تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۸  ، 
کد خبر : ۲۱۹۷۱۷

آثار و نتایج استثنایی رهبری ولایی در مدیریت جنگ

مقدمه: ملتی که بخواهد شرافت خودش را حفظ کند، اسلام را که مبدأ شرافت‏ها است بخواهد حفظ کند، این ملت باید علاوه بر جهاد، استقامت در جهاد داشته باشند. استقامت معنایش این است که اگر گرفتاری‏هایی پیدا شد در جهاد، اگر در جنگ‏هایی که پیش می‏آید برای ملتی که می‏خواهد شرافتمند باشد، می‏خواهد اسلام را و نهضت اسلامی را به ثمر برساند. از مشکلات هراس نداشته باشد، در مشکلات سستی نکند، این امر خداست. خدای تبارک و تعالی که دفاع را برای همه ملت و بر همه مسلمین واجب کرده است و ما هم الان در آن امر واقع شدیم که دفاع می‏کنیم از شرافت خودمان، دفاع می‏کنیم از اسلام عزیز، همان که امر فرموده است که دفاع کنید. به همه ملتها هم امر فرموده است که پایدار باشید، استقامت کنید...»

1 - انگیزه مادی یا الهی تنها عامل محوری در جنگ‏های متداول جهان
جنگهای متنوعی که در دنیا بوده و هست هم از نظر انگیزه و هم از نظر شیوه اداره جنگ و هم از نظر مدلها و نحوه درگیری و رفتار و پیامدها و نتایجی که داشته، قابل بررسی و ارزیابی می‏باشند.
انگیزه‏هایی که در این جنگ‏های متفاوت یک ارتش و یک ملت را ساماندهی می‏کرده عمدتاً در یک تقسیم‏بندی کلی به دوگونه انگیزه قرب الهی و انگیزه مادی هستند. انگیزه‏های مادی مثل عشق به برتری یک نژاد یا یک قومیت و توسعه جغرافیای سیاسی یک قوم و یک نژاد و امثال اینها می‏باشد. این انگیزه‏ها انگیزه‏هایی بودند که عامل پیدایش جنگ شدند و احیاناً به پیروزیهایی هم دست یافتند ولی مهم این است که ما همه این پیروزیها را تحلیل کنیم و ببینیم حاصل این پیروزیها چیست؟
فرق است مابین ایده شماها و دشمنهای شما، آنها برای قدرت‏ها، برای نمایش قدرت، برای شیطان، با اسلام به جنگ برخاستند، و شما برای خدا و برای رضای او و برای قدرت دادن به اسلام و پیاده کردن احکام اسلام به دفاع برخاستید، شما مدافع از انسان‏های مظلوم در طول تاریخ هستید، مدافعات شما از اسلام و پیروزی شما، انحصار به پیروزی در میدان ندارد.(1)
ملتی که با انگیزه برتری قومی یا نژادی یا میل به توسعه امکانات و به منابع، درگیر با یک جمعیت دیگری شده و پیروز هم شده و منابع آنها هم دست یافته و جغرافیای سیاسی خودش را هم توسعه داده، بر فرض که به همه اینها دست یافته باشد چه بدست آورده است و حاصل این پیروزی چیست؟ آیا واقعاً این نتایج ارزش این را دارند که انسان بخاطر آن درگیر بشود و احیاناً کشته یا به پیروزی برسد؟
اگر ما این مطالب را خوب تحلیل کنیم از طرفی به این نتیجه خواهیم رسید که واقعاً نوع این انگیزه‏ها ارزش، آن را ندارند که بر اساس آنها به جنگ و درگیری و پرداخته شود و بر فرض هم که به پیروزی یا غلبه هم منتهی بشوند، نتیجه مهمی بدست نیامده است و از طرف دیگر به این مطلب پی خواهیم برد که جنگ و درگیری فقط با یک انگیزه معقول ارزشمند است و آن انگیزه درگیری حق و باطل و یا درگیری ایمان و کفر برای غلبه کلمه توحید و عزت اسلام و یا نقطه مقابلش برای غلبه کفر و فرهنگ دنیاپرستی می‏باشد. لذا تنها این جنگ است که در دنیا اساسی‏ترین جنگ می‏باشد و ارزش این را دارد که انسان برای پیروزی کلمه توحید هم جنگ کند و هم درگیر بشود. یک انسان موحد هیچگاه برای توسعه خاک و منابع و امثال اینها دست به جنگ نمی‏زند.
1/1 - ایجاد انگیزه و هویت جدید در جامعه ایران توسط امام(ره)
مهمترین کار امام(ره) تغییر انگیزش اجتماعی و بالطبع تفکرات اجتماعی بود و اگر این مطالب را بخواهیم در یک کلمه خلاصه کنیم امام)ره( یک هویت جدید اجتماعی ایجاد کردند و این واقعاً یک کلمه نیست و بلکه یک کتاب است. امام هویت اجتماعی ملت ایران را در یک مرتبه جدیدی به بلوغ رساندند و به آنها هویت اسلامی دادند، هویتی که دراین هویت، انگیزه همکاری، تفاهم و همدلی، انگیزه نژادی یا قومی یا انگیزه‏های مادی دیگر نبود. ملت ایران واقعاً در این برهه احساس همبستگی با هر مسلمان آزاده و مظلومی کردند که در اقسا نقاط دنیا می‏باشند و واقعاً آنها را جزئی از وطن امت خود می‏دانستند. کما اینکه عامل صف‏بندی و جدا شدن درگیریهایشان قومی یا نژادی نبوده و تنها انگیزه آنها مقابله با دشمنان اسلام می‏باشد.
مسؤولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت - ارواحنافداه - است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منّت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه‏ای مسؤولین را از وظیفه‏ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.
1/2 - شکل‏گیری «همدلی، همفکری و همکاری» جدید در سایه شکل‏گیری هویت جدید
واقعاً احساس اجتماعی جدیدی در وجدان عمومی جامعه ایجاد شد و آن احساس عاطفه الهی و غضب الهی است. این عاطفه اجتماعی شده بالغ شده و در غالب همدلی، همفکری و همکاری از یک طرف و درگیری و جنگ از طرف دیگر ظهور و تجلی پیدا کرد. این مسئله‏ای که امروزه در راه توسعه با آن مواجه هستیم که به اصطلاح بعضی از فیلسوفان توسعه غربی جزو بحرانهای پنجگانه توسعه هم هست که باید پشت سربگذاریم مسئله »هویت اجتماعی« است. این مسئله را امام در مسیر توسعه الهی جامعه حل کرده و یک گام به جلو برده بودند. توسعه در هر جامعه‏ای لزوماً برمدار یک هویت ایجاد می‏شود، یعنی متغیر اصلی در توسعه هویت اجتماعی می‏باشد و بقیه متغیرها بر مدار آن و متناسب با آن تعریف می‏شوند.
لذا یا باید مثلاً هویت ناسیونالیستی یا ایرانیت و یا قومیت عرب‏مدار توسعه باشد و همه تناسبات توسعه جامعه متناسب با توسعه این پارامترها طراحی بشود یا هویت اسلامی محور و مدار توسعه باشد. بزرگترین هدف امام این بود که باید همه چیز برمدار توسعه اسلام بچرخد، یعنی باید اول هویت اسلامی ایجاد بشود و بعد متناسب با این هویت جغرافیای سیاسی، برنامه‏ریزی و سایر مسائل طرح شود. توسعه هویت بدین معناست که ما هرچه به طرف توسعه می‏رویم باید این احساس هویت هم شدیدتر شود، یعنی هم از نظر کمی و هم انسجام بیشتری پیدا بکند، به دیگر سخن وحدت و کثرتش بیشتر بشود و جامعه یک وحدت و انسجام بیشتری بر مدار این هویت پیدا بکند.
امام با این جنگ، ایجاد یک هویت اسلامی کردند و به تعبیر دقیق‏تر هویت اسلامی در ایران را توسعه داده است و واقعاً در دوران اوج جنگ ملت ایران واقعاً از دست استکبار مادی خشمگین بودند و این خشمگین بودنشان هم بخاطر درگیری استکبار با قومیت و نژاد آنها نبود و بلکه آنها بخاطر درگیری استکبار با اسلام، عزت اسلامی و اقتدار اسلامی در عالم بود.
ملت شهیدپرور ایران بداند این روزها روز امتحان الهی است، روز پرخاش علیه کسانی است که با اسلام مبارزه می‏کنند. روز پرخاش با کسانی است که با اسلام کینه دیرینه دارند. روز انتقام از کفر و نفاق است. روز فداکاری است. امروز روز عاشورای حسینی است. امروز روز کربلا است. حسینیان آماده باشید. نهراسید که نمی‏هراسیم. کمربندهایتان را محکم کنید. ای آزادگان! ای احرار بپاخیزید. قدرتهای بزرگ شرق و غرب می‏خواهند شما را زیر چکمه‏ها و چنگالهای کثیف و خونین خود خرد کنند که حتی آخ هم نگوئید.
امروز روز مقاومت است. چنان بر صدام و آمریکا و استکبار غرب سیلی زنید که برق آن چشمان استکبار غرب و شرق را کور کند. امروز روز درنگ نیست. امروز روز سیطره انسانیت انسانهاست. روز جنگ است. روز احقاق حق است، حق را باید گرفت و انتظار آنکه جهانخواران ما یاری کنند، بی‏حاصل است... امروز روز نشاط عاشقان خداست. روز جشن و سرود عارفان الهی است. روز نغمه سرایی فرشتگان در ستایش انسانهای مجاهد است. امروز باید لباس محبت دنیا را از تن بیرون کرد و زره دفاع مقاومت پوشید و در افق طلیعه فجر تا ظهور شمس به پیش تاخت و باعث بقای خون شهیدان بود. بسوی جبهه‏ها هجوم ببرید و با ضربات پی‏درپی توان و امان دشمن را بگیرید. انشاءالله پیروز خواهید شد.
این احساس باطنی را که هر انسانی باید در جبهه شرکت کند و درگیر با دشمن شود امام)ره( در آنها ایجاد کردندو نه تنها این احساس در ملت ایران بلکه یک احساس همبستگی و همدلی و همکاری بین ملتهای مستضعف مسلمان دنیا ایجاد کردند بطوریکه واقعاً ملت ایران خود را شریک درد آنها و شریک مشکلات آنها می‏دیدند و حاضر بودند برای رهائی آنها سرمایه‏گذاری کنند و از این سرمایه هم احساس خسارت نمی‏کردند. زیرا می‏پنداشتند این سرمایه‏گذاری از نظر نیروی انسانی و سایر امکانات و مقدورات برای ملتها و جامعه اسلامی می‏باشد و لذا نگران نبودند که این سرمایه‏ها بیرون مرزهای خروج می‏شوند. به تعبیر دیگر نتیجه این توسعه هویت و بارور کردن هویت اسلامی در ملت ایران این شد که آنها بیش از آنکه خود را ایرانی یا عرب یا عجم یا سایر خصوصیات قومی ببینند احساس هویت اسلامی و احساس پیوند عاطفی با اهل اسلام می‏کنند و لذا بیش از آنکه خود را درگیر با دشمن خاک و نژاد و قوم ببینند خود را درگیر با دشمن اسلام، دشمن خدا و دشمن ایمان می‏دیدند.
بنابراین احساس دو نظام در دنیا در این انسانها شک لگرفته و واقعاً احساس کردند که در دنیا تنها دو نظام وجود دارد یکی نظام کفر و یکی نظام ایمان و این دو نظام همواره درگیر می‏باشند؛(2) احساسی که بعضی از روشنفکران خیلی از آن ناراحت هستند و مدعیان روشنفکر آن را توهم توطئه می‏دانند. اگر چه روشنفکران این را یک توهم میدانند ولی این احساس نه تنها در وجدان عمومی ملت ایران بلکه در وجدان عمومی مسلمانان دنیا ایجاد شده است. تمام دنیا احساس دو جبهه را می‏کنند که این دو جبهه منافع‏شان همواره با هم درگیرند و امکان سازش و تسالم این دو جبهه هرگز وجود ندارد و لذا همواره بر سر منافع با هم جنگ دارند چون یک منفعت، منفعت ایمان و یک منفعت، منفعت کفر است.
این احساس به سادگی پیدا نمی‏شود. و معنایش ایجاد هویت جدید است. بنابراین احساس دو جبهه و خود را در یک جبهه دیدن و هرکه در راه این هدف همکاری می‏کند همراه خود و عضو جبهه خود دیدن، یعنی جدا شدن از جغرافیای سیاسی متداول عالم و به یک جغرافیای جدید روی کردن، احساس هموطنی و همراهی کردن، احساس همکاری با انسانهایی که از نژادهای مختلف، رنگهای مختلف، قومیتهای مختلف در نقاط مختلف دنیا ساکن و برگرد محور عزت اسلام و خدا مشترک بودن، احساس یک دشمنی مشترک که میتواند از نژادهای مختلف، اقوام مختلف و در نقاط جغرافیای مختلف دنیا باشد، احساس درگیری بر اساس اسلام و عزت اسلام و اعتلای کلمه توحید و عدم توسعه کفر، بر مدار توسعه اهوا و توسعه شهوات و دنیاپرستی، این احساس یک احساس جدیدی است که در ملت ایران با حضور امام)ره( بالغ شد و در دوران جنگ به مرز اوج خود رسید. در جامعه ایران نسبت به استکبار مادی - اعم از شرق و غرب - احساس برائت و لعن و نفرین و درگیری برمدار ایمان ایجاد شد و تا مرز جنگ و خون دادن به پیش رفت و این به معنای پیدایش یک جامعه جدید است. از نظر جامعه‏شناسی، این تحقق عینی یک جامعه جدید بر مدار انگیزه و ایمان می‏باشد و در یک کلمه پیدایش جامعه ایمانی است.
2 - شکل‏گیری هویت جدید در سایه تولی و ولایت اجتماعی و نظام ولایت فقیه
اگر ما هویت اصلی جامعه را به تولی و ولایت تعریف کنیم، این هویت بدون یک ولایت ممکن نیست. یعنی جامعه با نظام تولی و ولایت شکل می‏گیرد و کم‏کم بمرتبه بلوغ و فعلیت خودش می‏رسد. البته محور نظام تولی و ولایت، تولی و ولایت تاریخی است که وقتی در یک جامعه ظهور پیدا بکند، بر مدار یک نظام ولایت اجتماعی شکل می‏گیرد و در جامعه ما بر مدار «نظام ولایت فقیه» است. یعنی نظام ولایت دینی توانسته است در بلوغ تولی و ولایت یک چنین جامعه‏ای را تحویل بدهد که این بلوغ از یک سو به بلوغ رویکرد به حکومت دینی و از یک سو به بلوغ مدیریت دینی تبدیل شد و این دو واقعاً هویت جدید اجتماعی را در دنیا ایجاد کردند و مشکلی عظیم برای متفکرین غرب شدند.
آنان خود را در برخورد با یک واقعیت شکل گرفته می‏بیند که آن واقعیت بیداری وجدان عمومی یک امت بزرگ اسلامی است که بر مدار عشق به اسلام و برائت از دشمن اسلام شکل گرفته است. همگرائی و درگیری برمدار اسلام دو شاخصه امت جدید است که از پیوند عاطفی و همگرائی تا لعن و نفرین به دشمن و جدا شدن از دشمن و تا جنگ و درگیری با دشمن جلو رفته‏اند. جنگ 8 ساله عراق ظهور پیدایش این امت است. این جامعه شکل گرفته تولی و تبرایی دارد که تبرایش در قالب این جنگ ظهور کرد و خود را نشان داد.
من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده‏ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت‏پرستی است ادامه می‏دهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه‏های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهان‏خواران و سرسپردگان که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می‏نمایند سلب خواهد کرد«
احساس نوع انسانهای شرکت‏کننده در جنگ احساس سربازی برای اسلام بوده و خود را درگیر با کل جبهه کفر می‏دیدند.
2/1 - ایجاد امت جدید بر مدار عشق به خدای متعال حاصل ولایت تاریخی اولیا اسلام
ایجاد یک امت جدید بر مدار عشق به خدای متعال و عشق به اسلام حاصل ولایت تاریخی اولیاء اسلام بوده و در جامعه ما با حضور ولایت فقیه به بلوغ اجتماعی خودش رسیده است.
3 - غلبه تاریخی بر کفر مدار درگیری و جنگ
بنابراین مسئله اصلی در جنگ مسئله عزت اسلام بوده و انسانها خود را درگیر با کفر و سرباز اسلام می‏دیدند. البته هویت ایرانی هم در آنها بوده است ولی هویت اصلی و متغیر اصلی این جامعه هویت اسلامی بوده است. غلبه تاریخی را از آن خود می‏دیدند و هرچند شکست وهله‏ای را احتمال می‏دادند. ولی یقین داشتند که این شکست وهله‏ای در یک برآیند تاریخی به یک غلبه تاریخی ختم می‏شود. لازمه پیدایش چنین هویت اجتماعی و این احساس به قدرت این بود که توانستند وضعیت اسلام و کفر را در عالم تحلیل کنند و توطئه پنهان دشمن را از یک احساس مقطعی بالاتر بدانند و خود را ادامه دهند. یک روند تاریخی بدانند. این درک از هجوم و درگیری و قدرت تجزیه و تحلیل داشتن و شناختن عوامل جدی نقطه ضعف مسلمین حاصل سرپرستی امام)ره( در این دوره جنگ بود. البته سهم تأثیر اصلی مربوط به ولایت تاریخی است و ولایت اجتماعی هم در حوال این ولایت تاریخی مطرح و سهم تأثیر دارد.
3/1 - بالا رفتن ظرفیت استقامت اجتماعی در سایه هویت جدید
3/1/1 - شکسته شدن هویت جوامع غیرالهی در روند تاریخی

در هویت جدید مدار همگرائی مدار برائت و درگیری اسلام هست و طبیعتاً این احساس، ظرفیت استقامت اجتماعی را بالا می‏برد. هر انگیزه و هر هویتی ظرفیتی خاص برای توسعه، برائت و درگیری دارد. هم ظرفیت تسالم و هم ظرفیت درگیری، هم ظرفیت همگرائی و هم ظرفیت تعارض و درگیری در هویتهای مختلف اجتماعی متفاوت است. ممکن است جامعه‏ای هویتی داشته باشد که این هویت زود بشکند و نتواند بر مدار خودش وحدت ایجاد کند و نه تنها اختلاف‏ها و کثرتها را نفی بکند بلکه نتواند همدلی یا همفکری و همکاری را ایجاد بکند. مثلاً ممکن است ناسیونالیزم و عشق به خاک کم‏کم در توسعه بین‏المللی از بین برود. البته این نکته محل بحث است که آیا این تکثر بین‏المللی واقعاً با این برنامه‏ریزیهای کفر از بین می‏رود یا نه؟ بسیاری معتقدند که این تکثرها با ریشه‏های تاریخی به این راحتیها با تبلیغ و هجوم تبلیغاتی از بین نمی‏روند ولی بر فرض که یک سلسله هویتها شکننده باشند می‏توانند در برنامه‏ریزی توسعه به وحدت برسند، یعنی این تکثرها از تعارض‏ها به همگرائی تبدیل شود؛
همان چیزی که امروز دنبال آن هستند و گفتگوی تمدنها را برای همین میخواهند. ایشان می‏خواهند این تکثر را به همگرائی تبدیل کنند و یک نظام واحد منسجم بزرگتر بسازند و البته خیلی از هویتها ممکن است در این همگرائی از بین بروند و واقعاً دیگر منشأ همدلی یا منشأ جنگ نباشند کما اینکه در تاریخ از این نمونه‏ها زیاد دیده می‏شود. در تاریخ خیلی از جنگها قومی و نژادی بوده و سپس برچیده شده و یک قوم بزرگتر و یک ملت بزرگتری درست شده که دیگر بین‏شان درگیری نیست. یعنی عامل همگرائی‏شان دیگر آن قبیله‏گرائی خاص نیست و دیگر بر سر منافع نمی‏جنگند. بنابراین ممکن است در مسیر تاریخ خیلی از هویتها شکسته بشوند و عامل همگرائی یا درگیری تاریخی نباشند چرا که هر جامعه‏ای یک ظرفیتی برای توسعه و سود دارند و بعد از آن دیگر قابلیت توسعه ندارند.
3/1/2 - توسعه هویت جوامع الهی در روند تاریخ
هویت دینی و هویت مذهبی، هویتی است که ظرفیت درگیریش بالاست و شکننده و منحل نمی‏شود. احساس هویت دینی و هضم در روند توسعه تاریخ نمی‏شود. ممن است جامعه اسلامی به نظم نوین جهانی و دهکده واحد جهانی رو بیاورد و خیلی از خصوصیات پذیرفته شده را در آینده نداشته باشد نه این مرزها را و نه فرهنگهای از هم متباین را و امثال اینها، ولی هویت دینی هویت شکننده‏ای نیست که منحل در توسعه کفر بشود. این جنگ جنگ پایدار است و به اعتقاد ما به غلبه تاریخی دین هم ختم می‏شود. یعنی ظرفیت دین ظرفیت غلبه تاریخی است. یعنی هم دوام تاریخی و هم غلبه تاریخی وجود و هم میتواند امتی را آرایش بدهد و به غلبه برساند. امکان همگرائی بین اسلام و کفر نیست و ایندو را در نظامی هماهنگ به وحدت رساند. امام در واقع با ایجاد هویت جدید جنگ جدید هم انگیزه را و هم قدرت استقامت را ارتقاء دادند و هم جنگ را جنگ ارزشی کردند. دیگر جنگ سر آب و نان و خاک و نژاد نیست، بلکه جنگی است که یک انسان در آن حضور پیدا می‏کند و به این حضور هم افتخار می‏کند.انسانهای توسعه یافته فقط در جنگهای توسعه یافته شرکت می‏کنند و چه جنگی توسعه یافته‏تر از جنگ ایمان و کفر است.
4 - تناسب مدیریت و سازماندهی جنگ با هویت جدید انقلاب
پیدایش این هویت جدید، خشم جدید، عاطفه جدید، وجدان عمومی جدید، جامعه جدید و شیوه جنگی جدیدی را هم ایجاب می‏کند. یعنی هم در مدیریت و سازماندهی جنگ و انگیزه فرماندهی و فرمانبری و هم در شیوه عملیات و اداره جنگ، مقتضای جدیدی دارد. تمام اینها اجمالاً در این دوره جنگ 8 ساله شکل گرفت. البته این جنگ، جنگ پارتیزانی نبود، بلکه شکل جدیدی از جنگ کلاسیک بود که انگیزه فرمانبری و فرماندهی در آن دیگر آن انگیزه‏های مادی نیست، یعنی خشم و غضب مادی، خوف و طمع مادی، مدار و محور اصلی این آزمایش و سازماندهی نیست. عوامل مدیریتی و عوامل سازماندهی در جنگ دیگر عوامل مادی نبودند و دیگر متغیر اصلی خوف و طمع، تشویق و تحدید مادی نبود و اینگونه نبود که جلال و جبروت مادی در تبعیت حضور داشته باشد. در این جنگ فرمانده با جلال و جبروت مادیش یا با یال و کوپال و درجه با زیردست برخورد نمی‏کرد.
همچنین عامل تبعیت احساس حقارت در مقابل جلال مادی نبود، یعنی انگیزه‏های تبعیت و انگیزه مدیریتی کاملاً تغییر کرد، و متناسب با این احساس هویت جدید شکل گرفتند. بنابراین هم در هدف جنگ، هم در شیوه اداره جنگ و هم در سازمانی جنگ تحول عظیمی ایجاد شد. طبیعتاً رفتارهای جدیدی هم ایجاد شده که گوشه‏ای از آنها در قالب - بقول غربیها - جنگهای انتحاری ظهور پیدا می‏کردند. جنگهای شهادت‏طلبانه در این هویت شکل می‏گیرند و به یک شیوه درگیری تبدیل می‏شود که در بیرون از مرزها این آن را تروریسم می‏گذارند. بنابراین اساس این مجموعه تحولات واقع شده تنها »ایجاد جامعه جدید« می‏باشد، البته جامعه‏ای که نظام اراده‏ها و تمایلات، فرهنگ و اطلاعات و رفتارش بر مدار جدیدی شکل گرفته است و طبیعتاً معادلات جنگی‏اش هم معادلات جدیدی است.
4/1 - پذیرش و حل انواع تکثرها در نظام الهی غیر از تکثر در دیانت
البته این جامعه جدید همگرائی دارد و تکثر را بر می‏تابد اما تکثری که بر مدار اسلام شکل‏گرفته باشد و لذا دیگر کثرتهای قومی، نژادی، زبان و جغرافیائی در این تکثر الهی حل شده است و فقط یک تکثر را بر نمی‏تابد و آن تکثر در دیانت می‏باشد. این جامعه نمی‏تواند کفر و نفاق را تحمل بکند چرا که با آن در یک روند تاریخی درگیر است.
5 - تبدیل هویت جدید به تمدن در سایه ایجاد ساختارهای جدید
این هویت جدید وقتی بخواهد تبدیل به یک تمدن بشود حتماً باید ساختارهای جدیدی را بوجود بیاورد تابتواند تمدن جدیدی را بوجود بیاورد.
5/1 - ملاحظه نکردن هویت جدید در روند توسعه بزرگترین آفت جامعه
بزرگترین آفت این جامه جدید این است که شما این هویت را در روند توسعه نادیده بگیرید که این نادیده گرفتن همان مسئله بحران هویتی است که فیلسوفان توسعه غربی میگویند. اگر بر خلاف این هویت جدیدی که ایجاد شده مدار دیگری برای بازسازی و انسان جدیدی در توسعه این بازسازی تعریف گردد در این بزرگترین بحران برای این وحدت اجتماعی است زیرا در این صورت حتماً دیگر مدارهمگرایی و درگیری تغییر پیدا می‏کند. اگر هویت اجتماعی هویت ایرانی بشود این هویت ایرانی، مدار صلح‏اش و همگرائیش و مدار جنگ و درگیریش تعلق منافع ایران است. اگر مدار بازسازی بر هویت اسلام نباشد و در این بازسازی عزت اسلام محور قرار نگیرد طبیعی است که با هویت جدید در بازسازی درگیر می‏شوید و این هویت را محو و نابود می‏کنید و بالطبع هویت دیگری شکل می‏گیرد که در آن مدار صلح و جنگ هم تغییر پیدا می‏کند. در اینصورت باید به تکثر دیگری برای رسیدن به هدف روآورد و بالطبع همدلی، همفکری و همکاریهای دیگری هم ضرورت پیدا می‏کند. بدون همدلی، همفکری و همکاری وحدت و همگرائی پیدا نمی‏شود. در اینصورت باید در دنیا یک همکارانی را برای خود تعریف کنید که دیگر همکاران شما امت اسلامی نیستند و یا مجبورید همفکری دیگری را تعریف کنید و با دیگران همفکر و همدل بشوید.
5/2 - استفاده از الگوهای توسعه در بازسازی، زمینه‏ساز از بین رفتن هویت جدید
اگر در بازسازی به آرمانهای توسعه مادی روی آوردیم باید ملتزم به وحدت بین‏المللی هم بشویم. یعنی باید بر مدار توسعه مادی کثرتها را شکل داد.(3) با کسانی خاص همدل، و همفکر شد کسانی که همین توسعه را پذیرفتند و همین رفاه و تکثر در التذاذ را منظور نظر دارند. این آفت بزرگترین آفت هویت اجتماعی جدید است.
5/3 - توسعه تمتع و بهره‏وری مادی محور توسعه غربی
در این هویت دیگر هویت ایرانیت هم موضوعیت ندارد. در توسعه بین‏المللی امروز و در تئوری دهکده جهانی تنها یک جامعه و با یک ایدئولوژی خاص - که همان ایدئولوژی دنیا پرستی است - موضوعیت دارد. بایدهایی که بر این توسعه حاکم است و مطلوبیتهایی که این توسعه دارد توسعه تمتع و بهره‏وری مادی است و مدار جنگ و صلح و مدار همگرائی هم بر همین اساس تعریف می‏شود. توسعه اگر بر مدار هویت اسلامی نباشد حتماً بر مدار هویت جدید است چرا که توسعه بدون هویت نمی‏شود. در توسعه یا باید هویت قومی و نژادی و قبیله‏ای و یا هویت ایمان و کفر را مبنا قرار داد. اگر هویت جدیدی را تعریف کنیم که در آن هویت، مدار همدلی، همکاری و همفکری و مدار صلح و جنگ، دیگر مدار نژادپرستی، قومیت و... نباشد در اینصورت باید الگوئی توسعه آن هم متناسب با این هویت جدید پایه‏ریزی شود. به تعبیر دیگر توسعه بدون توسعه انسانی و توسعه انسانی بدون توسعه هویت ممکن است.
هویتی که در توسعه رفاه غربی منظور نظر است هویت دنیائی و هویت مادی است که این هویت مادی در دنیایی که امروز دنبال وحدت است باید به یک »جهان وطنی مادی« تبدیل شود، همانگونه که ما میگوئیم: ما یک جهان وطنی دینی داریم و هرکه در راه دین قدم بردارد، هموطن من است و ما به او احساس الفت، همکاری، همدلی، سازش و همراهی می‏کنیم و هرکسی با اسلام درگیر است ما با او احساس درگیری و دشمنی می‏کنیم ولو با منافع شخصی ما تضادی نداشته باشد، در تئوری دهکده جهانی هم همین مطالب بر محور دنیاپرستی مطرح می‏باشد. در جامعه روبه توسعه مادی هر انسانی خود را همدل، همفکر و همکار کسانی می‏بیند که در راه این توسعه گام بر می‏دارد. لذا اگر جامعه جدید و با تعریف جدید بر مدار ولایت و تولی، تعریف شود یک نظام ولایت و تولی بین‏المللی ایجاد می‏شود که ولی سرپرستی و مدیریتش در راه آن اهداف و تولی به او هم برای نیل به آن اهداف است.
5/4 - شدت احساس درگیری با کفر شاخصه مبنا قرار گرفتن دین در توسعه و بازسازی
بنابراین درگیریها هم برای آن هدفها می‏باشد. و لذا مشکل جدید ما در این دوره این است که بازسازی، بر مدار هویت اسلامی شکل نگرفته است، یعنی توسعه هویت اسلامی مبنا قرار نگرفته است. اگر توسعه هویت اسلامی در بازسازی مبنا قرار گیرد باید با پیشرفت بازسازی احساس هویت اسلامی بیشتر شود. اگر ما در این بازسازی به طرفی برویم که احساس همدلی با اصل اسلام و احساس درگیری با کفر و بین‏الملل بیشتر شود معنایش این است که هویت اسلامیمان در راه رشد است زیرا مدار این هویت، حب و بغض و سلم و حرب است و اگر در این بازسازی به طرفی برویم که احساس درگیری کم شود و بصریتها از بین رود و آن تحلیلهای عمیق اجتماعی از بین برود و میدانهای جنگ و درگیری و رقابت تبدیل به میدانهای جنگ و رقابت دیگری - که در توسعه ما دی می‏گنجد - شود در اینصورت زمینه از بین رفتن هویت ایجاد شده فراهم می‏آید.
5/5 - بازارهای اقتصادی و میادین ورزشی میادین درگیری در نظام مادی
در نظام مادی تنها میدان لهو و لعب و بازیهای قاعده‏مند امروزی و بازارهای اقتصادی دنیا صحنه‏های درگیری می‏باشند. آنان توسط این درگیریها قلوب و اندیشه‏ها را فتح می‏کنند و بالطبع حوزه عملکرد بر مدار همان فتح قلوب و تفکرات شکل می‏گیرد. در نظام مادی حوزه‏های رقابت به حوزه‏های رقابتی تبدیل شده است که در همگرائی مادی عالم تعریف می‏شود. علایم تبدل هویت اسلامی به هویت مادی این است که آن جامعه به جامعه دیگری تبدیل می‏شود.
5/6 - ضرورت محور قرار دادن هویت جدید در امر بازسازی
اگر همانگونه که در جنگ هویت اسلامی، مدار اداره جنگ بود، همین هویت مداربازی بشود و در آن احساس خشم نسبت به تمدن مادی و احساس همدلی نسبت به مستضعفان و مسلمانها و اهل توحید در عالم و همراهی بر مدار ولایت تاریخی پیامبر و اهل بیت معصومش)س( اصل باشد در اینصورت این هویت جدید در روند تاریخ به توسعه خود رسیده است.(4) اگر در این بازسازی این هویت تاریخی و هویت اجتماعی ایجاد شده نادیده گرفته شود اثرش این است که آن همگرائیها و آن درگیریها تبدیل به همگرائیهای مادی می‏شود.
اگر احساس همدلی با امت اسلامی کم شود معنای تغییر هویت اجتماعی است. در این هویت تغییر یافته دیگر هدف انسان قرب به دنیا، توسعه رفاه و توسعه خوشی می‏شود و بالطبع همکاری او هم تنها برای توسعه خوشی می‏شود. در این هویت جدید حرص به دنیا و سبقت بر سر دستیابی به دنیا اصل می‏شود و طبیعی است که طبقات مادی، مصرف‏گرائی تکثر و تنوع در خوشیها، شاخصه‏های بعد آن می‏شوند.
6 - تناسبات توسعه مادی
توسعه پرستش دنیا تناسبات خودش را دارد و در این توسعه پرستش آبرو به قدرت بهره‏وری بیشتر تعریف می‏شود. اگر تعلقات به طرف دنیا باشد کسی آبرومندتر است که در تمتعات مادی سبقت بر دیگران داشته باشد. بدنبال محور قرار گرفتن جمال مادی، جلال و جبروت مادی در آبرومندی اجتماعی تجمل‏گرائی و عشق به بهره‏وری بیشتر از ماده، مدار توسعه می‏شود و لذا مصرفگرائی در جامعه ظهور پیدا می‏کند(5) زیرا همه میخواهند متنوع‏تر و بیشتر بهره‏مند و متلذذ بشوند. بنابراین هم آبروی اجتماعی به تمتعات بیشتر و بهره‏وری بیشتر و هم ابتهاج و خویشی به بهره‏وری بیشتر وابسته می‏شود. در این توسعه مادی تمام خوشیها در سجود نسبت به ماده، خضوع نسبت به ماده، دلدادگی نسبت به ماده و وصال به ماده است.
تناسبات جامعه مادی اینست که مهمترین مدار تولی و تبری در آن عشق به دنیاست. در جامعه ملکوتی هم خوف و طمع الهی، مهر و غضب الهی مدار شکل‏گیری هویت جدید می‏باشد.
7 - جنگ ظهور یک جامعه جدید
جنگ ظهور یک جامعه جدید است و لذا باید ارکان و شاخصه‏های متناسب با آن جامعه ایجاد شود. اگر جامعه تبدیل شود، طبیعی است که ما دیگر جنگی از آن مقوله نخواهیم داشت و دیگر با آن انگیزه‏های مادی در جامعه کسی حاضر به جنگ نمی‏شود. کما اینکه مردم آمریکا با انگیزه‏هایی که ما وارد جنگ شدیم، نمی‏جنگند. در هر جامعه‏ای وحدت و انسجام، نوع خشم و غضب و موضوعش بر مدار هویت اجتماعی تعریف می‏شود. اگر هویت اجتماعی تبدیل بشود هم خشم و غضب و هم موضوع و هم شیوه جنگ متفاوت می‏شود.
8 - تأثیر جنگ در شکل‏گیری مدیریت دینی
تا اینجا ما تأثیر هویت جدید و مدیریت دینی را بر نحوه اداره و مدیریت جنگ بررسی کردیم. حال می‏توان از زاویه دیگر تأثیر جنگ را در شکل‏گیری و توسعه مدیریت دینی بررسی کنیم. در جنگ غضب الهی در درگیری با کفر ظهور پیدا کرد. از اثرات مهم این درگیری و مقاومت جدید شکسته شدن ابهت قدرتهای مادی می‏باشد و در اینصورت قدرتهای مادی از بی‏رقیب بودن بیرون می‏آیند و طبیعتاً امکان رویکرد امتها به یک وضعیت جدید و مدیریت جدید - که همان مدیریت دینی می‏باشد پیدا می‏شود. - به عبارت دیگر ایجاد روحیه درگیری با کفر در سطح بین‏المللی ایجاد هویت جدید بین‏الملی می‏کند که آن هویت جدید بین‏المللی هویت دینی است و حاصل این جنگ 8 ساله ایجاد هویت رویکرد به حکومت دینی است. وقتی هویت جدیدی در انسانها شکل می‏گیرد دنبال حکومت دینی هم می‏روند. بنابراین از یک سو مدیریت دینی این هویت دینی را توسعه میدهد و از سوی دیگر این هویت دینی به توسعه مدیریت دینی کمک می‏کند. انشاءالله در فرصتهای بعدی بعضی از ثمرات دیگر جنگ را مطرح می‏کنیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات