ وقت ادعا نکردم که فلان کار را به تنهایی انجام داده ام زیرا همه این ها بصورت گروهی انجام می شد ، اما هنگامیکه برادرانمان پیش از رهبری من در سال 1988 باز داشت شدند اعتراف کردند که شیخ احمد یاسین ، مسئولیت مقاومت را بر عهده داشته است. اما در حقیقت کار های ما بصورت گروهی انجام می شد . من همه نتایج این مسئله را با جان و دل به دوش کشیدم. محاکمه ها و زندان ها را به اتهام تاسیس حماس و برنامه ریزی انتفاضه تحمل کردم. درست است که تصمیمات ما فردی نبود اما خداوند چنین مقدر کرد که رهبران زندان حماس اعتراف نمایند که من مسئول همه چیز هستم و ...
*احمد منصور :آیا شما از اعترافات مطلع بودید؟
**احمد یاسین :بله! گزارش این اعترافات را دریافت کردم و وقتی بازداشت شدم ، اسرائیلی ها گفتند : اگر او را شش ماه یا یک سال زندانی کنیم ، مقاومت بیشتر می شود، بنابراین باید اور ا برای هدف بزگتری آزاد بگذاریم. هنگامی که موضوع ترور سربازان اسرائیلی لو رفت مقامات اسرائیلی چنان خوشحال شده که سر از پا نمی شناختند بنا براین فورا به منزل اینجانب حمله ور شده و مرا بازداشت کردند.
*احمد منصور :چه کسانی در نهم یا دهم دسامبر 1987 به همراه شما تصمیم تاسیس حماس را اتخاذ کردند ؟
**احمد یاسین : دکتر «ابراهیم یازوری» استاد «محمد شمعته» و من از غزه استاد «عبدالفتاح دخان» از اردوگاه های میانی ، دکتر «عبدالعزیز رنیتسی» و مهندس «حسین نشار» از رفح .
*احمد منصور : آیا همه این ها همچنان در فلسطین به سر می برند؟
**احمد یاسین : بله
*احمود منصور:آیا همگی آنها در سال 1988 دستگیر شدند؟
**احمد یاسین :بله همگی دستگیر شدند
*احمد منصور :یعنی شما تنها کسی بودید که بازداشت نشدید؟
**احمد یاسین :بله همین طور است.
*احمد منصور : بازداشت آنها به چه صورت انجام شد؟
**احمد یاسین :مبالغی پول از قدس به واسطه یکی از برادران به دست دکتر ابراهیم رسید. دکتر ابراهیم نیز به نوبه خود این اموال را در اختیار ریاست بخش مالی قرار داد و او نیز اموال را در مناطق مختلف توزیع کرد. وقتی که شخص اول در قدس بازداشت شد زیر شکنجه اعتراف کرد که مبالغ مذکور را در اختیار فلان برادر در غزه قرار داده است . شخص دوم نیز پس از بازداشت ، شخص سوم را لو داد و همین طور ...
*احمد منصور:این زنجیره تکرار شد.
**احمد یاسین :بله ! این زنجیره تکرار شد
*احمد منصور: اتها مات وارده علیه آنها از سوی اسرائیل چه بود؟
**احمد یاسین :آنها اعتراف کردند که در تاسیس حماس و تامین مالی انتفاضه و مقاومت دست داشته اند، اما آنها در مسائل نظامی هیچ دخالتی نداشتند.
*احمد منصور :یعنی به دست داشتن در هیچ کدام از مسائل مربوط به انتفاضه اعتراف نکردند؟
**احمد یاسین: فکر نمی کنم ، کلیت مسئله مطرح بود ، اما در عین حال برخی از آنها با مسائل نظامی هم در ارتباط بودند ، طبیعتا جهت گیری سیاسی همه آنها یکسان بود اما برخی از آنها اطلاعات نظامی را در اختیار داشتند و آن را از سایرین مخفی کرده بودند. رهبران نظامی جزیی از رهبران سیاسی بودند نه همه آن.
*احمد منصور : آیا پیش از دستگیری شما محاکمه نشدند؟
**احمد یاسین :بله!
*احمد منصور :چه احکامی علیه آنها صادر شد؟
**احمد یاسین :اتهام آنها مقاومت در برابر اشغالگران ، به راه انداختن انتفاضه ، تاسیس حماس و تهیه منشور جنبش مقاومت اسلامی بود که در میان مردم توزیع شده بود، طبیعتا به خاطر این اتهامات به چندین سال زندان محکوم شدند.
*احمد منصور :در آن زمان مبارزه مسلحانه چگونه همگام با انتفاضه پیش می رفت؟
**احمد یاسین :همانطور که خدمت شما عرض کردم در تاریخ 17/11/1987 تصمیم گرفتیم مبارزه مسلحانه را آغاز کنیم از آن پس در تدارک ایجاد گروه های نظامی بر آمدیم که برخی از آنها در منطقه جبالیا و بیت حانون عملیات خود را آغاز کردند به این ترتیب که مواد منفجره را در مسیر حرکت سربازان اسرائیلی منفجر می کردند و از این طریق به چند خودروی اسرائیلی یورش بردند اما اسرائیلی ها به کشته شدهایشان اعتراف نمی کردند زیرا خودروها کاملا می سوخت و می گقتند هیچ کس آسیب ندیده است و ...
*احمد منصور :آیا این انفجار ها از طریق کنترل از راه دور انجام می شد یا از طریق بمب های ساعتی ؟
**احمد یاسین :خیر! ما هنوز در آغاز راه بودیم انفجارها از طریق یک باطری انجام می شد که آن را در یک باغ دور دست قرار می دادیم و با استفاده از اتصال سیم ها آن را در کنار جاده منفجر می کردیم . البته بعد ها پیشرفت هایی در این زمینه حاصل شد. پس از مدتی این گروه لو رفتند و همزمان با رهبران حماس به زندان افتادند...
*احمد منصور :آیا تاریخ این عملیات را به خاطر دارید؟
**احمد یاسین:حدودا ماه ششم یا هفتم سال 1988 مصادف با عید قربان بود چون می خواستیم به مناسبت این روز به مردم عیدی بدهیم و ...
*احمد منصور : چند مورد از این انفجار ها موفقیت آمیز بود؟
**احمد یاسین : حدودا پنج انفجار که یکی در جبالیا انجام شد و دو سه مورد دیگر هم در بیت حانون
*احمد منصور : آیا یک گروه مسئول این نوع انفجار ها بود؟
**احمد یاسین : تقریبا دو گروه بودند.
*احمد منصور : آیا هر دو گروه با هم دستگیر شدند؟
**احمد یاسین : بله و پس از محاکمه به زندان افتادند و بعد هم آزاد شدند.
*احمد منصور : بعد از دستگیری این دو گروه چه کردید ؟
**احمد یاسین : ما بعد ار دستگیری این دو گروه ، گروه دیگری را به شماره 101 تشکیل دادیم که عملیا ت های مربوط به ربایش ترور و دفن را انجام می داد.
*احمد منصور : می توانید درباره این نوع عملیات توضیح دهید یا اینکه این موارد سری محسوب می شوند؟
**احمد یاسین :مشکلی نیست.
*احمد منصور : شما عملیات هایتان را برپایه اصول اسلام ترتیب می دادید ، با این توضیح گروههای مسئول عملیات را چگونه انتخاب می کردید؟ از کجا مطمئن بودید که در انجام عملیات ، اصول اسلامی را زیر پا نمی گذارند؟
**احمد یاسین : برای انجام چنین عملیات هایی به گزینش افراد مومن ، دوستدار جهاد ، فداکار ، صبور و با تجربه ای می پرداختیم که بار ها توسط اسرائیلی ها بازداشت شده و محور اصلی زندگی آنان ، ایمان به خداوند باشد. پس از گزینش ، از طریق یک نامه سری سر بسته با آنها تماس می گرقتیم و بی انکه ما را بشناسند به انها گفتیم : ما می خواهیم فلان عملیات را انجام دهیم آیا آمادگی شرکت در آن را دارید؟ در صورت موافقت در یک نقطه کور با آنها ملا قات می کردیم.
*احمد منصور : به عبارت دیگر شما در تعامل با گروههای نظامی با کمال دقت عمل می کردید و در روند تماس با آنها همیشه یک حلقه بریده وجود داشت.
**احمد یاسین : قطعا همین طور است .
*احمد منصور : با این توصیف می توان گفت که کشف زنجیره حماس و گردانها عز الدین قسام ، کار دشواری است ؟
**احمد یاسین : بله! همین طور است البته همه چیز در ید قدرت الهی است. طبیعتا این برادر ...
*احمد منصور : یعنی در بهترین حالت افراد گروه تنها همدیگر را می شناختند و نه بیشتر ؟
**احمد یاسین : همینطور است و البته در جریان برخی در گیریها با افراد دیگری هم آشنا می شدند به عنوان مثال شخصی که مورد تعقیب قرار می گرفت و توسط برادری مخفی می شد و شب را در خانه او به سر می برد طبیعتا با آن برادر آشنایی پیدا می کرد...
*احمد منصور : یعنی مردم در مخفی کردن مبارزان به شما کمک می کردند؟
**احمد یاسین : بله و گرنه مبارزاتی مثل یحیی عیاش و محیی الدین عوض الله نمی تونستند سالهای سال به فعالیت ادامه دهند به ویزه آنکه اسرائیلی ها همیشه در تعقیب آنها بودند. اگر همکاری مردم نبود مبارزان قادر به رویا رویی مستمر با اشغالگران نبودند.
*احمد منصور : نخستین گروه نظامی را چگونه سازماندهی کردید؟
**احمد یاسین : همانطور که عرض کردم با برادر «محمد شلاطه» تماس گرفتیم ، به این ترتیب که در یک نقطه کور نامه ای را به دست او رساندیم. او نیز پاسخ نامه را در همان نقطه در اختیار ما قرار داد از او خواستیم تعدادی از دوستانش را با خود همراه سازد و آنها را به ما معرفی نماید.او نیز چند نفر را انتخاب کرد و ...
*احمد منصور :آیا شروط معینی را برای اوضاع وضع کردید یا اینکه در انتخاب سایر افراد گروه آزادانه عمل می کرد؟
**احمد یاسین :خیر !در اواخر او افراد گروه را آزادانه انتخاب می کرد ، اما می بایست آنها را به ما معرفی کند. بعد از بررسی صلاحیت افراد انتخاب شده موافقت یا عدم موافقت خود را با آنها اعلام می کردیم ، به این ترتیب تنها زمانی اجازه آغاز عملیات را می دادیم که افراد انتخاب شده مورد تائید باشند.
*احمد منصور :یعنی شما نیز می بایست با افراد انتخاب شده آشنا می شدید؟
**احمد یاسین :قطعا ! زیرا ممکن بود کسانی را انتخاب کند که از حقیقت حال آنها مطلع نباشد ، بنابراین افراد انتخاب شده می بایست سوپاپ اطمینان او باشند .
*احمد منصور : در حقیقت شما می بایست گزارشی پیرامون زندگی ، افکار و روابط اشخاص انتخاب شده دریافت می کردید.
**احمد یاسین : می بایست با شخصیت و کردار آنها آشنا می شدیم ، خلاصه اینکه وی افراد مورد نظر را انتخاب و کارش را با آنها آغاز کرد.
وقتی که در سال 1985 در زندان بودم یکی از زندانیان که یک جوان بسیار پر شور بود بعد از آزادی نزد من آمد و گفت می خواهد با ما کار کند.
*احمد منصور : به نزد خود شما آمد؟
**احمد یاسین : بله! من نمی توانستم به او بگویم : من در مسائل نظامی فعالیت می کنم و می خواهم شما را هم استخدام نمایم.
*احمد منصور : طبیعتا نمی بایست فعالیت خود را برای او افشا می کردید.
**احمد یاسین: همین طور است. به او گفتم : بسیار خوب اکنون بروید! شاید براداران ما از حسن شهرت شما با خبر شده و شما را به همکاری دعوت نمایند. هنگامی که از نزد من رفت با گروه تماس گرفتم وبه آنها گفتم این جوان را به عضویت گروه بپذیرید. آنها هم نامه ای را برای او ارسال کرده و او را در گروه استخدام نمودند ، اما خواست خدا این بود که لو بروند. خلاصه اینکه تشکیل این گروه نقطه آغاز خوبی بود.
*احمد منصور : چه عملیات هایی را انجام دادند و چگونه لو رفتند؟
**احمد یاسین : عرض کردم که آنها در نخستین عملیات به یک اسرائیلی که در شیخ رضوان مشغول حفر چاه بود حمله کردند، اما وی به لحاظ نظامی بسیار آموزش دیده و ورزیده بود و توانست به طرز عجیبی خود را نجات دهد. دومین عملیات آنها حمله به یک شهرک صهیونیستی بود. در عملیات سوم وارد عمق اسرائیل شدند و نخستین سرباز اسرائیلی را ر و بوده و بعد از ترور او را دفن کردند و انگاه دومین سرباز را به همین شکل ترور کردند.اما در هنگام خروج خودروی حامل افراد گروه از خاک اسرائیل مسیر حرکت آن توسط اسرائیلی ها رد گیری شد و آنها بعد از تعقیب خوردو محل توقف آن را پیدا کرده و متوجه شدند که حامل افرادی بوده که در عملیات ها دست داشته اند.افراد گروه که سوار خودرو بودند همگی گریختند اما فرمانده گروه که خودرو نزد او بود به گمان اینکه هیچ کس او را نمی شناسد فرار نکرد. در واقع کسی او را نمی شناخت و اگر می دانست اسرائیلی ها از طریق خودرو به سراغش می روند همانند سایر افراد گروه فرار می کرد، اما اسرئیلی ها در روز روشن به خانه اش ریختند و او را باز داشت نمودند و اوتحت چنان شکنجه های سختی قرار دادند که تصور آن را هم نمی شود کرد ، به گونه ای بار ها زیر شکنجه می مرد و زنده می شد. او در واقع چیزی خبر نداشت ، بنابراین به آنها گفت : من چیزی نمی دانم. به او گفتند: لا ا قل حدس می زنی چه کسی مسئول این عملیات ها باشد. پاسخ داد : من دوستی دارم که با هم در دانشگاه کار می کنیم و همدیگر را می بینیم . حدس می زنم کار او باشدو اسرائیلی ها آن فرد را دستگیر کرده و تحت شکنجه های بسیار شدید تر قرار دادند. وی نیز به مسئولیت خود در این عملیات ها اعتراف کرد .
*احمد منصور :یعنی اعتراف کرد که او موتور محرک گروه است ؟
**احمد یاسین : بله! به او گفتند چه کسی هزینه های این عملیات را به شما می داد. پاسخ داد: شیخ احمد یاسین ، اسرائیلی ها هم گفتند : ما دقیقا همین را می خواستیم .
*احمد منصور : این موضوع در سال 1989 رخ داد؟
**احمد یاسین : و بازداشت ها از اینجا شروع شد.
*احمد منصور : آیا گروه های دیگری هم وجود داشتند که هنوز لو نرفته بودند؟
**احمد یاسین : این نخستین گروهی بود که آن را سازماندهی کردیم .
*احمد منصور : آیا تعداد افراد گروه را به خاطر دارید؟
**احمد یاسین : آنها چهار نفر بودند به نام های محمد ، محمود ، ابو خوصه و محمد بودند.
*احمد منصور چند عملیات را انجام دادند؟
**احمد یاسین : عملیات چاه ، حمله به شهرک ها و ربودن دو سرباز اسرائیلی و ترور آنها .
*احمد منصور : اسرائیلی ها چگونه با شخص شما بر خورد کردند و نحوه بازداشت شما چگونه بود ؟
**احمد یاسین : در آن ایام مقررات منع آمد وشد از ساعت 9 شب تا سپیده دم روز بعد یعنی هنگام خروج گارگران از منزل اعمال می شد. ساعت 9 شب افراد زیادی مهمان من بودند که به در خواست خداوند خدا حافظی کرده و رفتند . ساعت نه و پنج دقیقه خودرو های پلیس خانه را محاصره کرده و با بالا آمدن از دیوار، وارد خانه شدند. فکر می کنم یک گردان را برای بازداشت من بسیج کرده بودند. خلا صه ما موران اطلا عات بعد از ورود به خانه به من گفتند: باید همراه ما بیایید . گفتم : مشکلی نیست. فقط اجازه بدهید لباس هایم را بپوشم در آن زمان ویلچر نیز آماده و دم دست بود. به من گفتند پسرت کجاست. گفتم : همینجا است . گفتند : او را هم همراه خودت بیاور تا به تو کمک کند.
*احمد منصور: منظور تان عبد الحمید است؟
**احمد یاسین : بله! همین عبد الحمیدی که هم اکنون کنار من است . در آن موقع فقط شانزده سال داشت و هنوز شنا سنامه نگر فته بود، خلا صه مرا همراه عبدالحمید به زندان بردندو فورا باز جویی ها را آغاز کردند و بعد دشنام آب دهن و شکنجه ها شروع شد.
*احمد منصور : یعنی مورد تو هین و شکنجه قرار گرفتید؟
**احمد یاسین : بله! فکرش را بکنید که بصورت انسان تف بیاندازند ، او را کتک بزنند و با سینی بر سرش بکو بند و رگهای گردنش را بگیرند و به شدت به سمت بالا فشار دهند ، این شکنجه ها بسیار درد ناک بود.
*احمد منصور : آیا در آن زمان روی ویلچر می نشستید؟
**احمد یاسین : بله! درست مثل همین حالا. آن ها آنقدر به سینه ام ضربه زدند که کبود شده بود، بعد پسرم عبد الحمید را آوردند و او را بر زمین انداختند و چهار نفری به او حمله ور شدند .یکی گردنش را فشار می داد، یکی او را کتک می زد و دیگری او را لگد می زد ، و به من گفتند به پسرت رحم کن ،اگر اعتراف کنی همه چیز تمام میشود و پسرت از کتک خوردن در امان می ماند. به آنها گفتم : من چیزی برای گفتن ندارم . بعد باز جو ها به مدت دو ساعت مرا تنها گذاشتند و آنگاه دوباره عبدالحمید را آورند و همان کارهای سابق را تکرار کردند . شگفتی من از این بود که پسر ضعیفم گاهی از جا می پرید و ان چها رنفر را روی زمین می انداخت. به خاطر اینکه خونش به جوش آمده بود و داشت خفه می شد ، خلا صه اینکه دوباره او را از اتاق باز جویی بیرون بردند و بعد برادران دستگیر شده در قضیه نظامی را وارد اتاق نمودند . به آنها گفتند : چه اعترا فاتی را علیه احمد یاسین انجام دادید؟ صلا ح گفت : من به نزد احمد یاسین رفتم و دو هزار و پانصد دینار از او گرفتم . همین! بعد برادران دیگر که مسئول باز جویی از مزدوران بودند گفتند : ما به نزد احمد یاسین رفتیم و وی فتوای قتل مزدوران را صادر نمود . با خودم گفتم : پس با هم به توافق رسیده و هماهنگ کرده اید ؟ به آنها گفتم : پس اینطور اعتراف کرده اید؟گفتند : بله گفتم بسیار خوب !
*احمد منصور : آیا در این لحظه اسرائیلی ها حضور داشتند؟
**احمد یاسین : بله
*احمد منصور : آیا تاریخ این باز جویی را به خاطر دارید؟
**احمد یاسین : بله هیجده می 1989 بود.
*احمد منصور : آیا مشخص بود که اعضای گروه شکنجه شده اند؟
**احمد یاسین : بینید! افرادی که با آنها کار می کر دم جزء قویترین و مقاومترین به حساب می آمدند.
*احمد منصور : بسیاری از مردم که شکنجه را تجربه نکرده اند تصور می کنند افرادی که تحت شکنجه اعتراف می نمایند انسان های پستی هستند.
**احمد یاسین : چنین افرادی شکنجه را تجربه نکرده اند و نمی دانند تحمل هر انسانی در برابر شکنجه حد معینی دارد . خداوند می فرماید« الفتنه اشد من القتل » ( فتنه از قتل سخت تر است ) این بدان معناست که کشته شدن در مقایسه بسیار آسانتر است زیرا زندگی با کشته شدن به پایان می رسد، اما شکنجه را نه می توان مرگ نامید و نه زندگی .انسان نمی تواند همه ایت شکنجه ها را تحمل کند به عنوان مثال آقای شلا طه را به این خاطر برای فرماندهی اولین گروه انتخاب کردیم که یکی دو بار توسط اسرائیلی ها دستگیر و شگنجه شده بود اما هیچ گاه اعتراف نکرده بود پس چنین انسان محنت دیده ای وقتی از خود نشان می دهد و اعتراف می کند به این معناست که مراحل سختی رسیده است به طور ریکه باز جو ها به او می گفتند : ما دستور داریم شمارا را بکشیم اما این کار را انجام نمی دهیم بلکه می خواهیم آنقدر شما را شکنجه کنیم که مرگ را پیش چشمان خودتان بینید. به عبارت دیگر آنها به مرحله بسیار دشواری رسیده بودند. خلا صه اینکه افرادی را می شناسم که حاضرند صد سال زندان را نحمل کند اما شگنجه نشوند. به حمد الله برادران ما قوی و مقاوم بودند و در بر قراری امنیت ، مبارزه مسلحانه و انتفا ضه و همه چیز نقش بسیار مو ثری را ایفا نمودند.           ادامه دارد...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات