تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۰  ، 
کد خبر : ۲۱۲۸۴۹
بلندپروازی‌های اربابان قدرت سلامت جهان را تهدید می‌کند

نسل‌کشی خاموش

مژگان نژند اشاره: به کارگیری مداوم سلاح های رادیواکتیو که تا به امروز مناطقی گسترده از کره زمین را به واسطه پرتوافشانی ضعیف خود آلوده ساخته و بی شک مناطقی گسترده تر را در آینده دچار خواهندساخت، حقیقتا به معضلی جهانی و موضوعی بین المللی تبدیل گردیده است. اهداف عمیق تر این امر هنگامی آشکار می گردد که به مقایسه مناطقی که هم اکنون به دلیل الزامات ژئواستراتژیک اربابان قدرت، درمصر، خاورمیانه، آسیای مرکزی، شرق اروپا و نیمه شمالی هند به اورانیوم ضعیف شده آلوده شده اند، می پردازیم. استفاده از سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده آهسته آهسته به نابودی طبیعت و تمامی انواع جانداران کره زمین، از جمله نوع بشر، می انجامد و با این حال، اربابان قدرت با آگاهی کامل از توانایی تخریب خود کماکان عامدانه به تولید هرچه بیشتر سلاح هایی هرچه پیشرفته تر کمر بسته اند تا رویاهای شیشه ای خود را - که از جمله آنها، کاستن از جمعیت روزافزون جهان و دست اندازی بر ثروت های «مادر زمین» است- جامه عمل بپوشانند. در واقع «جمعیت زدایی» و نسل کشی محور و اساس سیاست های اربابان قدرت را تشکیل می دهد که بدین منظور، روابط بین الملل، توسعه کمک های اقتصادی، تولید سلاح های استراتژیک و طرح جنگ های «بی دلیل» را شکل می بخشند.

در سال 1991، درست در پایان جنگ سرد که «توازن وحشت» را برقرار می ساخت، جنگ هسته ای تازه ای آغاز گردید که امروز نیز، پنهان و خاموش، با همدستی کل «جامعه بین المللی» فجایعی بی شمار را در خاورمیانه، یوگسلاوی سابق، آسیای مرکزی و افغانستان و پاکستان رقم می زند. این جنگ را اربابان حاکم بر امپراتوری های اقتصادی آمریکا و انگلیس در راستای بلندپروازی های ژئواستراتژیک خود، با هدف نهایی نابودی سلامت عموم، و تخریب آینده ژنتیک جمعیت های عظیم مردم (مراجعه شود به «جنگ اکثریت علیه اقلیت»، کیهان، 5 شهریور 1388) در مناطق غنی از نفت به راه انداخته، به منظور پیشبرد هرچه بهتر اهداف خود، از اورانیوم «ضعیف شده» که زباله ای هسته ای و به شدت سمی است، استفاده کرده اند.
طرح «بمب های کثیف» تسلیحاتی حاوی گاز سمی و رادیواکتیو اورانیوم ضعیف شده، موشک ها و گلوله های کثیف، در یادداشتی مورخ 30 اکتبر1943، یافت گردیده است. این یادداشت که بر «جمعیت زدایی» تأکید داشته، خطاب به ژنرال «لسلی گرووز» مسئول «پروژه منهتن» برای ساخت بمب های هسته ای درجریان جنگ جهانی دوم، نگاشته شده است، به وضوح نشان می دهد که درسال 1943 توصیه دانشمندان آمریکایی، استفاده از سلاح هایی با گازهای سمی رادیواکتیو با هدف آلوده ساختن هوا، آب، زمین، موادخوراکی، محیط زیست و خون جمعیت های مدنظر بوده است. آلودگی درازمدت مردمی که درمعرض اینگونه سلاح ها قرار می گیرند، دایمی است، چرا که نیمه عمر «اورانیوم 238» برابر با 5/4 میلیارد سال است که مناطق آلوده شده را تا ابد غیرقابل سکونت می سازد.
برای مردمی که بناچار در مناطق آلوده به سر می برند، تاثیرات و عوارض درازمدت قرارگرفتن در معرض تشعشعات، ابتلا به بیماری های مزمن و تخریب «دی ان ای» آنهاست. آلودگی به اورانیوم ضعیف شده که جمعیت های بسیاری را دچار ساخته است، سبب تخریب بالقوه میراث ژنتیک نسل های آینده می گردد. حال، نه تنها سربازان آمریکایی و متحدان آنها در معرض این آلودگی قرار داشته و مردم غیرنظامی نیز هدف نسل کشی برنامه ریزی شده اند، بلکه آلودگی به اورانیوم ضعیف شده امروز به معضلی جهانی مبدل گردیده است. به عبارت دیگر، امروز همه مان کهنه سربازان جنگ خلیج فارس محسوب می گردیم، چرا که آلودگی به اورانیوم ضعیف شده نیز به مانند آلودگی حاصل از آزمایش های هسته ای هوایی و یا فاجعه «چرنوبیل» مرز نمی شناسد. امروز، مردم ساکن نیمکره شمالی چاره ای جز این ندارند که در سهم هوای مورد نیاز خود غبار اکسید اورانیوم انتشار یافته از سال 1991 در عراق، یوگسلاوی سابق، افغانستان و پاکستان را تنفس کنند.
بدینسان، همانگونه که در «گزارش جهانی 2000: چشم انداز جهانی بدون آینده» می خوانیم، سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده که درسطح منطقه ای به کارگرفته می شوند، اهداف «شورای امنیت ملی» آمریکا را محقق می سازند. این گزارش بر «جمعیت زدایی» در کشورهای جهان سوم به عنوان الزامی برای تحقق اهداف اربابان قدرت و همچنین، امنیت تامین مواد کانی و دیگر منابع استراتژیک، تاکید دارد.
پیامد آلودگی کلی هوا به غبار اورانیوم ضعیف شده جز جمعیت زدایی انبوه درسطح جهانی نیست. بدینگونه، با افزایش نرخ مرگ و میر و کاهش نرخ زاد و ولد، می توان بیش از دو میلیارد تن از جمعیت جهان کاست. اورانیوم ضعیف شده تحفه نظم نوین جهانی و سلاحی ایده آل برای کاستن از جمعیت جهان است و ظرف تنها چندسال کره زمین را به «سیاره ای مرده» مبدل ساخته است.
هیروشیما: یک «انقلاب علمی»!
روزنامه «لوموند» فرانسوی در 8 اوت 1945 تخریب آنی و کامل «هیروشیما» را «انقلابی در علم» توصیف کرده است. نابودی دو شهر ژاپنی و «دودشدن» ساکنان آنها («یکصد هزارتن در «هیروشیما» و 50 هزار تن در «ناگازاکی») تا مدت ها «درد و رنجی لازم و گریز ناپذیر» برای پایان بخشیدن به دومین جنگ جهانی توصیف می شد. امروز حتی برخی مطبوعات «صنعتی» مانند «نوول ابسرواتور» فرانسوی اعتراف دارند که این «جنایات علیه بشریت» بیهوده و در راستای منافع آمریکا - که هدفش خنثی کردن اتحاد شوروی و آغاز «جنگ سرد» بوده- به وقوع پیوسته است. در واقع، دو بمباران فوق به آمریکا اجازه داد بمب های هسته ای مختلف خود را که حاوی اورانیوم و پلوتونیوم بودند، آزمایش و قدرت این کشور را به جهانیان بنمایاند.
درد و رنج جسمانی و روانی تدریجی و توصیف ناپذیر قربانیان (ده ها هزار ژاپنی به تدریج جان دادند، در حالی که نزدیک به 300 هزار تن کماکان از عوارض پرتوهای رادیواکتیو رنج می برند) نادیده انگاشته شد. امروز، خاطره این تراژدی وحشتناک به هیچوجه خاطر مقامات ژاپن را آزرده نمی سازد، در حالی که قربانیان رادیواکتیویته طردشدگان جامعه خود به حساب می آیند. در سال 1950، رقم «مردگان» هیروشیما به دوبرابر (200 هزار تن) و «ناگازاکی» به سه برابر (140 هزار) افزایش یافت. بمباران های «درسد» در روزهای 13 و 14 فوریه 1945 (135 هزار کشته) و یا «توکیو» که در دهم مارس ظرف سه ساعت زیر بمب های آتش زای آمریکا به خاکستر تبدیل گردید (بین 80 تا 100 هزار کشته)، نیز هیچگونه توجیه نظامی نداشته، اما بازتابی نیز به دنبال نداشته اند.
جنگ‌های نوین هسته‌ای
از هنگام به کارگیری سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده در جنگ خلیج فارس (1991)، استفاده از سلاح های هسته ای نوع جدید در جوی از بی تفاوتی انجام پذیرفته و به امری بسیار عادی و متداول مبدل گردیده است. هر یک از جنگ های «بشردوستانه» (بوسنی، کوزوو، افغانستان و...) مناسبتی بوده است تا سلاح های روز به روز قدرتمندتر حاوی اورانیوم ضعیف شده به آزمایش گذارده شود. تجاوز نیروهای اشغالگر خارجی به عراق در سال 2003 که با همدستی جامعه بین المللی انجام پذیرفت و طی آن مقادیر بی سابقه ای مهمات حاوی اورانیوم ضعیف شده مورد استفاده قرار گرفت، در واقع یک جنگ هسته ای تمام عیار و به تمام معناست.
«لورن موره»، کارشناس فرانسوی تشعشعات رادیواکتیو، در این ارتباط می گوید: «آمریکا و شرکای نظامی آن چهار جنگ هسته ای به راه انداختند که طی آنها از بمب ها و سلاح های کثیف در کشورهایی که نیاز به کنترل آنها احساس می گردید، استفاده کردند. اورانیوم ضعیف شده در قالب افشانه ها مناطقی وسیع را به طور دائم آلوده ساخته، آینده ژنتیک مردم ساکن این مناطق را - که منابع مورد نیاز آمریکا برای کنترل و تثبیت برتری این کشور، و به طور کلی اربابان جهان، را در خود جای می دهند- آهسته آهسته به نابودی می کشاند.»
اورانیوم ضعیف شده در واقع یک نخاله رادیواکتیو حاصل از غنی سازی اورانیومی است که در رآکتورهای هسته ای غیرنظامی و نظامی (در بمب ها از اورانیومی استفاده می شود که 95 درصد آن با اورانیوم 235 غنی شده است) به کار گرفته می شود. به آن «اورانیوم ضعیف شده» می گوییم زیرا که فعالیت آن در مقایسه با اورانیوم طبیعی کمتر است، اما این بدان معنا نیست که از خطر کمتری نیز برخوردار است. در واقع، اورانیوم موسوم به «طبیعی» را به میزان یک تا سه «پی پی ام» در محیط زیست خود می یابیم، در حالی که غلظت کانی آن هزار برابر بیشتر است. اورانیوم هنگامی «طبیعی» خوانده می شود که ایزوتوپ های موجود در طبیعت را (در مجموع 14 ایزوتوپ رادیواکتیو، از جمله اورانیوم 238، اورانیوم 235 و اورانیوم 234) را داراست. صرفاً اورانیوم 235 که 72/0 درصد اورانیوم طبیعی را تشکیل می دهد (این رقم برحسب مناطق مختلف تغییر می یابد) قابلیت شکافت دارد. اورانیوم ضعیف شده ماده ای هم شیمیایی و سمی، و هم به شدت رادیواکتیو است که فعالیت آن برخلاف تصور به مرور زمان افزایش می یابد. این ماده بیشتر بدان خاطر خطرناک است که با اورانیوم حاصل از کارخانه های بازیافت که به مواد فوق العاده رادیواکتیو به دست آمده از شکافت اورانیوم - مانند پلوتونیوم (238 و 239)، اورانیوم 236، پنتونیوم، امریسیوم، تکنسیوم 99 و یا روتنیوم 106- آلوده است، مخلوط می گردد. بدین سان، فعالیت اورانیوم ضعیف شده چهار هزار برابر از آستانه تعیین شده در قوانین مربوط به محافظت در برابر تشعشعات، بیشتر است.
اورانیوم ضعیف شده همچنین به دلیل قابلیت اشتعال (کوچکترین تماس با هوا آن را مشتعل می سازد) و غلظت بسیار بالای آن (7/1 برابر بیشتر از سرب)، فلزی ایده آل برای ساخت مهمات مینیاتوری با برد و قابلیت نفوذ بسیار بالا محسوب می گردد که قادرند ظرف چند ثانیه به خودروهای زرهی نفوذ کرده، با هدف انهدام پناهگاه های زیرزمینی از ده ها متر بتون عبور کنند.
براساس تحقیقات متعددی که از سال 1974 از سوی وزارت دفاع آمریکا انجام پذیرفته است، اورانیوم ضعیف شده به هنگام اصابت به هدف در تماس با اکسیژن مشتعل گردیده، حرارتی فوق العاده (تا 5 هزار درجه سانتیگراد) ایجاد می کند که سبب «تبخیر» 10 تا 100 درصد اورانیوم (بر حسب نوع مهمات) می گردد. به عنوان مثال، گلوله شلیک شده از یک تانک «آبرام» بین یک تا سه هزار گرم از این غبار در هوا تولید می کند. طبق تحقیقات «لئونارد ویتز»، تنها یک ذره 5 میکرونی دوزی برابر با 1360 «رم» (Rem) به وجود می آورد
که بیش از 300 برابر دوز مجاز برای یک سال کار کارگران صنعت هسته ای است. در این حال، ذرات میکرو و نانو غیرقابل حل متشکل از اکسید اورانیوم و کوکتلی از دیگر نوکلئیدهای رادیو اکتیو در هوا منتشر گردیده، پس از نشستن بر زمین به راحتی به حال تعلیق درمی آیند. این ذرات قادرند به کمک باد و باران ده ها و حتی صدها کیلومتر را بپیمایند و زمین، آب های سطحی، سفره های آب زیرزمینی، گیاهان، حیوانات و درنهایت، کل زنجیره غذایی را آلوده سازند.
در خلیج فارس، سطح این آلودگی به دلیل بمباران بی وقفه عراق بسیار افزایش یافته است. به علاوه، تحریم اقتصادی جنایتکارانه ای که سازمان ملل در سال 1990 به این کشور تحمیل کرده است، از هرگونه اقدام آلودگی زدایی و یا پیشگیری از آلودگی ممانعت به عمل می آورد. اکنون، نزدیک به 15 سال است که مقادیر معتنابهی از ذرات ریز رادیو اکتیو «به دلخواه» باد گستره هایی عظیم را درنوردیده است. خرده پس مانده های مهمات نیز که در زمین دفن شده است، به آلودگی سفره های آب زیرزمینی و دو رود بزرگ «دجله» و «فرات» کمک کرده، مقدار اورانیوم ضعیف شده موجود در آب آشامیدنی را به 10 و حتی 100 برابر افزایش می دهد.
طبیعتا، کشورهای همسایه مناطق بمباران شده نیز از پیامدهای رادیواکتیو این بمباران ها که از خیلی پیش هوا، آب و منابع غذایی کشورهای زیر تهاجم را آلوده ساخته اند، بی نصیب نمی مانند. آلودگی ناشی از جنگ های هسته ای در عراق، یوگسلاوی سابق و افغانستان امروز یونان، اسرائیل، عربستان، پاکستان، سوریه، لبنان، آلبانی، مقدونیه، فلسطین، ترکیه، ترکمنستان، ازبکستان، روسیه، گرجستان، آذربایجان، قزاقستان، چین و هند را نیز فراگرفته است. کارشناسان هشدار می دهند که آلودگی رادیواکتیو ناشی از به کارگیری اورانیوم ضعیف شده در انواع سلاح، در حال گسترش به سراسر نیمکره شمالی است و این امکان وجود دارد که بزودی همانند ابر رادیواکتیو «چرنوبیل» سراسر کره زمین را فرا گیرد.
زباله‌دان‌های رایگان!
استفاده نظامی از اورانیوم ضعیف شده هدفی ایده آل برای صنعت هسته ای است که سالانه به تولید 50 هزار تن از آن می پردازد. حجم ذخایر جهانی اورانیوم ضعیف شده بیش از 5/1 میلیون تن برآورد می گردد که بیش از 700 هزار تن آن صرفا در آمریکا انباشت شده است. بدین سان، کشورهای هسته ای با تبدیل کردن کشورهای تحت اشغال خود به «زباله دان های رادیواکتیو» واقعی، به سهولت و آسوده خاطر از شر فضولات هسته ای خود که ذخیره سازی آنها بسیار هزینه می برد، رهایی می یابند.
نتیجه آن که، کویت برای «پاکسازی» سرزمین کوچک خود به ناچار 14 میلیارد دلار هزینه کرده و آمریکایی ها جهت آلودگی زدایی 23 تانک خود سه سال وقت و 4 میلیون دلار هزینه صرف کرده اند، درحالی که لاشه های پنج هزار تانک عراقی فوق رادیواکتیو که در طول جنگ خلیج فارس منهدم گردیده اند، هنوز نیز در محل و غالبا در «بزرگراه مرگ» واقع در جنوب عراق، باقی است.
در فوریه 2003، آمریکا هرگونه پاکسازی مکان هایی که خود مسبب آلودگی آنها بوده- و یا در آینده خواهد بود- را مردود شمرد. بدین گونه، خسارات وارد آمده به محیط زیست به سرعت برگشت ناپذیر گردیده است. در افغانستان، توفان های شن سبب آلودگی دریاچه ها و رودخانه ها، به ویژه دریاچه «کابول» و رود «هندوس» که از پاکستان عبور کرده، آب کشاورزی و آشامیدنی مردم محلی را تأمین می کند، گردیده و زنگ خطر هیئت های پزشکی را به صدا درآورده است. در کشورهای غربی، نرخ انواع سرطان از جمله سرطان خون (لوکمیا) در اطراف کارخانه های تولید اورانیوم ضعیف شده، مراکزی که آزمایش های در آنها صورت می پذیرد، مناطق زیر تهاجم اشغالگران، معادن اورانیوم و... به گونه ای غیرطبیعی افزایش یافته است. در ایالت «ایندیانا»ی آمریکا، یک میدان تیراندازی سابق که به آزمایش مهمات حاوی اورانیوم ضعیف شده اختصاص داشته است، «منطقه ایثار ملی» نام گرفته و برای همیشه بسته شده است. حال، به چه دلیل هنگامی که صدها تن اورانیوم ضعیف شده بر سر ساکنان کشورهای زیر تهاجم فرو می ریزد، این ماده به محصولی «عادی و بی اهمیت» مبدل می گردد؟
هزاران گلوله رادیواکتیو امروز در عمق های مختلف زمین در مناطق بمباران شده مدفون گردیده است. کودکان بسیاری این مهمات نقره ای رنگ را به جای اسباب بازی گرفته، بر اثر ابتلا به سرطان خون جان باخته اند. در اروپا هر شکل انتشار اورانیوم ضعیف شده در محیط زیست غیرقانونی به حساب می آید. پروفسور «سیگوارت هورشت گونتر» که گلوله ای حاوی اورانیوم ضعیف شده را با خود از عراق به آلمان آورده بود، به بستری شدن در تیمارستان تهدید و در سال 1994 به اتهام «جریان انداختن ابزار رادیواکتیو که خطری برای سلامتی محسوب می گردند»، به پرداخت 3 هزار مارک جریمه محکوم گردید. از دیدگاه پروفسور «میجردوگ راکی»، رئیس سابق پروژه اورانیوم ضعیف شده در پنتاگون، کهنه سرباز جنگ خلیج فارس و مسئول «پاکسازی» عربستان و کویت در سال 1991 که خود قربانی «سندروم خلیج فارس» است، امروز «عراق یک زباله دان سمی است!»
«رضا فیوضات»، زبان شناس ساکن ژاپن، می گوید: «عبارت اورانیوم ضعیف شده کاملاً نامناسب است، چراکه به هیچ گونه با واقعیت تطابق ندارد و این فکر را القا می کند که رادیواکتیویته آن از بین رفته، چیزی که کاملاً اشتباه است. من شخصاً ترجیح می دهم از سلاح های غنی شده به اورانیوم صحبت کنم.»
«لورن موره» نیز درباره گازهای سمی اورانیوم ضعیف شده می گوید: «هنگامی که این گاز به عنوان گاز جنگی مورد استفاده قرار می گیرد، عناصر تشکیل دهنده آن به اجزایی میکروسکوپی تبدیل گردیده، غبار و دود پدید می آورند. می توان آنها را به کمک انواع پرتاب کننده ها، خودروها و یا بمب های هوایی شلیک کرد و مشتعل ساخت، اما در این صورت پرسنل نیز آن را تنفس می کند. هیچ روش درمان شناخته شده ای برای جراحاتی اینچنین وجود ندارد. اینگونه گازها از فیلتر ماسک های استاندارد به میزانی عبور می کنند که می توانند خسارات فراوانی به سلامت انسان وارد آورند.»
رویای آنها50 سال بعد به حقیقت پیوسته است: امروز اکسید اورانیوم به گونه ای استفاده می شود که به یک سلاح کشتار جمعی تبدیل گردیده و نقشی حیاتی در اجرای طرح های برتری جویانه اربابان قدرت ایفا می کند.
جمعیت‌زدایی و انباشت سرمایه
همانگونه که پیشتر در «جنگ اکثریت علیه اقلیت» (کیهان مورخ 5/6/88) نیز بدان اشاره شده است، هدف عملیاتی سیاست «جمعیت زدایی» عامدانه، کاستن از جمعیت انسان هاست. «هنری کیسینجر»، وزیر خارجه اسبق آمریکا، رقم 2میلیارد نفر را به عنوان «سطح کاهش مطلوب» ارائه داده بود، اما در واقع سیاست جمعیت زدایی می تواند در جست وجوی کاهشی برابر با دو تا چهارمیلیارد و حتی تا دو سوم جمعیت جهان باشد. این سیاست را «خود برگزیدگان» حاکم بر جهان به منظور کنترل منابع کانی، استراتژیک و آبی، و نیز کنترل کامل ثروت ها اتخاذ کرده اند. رایج ترین توصیف این سیاست، «نظم نوین جهانی» است.
«برنارد باروچ»، مشاور رؤسای جمهور در طول دو جنگ جهانی، می گفت: تمامی جنگ ها ریشه ای اقتصادی دارند.» حتی جنگ های صلیبی قرن سیزدهم در خاورمیانه اقدامی از سوی «منافع ویژه» در اروپا به منظور کنترل بر ثروت ها و درآمدهای «جاده ابریشم» بوده است.
سیاست «جمعیت زدایی» نظم نوین جهانی آگاهانه در طول جنگ جهانی دوم «به لطف پروژه منهتن» تسریع گردیده است. در جریان این جنگ، پروژه مزبور تولید سه نوع سلاح کشتار جمعی خوف آور را مدنظر قرار داده بود: بمب های اتمی که در سال 1945 بر سر مردم غیرنظامی «هیروشیما» و «ناگازاکی» فرو ریخته شد، «عامل نارنجی» که حشره کشی تولید شده ویژه جنگ ویتنام بود، و سلاح های رادیواکتیو حاوی گازهای سمی اورانیوم ضعیف شده که از سال 1991 در عراق، بوسنی (95-1994)، کوزوو و صربستان (1999)، افغانستان(2001)، لبنان و از سال 2003 بار دیگر در عراق به کارگرفته شد. این گونه سلاح های کشتار جمعی دقیقاً با هدف کاستن از جمعیت جهان و تصاحب ثروت های زمین ساخته شده اند.
پس از جنگ جهانی دوم و تا به امروز، حاکمان بین المللی- از جمله «ایلومیناتی»ها، «قدرت مالی لندن»، «گروه بیلدربرگ»، «باشگاه رم»، «اسکال اند بونز» و در آمریکا، «شورای روابط خارجی»، «کمیسیون سه جانبه»، «شورای امنیت ملی» و وزارت خارجه- جملگی «جمعیت زدایی» به میزان دومیلیارد تن را نخستین اولویت خود قرار داده اند. هدف از این نسل کشی برنامه ریزی شده نیز البته افزایش منافع و انباشت ثروت هاست.
شایان ذکر است که، سلاح های جدید حاوی اورانیوم ضعیف شده همچنین به حفظ افسانه «جنگ تمیز» که در دفاتر «اتاق های فکر» آمریکایی شکل گرفته است، بسیار کمک می کند. اما، استفاده از کلاهک حاوی اورانیوم ضعیف شده اگرچه «قارچ» تماشایی نماد بمب های هسته ای «متعارف» را به دنبال ندارد، لیکن به همان اندازه خسارت آفرین است. به عنوان مثال، درحالی که مقدار اورانیوم ضعیف شده به کار رفته در خمپاره های ضدتانک در جنگ خلیج فارس از 5کیلوگرم متجاوز نبوده، شارژ بمب های کنترل شونده از راه دور که بر سر مردم افغانستان فرو ریخته شد، تا 5/1تن اورانیوم ضعیف شده را در خود ذخیره داشته است. بدین گونه، هر جنگ «میدانی» است برای توسعه و ادامه آزمایش هایی که در طول جنگ های پیشین انجام پذیرفته است. باید گفت که پس از پایان رسمی جنگ خلیج فارس (1991) نیز ارتش آمریکا (در نقض بند2 کنوانسیون ژنو) ظرف سه روز نزدیک به یک میلیون خمپاره و گلوله حاوی اورانیوم ضعیف شده به روی هزاران آواره و سرباز عراقی درحال عقب نشینی در جاده «بصره» شلیک کرد. از میان شهادت افراد مختلف، «کارول پیکو» که در سرویس بهداشت ارتش آمریکا فعالیت می کرده و امروز معلول صددرصد است، گزارش می دهد که با وحشت و انزجار تمام، اجسادی را در سراسر طول این «بزرگراه مرگ» مشاهده کرده است که «کاملاً سوخته و همانند کف فلزات گداخته شده، به طور کامل ذوب شده بودند.«از هنگام اشغال عراق درسال 2003 اینگونه صحنه ها در «فلوجه» و سراسر عراق کاملاً عادی به نظر می رسد. این درحالی است که، نزدیک به یک قرن پیشتر نیز عراقی ها قربانی سلاح های کشتار جمعی انگلیسی ها شده بودند («گاز باران» سال های 1912و 1925).«وینستون چرچیل» درآن زمان اعلام کرده بود« به شدت طرفدار استفاده از گاز سمی علیه قبایل غیرمتمدن» است، چرا که «تاثیر روانی این اقدام احتمالاً خوب است... ضمن آن که، وحشت بسیاری نیز به وجود می آورد!»
غارتگران آفریقا
سیاست «جمعیت زدایی» بیش از هر قاره دیگر در آفریقا به اجرا در آمده و غارت منابع طبیعی عظیم آن از سوی اربابان قدرت را به دنبال داشته است.در واقع، آفریقا صندوقچه ای از گنجینه های کانی و فلزات قیمتی نادر و استراتژیک به حساب می آید که گوناگونی و تنوع منابع آن از هر قاره دیگری بیشتر است.
کتاب «تینی رولند: چهره زشت استعمارنو درآفریقا» از نقشی که «تینی رولند» به عنوان فرستاده ملکه انگلیس درجهت تبدیل رویاهای استقلال ملل آفریقای سال های دهه 1960، به کابوس یک قاره درحال نزار که مردمش با گرسنگی و بیماری دست و پنجه نرم می کنند، پرده برمی دارد.
«رولند» مدیرکل و رئیس معماران شرکت چند ملیتی «لونرو» بود که شرکت اش پایگاه غارت اموال کشورهای آفریقایی از طریق کلاهبرداری های اقتصادی، به حساب می آمد. وی بدین سان به بزرگترین تاجر غربی آفریقا تبدیل شده بود.
کتاب فوق همچنین درجزئیات توضیح می دهد که چگونه «رولند» معادن «ریوتینتو» را برای اراضی عظیم خصوصی و شخصی ملکه انگلیس (به ارزش بیش از 6میلیارد دلار) که حاوی اورانیوم بود، در مستعمره های سابق این کشور تأسیس کرد. او در واقع یک آلمانی نازی سابق بود که پیش ازتغییر نام، درکشورش مجرم شناخته شده بود، و سپس به انگلیس مهاجرت کرده و به «غارتگر شخصی» ملکه تبدیل شده بود.
نظریه سیاست «جمعیت زدایی» به ویژه درکشورهای پرجمعیت جهان سوم، به همکاری بین المللی و اتحاد میان ارگانیسم های خصوصی، دانشگاه ها، شرکت ها، دولت ها و هیئت های نظامی و تقریباً دولتی انجامیده است.
اندیشه «ایدز»، طبقه جدیدی از سلاح های میکروبی، از مغز «باشگاه رم» تراوش گردیده و در آزمایشگاه های وزارت دفاع آمریکا رشد یافته است. ایدز یکی از انواع سلاح های میکروبی «غیربومی» بود که توسط «سازمان بهداشت جهانی» و وزارت دفاع آمریکا به وجود آمد و بر مردم تحمیل گردید. کنگره آمریکا سرمایه گذاری در طرح ایجاد ویروس ایدز را که درترکیب با گرسنگی به سلاحی خوف آور برای افزایش سریع نرخ مرگ ومیر مبدل می گردد، با هدف کاستن از جمعیت روبه افزایش آفریقا عهده دار گردید.
باید خاطرنشان ساخت که دانشگاه ها نقشی اساسی در ایجاد انواع سلاح های کشتار جمعی و اجرای سیاست های «جمعیت زدایی» ایفا کرده اند. یارانه های وزارت دفاع آمریکا در سرمایه گذاری های مربوط به پژوهش های علمی در آمریکا بسیار مؤثر واقع می گردند. از سال 2000، تولید انواع سلاح میکروبی و گسترش آزمایشگاه ها در دوران مأموریت «دونالد رامسفلد»، وزیر دفاع آمریکا،شدت گرفت.
نتیجه آن که...
سلاح های «جمعیت زدا»ی اربابان حاکم بر جهان پیوسته همه جا، در آسمان، مواد غذایی، واکسن ها، روندهای پزشکی، آب آشامیدنی، زمین و حتی در بدن ها وجود دارند تا به نسل های آینده انتقال یابند. و آنچه دراین طرح شیطانی حائز اهمیت و درعین حال مضحک می نماید، این است که مردم این میان هیچگاه درجریان هیچ چیز و هیچ تصمیمی قرار نمی گیرند.
به عنوان مثال، سلاح های میکروبی از دیرباز به منظور کنترل جمعیت آزمایش و تولید گردیده است. عقیم سازی اجباری به عنوان ابزاری برای کنترل جمعیت ها محرمانه پا به کشورهای جهان سوم گذارده، از طریق تزریق واکسن های اجباری به زنان سبب تولد «نوزادان مرده» گردیده است. این فاجعه را «بی بی سی» در فیلمی مستند پیرامون زنان فیلیپینی و مکزیکی که به منظور آزمایش واکسنی جدید علیه بارداری همانند خوکچه های آزمایشگاهی مورد استفاده قرارگرفته بودند، افشا کرده است. درگزارش های دیگری فاش شده است که نوزادان سیاهپوست که از والدینی کاملاً سالم متولد شده بودند، پیش از ترک بیمارستان در آفریقای جنوبی واکسنی دریافت کردند که جملگی این طفلان را به بیماری مهلک ایدز مبتلا می ساخت. در بسیاری از قبابل هند، تا 80 درصد زنان این قبایل عقیم هستند.
دراین حال، درگزارش دکتر«ایگناسیو شاپلا» مکزیکی می خوانیم که ذرتی «اسپرم کش» توسط شرکت های تولید کننده مواد مخدر برروی مردم آزمایش گردیده است.«سیلویا ریبیرو» که مدیریت دفاتر گروه «ای. تی. سی» را در مکزیک برعهده دارد، با اشاره به عقیم سازی اجباری مردم بومی، فاش می سازد که شرکت«اپیسیت کورپوریشن» در«کالیفرنیا» نوعی ذرت «اسپرم کش» تولید کرده است که به عنوان یک سلاح میکروبی از توانایی بسیار بالایی برخوردار است.
سلاح های کشتار جمعی حاوی اورانیوم ضعیف شده که درشمار سلاح های «متعارف» رده بندی گردیده اند، امروز از سوی تعداد فزاینده ای از کشورها، از جمله انگلیس، آمریکا، فرانسه، روسیه، چین، ترکیه، تایلند، تایوان، مصر، بحرین، کویت، عربستان، هند، بلاروس، پاکستان، عمان و نیز رژیم صهیونیستی تولید می گردند. غالب این کشورها اورانیوم ضعیف شده مورد نیاز خود را از آمریکا تهیه می کنند، اما انگلیس، فرانسه و پاکستان خود به طور مستقل به تهیه آن می پردازند. این سلاح ها علاوه بر جنگ های فوق در جنگ هایی که اسرائیل در آنها درگیر بوده نیز از سوی این رژیم مورد استفاده قرار گرفته است.
از سال 1987، تعداد 2100 آزمایش فقط در فرانسه انجام پذیرفته است. امروز ارتش های نزدیک به 50 کشور به سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده مجهزند و تمامی انواع سلاح های آمریکایی - از گلوله های ساده گرفته تا خمپاره ها، موشک ها، کلاهک بمب های «بونکر بوستر» و بمب های هوشمند که به وسیله ماهواره ها کنترل می شوند- نیز حاوی اورانیوم ضعیف شده اند.
دولت ها بیماری های مربوط به تشعشعات را از مردم خود پنهان می دارند. در واقع، یک اتحاد هسته ای بین المللی و مخفی پدید آمده که بسیار قدرتمند است. انرژی هسته ای، تهیه عناصر لازم و بهای اورانیوم به طور کلی از سوی «سندیکای راتشیلد» کنترل می گردد. «تاکاشی هیروز»، روزنامه نگار ژاپنی، در مجموعه ای دوجلدی با نام «راتشیلدها» از مکانیسم های پنهان کنترل انرژی هسته ای توسط سندیکای «راتشیلدها» پرده برمی دارد. این خاندان از قرن ها پیش جز با خاندان های سلطنتی و اشراف جهان وصلت نکرده است. «لورن موره» در «ستاره مرده ملکه: بوش، چنی، هوارد و ملکه»، اتحاد پنهان اربابان قدرت و اهداف آنان را فاش ساخته، به «پرنس فیلیپ»، همسر ملکه انگلیس و از طرفداران پر و پاقرص «نسل کشی» اشاره می کند که بارها گفته است: «اگر دوباره به دنیا می آمدم، دوست داشتم همانند یک ویروس آدمکش به زمین بازگردم و از سطح جمعیت بکاهم.»
استفاده از سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده که غالب کارشناسان بین المللی آن را جنایتی واقعی علیه بشریت توصیف می کنند، در جوی از بی تفاوتی عمومی و با «دعای خیر پدرانه» سازمان ملل و آژانس های بین المللی همچنان ادامه می یابد. سکوت در این زمینه نیز به لطف توافقنامه امضا شده میان «سازمان بهداشت جهانی» و «سازمان بین المللی انرژی اتمی» در سال 1959 تسهیل گردیده است. در بند 3 این قرارداد قید شده است که دو نهاد فوق «می توانند به منظور حفظ خصوصیت محرمانه اطلاعاتی که در اختیار آنان قرار گرفته، به اتخاذ برخی تصمیمات محدودکننده اقدام کنند.»
بدین سان، سازمان بهداشت جهانی از هرگونه حقی برای پرداختن به مسائل مربوط به تشعشعات و سلامت عموم بدون مجوز «سازمان انرژی اتمی» که در خدمت «لابی هسته ای» قرار دارد، محروم است. خیانت اتحاد میان این دو نهاد سازمان ملل هرگز تاکنون به طور علنی فاش و محکوم نشده است. کارشناسان این نهادها که پس از انفجار رآکتور مرکز هسته ای «چرنوبیل» حکم به عدم تخلیه مناطق فوق آلوده اطراف این مرکز داده بودند، امروز با پذیرفتن مسئله استفاده نظامی و غیرنظامی از اورانیوم ضعیف شده با همکاری فعالانه دولت ها و رسانه های غربی، بار دیگر در قبال مردمی که در خطر به سرمی برند، مرتکب جنایت گردیده اند. تحقیقات در این زمینه نیز بسیار نادر بوده یا دستکاری و سانسور شده است، و یا به طور کلی انتشار نمی یابد. بدینگونه است که، پنتاگون با تکیه بر گزارش چهار صفحه ای «سازمان بهداشت جهانی» مورخ ژانویه 2001، کوشیده است تا جهانیان را به بی خطر بودن اورانیوم ضعیف شده متقاعد سازد. این در حالی است که «سازمان بهداشت جهانی» تحت فشار «آژانس انرژی اتمی» از سال 2001 انتشار گزارشات سه کارشناس برجسته پرتوهای هسته ای پیرامون پیامدها و خطرات اورانیوم ضعیف شده برای مردم را مسدود کرده است. امروز، بسیاری از شخصیت های بنام جهان مانند «روزالی برتل» اپیدمیولوژیست کانادایی متخصص در بیماری های مربوط به پرتوهای رادیو اکتیو، «رمزی کلارک» وکیل بین المللی و وزیر دادگستری اسبق آمریکا، و نیز بسیاری از انجمن های آمریکایی و فرانسوی می کوشند تا به منظور ممنوعیت بین المللی بی قید و شرط پژوهش، تولید، آزمایش، نقل و انتقال، نگهداری و استفاده از اورانیوم ضعیف شده برای اهداف نظامی، افکار عمومی را بسیج کنند.
می توان گفت که اربابان قدرت برای برقراری نظم نوین جهانی، انباشت ثروت های کره زمین و افزایش هرچه بیشتر منافع خود، از هیچ سلاحی اعم از شیمیایی، الکترونیک، هسته ای، رادیواکتیو و هر وسیله ممکن دیگر، رویگردان نبوده و نیستند. در پس تمامی جنگ های داخلی و جنگ های کوچک و بزرگ 60 سال گذشته منافعی ویژه پنهان است و رد پای «هنری کیسینجر» در جای جای برنامه جمعیت زدایی و به کارگیری اورانیوم ضعیف شده یافت می شود. «کیسینجر» فردی بود که «راکفلر»ها در محیط دانشگاهی کشف کردند، اما ارباب واقعی وی «جاکوب راتشیلد»و «قدرت پول» لندن به حساب می آید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات