تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۸:۵۲  ، 
کد خبر : ۲۱۲۸۳۸

باز هم در انتظار فتنه‌ای جدید!


علی شیرازی
شنبه 28 دی 1387، چند روز قبل از ورود اوباما به کاخ سفید، «هاله اسفندیاری»، مهمان سفره شام وی می‌شود. این خبر زمانی نقش اصلی خود را ایفا می‌کند که اسفندیاری را بشناسیم و نقش اصلی او را در فتنه 1388 بدانیم.
هاله اسفندیاری، عنصر ارشد کمیته امریکایی روابط اجتماعی اسرائیل، مدیر ارشد برنامه خاورمیانه مرکز بین‌المللی ویلسون، مشاور بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی (NED) –بنیادی که اصلی‌ترین مراکز انقلاب‌های رنگین را در جهان طراحی کرده یا با حمایت‌ کلان اقتصادی،‌ به آن‌ها مأموریت داده است- و همسر شاول نجاش،‌ از چهره‌های برجسته صهیونیست‌های ایرانی تبار در جهان است.
در سال‌های پایانی رژیم پهلوی، در حالی که شاول نجاش در کنار داریوش مهرجویی (فیم‌ساز) عضو مشورتی کمیته ملی کوروش کبیر، به ریاست همسر نیکسون –رئیس جمهور وقت امریکا- بود، هاله اسفندیاری هم به ابتکار سازمان موساد، به تیم داریوش همایون در موسسه مطبوعاتی «آیندگان» معرفی شد و در انتشار این روزنامه نقشی مؤثر داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، هاله به اسرائیل فرار کرد. دادستان انقلاب اسلامی در سال 1358، هاله اسفندیاری و همسرش را مأموران ویژه اسرائیل در ایران معرفی کرد.
چندی نگذشت که هاله اسفندیاری از اسرائیل به امریکا بازگشت تا «بخش ایران» را در کمیته امریکایی روابط اجتماعی اسرائیل (AIPAK) تأسیس کند.
با تأسیس این بخش، هاله اسفندیاری سمینارهای گوناگونی را به منظور شناخت بیش‌تر تحولات سیاسی ایران برگزار کرد. در سال 1384، این کمیته اسرائیل با شعار «هم‌اکنون زمان متوقف کردن ایران است»! سمیناری را با هدف بررسی راه‌های مقابله با برنامه‌های اتمی ایران برگزار کرد که اسفندیاری مدیر اجرایی آن بود.
او در این سمینار، کارگاهی سیاسی به نام «انقلاب از درون» امکان موفقیت جمهوری خواهی در ایران تشکیل‌ داد که بعدها در نشریات اسرائیلی، مقاله‌ای نیز به نام هاله و با همین عنوان منتشر شد.
بنیاد صهیونیستی جرج سوروس از سال 1377 هاله اسفندیاری را به منظور اجرای طرح فروپاشی از درون به ایران فرستاد تا با یاری «رامین جهانبگلو و کیان تاجبخش» اجرای طرح را پی‌گیرند.(1)
بنیاد جرج سوروس، کارگزار اقتصادی کودتاهای مخملی در جهان است که زیر نظر سازمان سیا فعالیت می‌کند. این بنیاد با فعال کردن مراکز مطالعاتی در کشورهای مختلف و سپس ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت یا حکومت فراهم می‌کند.
اهداف خاص این بنیاد در ایران، وصل کردن اندیشمندان، تحصیل‌کرده‌ها، حاکمان محلی و مؤسسات غیردولتی ایران به امریکا و جوامع تحقیقاتی و حقوق بشر بین‌المللی و توانمند سازی مؤسسات محلی ایران برای براندازی است.
کیان تاجبخش، نماینده این بنیاد در ایران و پدر او مسؤول روابط عمومی دفتر فرح پهلوی بود. این انسان طاغوتی در سال 1386 به‌عنوان نماینده مخفی بنیاد سوروس و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت‌های تبلیغی و جاسوسی به نفع بیگانگان، دستگیر و زندانی شد.
هاله رابط بین کیان و رامین جهانبگلو شد. پدر رامین نیز از فعالان حزب توده ایران و نماینده رژیم پهلوی در سازمان اوپک بود. مادر رامین هم در دفتر فرح پهلوی، بام تا شام برای برگزاری «جشن هنر شیراز» طرح و ایده می‌داد و از هواداران عرفان مدرن و هیپی‌وار بود.
دایی او نیز سید حسین نصر، رئیس دفتر فرح پهلوی بود؛ کسی که فعالیت‌های رامین را با سازمان سیا پیوند زد. هاله اسفندیاری از سال 1378 بانی نشست‌های محرمانه میان جهانبگلو و سیاستمداران امریکایی بود و وی از این راه به درون قوای مقننه و مجریه در دوران اصلاحات نفوذ کرد و حرف‌های خود را به بسیاری از اصلاح‌طلبان دروغین دیکته کرد و آن‌ها را به بی‌راهه برد.
اسفندیاری که همراه با کیان تاجبخش و پس از جهانبگلو، دستگیر و روانه زندان شد، در اعترافات خود گفت: «واقعاً به این نتیجه رسیدیم که این افراد و خود من، بشویم حلقه‌های یک زنجیره‌ای که تشکیل شده از بنیاد مراکز تحقیقاتی و دانشگاه‌ها که به اسم دموکراسی،‌به اسم توانمند سازی زنان،‌به اسم دیالوگ؛ حتی در ارتباط سعی کنند شبکه‌هایی به وجود بیاورند که این شبکه‌ها نهایتاً در ایران منجر شود به وجود آوردن یک تغییرات خیلی اساسی در درون رژیم ایران؛ یعنی واقعاً متزلزل کردن این سیستم.»(2)
رامین جهانبگلو نیز در همان زمان اعتراف می‌کند « بیش‌ترین فعالیت‌هایی که داشتیم، در راستای منافع دشمنان ایران قرار گرفت.»(3)
همه این افراد پس از مدتی کوتاه، از زندان آزاد شدند و هاله به امریکا بازگشت. در دی 1387 مهمان اوباما شد تا فتنه دیگری را در ایران رقم زند و همراه با رامین و کیان و برخی از اصلاح‌طلبان و سران فتنه، طرح کودتای سبز را پی‌گیرند. کیان تاجبخش که پس از اعتشاشات در سال 1388 دستگیر شد، پرده از این راز کنار زد و گفت: «اغتشاشات اخیر اتفاقی نبوده، بلکه نتیجه برنامه‌ریزی دراز مدت است که از زمان پایان جنگ تحمیلی با هدف خدشه‌دار ساختن نظام ولایت فقیه و مردم سالاری دینی شروع شد.»
ی افزود: «هدف از برنامه‌ریزی برای این اغتشاشات، حمله و تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی با استفاده از انتخابات دهم بوده است.»
تاجبخش در ادامه می‌گوید: «در کشورهایی که امریکا در آن حضور اصلی دارد، عامل اصلی پیشبرد منافع امریکا، تغییر رژیم و وارد کردن دموکراسی غربی به عهده یک نهاد به‌عنوان NES یا همان صندوق حمایت از دموکراسی است.
وی در ادامه می‌افزاید: «در کشورهایی مثل ایران، این برنامه امریکا از حوزه‌های دیگر پی‌گیری می‌شود که عبارتند از حوزه‌های پنهان که شامل سرویس‌های اطلاعاتی مثل سیا، حوزه‌های نیمه پنهان مانند مرکز ویلسون در واشنگتن که از یک سو با سرویس‌های اطلاعاتی و از سوی دیگر با دولت امریکا در ارتباط است و تحت عنوان سمینارهای علمی که برنامه‌های براندازی را به پیش می‌برد و حوزه دیگر بنیادهای آشکار مثل راکفلر و بنیاد سوروس است.(4)
کیان تاجبخش با مقایسه‌ای بین اقدامات انجام شده در کودتای مخملی چند کشور و آن‌چه در ایام انتخابات دهم مشاهده شده؛ مانند نماد سازی، زنجیره انسانی، طرح تقلب، اعلام پیروزی پیش از شمارش آرا و تجمع گسترده در مقابل مراکز مهم دولتی با هدف تسخیر آن اثبات می‌کند که در ایران هم بنا بوده یک کودتای مخملی اتفاق بیفتد.(5)
حال سؤال اصلی نگارنده این است که تا چه زمانی باید هاله و کیان و روامین‌ها باشند و افرادی از این دست و یا از جنس سران فتنه –که کیان به ارتباط خاتمی با بنیاد سوروس اعتراف و بنیاد سوروس نیز نوعی از ارتباط را تبیین می‌نماید- آزاد بگردند و ما دوباره منتظر ابوسفیان‌ باشیم تا فتنه جدیدی را شکل دهد؟! شاید انتظار این است که پس از آن فتنه، باز دست به قبله شویم و حرفت‌های مستندمان را فریاد کنیم؟!

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات