تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۸:۵۶  ، 
کد خبر : ۲۱۸۵۵۴

پارادوکس نظر و عمل سیاسی


محمدمهدی انصاری
سال 90 همچون بسیاری از سال‌های تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی، سال انتخابات است. 12 اسفند هم به عنوان روز تعیین منتخبان ملت در مجلس نهم مشخص شده و علی‌الاصول هر سه حوزه "حاکمیت"، "نخبگان سیاسی" و "سازه‌های سیاسی- اجتماعی" موثر بر افکار عمومی، باید با تقویت فضای مبتنی بر عقلانیت و آرامش، زمینه ساز مشارکت مبتنی بر فهم و درک عمیق همگانی باشند...
این گزاره یعنی تعامل سه حوزه فوق‌الذکر برای مشارکت حداکثری بیانگر ایده آلی مطلوب و آرمانی محقق شدنی در اندیشه سیاسی ماست و اگر برای نظام‌های سیاسی غربی و غیردینی، یک رویای دست نیافتنی است برای اندیشه سیاسی اسلام یک ضرورت و غایت لازم الاتباع است. روح فرایندهای سیاسی در جمهوری اسلامی نه یک مسئله شعاری و تبلیغاتی، که ماهیت و غایت آن است. اما آیا این آرمان و غایت در عالم واقع و مناسبات جاری جامعه دنبال می‌شود؟ و یا بهتر است این طور بپرسیم تا چه میزان به دنبال این آرمان مهم هستیم؟!
ادعای این نوشتار آن است که اصول اندیشه سیاسی جمهوری اسلامی بین برخی از سیاسیون و خواص- که البته بسیار هم در شئون قدرت سیاسی تاثیر گذارند- با معضلی به نام "شکاف تئوریک (حوزه نظریه) و پراتیک (حوزه عمل) مواجه شده است. خیلی شفاف بخواهیم بگوییم یعنی همین که بین حرف تا عمل ما فاصله افتاده و فکر می‌کنیم می‌توان با تشخیص‌های قائم به شخص یا اجتهادهای حزبی و گروهی کارها را پیش برد بی‌آنکه به اصول و مبانی فکری نظری انقلاب آسیبی برسد. البته این، خوشبینانه‌ترین تصوری است که می‌توان در این خصوص مد نظر داشت. واقعیت در خیلی از موارد عبارت است از اینکه ریاکاری سیاسی دامن برخی از فعالان عرصه سیاست و قدرت ما را فرا گرفته که در مقام حرف و نظر چنان مقدس مآبانه در دفاع از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و دلسوزی برای نظام و مردم ژست می‌گیرندکه کسی را یارای عرض اندام در برابرشان نیست، چون فقط آنها انقلابی هستند! اما همین‌ها سر بزنگاه‌های حساس یا آن گاه که منافع ایشان به مخاطره افتد، با رعایت مصالح خود و بی‌توجه به مصالح نظام هر طور که بخواهند عمل می‌کنند! البته باز هم نمی‌توان به آنها خرده گرفت که چرا از اصول، عدول کردید؟ چون فقط آنها درست می‌فهمند...
در فاصله زمانی 20 روزه اخیر، مباحث و سوژه‌هایی در فضای عمومی جامعه مطرح گردیده که تذکرات دلسوزان از یک سو و بگو مگوهای تند سیاسی و تقابل‌های منفی بین برخی سیاسیون و تریبون‌داران را در پی داشته است. انگ‌زنی و تهمت و نفی طرف مقابل نیز با تندترین تعابیر و الفاظ دنبال شده است. همه هم فکر می‌کنند طیف بر حق و جبهه حقیقت همان‌ها هستند و تنها ایشان برای رضای خدا و منافع خلق خدا گام بر می‌دارند و در مقابل افرادی و جریان‌هایی انحرافی هستند که باید سرکوب و منکوب شوند زیرا به نظام و انقلاب ضربه می‌زنند!
تهیه وتوزیع سی دی "ظهور بسیار نزدیک است"، اظهارات موهن برخی افراد و تریبون داران در محافل به اصطلاح خصوصی که به سرعت جنبه رسانه‌ای و عمومی پیدا می‌کند، قضیه استعفای وزیر اطلاعات، اتهام‌زنی به برخی وزیران دولت همچون انتشار خبری در یکی از سایت‌ها مبنی بر بهائی بودن عمه فلان وزیر! خیز برداشتن جریان‌های افراطی در طیف‌هایی چون هیئات مذهبی، مطبوعات و سایت‌ها، هنرمندان و سینما و... سرفصل‌های مهمی بوده‌اند که سوژه مطالب و تحلیل‌ها و بگومگوها را در دو سه هفته گذشته شکل داده‌اند.
چنین فضایی در سطح عموم جامعه هم این ذهنیت منفی را بر جای گذاشته که این انگ زنی‌ها و رقابت‌ها نه برای منافع ملت و کشور که از باب حب و مقام وقدرت و لج و لجبازی‌های سیاسی است که در سال انتخابات رونق گرفته است.
با ارزیابی و تحلیل اوج‌گیری چنین فضایی که البته بیشتر از طریق اشکال مختلف رسانه‌های همگانی کشور به آن دامن زده می‌شود، می‌توان سه مسئله را مورد تاکید و بررسی قرارداد؛ اول اینکه رگه‌‌های گرایش به بی‌اخلاقی و بداخلاقی سیاسی بین عده‌ای از خواص و دست اندرکاران قدرت و سیاست، پر رنگ‌تر از قبل شده است. دوم اینکه شکاف بین نظریه و عمل سیاسی ما عمیق‌تر شده و با اینکه اهداف و ماموریت‌های آرمانی و روشنی در اندیشه سیاسی اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ترسیم شده اما نوبت عمل که می‌رسد بسیاری از احزاب و نخبگان و تصمیم سازان ما به هر علت لنگ می‌زنند. سوم اینکه سواد رسانه‌ای و به تعبیری کیاست سیاسی و رسانه‌ای در بین سیاسیون و نخبگان ما در سطح قابل قبولی نیست. از تریبون‌داری که خود در قالب "رسانه‌ سنتی" فعالیت می‌کند و اساسا باید یک "آدم رسانه‌ای" باشد خیلی بعید است که در دنیای کنونی و شرایط فعلی جامعه در میان چند نوچه و پامنبری و هوادار خود تحت عنوان "محفل خصوصی" صحبت کند و بعد که موضوع رسانه‌ای می‌شود و کلی هزینه برای نظام ایجاد می‌کند عذر و تقصیر آورد!
به هر روی عوامل پیدا و پنهانی در ارکان و ساختارهای تاثیرگذار جامعه نفوذ کرده‌اند که چاشنی ناآگاهی و افراط و تفریط‌های برخی از خواص نیز با آن همراه می‌شود و جز زیر سئوال رفتن مشروعیت دولت و حتی نظام، تفرقه بین نیروهای اصیل انقلاب و طبعا عقب ماندن از قافله رشد و پیشرفت پیامد دیگری برای کشور و ملت متصور نیست.
اصولگرایان و نیروهایی که به تعبیری جریان ارزشی و انقلابی را شکل می‌دهند بایستی با درک شرایط و مقتضیات روز کشور و منطقه، دعواهای سیاسی را به حداقل برسانند. نکته پایانی هم اینکه در مورد موضوعاتی چون حکم رهبری به آقای مصلحی نیز وجه قانونی این مسئله و بعد حقوقی آن کاملا مشخص است و مصداقی از "احکام حکومتی" مقام ولایت امر به شمار می‌رود و در زمره بدیهیات و اصول مصرح قانون اساسی نظامی می‌باشد که بیش از 30 سال است مسیر بالنده خود را طی می‌کند. بنابراین واقعا قابل فهم نیست که چرا این قدر در مورد یک مسئله بدیهی بگو مگو و اظهار نظر و تحلیل و تفسیر و گزارش و... در سایت‌ها و روزنامه‌ها منتشر می‌شود. شایسته است فضا را در مسیر آرامش و منطق سوق دهیم و این مهم جز با اخلاق‌مداری و عقلانیت محوری امکان پذیر نیست.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات