تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۱۵  ، 
کد خبر : ۲۲۰۴۸۱

آمریکا و پیامدهای کشتن بن‌لادن (بخش چهارم)

اشاره: ناظران آگاه بر این اعتقادند که مرگ بن‌لادن به دگرگونی عمقی در استراتژی منطقه‌ای آمریکا منجر خواهد شد. هنوز مدت زیادی از مرگ سرکرده القاعده نمی‌گذرد که برخی زمزمه‌ها مبنی بر درخواست خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان در محافل سیاسی و رسانه‌ای آمریکا شنیده می‌شود. سئوال اینجاست که کاخ سفید، به رغم تمایل خود برای ادامه حضور نظامی در منطقه که تاکنون به بهانه از میان بردن تروریسم صورت می‌گرفت،‌تا چه زمان می‌تواند در برابر افکار عمومی مقاومت کند؟ سازمان‌هایی در درون شبکه سیاسی آمریکا هستند که به دنبال توجیهات مناسب برای ادامه اشغالگری در شرایط کنونی می‌گردند. در این بخش از مقاله به انعکاس دیدگاه یکی از مهم‌ترین آنها می‌پردازیم.

دیدگاه شورای روابط‌ خارجی
در چنین شرایطی، شورای روابط خارجی آمریکا در گزارش خود تحت عنوان «القاعده پس از مرگ بن‌لادن» نوشت: کشته‌شدن اسامه بن لادن، هم ضربه‌ای نمادین و هم واقعی به القاعده بود، اما آیا این مرگ به معنای پایان تروریسم یا ذهنیت ایجاد شده از سوی رادیکال‌های القاعده در خاورمیانه یا مناطق دیگر است؟
براساس گزارش سایت شورای روابط خارجی آمریکا، کارشناسان این شورا معتقدند مرگ بن لادن به معنای پایان تروریسم و تفکرات القاعده نیست.
«ریچارد هاس» رئیس شورای روابط خارجی معتقد است هرچند مرگ بن لادن حامل پیامی جدی برای تندروهاست، اما به پایان تلاش‌های آنها، به ویژه آن دسته که از سوی پاکستان تقویت و پشتیبانی می‌شوند، منتج نمی‌شود.
کشتن بن لادن پیروزی بزرگی علیه تروریسم جهانی بود، اما نه یک نقطه عطف، بلکه صرفاً شروع مرحله‌ای است که از مبارزه‌ای بدون پایان قابل پیش‌بینی حکایت دارد و باتوجه به اینکه مرگ بن‌لادن به معنای پایان تروریسم نیست، نیازی به جشن‌گرفتن در رسانه‌ها و مطبوعات و طرح این مرگ به معنای پایان تروریسم، نبود. در واقع مرگ بن‌لادن ممکن است به تشدید اقدامات تروریستی از سوی آنهایی منجر شود که درصدد نشان‌دادن توان خود در حمله به غرب هستند.
«هاس» با اشاره به همکاری‌ بخش‌هایی از دولت پاکستان با تروریسم و نبود مشارکت کامل آنها در مبارزه با شورشیان خاطرنشان کرد که واقعیت را نمی‌توان تغییر داد، از این رو از این عملیات مستقل و کشته‌شدن بن‌لادن نباید به عنوان یک قاعده یاد کرد، بلکه باید آن را در حکم یک استثناء در جنگ با ترور به شمار آورد.
از سوی دیگر، به اعتقاد «ری تکیه» از دیگر اعضای این شورا، انقلاب‌های اخیر خاورمیانه حاکی از آن است که گرچه مرگ بن لادن پیروزی بزرگی برای تلاش‌های آمریکا محسوب می‌شود، اما باید این نکته را نیز به خاطر داشت که منطقه پویا و در حال حرکت است و بن لادن نماد نسل و دوره گذشته بود.
به گفته «تکیه»، تحولات و انقلاب‌های اخیر در جهان عرب، نشان دهنده مخالفت مردمی با رادیکالیسم القاعده‌ای است که با تکثرگرایی، تنوع و تضارب آرا و تقویت اقتصاد مخالف است. تحولات منطقه، ایدئولوژی و اسلوب‌های مبتنی بر ترور و خشونت بن‌لادن و القاعده را پشت سر گذاشته است. در واقع، مرگ بن لادن به عنوان یادگار پایان یک دوره در حال فروپاشی در یادها خواهد ماند.
«رابرت دنین» عضو شورای روابط خارجی آمریکا در تایید نظر تکیه، خاطر نشان کرد: با وجود آنکه شماری از تندروها از بن لادن به عنوان شهید یاد کردند و در صدد خونخواهی‌اند، اما بسیاری از اهل سنت و شیعیان خاورمیانه از کشته شدن بن لادن خرسند شده‌اند.
وی گفت: «تروریسم با القاعده آغاز نشده بود که اکنون با مرگ بن لادن به عنوان سرکرده القاعده پایان یافته باشد. مرگ بن لادن ضربه‌ای بزرگ به آنهایی بود که از بن لادن سعودی تبار الهام می‌گرفتند و نشان دهنده آن است که آمریکا همچنان به عنوان ابرقدرت، در صحنه جهانی عمل می‌کند.
مرگ بن لادن به مثابه آزمونی برای خاورمیانه است. بسیاری از اهل سنت و شیعیان این منطقه تلویحاً یا صراحتاً از حذف بن لادن ابراز خرسندی کردند.»
محمود عباس، رئیس حکومت خودگردان فلسطین از کشته شدن بن لادن به عنوان پیروزی تعادل و میانه‌روی یاد و حماس این اقدام آمریکا را محکوم کرد. بحرین، کویت، امارات عربی متحده از اظهار نظر درباره مرگ بن لادن خودداری کردند و عربستان نیز تا کنون سخنی در این رابطه به زبان نیاورده است.
دنین افزود: با توجه به ناآرامی‌های جهان عرب، مرگ بن لادن برای مردم خاورمیانه اهمیت بیشتری دارد. از نظر بسیاری از اعراب، بن‌لادن نماینده واکنش خشن به بی‌کفایتی و ضعف دولت‌های عرب برای تقابل با غرب بود. هنوز هم کسانی هستند که طرفدار روش‌های وی هستند، اما بن لادن به ترسیم اعراب به عنوان تروریست کمک کرد و وزش قیام های عربی که در حال حاضر سراسر منطقه را درنوردیده است، تلاشی برای ترسیم چهره و ماهیتی جدید از اعراب است.
«استیون کوک» عضو دیگر این شورا معتقد است بیشتر اعراب به گذر به سیستم های سیاسی بازتر راغب هستند، اما ضربه ناشی از مرگ بن لادن می‌تواند به ویژه در کشورهایی مانند یمن، شدیدتر حس شود. مرگ بن لادن می تواند فرصت ریشه دواندن طرفداران و اعضای القاعده را در یمن و شاید هم در لیبی و سوریه فراهم آورد.
«مکس بوت» از کارشناسان شورای روابط خارجی آمریکا، ادامه مبارزه با تروریسم و شورشیان در افغانستان را برای جلوگیری از سقوط این کشور در دامان تروریست‌ها ضروری می‌داند.
«دانیل مارکی» همکار وی، در این شورا معتقد است که هرچند کشته شدن بن لادن می‌تواند فرصتی برای بهبود و تقویت مناسبات آمریکا و پاکستان باشد، اما احتمالاً بیش از آنکه موجب افزایش همکاری‌ها شود، به بدترشدن تنش‌ها منتهی خواهد شد و فرصت تاریخی شکل گرفته در روابط دو کشور را نابود خواهد کرد.
بوت گفت: مرگ بن لادن یک بدبیاری برای جنگ آمریکا در افغانستان است.
باراک اوباما در توجیه افزایش شمار نیروها در افغانستان، بر ضرورت مبارزه با القاعده تاکید کرده بود. حال با مرگ بن لادن سرکرده القاعده، بسیاری از آمریکایی‌ها ممکن است بگویند که تهدید برخاسته از القاعده پایان یافته است و می‌توان از افغانستان خارج شد، اما باید گفت که صرفنظر از سرنوشت القاعده و سرکرده اش، دیگر گروه های تروریست مانند طالبان پاکستان، طالبان افغانستان، لشکر طیبه و.... را نباید فراموش کرد. تمامی این گروه‌ها سودای جهانی‌شدن در سردارند. از این رو، برای جلوگیری از سقوط افغانستان در دامان همقطاران و هم کیشان بن‌لادن، ادامه جنگ با شورشیان در این کشور حائز اهمیت است.
«جان بلینگر» از کارشناسان این شورا نیز در توجیه حمله به محل اختفای بن‌لادن و کشته‌شدن وی از سوی نیروهای آمریکایی گفت: طبق قانون داخلی آمریکا و نیز قانون بین المللی، این حمله و کشتن بن‌لادن، اقدامی قانونی است.
به گفته وی، قانون استفاده از نیروی نظامی مصوب 18 سپتامبر، به رئیس جمهوری آمریکا مجوز استفاده از قوه قهریه لازم و متناسب را علیه افرادی داده است که برای حملات 11 سپتامبر 2001 مجوز صادر، آن را طراحی و اجرا کرده بودند.
طبق منشور سازمان ملل، آمریکا بدون مجوز پاکستان نمی‌تواند از قوه قهریه و نیروی نظامی در خاک این کشور استفاده کند، اما به رغم اظهارات مقام‌های اسلام‌آباد، هنوز معلوم نیست که آیا دولت اوباما رضایت و مجوز دولت پاکستان را برای استفاده از نیروی نظامی کسب کرده بود یا خیر، به نظر می‌رسد دولت پاکستان دست‌کم پس از این قانون شکنی، از نتیجه کار رضایت داشت.
 هدف آمریکا
در همین ارتباط، یک نویسنده معروف فرانسوی معتقد است که بن‌لادن تقریباً یک دهه پیش و احتمالاً در دسامبر سال 2001 مرده و اعلام مرگ وی در شرایط کنونی، تلاشی برای تاثیر بر «بهار عربی» است. «تیری میسان» در مقاله‌ای در این ارتباط می نویسد: بن لادن در سال 2001 به شدت مریض و تحت دیالیز کلیه بود به طوری که باید یک روز در میان در بیمارستان تحت مراقبت‌های پزشکی قرار می‌گرفت.
در ادامه این مطلب آمده است: در تابستان همان سال وی در بیمارستان آمریکایی دبی پذیرش و در اوایل سپتامبر سال 2001 به بیمارستانی در راولپندی در پیشاور منتقل شد و پس از حملات 11 سپتامبر وی در مکانی نامعلوم با الجزیره گفت‌و‌گویی صورت داد. در دسامبر سال 2001 خانواده‌اش خبر از مرگ وی دادند و دوستان او هم در تشییع جنازه‌اش حاضر شدند. اما وزارت دفاع آمریکا او را به عنوان هدفی تلقی کرد که از عدالت فرار کرده است. از سال 2001 تا 2011 هیچ شاهد معتبری بن لادن، را ملاقات نکرده است.
طی این دوره، نوارهایی ویدیویی و صوتی منتسب به بن لادن، یا بوسیله وزارت دفاع آمریکا و یا رسانه‌ها (عمدتاً الجزیره) یا سازمان‌های اطلاعاتی غیر دولتی منتشر شده و بسیاری از این نوارها با استفاده از شیوه های نامشخص سازمان سیا تأیید شده، اما تمامی این موارد ضبط شده از سوی متخصصین اطلاعاتی جوامع غیررسمی، از جمله مؤسسه «داله موله»، نامعتبر اعلام شده و به عبارت دیگر بن لادن احتمالاً در دسامبر سال 2001 مرده و آنچه که ما امروز می شنویم در واقع یک افسانه است.
در ادامه «میسان» این پرسش را مطرح می‌کند که چرا آمریکا تصمیم به نابود کردن شخصیت افسانه‌ای که خود ایجاد کرده بود گرفت و مردی را که یک دهه پیش مرده بود و آمریکا او را زنده جلوه می‌داد، به یکباره مرگش را اعلام کند؟
در پاسخ به این پرسش میسان می نویسد: به این خاطر که جنگجویان بن لادن طی چند ماه اخیر تحرکاتی را شروع کرده بودند و در جایی که دیگر نه دشمن آمریکا، بلکه متحد این کشور بود، دست به عملیات هایی می زدند و هیچ راهی برای توجیه این تغییر ظاهری رویکرد، جز حذف مجازی فرمانده آنها نبود.وی می‌نویسد: بدون شک در ماه‌های آینده، کانال‌های بین‌المللی تلویزیونی توضیح خواهند داد که گروه‌های افراطی که در کنار سازمان سیا در افغانستان، بوسنی و چچن علیه شوروی و روسیه می جنگیدند و سپس به جرگه تروریسم بین‌المللی وارد شده بودند، چشمهایشان با مرگ بن لادن باز شده و می توانند در لیبی، سوریه، یمن، و بحرین در کنار آمریکا به جنگ خود ادامه دهند.
این نویسنده فرانسوی می نویسد: در انقلاب‌های اخیر در خاورمیانه، آمریکا و اسرائیل بار دیگر درصدد تجزیه تمامی امپراتوری‌ها هستند و برای این کار به افراط‌گرایی مذهبی برای سرکوب ناسیونالیسم تکیه می‌کنند و تنها چیز جدی این است که آنها، هم از جنگجویان وهابی بن‌لادن و هم از تکفیری‌ها که سوی اخوان المسلمین به عنوان یک ویترین سیاسی استخدام شده‌اند، استفاده می‌کنند.
در ادامه این مطلب آمده است: زمانی همراهان بن‌لادن مبارزان راه آزادی بودند! در آن زمان بنیاد «هریتیج» برای حمایت از آنها پول جمع می کرد. امروز آمریکا بار دیگر این گروه را مبارزان راه آزادی می‌نامد.
به اشاره آمریکا، خاندان سعودی شاهزاده «بندر» را بازمی‌گرداند و او «عقابهای نایف» را برای کشتار معترضین بحرینی و تخریب مساجد شیعیان اعزام می‌کند، اما تغییرات مهم در واشنگتن رخ می دهد. ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا که زمانی از شبکه بن لادن برای ترور و قتل مخالفین عراقی بهره جست، اکنون به عنوان رئیس سیا منصوب می شود. نتیجه این است که دولت اوباما می‌خواهد تعهدات نظامی خود را به نفع اقدامات پنهانکاری، کاهش دهد.
اعلام رسمی مرگ بن لادن تقریباً یک دهه پس از این رویداد، یک چرخه را می بندد و چرخه جدیدی را باز می‌کند. اکنون آنها درصدد هستند تا بهار عربی را از موضوع اصلی خود خارج و به سمت اقدام علیه ایران، حماس و حزب‌الله، منحرف کنند.
پیشنهاد «آسوشیتدپرس»
در این میان، خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت؛ با کشته شدن اسامه بن لادن و با توجه به تضعیف شعبه پاکستانی القاعده، اکنون بیشترین تهدید علیه منافع آمریکا از جانب یمن احساس می‌شود و دولت آمریکا باید توجه خود را بر این کشور متمرکز کند.
آسوشیتدپرس در تفسیری نوشت: امروز سربازان القاعده در پاکستان زیر حملات پی در پی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا هستند و نیروهای این گروه باید بیشتر توان خود را برای مخفی شدن در برابر این حملات صرف کنند.
این خبرگزاری در ادامه افزود: ایمن الظواهری، کسی که احتمالاً جانشین اسامه بن لادن می‌شود، شخصیتی جدی و خشن دارد و از جاذبه‌های ظاهری و گفتاری بن لادن محروم است. بدون وجود بن لادن به عنوان نماد وحدت‌آفرین القاعده، تضعیف یا حتی متلاشی شدن گروه، دور از ذهن نیست.
شبکه‌های ارتباطی القاعده در پاکستان امروز به دلیل فشار زیاد نیروهای امنیتی و ارتش آمریکا، بسیار کند عمل می‌کنند و توان طراحی، گردآوری بودجه و اجرای عملیات توسط این گروه نیز بشدت کاهش یافته است. همچنین حامیان این گروه از پاکستان به یمن، عراق و الجزایر گریخته و پراکنده شده‌اند.
با توجه به این موارد، کشته شدن اسامه بن لادن بیش از اینکه ضربه‌ای فیزیکی به القاعده زده باشد، ضربه‌ای روانی به این گروه وارد آورده است. این چیزی است که «استاد سعید»، عضو قدیمی ‌حزب اسلامی «گلبدین حکمتیار» نیز بر آن تاکید کرد.
سعید اکنون عضو شورای عالی صلح افغانستان است که مسئولیت مذاکره با طالبان را بر عهده دارد.
ایمن الظواهری مدت‌هاست که در عمل، گروه را هدایت می‌کند اما وی برای این کار از تلفن یا اینترنت استفاده نمی‌کند، روش سنتی وی برای ارتباط با دیگران بسیار کند است و عملاً او را منزوی کرده است. آسوشیتدپرس در ادامه این تفسیر با تاکید بر اینکه امروز مهمترین خطر برای آمریکا از جانب یمن احساس می‌شود، نوشت: القاعده در یمن حتی کاری کرده که اسامه بن لادن هرگز نتوانست انجام دهد. این گروه نشریه‌ای به زبان انگلیسی منتشر می‌کند و پیام خود را مستقیماً به غرب می‌دهد.        ادامه دارد...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات