تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۱۹۵۸۸
پا به پای تئوریسین‌های انقلاب مخملین در دانشگاه

پیوند نامیمون!

رضا نساجی/نویسنده و فعال رسانه‌ای اشاره: سرمایه گذاری بر روی عناصر نخبه، دانشگاهی و پژوهشگر، بخش مهمی از سناریوی چند وجهی غرب در جهت برپایی انقلاب نرم بوده است. در سال های گذشته، تعدادی از اساتید دانشگاه و محققان ایرانی در قالب بورس های تحصیلی، فرصت های مطالعاتی و نشست های علمی از کشور خارج شدند که یقیناً بخشی از آن ها به عنوان سوژه و هدف، مورد توجه سرویس های اطلاعاتی و امنیتی دشمن بوده اند.

تجربه انقلاب های مخملین نشان می دهد سرمایه گذاری بر روی جوانان به ویژه جنبش های دانش جویی، یکی از مهم ترین مؤلفه های پیش برنده طرح هایی چون براندازی نرم است. اولین تجربه انقلاب رنگی در دوران پس از جنگ سرد، در یک دوره زمانی 6 هفته ای یعنی از 17 نوامبر تا 29 دسامبر 1989 میلادی در کشور چکسلواکی به ثمر نشست. حلقه دوم این انقلاب که در واژگان علوم سیاسی به کودتای فرامدرن (POST- modern coup) شناخته می شود، در صربستان (1997) و به وسیله جنبش دانش جویی اتپور (به معنای مقاومت) تکمیل گردید و سپس در سال 2003، حلقه سوم آن در گرجستان با حرکت دانش جویی کمارا (به معنای «بس است») تدارک دیده شد. در اوکراین نیز گروهی از جوانان و دانش جویان آموزش دیده، حرکتی به نام پورا (به معنای لحظه موعود فرا رسیده) را در سال 2004 میلادی طراحی و به مرحله اجرا گذاشتند که با عناوینی هم چون انقلاب نارنجی، سرخ و شاه بلوطی ملقب گردید. این سناریو در بلاروس با نام جنبش زوبر و در انقلاب لاله ای 2005 قرقیزستان نیز که دانش جویان در صفوف مقدم آن قرار داشتند با نام اتپور (مقاومت) ادامه یافت.
در دوره حاکمیت تجدیدنظر طالبان، این پروژه در جمهوری اسلامی ایران به صورت جدی کلید خورد تا گروهی از عناصر خودفروخته و وابسته، اقدام به سربازگیری از دانشگاه های کشور نمایند. در پروژه ای که حلقه کیان طرحی نموده بود، مأموریت عبور از میدان مین و خطوط قرمز به عهده جنبش به اصطلاح دانش جویی گذاشته شد تا جنبشی که خاستگاه و فلسفه وجودی آن با عدالت خواهی، استکبار ستیزی و استقلال محوری تعریفشده است، به ابزاری درجهت تحقق و اجرای سناریوی دشمن تبدیل گردد. ثمره این سرمایه گذاری در شبه کودتای 18 تیر سال 1378 خود را به خوبی نشان داد و عناصر فریب خورده ای چون «علی افشاری»، «رضا دلبری»، «اکبر عطری»، «عبدالله مومنی»، «علی اکبر موسوی خوئینی»، «رضوی فقیه» و... عنوان پیش قراولان جنبش دانش جویی معرفی گردیدند.
با شکست شبه کودتای 18 تیر، طراحان جنگ نرم به این نتیجه رسیدند که برای پیش برد اهدافشان در جمهوری اسلامی ایران، نمی توانند روی سرمایه گذاری روی قشری خاص، حساب ویژه باز کنند، بنابر این لایه های دیگری از جامعه هم چون زنان، روزنامه نگاران، اساتید دانشگاه نخبگان، کارگران و هنرمندان هم باید به میدان بیایند تا زمینه های انقلاب مخملین به صورت فراگیر و گسترده در کشور فراهم گردد. اعتراف های «هاله اسفندیاری»، «رامین جهانبگلو» و «کیان تاج بخش» نشان داد که روزنامه نگاران یکی از مهم ترین گروه های هدف در پروژه براندازی نرم هستند. داستان پدیدار شدن روزنامه های زنجیره ای که رهبر معظم انقلاب در تعبیری ژرف و رسا از آنان به عنوان «پایگاه های دشمن» نام بردند و هم چنین روزنامه نگاران خود فروخته و اجیر شده ای که بخش زیادی از آنان هم اکنون در کشورهای غربی به سر می برند، در تداوم جنگ نرم کلید خورده بود و هم اکنون نیز این پروژه با عناوین مختلف دنبال می شود.
در دو سال گذشته، شاهد سفرهای متعدد روزنامه نگاران و خبرنگاران رسانه های مختلف کشور به کشورهایی چون هلند، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، هند، ژاپن و... بوده ایم. در این سفرها، عناصری چون «خاویر سولانا»، «الیزابت چنی» و «فرح کریمی»، میزبان روزنامه نگاران ایرانی بوده اند و طی آن کلاس های آموزشی باتدریس کتاب هایی چون «از شورشیان آرمان خواه تا مبارزان بی آرمان» تألیف «جین شارپ» که از سال 1993در تیراژی وسیع در کشورهای اروپای شرقی و جمهوری های استقلال یافته شوروی چاپ و توزیع شده، همراه بوده است. بخشی از کارشناسایی و دعوت از روزنامه نگاران ایرانی، به عهده «فاطمه حقیقت جو» گذارده شده که هم اکنون در آمریکا مستقر است. وی در سفر گروهی از روزنامه نگاران به ایتالیا، میزبان آنان بوده است.
تصویب بودجه 15 میلیون یورویی دولت هلند تحت عنوان «پلورالیزم رسانه ای در ایران» که بر مبنای آن مؤسسه هلندی «هیفوس» وظیفه پشتیبانی مالی از روزنامه نگاران، رسانه های مکتوب و دیجیتالی را برعهده می گیرد، بخشی دیگر از پروژه سرمایه گذاری غرب بر اصحاب رسانه را هویدا می سازد. براساس گزارش رسمی مؤسسه هیفوس، این مؤسسه در سال گذشته کمک های مالی خود را به مؤسسه ها، نشریات و سایت های اینترنتی هم چون «راهی» متعلق به «شادی صدر» از روزنامه نگاران فمینیست،« کارورزی سازمان های جامعه مدنی» متعلق به «محبوبه عباسقلی زاده» که در نشریات فمینیستی قلم می زند، «کنش گران داوطلب» متعلق به «سهراب رزاقی»، «ایران گویا» به مدیرعاملی «حسین باستانی» عضو ارشد حزب مشارکت ایران، «مرکز فرهنگی زنان»، «کانون زنان ایران» و روزنامه اینترنتی «روز آنلاین» اعطا کرده است. در کنار مؤسسه هیفوس، مؤسسه های واسطی هم چون «بنیاد دخترک»، «فریدوم هاوس» و «پرس تاو» نیز کار تدارک مالی، فنی و امنیتی روزنامه نگاران تجدید نظر طلب را برعهده داشته اند. برخی از اسناد منتشره نشان می دهد که کنگره آمریکا، وزارت خارجه این کشور، بنیاد صهیونیستی سوروس، بنیاد به اصطلاح غیر انتفاعی خانه آزادی و شورای روابط خارجی ایالات متحده از سرمایه گذاران و پشتیبانان مالی حمایت از روزنامه نگاران ایرانی هستند.
از میان جمع کثیر روشنفکران سکولار و در بعضی موارد ضد انقلاب، رامین جهانبگلو، نخستین کسی بود که بنا داشت که پروژه انقلاب نرم را در ایران اجرا کند. از این رو، دفتر تحکیم وحدت (طیف رادیکال علامه) و دانشگاه امیرکبیر را برگزید تا تجربه شبکه سازی سیاسی را که خود در تورنتو تجربه کرده بود، به تهران آورد. برای همین، از مرداد ماه 1382 تا آبان ماه 1384، رامین با همه آلرژی اش به اسلام و مسلمانی، نزدیک به 30 جلسه رسمی، در انجمن های اسلامی دانش جویان در دانشگاه های تهران برگزار و 20 سخنرانی برای آنان ایران کرد که از حیث فراوانی آماری حضور روشن فکران در مجامع دانش جویی، آماری کم سابقه است. قراین نشان می دهد که از دل این نشست ها و سخنرانی ها، حلقه پنهان براندازی نرم ایرانی، با مشارکت «علی افشاری»، «مهدی شیرزاد»، «پیمان عارف» و... شکل گرفت که مانند مدل فراموش خانه، وظیفه توزیع انگاره ها و باورهای سکولار را در دانشگاه های ایران به عهده داشت. بدنه این حلقه را طیف علامه دفتر تحکیم وحدت می ساخت و اعضای مرکزی آن، با برنامه ریزی و زمان بندی های استراتژیک، از جهانبگلو، برای تدریس و سخنرانی در محافل خود، دعوت می کردند، به همین سبب، بدون احتساب جلسات هفتگی رامین با حلقه بر اندازی نرم ایرانی، بیشترین حضور مأمور مخملی، با بیش از 8 سخنرانی، در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر بوده است. [1]
بهار 1383 که حلقه براندازی نرم ایرانی با حضور مستمر رامین در ایران، ساختار منسجمی یافته بود، مهدی شیرزاد (عضو ارشد شاخه جوانان حزب مشارکت ایران) مأمور شد تا در آستانه سفر جهانبگلو به لهستان، سمینار «گذار به دموکراسی» را، در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کند. رامین در طرحی جدید، به سفارش بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی، بنا داشت تا ظرفیت های روشن فکران ایرانی در پروژه فروپاشی از درون را با مدل های مشابه در اروپای شرقی بسنجد. این سمینار که با حضور «سعید حجاریان»، «محسن کدیور»، «حسین بشیریه»، «هادی خانیکی»، «محمدرضا تاجیک»، «کمال اطهاری»، «مصطفی ملکیان»، «حمیدرضا جلایی پور»، «موسی غنی نژاد»، «علیرضا علوی تبار»، «الهه کولایی»، «محمدجواد کاشی»، «فاطمه صادقی»، «مسعود پدرام» و... در روزهای 21 و 22 اردیبهشت ماه 1383 برگزار شد، بهترین فرصت برای آنالیز طرح جهانبگلو بود. [2](*)
در این میان، تحلیل گران حزب مشارکت ایران بیش ترین استقبال را از این سمینار کردند و معتقد بودند که فقدان توسعه نظریه ها و ساختارهای فکری، درباره منابع و موانع دموکراسی سازی در ایران، یکی از علل ناکامی جنبش 7ساله اصلاح طلبی است. از دیگر سو، همین فقدان تئوری را به شکست جنبش دانشجویی نسبت می دادند؛ جنبشی که تمام قد و قواره آن، یک انشعاب چند نفره از دفتر تحکیم وحدت بود. آن ها، امیدوار بودند که این بار محصول حلقه براندازی نرم ایرانی، ثمره ای باشد شبیه کارکرد حلقه کیان برای پیدایش عصر اصلاحات و «جنبش فروخفته اجتماعی» را به حرکت درآورد. [3](*)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات