
حمید احمدی / عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
جهان اسلام در قرن نوزدهم و در طول قرن بیستم شاهد ظهور شمار فراوانی از رویکردها و رهیافت های فکری و جریان ها و گروه بندی های سیاسی بوده است که در پاسخ به اوضاع آن دوره شکل گرفته اند.
استعمار خارجی، استبداد حاکمان داخلی، عقب ماندگی کشورهای مسلمان از کاروان ترقی و پیشرفت، دوری از آموزه های اسلام و نزاع های داخلی مهم ترین معضلات جهان اسلام در دوره یاد شده است.
جهان اسلام در قرن نوزدهم و در طول قرن بیستم شاهد ظهور شمار فراوانی از رویکردها و رهیافت های فکری و جریان ها و گروه بندی های سیاسی بوده است که در پاسخ به اوضاع آن دوره شکل گرفته اند.
استعمار خارجی، استبداد حاکمان داخلی، عقب ماندگی کشورهای مسلمان از کاروان ترقی و پیشرفت، دوری از آموزه های اسلام و نزاع های داخلی مهم ترین معضلات جهان اسلام در دوره یاد شده است.
جهان اسلام در این دوره عرصه جنب وجوش نخبگان و پیشگامانی بوده است که گروهی مروج و دلباخته لیبرالیسم بودند و گروهی رو به سوسیالیسم آوردند و جمعی به ناسیونالیسم با شقوق متفاوت آن روی آوردند.
هر دسته و گروه نسخه حل مشکل جهان اسلام را از همان منظر می پیچد. اما رفته رفته با اثبات ناکارآمدی رویکردهای یاد شده و اثبات سستی ایده های مختلف به ویژه ایده ناسیونالیسم عربی که با شکست عرب ها به رهبری عبدالناصر در برابر اسرائیل به اثبات رسیده بود؛ در چنین فضایی، انقلاب اسلامی در جهان اسلام منفذ و طریقتی نو درافکند و رهبری آن با شناخت درست آسیب ها و آلام جهان اسلام به عنصر خودآگاهی ملت های تحت ستم تأکید ورزید.
أم الامراض جهان اسلام
چنانچه امام خمینی(ره) در آسیب شناسی وضعیت حاکم بر جهان اسلام و مشکلاتی که گریبان گیر این جوامع شده است، گم گشتگی فرهنگی و هویتی را علت اصلی آن بر می شمرد و بیان می دارد: «ماها الان خودمان را گم کرده ایم، مفاخر خودمان را الان گم کرده ایم، تا این گم شده پیدا نشود، شما مستقل نمی شوید.»1
امام خمینی(ره) یکی از علل بنیادین این گم گشتگی تاریخی و هویتی را استعمار غرب می داند و می گوید: «غربی ها کوشش کرده اند که ما را از خودمان بی خود کنند، ما را میان تهی کنند، به ما این طور بفهماند و فهماندند که خودتان هیچ نیستید و هرچه هست غرب است و باید رو به غرب بایستید.»2
ایشان رواج ارزش ها و فرهنگ غرب را أم الامراض جهان اسلام معرفی می کند و راه برون رفت را رهایی از این فرهنگ ها و ارزش ها می داند3.
تشخیص درست آلام و مصائب جهان اسلام و تبیین درست آن و ارائه راه حل منطقی و واقع گرایانه و همراه با تجربه موفق از یک فرایند انقلابی و استقرار نظام مبتنی بر مردم سالاری دینی، چیزی نبود که غرب بتواند در جهان اسلام آن را کتمان کند و مکتوم نگه دارد و یا جوانان تشنه عدالت و استقلال طلبی آن را پی جویی ننمایند.
تحلیلی که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از وضعیت جهان اسلام ارائه می کند، گویای درک درست و شناخت عمیق ایشان از این وضعیت جهان اسلام است.
«یک نگاه به وضعیت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی کشورهای مسلمان امروز و مشاهده ضعف روحی و مادی آن و مداقه در نظام های سیاسی و وضع دولت های اغلب این کشورها که در آن همه چیز حاکی از احساس حقارت و ناتوانی است، روشن می سازد که از مهم ترین علت های این وضع، بیگانگی و بریدگی این کشورها و ملت ها از گذشته های تاریخی خود و مجد و عظمتی است که از ورای قرن ها می تواند هر انسان ضعیف و نومید را به حرکت و تلاش امیدوارانه سوق دهد.»4
استعمار با شکست غرور ملی و انقطاع آن ها از گذشته و آموزه های اسلامی، ملت های اسلامی را مهیای پذیرش فرهنگ سلطه و ارزش های غربی کرد و با این رهاورد شاهد بودیم که همه مظاهر غرب در تعاملات فردی و اجتماعی جهان اسلام رسوخ و رواج یافته است و پی آمد آن بحران های اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی است که بر این جوامع حاکم شده است.
کانون این گفتمان که از سوی امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب تئوری پردازی شد، استقامت در راه هدف بزرگ و بازگشت مجدد عظمت اسلامی است که به درستی در جان و دل جوانان مسلمان جهان اسلام در خیزش بزرگ اخیر نشست و بروز یافت.
چنانچه رهبر انقلاب می فرماید: «به دست گرفتن سرنوشت ملت های مسلمان- که هدف استعمارگران، مستقیم و غیرمستقیم، از اواخر قرن هجدهم میلادی به این طرف بوده- به طور طبیعی ایجاب می کرد که احساس غرور و شخصیت ملل مسلمان شکسته شود و آن ها از گذشته پرشکوه کاملا منقطع شوند و بدین گونه فرهنگ و اخلاق خود را رها کرده، آماده پذیرش فرهنگ غرب و تعالیم استعماری شوند و این حیله، در زمینه کاملا مساعدی که تسلط حکومت های فاسد و مستبد در کشورهای اسلامی فراهم آورده بود، کارگر افتاد و سیل فرهنگ مهاجم غربی و همه مفاهیمی که استعمار رواج آن را در میان ملل مسلمان برای تامین سلطه سیاسی و اقتصادی خود بر آن ملت ها ضروری می شمرد، به راه افتاد و نتیجه آن شد که در طول دویست سال، کشورهای اسلامی یکسره به سفره گسترده و بی مانع و رادعی برای غارت گران غربی تبدیل شوند.»5
انقلاب اسلامی راه برون رفت این بحران در جهان اسلام را در منظر جوامع اسلامی به ویژه جوانان خسته و سرخورده از تفرعن ایدئولوژی های مغرب زمین و رهیافت های متنوع و ادعاهای پرطمطراق بود که همگی به کژراهه ها و بیراهه ها ختم شد؛ استقلال آنان را به تاراج نهاد و استعمار و استبداد را بر همه ارکان قدرت و سرنوشت ملت های اسلامی حاکم نمود که متکی بر یک حقیقت درونی جوامع اسلامی بود؛ «هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش، خودش را بفهمد. مادامی که خودشان را گم کردند و دیگران را جای خودشان نشاندند، استقلال نمی توانند پیدا کنند.»6
رهاورد این پیام انقلاب اسلامی، بازگشت به خویشتن و هویت یابی در جوامع اسلامی بود که به تدریج گفتمان هویت طلبی به عنوان گفتمان غالب درآمد؛ گفتمان هویتی که بی تردید مؤلفه ها و عناصر اساسی آن بر ارزش های اسلامی استوار می باشد. چنانچه امام خمینی(ره) راه بازیابی هویت مسلمانان را بازگشت به قرآن و ارزش های اسلامی معرفی می کند.
«مع الاسف با برخورداری از چنین توان و نعمت هایی برای هویت سازی و رفع بحران های معنوی و اجتماعی، جوامع اسلامی با دور افتادن از اسلام و قرآن کریم امروز با معضلات عدیده ای مواجه شده است. ما مسلمان ها که از اسلام دور افتاده ایم و از حقایق اسلامی منزوی شده ایم.»7
نخستین تیر آماج غرب، نخبگان و روشنفکران هستند
بازتاب پیام انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی، فرآیند بازگشت به خویشتن و هویت یابی است که به بیداری و خیزش اسلامی منجر شد و باعث حیرت و سرگشتگی جهان غرب و رژیم های هم پیمان و مستبد آنان شد. این خیزش که امروز در جهان اسلام فراگیر شده است، به رغم همه ادعاهای اطلاعاتی و سنجش نگرش ها و هوشیاری دستگاه های عریض و طویل اطلاعاتی جهان غرب و دولت های مستبد، در سال های قبل، آغاز و فرآیند رشد و نمو خود را طی و به بلوغ رسیده و امروز بروز و ظهور یافته است.
علی رغم کتمان این واقعیت ها و یا عدم درک آن ها یا انکار تعمدی این واقعیت از سوی دولت ها و رسانه های غربی، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام ها وخطابه های متعدد خود بر بیداری اسلامی و تبیین مختصات آن پرداخته و به شدت به رواج این گفتمان در جهان اسلام امید داشتند و به بروز و بسط قریب الوقوع آن بشارت می دادند و در کنار آن آسیب شناسی و هوشمندی در مقابل ترفندهای دشمنان را مطالبه می کردند، چنانچه در پیامشان خطاب به مسلمانان اشاره می کنند:
«دشمن مستکبر که بیداری امت اسلامی، تهدیدکننده مطامع و منافع نامشروع اوست، مهم ترین سلاحی که در برابر موج فزاینده در دست دارد، سلاح روانی است: نومیدسازی، تحقیر هویت، به رخ کشیدن قدرت و تمدن مادی خویش، امروز و در آینده هزاران ابزار تبلیغی به کار افتاده و خواهد افتاد که مسلمانان را از آینده درخشان نومید و یا به آینده ای که منطبق با نیات پلید خود آنان است ترغیب کنند... آماج این تیر زهرآلود، نخست نخبگان و روشنفکران و سپس توده مردمند.»9
کانون این گفتمان که از سوی امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب تئوری پردازی شد، استقامت در راه هدف بزرگ و بازگشت مجدد عظمت اسلامی است که به درستی در جان و دل جوانان مسلمان جهان اسلام در خیزش بزرگ اخیر نشست و بروز یافت. امام خمینی(ره) به عالمان و اندیشمندان جهان اسلام توصیه به مقاومت و ایستادگی می کند: «علمای بلاد و کشورهای اسلامی باید راجع به حل مشکلات و معضلات مسلمین و خروج آنان از سیطره قدرت حکومت های جور با یکدیگر به بحث و مشورت و تبادل نظر و برای حفظ منافع مسلمین سینه ها را سپر کنند».
امام خمینی(ره) یکی از علل بنیادین این گم گشتگی تاریخی و هویتی را استعمار غرب می داند و می گوید: «غربی ها کوشش کرده اند که ما را از خودمان بی خود کند، ما را میان تهی کنند، به ما این طور بفهماند و فهماندند که خودتان هیچ نیستید و هرچه هست غرب است و باید رو به غرب بایستید».
و در جای دیگری می گویند: «باید فداکاری کنید در ارجاع مجدد عظمت اسلام که مهمش عظمت معنوی آن است.»10
از منظر رهبر انقلاب، پیام انقلاب اسلامی که از آن به عنوان درس بزرگ امام خمینی(ره) یاد می کنند، بازگشت به خود و بازگشت به اسلام است که رهایی بخش و عنصر اساسی بیداری امت اسلامی است.
«درس بزرگ امام راحل عظیم الشأن ما (قدس سره) بازگشت به خود، بازگشت به اسلام و شناختن قدر خود و قدر ذخایر معنوی بی شمار خود بود. ملت ایران با عمل به این درس، در راه سعادت قدم نهاد و در آن، مراحل متعددی را طی کرد و همچنان در آن راه پویاست.» 11
گفتمان هویتخواهی
رهاورد این رهیافت که نقطه کانونی بیداری اسلامی امروز جهان اسلام است، گفتمان هویت خواهی است، از این زاویه نگاه وبا تجربه حاصله از انقلاب اسلامی ایران و نیز مؤیدات فراوان در تجربه تاریخی مسلمانان به خصوص در تحولات تاریخ صدر اسلام است که حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، تنها راه تغییر صحنه سیاسی جهان اسلام و تغییر موازنه قدرت به نفع مسلمانان را بازگشت مسلمین به خویشتن و هویت اسلامی و ملی شان می دانند.
دراین رهیافت، اسلام و فرهنگ اسلامی به عنوان یک ذخیره پایان ناپذیر و یک الگوی بی بدیل در این مسیر، کارآمدترین و موثرترین مکانیزمی است که اتکای خیزش جهان اسلام به آن نویدبخش خاورمیانه جدید براساس ارزش ها و گفتمان اسلامی خواهدبود که مطلع آن از تونس بوده و فرجام آن به محو همه مظاهر شرک، دولت های استبدادی و نیز محو آثار و حضور دولت ها و فرهنگ استعمار و استکبار درجهان اسلام خواهدبود.
این پیام حضرت آیت الله خامنه ای امروزبیش از گذشته و همیشه درفضا و ساحت های جنبش ها و خیزش های مردمی در جهان طنین افکن است که: «امروز ندای پیامبر رحمت، رساتر از همیشه به گوش می رسد و دعوت اسلام که دعوت به عدالت و آزادگی و رستگاری است، با طنین بیشتری شنیده می شود. پاره های شب سیاه استکبار و ظلم و خودکامگی از سویی و جهل و خرافه و فریب از سوی دیگر، بشر را بیش از گذشته، نیازمند نور رستگاری و تشنه عدل و صلح و برادری کرده است. امروز ندای ملکوتی: «تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبدالاالله...» که رد خداوندان زور و زر و صف آرایی در برابر ستم و ستمگر است و گوش و دل اسیران و ستمدیدگان را بیش از همیشه می نوازد. و مژده: «ان الله علی نصرهم لقدیر»، به آنان دلگرمی و امید می بخشد. 12
امروز مخاطبان این الهام و پیام ملکوتی، بیداری اسلامی، هویت خواهی دینی و عزت طلبی را در پناه نسیم رحمت و پیام های تعالی بخش قرآن، بازآفریده اند. و ان شاءالله فجر روشن آن را همه مشتاقان عدالت و عزت وکرامت اسلامی شاهد خواهندبود.