تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۱۱۵۷۶

دورنمای همکاری کشورهای حوزه خلیج‌فارس

نرسی قربان اشاره: بررسی روند تقاضا برای انرژی و بالاخص نفت و گاز نمایانگر آن است که این دو منبع انرژی‌زا تا اواسط قرن بیست و یکم از اهمیت بخصوصی برخوردار خواهند بود. تقاضا برای نفت در جهان با قیمتهای کنونی به طور متوسط سالیانه حدود یک میلیون بشکه در روز افزایش می‌یابد. بیشتر ذخایر باقیمانده نفت جهان در 350 حوزه بزرگ نفتی متمرکز هستند که در کشورهای خلیج فارس قرار دارند و این کشورها بطور کلی تأمین کننده اصلی تقاضای بیشتر برای نفت در آینده می‌باشند. از سوی دیگر تقاضا برا ی مصرف گاز طبیعی در جهان با روند نسبتا ثابتی رو به افزایش است و مصرف گاز در اوایل قرن بیست و یکم تا حدود زیادی جایگزین نفت خواهد شد. کشورهای حوزه خلیج‌فارس و بخصوص ایران قسمت عمده‌ای از ذخایر گاز جهان را دارا هستند که در حا ل حاضر بهره‌برداری از آن بسیار محدود است. در این مقاله ابتدا بررسی مختصری از روند تحولات عرضه و تقاضا در جهان ارائه می‌شود که اهمیت کشورها حوزه خلیج فارس را در تأ‌مین نفت و گاز آینده جهان نشان خواهد داد. مشکلات موجود در توسعه و بهره‌برداری از منابع این کشورها که بیشتر مربوط به سرمایه‌گذاریهای لازم برای دستیابی به نفت و گاز و ایجاد خطوط لوله و تأ‌سیسات نفت و گاز است، در قسمت دوم مورد بحث قرا رمی‌گیرد. سپس همکاری بین کشورهای منطقه خلیج فارس به عنوان یک راه حل که می‌تواند تا حدود زیادی جوابگوی مشکلات سرمایه گذاری در این کشورها باشد عنوان خواهد شد. در خاتمه نیز در مورد امتیازات بهره‌برداری از حوزه‌های نفت و گاز که به علت موقعیت جغرافیایی امکان بهره‌برداری مشترک از آنها وجود دارد بحث خواهد شد. حوزه گازی شمال قطر و حوزه گازی پارس جنوبی مهمترین منبع گازی مشترک در خلیج‌فارس می‌باشد که در مرز ایران و قطر در آبهای خلیج فارس قرار دارد و بهترین موقعیت برای چنین همکاریهایی را دارا است.

تحولات در عرضه و تقاضا برای نفت و گاز در جهان
روند عرضه و تقاضا برای نفت در ده سال گذشته تغییرات عمده‌ای را در بر داشته است. مصرف نفت در جهان در سال 1983 به 4/57 میلیون بشکه در روز رسید که کشورهای حوزه خلیج فارس 21 درصد آن را تأمین کردند. ده سال بعد در سال 1994 مصرف نفت در جهان بیش از 8 میلیون بشکه در روز افزایش یافت و به 5/65 میلیون بشکه در روز رسید. تولید نفت کشورهای حوزه خلیج فارس نیز از 9/11 میلیون بشکه در روز در سال 1983 به 4/18 میلیون بشکه در سال 1993 افزایش یافت که 5/28 درصد کل تولید جهان می‌باشد و نشان‌دهنده آن است که بیش از 3/2 افزایش تولید در جهان از حوزه خلیج فارس تأمین شده است. با در نظر گرفتن ذخایر نفتی این منطقه که بیش از 65 درصد کل ذخایر نفتی جهان است،‌ اهمیت کشورهای حوزه خلیج فارس در تأمین نفت اضافی مورد احتیاج جهان در آینده بیش از پیش نمایان می‌شود. به عبارت دیگر بیشتر ذخایر قابل استفاده برای تولید نفت مورد احتیاج جهان در سالهای آینده در چند کشور حوزه خلیج فارس متمرکز شده است.(1)
از سوی دیگر، قیمت نفت در بیست و پنج سا ل گذشته نوسانات شدیدی داشته است. قیمت متوسط یک بشکه نفت اوپک که در اواخر سال 1987 حدود 13 دلار در هر بشکه بود در اول سال 1981 به بیش از 34 دلار در هر بشکه رسید ولی پنج سال بعد در سال1986 تا حدود 10 دلار درهر بشکه تنزل پیدا کرد. در اول سال 1991 قیمت متوسط هر بشکه نفت اوپک 88/15 دلار بود که این رقم در اول سا ل 1994 به 15/12 دلار هر بشکه رسید و در حال حاضر حدود 16 دلار می‌باشد.
تولید و مصرف گاز طبیعی در بیست سال گذشته از نوسانات کمتری برخوردار بوده است و به طور متوسط رشدی بین 2 تا 3 در صد در سا ل را نشان می‌دهد.
مصرف گازطبیعی در جهان از 1040 میلیارد متر مکعب در سال 1970 به 2158 میلیارد در متر مکعب در سا ل 1993 افزایش یافته است.
قیمت گاز به علت شرایط حمل و نقل مخصوص آن همانند نفت از یک ارزش نسبی بین‌المللی برخوردار نیست. در پانزده سال گذشته قیمت گاز در اروپا بین 5/2 تا 4 دلار به ازاء هر یک میلیون BTU نوسان داشته است و به طور کلی دنباله رو قیمت نفت بوده است. گاز مایع تحویل ژاپن نیز بین 2/3 تا 8/5 دلا ربرای هر یک میلیون BTU تغییرات داشته است.
مبادلات تجاری گاز در سا ل 1993، 347 میلیارد متر مکعب بوده است که 1/16 در صد کل مصرف را نشان می‌دهد. در این میان سهم کشورهای حوزه خلیج فارس حدود یک در صد تجارت گاز بوده است و این درحالی است که بیش از 30 در صد ذخایر گاز جهان در این منطقه قراردارد . برای مقایسه می‌توان از کشورهای کانادا،‌ هلند و نروژ نام برد که روی هم رفته 47 در صد تجارت گاز جهان را به خود اختصاص داده‌اند در حالی که ذخایر گاز آنها کمتر از 7 درصد کل ذخایر گاز جهان می‌باشد.(3)
نقش کشورهای حوزه خلیج فارس در رابطه با تجارت گاز تاکنون بسیار محدود بوده است و همه پیش‌بینی‌ها بر آن است که با افزایش اهمیت گاز در تعادل نهایی انرژی کشورهای جهان، تولید و تجارت گاز از کشورهای حوزه خلیج فارس به مقدار چشم‌گیری افزایش خواهد یافت.
کشورهای خلیج فارس در تأمین نفت و گاز جهان تا سال 2020 نقش بسیار مهمی را ایفا خواهند کرد. با در نظر گرفتن چنین شرایطی انتظار می‌رفت که سرمایه‌گذاریهای قابل توجهی برای توسعه و بهره‌برداری منابع نفت و گاز این منطقه به کار گرفته شود در حالی که عملأ به دلایل مختلف این گونه سرمایه‌گذاریها انجام نگرفته است و مؤسسات مالی بزرگ جهان و شرکتهای نفت و گاز بین‌المللی نیز در این مورد اقدام جدی نکرده‌اند.
مشکلات موجود در توسعه و بهره‌برداری منابع نفت و گاز در کشورها ی خلیج فارس
منابع نفت و گاز حوزه خلیج فارس با در نظر گرفتن مقدار ذخایر و هزینه‌های مربوط نسبت به سایر مناطق جهان در بیست سال گذشته توسعه چندانی نیافته است. مشکلات موجود در این راه را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد؛ اول مسائل مربوط به قوانین نفت و گاز در این کشورها و دوم عدم علاقه شرکتها و مؤسسات بین‌المللی برای سرمایه‌گذاری در توسعه بیشتر منابع نفت و گاز در این قسمت از جهان است.
قوانین حاکم بر صنعت نفت و گاز در بعضی از این کشورها به طور کلی مشارکت و هر نوع قرارداد انحصاری را در مورد نفت و گاز با شرکتهای خارجی ممنوع می‌سازد. در این رابطه راههای دیگری از جمله قراردادهای خدماتی با ابعاد مختلف طرح‌ریزی شده است که تا حدودی این مشکل را حل می‌کند ولی می‌بایستی روشهای متنوع‌تری برای دخالت شرکتهای بین‌المللی به نحوی که مطلوب این کشورها باشد،‌ ابداع شود.
از سوی دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس می‌توانند با بررسی دقیق الویتهای اقتصادی و سیاسی و امکانات فنی و مالی خود در صورت لزوم در قوانین مربوط به مشارکت با شرکتهای خارجی در صنعت نفت و گاز تجدید نظر کنند تا بتوانند با کشورهای دیگر برای جلب سرمایه‌گذاری در این موارد رقابت نمایند. بعضی از متخصصان اقتصادی معتقد هستند که حتی یک دلار از بودجه دولت نبایستی صرف توسعه منابع نفت و گازی گردد که جهت صادرات به کشورهای دیگر طرح‌ریزی می‌شود. این گروه از کارشناسان می‌گویند که کشورهای تولید کننده نفت نباید برای مصرف کنندگان نفت سرمایه‌گذاری کنند، بلکه بایستی منابع مالی خود را برای طرحهای زیربنایی و اقتصادی داخلی به کار گیرند و میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری همراه با مخاطرات آن به شرکتهای خارجی واگذار نمایند. اگر این شرکتها موفق به توسعه منابع نفت و گاز شوند کشور مربوطه نیز از منافع آن پس از کسر هزینه‌ها و منفعتی معقول برای شرکتها بهره‌مند خواهد شد.
عدم سرمایه‌گذاری‌های لازم برای توسعه میادین نفت و گاز مهمترین عامل در کاهش تولید در بعضی از کشورهای حوزه خلیج فارس بوده است. کشورهای این منطقه در چندین سال گذشته کم و بیش با محدودیتهای مالی مواجه بوده‌اند. از سوی دیگر فضای سیاسی منطقه نیز به نوبه خود به جذب سرمایه‌گذاری خارجی کمک نکرده است. جنگ تحمیلی ایران و عراق به مدت هشت سال و جنگ کویت که به دخالت نیروهای بیگانه در خلیج فارس انجامید بیشتر شرکتهای علاقمند به سرمایه‌گذاری در این منطقه را به نقاط دیگر نفت‌خیز جهان سوق داد.
اگر کشورهای حوزه خلیج فارس بتوانند با مذاکره و همکاری چارچوبی را برای سرمایه‌گذاریهای خارجی و مشارکت با شرکتهای بین‌المللی برای توسعه و بهره‌برداری از منابع نفت و گاز در آینده طرح‌ریزی کنند نه تنها یکی از مهمترین مسائل داخلی خود را حل کرده‌اند بلکه گام مهمی نیز در راه کسب درآمد از طریق تأمین نیازهای مورد احتیاج جهان در آینده برداشته‌اند. چنین الگوی سرمایه‌گذاری بایستی از یک سو منافع و خواسته‌های کشورهای منطقه را در رابطه با منابع نفت و گاز خود تعیین نمایند و از سوی دیگر سرمایه‌های لازم را برای توسعه ذخایر این منطقه جذب کند.
موافقت کشورهای منطقه در مورد یک الگوی کلی سرمایه‌گذاری خارجی برای بهره‌برداری از منابع نفت و گاز مخاطرات سیاسی شرکتهای خارجی را تا حدود زیادی کاهش می‌دهد و سرمایه‌های لازم را در این منطقه به کار می‌گیرد که به عمران و آبادی کشورها کمک می‌کند. در همین حال شرکتهای بین‌المللی نیز برای گرفتن امتیازات بیشتر قادر نخواهند بود که کشورهای منطقه را رو در روی یکدیگر قرار دهند. حتی اگر اتفاق‌نظر در تدوین چارچوب برای سرمایه‌گذاری فقط چند کشور را در بر گیرد شروع بسیار خوبی برای همکاری بین این کشورها در آینده خواهد شد.
همکاری کشورهای خلیج فارس برای توسعه و بهره‌برداری از منابع مشترک
علاوه بر همکاری در به وجود آوردن یک چهارچوب منطقی جهت تسهیل در سرمایه‌گذاری خارجی، کشورهای منطقه می‌توانند برای توسعه و بهره‌برداری از حوزه‌های نفت و گازی که در مرز مشترک آنها در خلیج فارس قرار گرفته‌اند مشترکأ دست به اقدام بزنند.
اینگونه مشارکت در توسعه منابع مرزی، امتیازات مختلفی را برای کشورهای ذی نفع به دنبال خواهد داشت.
بهره‌برداری مشترک از نفت و گاز به طور کلی از رقابت بین این کشورها برای یافتن بازار مناسب تا حدود زیادی جلوگیری می‌کند. رقابت در بازار نفت و گاز همواره برای کشورهای تولید کننده و بخصوص کشورهای خلیج فارس گران تمام شده است. یکی از اهداف عمده شرکتهای نفتی و کشورهای غربی آن بوده است که از همکاری کشورهای خلیج فارس در مورد نفت جلوگیری به عمل آورند. برای رسیدن به این هدف شرکتهای بین‌المللی نفت در گذشته با به کارگیری اهرمهای سیاسی و عنوان کردن پیشنهادهای ضدونقیض عملأ کشورهای منطقه را رودرروی یکدیگر قرارداده‌اند.
از سوی دیگر توافق برای بهره‌برداری مشترک از یک حوزه نفتی امکان سرمایه‌گذاری توسط مؤسسات بین‌المللی و شرکتهای ذی علاقه در نفت و گاز را افزایش می‌دهد. مؤسسات مالی که امروزه بیشتر سرمایه طرحهای نفت و گاز را تأمین می‌کنند حساسیت زیادی به تشنجات سیاسی در محل سرمایه‌گذاری خود نشان می‌دهند و تأمین مالی طرحهایی که در مناطق مورد اختلاف قرار دارند بسیار مشکل است. همکاری در توسعه حوزه‌های نفت و گاز مشترک هزینه بهره‌برداری را نیز تا حدود قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌دهد و از سرمایه‌گذاریهای مشابه در دو طرف خط مرزی جلوگیری به عمل می‌آورد.
یکی دیگر از جنبه‌های مثبت همکاری برای توسعه منابع مرزی مشترک، به کارگیری خدمات و تخصصها و امکانات داخلی دو کشور برای بهره‌برداری اقتصادی منابع است. برای مثال ایران در حال حاضر از یک کادر مهندسی نفت و گاز پر تجربه برخوردار است که در شرکتهای دولتی و خصوصی فعالیت دارند و از آنها می‌توان برای طرحهای مشترک استفاده کرد. از طرف دیگر بازارهای مالی کشورهای جنوب خلیج فارس از قدرت سرمایه‌گذاری قابل توجهی برخوردار هستند که در حال حاضر برای توسعه منابع نفت و گاز منطقه به کار گرفته نمی‌شود. همکاری در طرحهای مشترک می‌تواند از توانهای ذکر شده حداکثر استفاده را بکند و بهره‌برداری از منابع را با هزینه کمتر و به کارگیری منابع انسانی و مالی منطقه در مدت کوتاهتر به انجام برساند.
مهمترین حوزه گازی در خلیج فارس در مرز بین ایران و قطر قرارگرفته است و امکان بهره‌برداری مشترک از قسمتهایی از آن وجود دارد. دو کشور می‌توانند برای توسعه و بهره‌برداری از این منبع شرکتی تشکیل دهند که مسئول امور این طرح باشد. سپس با توافق دو کشور قراردادهایی بین این شرکت و شرکتهای خارجی و داخلی برای انجام خدمات لازم منعقد شود. هزینه‌های چنین طرحی می‌تواند از محل فروش مایعات تولید شده به همراه گاز، از سرمایه‌گذاریهای شرکتهای بین‌المللی و منابع دو کشور تأمین شود. مشارکت در این طرح نه تنها از رقابت برا ی جلب سرمایه‌گذاری خارجی و فروش گاز در آینده جلوگیری به عمل می‌آورد بلکه توسعه این منابع را با هزینه کمتر و با در نظر گرفتن بهترین روش میسر می‌کند. از سوی دیگر اجرای این طرح امکان تولید گاز بیشتر در مدت زمان کوتاهتری را فراهم می‌سازد چه اگر هر کشور به تنهایی برای توسعه سهم خود از این حوزه گاز اقدام کند با مشکلات بیشتری برای جلب سرمایه، تولید گاز و بالاخره فروش گاز مواجه خواهد شد.
همکاری بین ایران و قطر نتایج سودمندی را برای هر دو طرف دارا می‌باشد. هر دو کشور دارای ذخایر عظیم گاز طبیعی هستند که برای توسعه و بهره‌برداری از آن به سرمایه‌های زیاد نیاز می‌باشد.
مؤسسات بین‌المللی که سرمایه اینگونه طرحها را تأمین می‌کنند فروش گاز را برای باز پرداخت سرمایه‌گذاری خود در نظر می‌گیرند. بازار مورد علاقه دو کشور در حال حاضر هندوستان و پاکستان در شرق و ترکیه و اروپا در غرب می‌باشد. رقابت بی‌رویه برای بدست آوردن این بازارها از طریق احداث چندین خط انتقال گاز مشابه برای هر دو کشور هزینه‌های زیادی در بر خواهد داشت که با درآمد محدود حاصله از راه فروش گاز به صورت جداگانه قابل جبران نمی‌باشد.
رقابت برای ایجاد خطوط لوله و فروش گاز می‌تواند خود عامل تشنج در منطقه گردد که عواقب آن دامنگیر تمام طرحهای مورد نظر کشورهای خلیج فارس می‌شود.
یکی از راههای فروش گاز قطر از طریق شبکه خطوط لوله موجود در ایران می‌باشد. برای این منظور احداث یک خط لوله انتقال گاز به طور تقریبی 100 کیلومتر بین منابع گاز قطر، که متصل به طور پارس جنوبی است، می‌تواند این حوزه عظیم گاز را به شبکه گازی ایران در کنگان متصل کند. شبکه گاز ایران به زودی علاوه بر جمهوری آذربایجان به کشورهای ارمنستان،‌ نخجوان و ترکیه نیز متصل خواهد شد. در شرق نیز طرح گازرسانی به پاکستان و هندوستان تحت مطالعه است که در این باره تصمیم نهایی گرفته خواهد شد.
اقتصادی‌ترین راه ممکن برای گازرسانی به پاکستان و هند، همکاری و سرمایه‌گذاری مشترک بین ایران، قطر و احتمالأ عمان است. یک خط لوله انتقال گاز در مرحله اول از کنگان تا چاه بهار می‌تواند کشیده شود و در مرحله دوم دو لوله انتقال گاز کاملأ‌ جدا یکی ا ز راه خشکی و دیگری از طریق دریا به پاکستان و هند احداث می‌توان کرد. بدین ترتیب گاز ایران و قطر با کمترین هزینه ممکن به پاکستان و هند صادر می‌شود. عمان نیز می‌تواند با یک خط لوله گاز از طریق تنگه هرمز به این شبکه بپیوندد. هزینه این طرح احتمالأ‌ حدود 5 میلیارد دلار بر آورد می‌شود در حالی که طرحها ی ارائه شده مشابه که یکی قطر را از طریق امارات به پاکستان متصل می‌کند و دیگری عمان را از طریق دریا به هندوستان مرتبط می‌سازد به اضافه طرح صدور گاز ایران به پاکستان و هند جمعأ بیش از 13 میلیارد دلار برآورد شده است.
نتیجه
کشورهای منطقه خلیج فارس اهمیت ‍ویژه‌ای در تأمین نفت و گاز جهان دارا می‌باشند و بیشتر نفت مورد احتیاج در دو دهه آینده از این منطقه بایستی تولید شود که ذخایر آن حدود 65 درصد کل ذخایر نفت جهان است. منابع گازی کشورهای خلیج‌فارس نیز بیش از 30 درصد کل ذخایر گاز جهان است که نیمی از آن در ایران واقع است. برا ی آنکه این منطقه نقش واقعی خود را در تأمین انرژی مورد نیاز جهان در آینده ایفا کند سرمایه‌گذاریهای عظیمی برای توسعه و بهره‌برداری از منابع نفت و گاز و ایجاد تأسیسات لازم باید انجام گیرد که در حال حاضر به علل مختلف اقدامات زیادی در این باره به عمل نیامده است.
همکاری بین کشورهای خلیج فارس برای بهره‌برداری بهتر از منابع نفت و گاز میتواند عامل مهمی برای سرازیر شدن سرمایه‌های لازم به این منطقه باشد. همکاری در ایجاد یک سازمان تخصصی که از طرف کشورهای ذینفع مسائل نفت و گاز منطقه را خارج از دیدگاههای سیاسی و فقط به منظور بهره‌برداری بهینه از منابع موجود بررسی کند می‌تواند همکاریهای وسیعتری را به دنبال داشته باشد.
در این رابطه همکاری برای تعیین یک چارچوب کلی برای سرمایه‌گذاریهای خارجی در خلیج فارس می‌تواند از رقابتهای بیهوده جلوگیری کرده و مشوق شرکتها و مؤسسات بین‌المللی برای سرمایه‌گذاری بیشتر در این منطقه بشود.
از سوی دیگر، همکاری برای بهره‌برداری از منابع نفت و گاز که در مرزهای این کشورها قرار دارند می‌تواند مشارکت عملی این کشورها را برای طرحهای درازمدت نفت و گاز به دنبال داشته باشد. چنین مشارکت و همکاری نه تنها از ایجاد تأسیسات مشابه و رقابت در بازارها جلوگیری به عمل می‌آورد بلکه امکان سرمایه‌گذاری خارجی و استفاده از نیروی انسانی در این کشورها را نیز افزایش می‌دهد و هزینه طرحها به طور کلی کاهش می‌یابد. شروع همکاریهای اقتصادی بخصوص در زمینه نفت و گاز که سرنوشت همه کشورهای خلیج فارس به آن وابسته است در درازمدت می‌تواند عامل عمده‌ای برای صلح و امنیت در منطقه و پایه‌گذار روابط نزدیکتری در دیگر موارد مورد علاقه کشورهای خلیج فارس شود.
* مقاله ارائه شده به «پنجمین سمینار خلیج فارس».

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات