خانم هاشمی سلام،
سالهاست که مشتاق دیدار شما هستیم و ماههاست که از مسئولین دبیرستان خواستهایم تا از جنابعالی دعوت نمایند تا به مدرسه ما بیایید ولی تاکنون موفق نشدهایم.
آنچه همواره در میان ما (دانشآموزان دبیرستان شاهد) مورد بحثهای داغ بوده و هست و ما را بر آن داشت تا این نامه را برای شما بنویسیم، انعکاس وضعیت جوانان به خصوص دختران جوان، عکسها، گزارش، اخبار و... در روزنامه شماست. ما روزنامه را روزنامه شما میدانیم و شما را دختر آقای هاشمیرفسنجانی، مرد مبارز، با تقوی و شاگرد و پیرو حضرت امام و برادر و یاور مقام معظم رهبری، اما برداشت و هدایتی که ما از این روزنامه داریم با مرام و مسلک هیچیک از رهبران فکری انقلاب و هدف و آرمانهای شهدا و جانباختگان این نظام منطبق نیست. روزنامه شما را پایگاه و محمل مناسبی برای معرفی و پناه آوردن عدهای زن و دختر اسیر نفس و شهوت میبینیم، آنچه در این روزنامه منعکس میشود، خواست و آرمان جوانان این ملت بالاخص ما فرزندان شهدا نیست.
پدران ما، جان عزیزشان را برای معرفی چهار تا دختر رانده شده هنرپیشه بیسواد که با کنار گذاردن عفت و حیای خود دست به هر کاری میزنند و به اسم هنر و موسیقی، شهوترانی و خودنمایی میکنند نباختند. آنان برای حاکمیت اسلام و حقشناسی در میان نسل آینده خود را به این آتش افکندند.
اگر امروز عدهای با شعار «جوان جوان» و حربه نوگرایی و تنوعطلبی در جوانان به دین و مقدسات و آرمانهای ما به حملهور شدهاند، ثمرات درختی را به یغما میبرند که پدر 25 ساله شهید من، برادر 18 ساله شهید مریم و نامزد 23 ساله زهره و دیگر جوانان و فرزندان امام کاشتند. آیا آنها جوانان نبودند؟!
نویسندگان و خبرنگاران شما از کجا مطلب تهیه میکنند و گزارش میدهند؟ چرا یکبار به میان دختران و پسران جوان حقپرست، اسلامخواه و جویای پاکی و سعادت اخروی و حافظ دین و قرآن نمیروند، مگر آنها جوان نیستند؟
آیا همه آنچه در این روزنامه منعکس میشود مورد تایید شماست؟ وای بر ما و این انقلاب، اگر شما موید چنین روزنامهای باشید، فقط بدانید که هر کس این روزنامه را بخواند و خبر از جای دیگر این مملکت نداشته باشد، فکر میکند این چند ورقن روزی نامه عدهای زن از دین برگشته غیرمسلمان، هنرپیشه شمال تهرانی ضد انقلاب و ضد نظام جمهوری اسلامی و مخالف است و البته عدهای زن هم درگیر دادگاه و طلاق و طلاقکشی و کتک خوردن از پدران و همسرانشان هستند.
خانم هاشمی! با کمال ارادتی که نسبت به شما و خانواده محترمتان داریم باید عرض کنیم که آنچه تاکنون از این روزنامه برداشت شده این است که همه دستاندرکاران و طراحان آن در تلاشاند تا زنان را در حسرت یک تنفس در غرب معرفی کنند. سوال ما از شما این است که غرب با همه ترک تازیهایش در مسیر شهوت و مادهپرستی، اکنون در کدام سکوی افتخار، جز ابتذال، ایستاده است؟ آیا وضعیت فرهنگی و اجتماعی جوانان در غرب الگوی خوبی برای جوانان ماست که اینگونه با حرص و ولع نشخوار کننده پس ماندههای آنان باشیم.
آیا اگر پدر شما در دوران نوجوانی روز «والنتین» را جشن گرفته بود (ابتکار پهلوی در سال 1329) و دولت آن روز را برای شادی او هزینه کرده بود، امروز شما بر کرسی مجلس شورای اسلامی تکیه زده بودی و...... و اگر مادر جنابعالی در دوران جوانی، هدایتی بر طبق روزنامه شما داشت، (عضو تیم فوتبال دختران بود، یا رالی سرعت در پیست اتومبیلرانی میگرفت یا نفر اول زنان دوچرخهسوار میشد و یا به دنبال آرایش بهداشتی بود!!) امروز خانواده هاشمی کلاه افتخار بر سر گذارده بود و بر زمین و زمان فخر میفروخت؟
آیا خودت میپسندی و اجازه میدهی که دختر نازنینت از ستارههای روزنامه زن و رجالههای بزک کرده صفحات هنر و سینما الگو بگیرد و اینگونه در جهان بدرخشد؟
خدا میداند جواب چیست؟
آیا به عنوان یک مسلمان شیعه، امام زمان (علیه السلام) را حاضر و ناظر بر اعمال خود میبینی، اصلا فرصت فکر کردن به آن بزرگوار و خواست آن حضرت را داری؟!
خانم هاشمی، چند صباحی فرصت در دست شماست همانگونه که در دست هزاران هزار بود. از این فرصت استفاده کن و نهال انقلاب را آبیاری کن، نه خارهای کینه و فتنه دشمنان و نفوذیهای سازمانهای جهانی را، که خیر دنیا و آخرت تو و فرزندانت و همه ما جوانان در گرو عملکرد همین امروز شما مسئولین است.
والسلام
جمعی از دانشآموزان
دبیرستان شاهد - شرق تهران