تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۳۹۰ - ۰۷:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۲۰۵۹۴

چرا جریان انحرافی «فرقه» است؟


فریبرز کلانتری
از چند دهه پیش، گستردگی و تنوع پدیده‌های اجتماعی، تصاعدی افزایش یافته که بخشی از آن به صورت شکل‌گیری فرقه‌های متعددی بروز کرده است.
گسترش فرقه‌های منحرف در دهه‌های اخیر، جوامع را با مسائلی روبه رو کرده که یکی از اصلی‌ترین آنها، لزم تشخیص و جداسازی فرقه‌های منحرف از حرکت‌های مردمی و سالم است. از سویی، نمی‌توان فعالیت فرقه‌های منحرف را نادیده گرفت و از طرفی هم درست نیست که در جایگاه قضاوت عجولانه، هر جمعی را بدون ارایه شواهد و دلایل کافی فرقه به شمار آوریم، زیرا در برخورد با این مسأله، هر گروه رویکردی را برگزیده‌اند.
برخی با گفتن اینکه همه جنبش‌های دینی و سیاسی فرقه‌های منحرفی هستند، دچار قضاوت شتابزده می‌شوند و زمینه تحقیق بیشتر را در این باره می‌بندند. گروه دیگر نیز غافلانه به فرقه‌ها نگریسته و چشم خود را بر خطرات احتمالی برخی از آنها می‌بندند و در این میان، عده‌ای از کارشناسان هستند که سعی در بررسی و روشن کردن موضع خود با ادله و استدلال‌ها و به میان آوردن محک‌های علمی دارند و از موضعگیری میانه و رویکرد دینامیک بیشتری برخوردارند. یکی از لازمه‌های برخورد درست با فرقه‌ها، داشتن دانش کافی و معتبر درباره آنهاست.
نظریه‌های پیدایش فرقه‌ها
امروزه با زیاد شدن فرقه‌ها و مسلک‌های گوناگون، یکی از پرسش هایی که برای هر کسی که کمی با آنها ارتباط و برخوردی داشته باشد، ممکن است پیش آید و پاسخ قانع‌کننده‌ای هم برای آن پیدا نکند، این است که فرقه‌ها چگونه پدید آمده‌اند و اینکه علت حقیقی پیدایش و گسترش آنها چیست؟ برخی می‌گویند پدید آمدن هر فرقه‌ای، تنها به دلیل تزویرهای قدرت‌های استعماری دنیاست. آیا آنها فرقه‌ها را علم می‌کنند تا از این راه، جریان‌های موردنظرشان را در جهان راه‌اندازی کنند و به نتایج خودکامانه‌شان برسند؟
کارشناسان امور فرق، مشهورترین عامل ایجاد فرقه‌ها را توطئه قدرت‌های استعماری برای جهت‌دهی و گسترش سیطره بر کشورهای جهان می‌دانند. در این میان، می توان به عوامل دیگری همچون پلورالیزم، جنگ شرق و غرب، برخورد تمدن ها و سیر تاریخی اشاره نمود.
بی گمان، عوامل آشکار و پنهان «فرقه‌گرایی» و آثار و نتایج آن از دو دید اندیشمندان غرب و جهان اسلام پوشیده نیست، اما این‌که چرا فرقه‌ها خطرناکند، باید به علت فاعلی آنها که دسیسه‌های دشمنان امت اسلامی، جهل و تعصب، افراط‌گرایی، جدایی دین از اخلاق، قشری و سطح‌سازی دین و شریعت، جداسازی دین و علم، دوری از دین ناب و احکام عقلی و منطقی و گرفتار آمدن در افکار پوچ اشاره کرد.
در اینجا همچنین باید نکته ای را یادآور شویم، کسانی که فرقه تشکیل می‌دهند، بی شک با هیج تابلوی رسمی تشکیل فرقه را اعلام نمی نمایند و در همین راستا، رهبر یک فرقه هم به هیچ وجه اعلام نمی کند که رهبر یک فرقه است، بلکه اتفاقا مقاومت هم می‌کند و فرقه‌ای بودن خود و تشکیلاتش را نفی می‌کند. در ادامه شاخص‌های یک فرقه را نوشته و با اعمالی که جریان انحرافی انجام داده است، تطبیق می‌دهیم تا مشخص شود این جریان در واقع یک فرقه وارداتی است!
 داشتن رهبری خودخوانده
بسیار روشن است که واضع تئوری در هر مسأله ای، نیاز به دانش مرتبت با آن حوزه دارد؛ برای نمونه، یک چشم پزشک به طور قطع نمی تواند درباره یک مریض دیابتی خاص اظهار نظر کرده و برای مداوای آن دارو تجویز کند. این مثال قابل تعمیم در کوچکترین اموری است که انسان ها در زندگی روزمره با آن روبه رو هستند.
حال بر فرض اینکه این تئوری می خواهد درباره مبانی اعتقادی مردم صحبت کند، بی شک داشتن علم و آگاهی کافی در حوزه علوم دینی و کسب مقام اجتهاد که به نوعی آن را می توان متخصص این رشته علمی دانست، ضرورتی انکار ناپذیر است؛ بنابراین، کافی است از رهبر این جریان پرسش شود، به طور دقیق استاد ایشان درباره علوم دینی چه کسی است که این گونه بی محابا به وضع تئوری و اظهار نظر درباره مسائل اعتقادی مردم می پردازند؟
آنان روزی واضع مکتب ایرانی هستند و روزی دیگر مدیریت انبیا(س) را مورد سوال و هجمه قرار می دهند و در زمانی دیگر، ائمه اطهار(ع) را به طلا و نقره و مس تشبیه می کنند؛ سخنی که اگر نبود حمایت های رییس جمهور، شاید جوی خون به راه می انداخت! نکته آنکه آیا تنها با این توجیه که کسی از سنین جوانی پای منبر بوده و یا از سن سیزده سالگی در دهات شمال کشور منبر رفته، مجوز صدور رأی در مسائل اعتقادی را پیدا می کند؟
جالب‌تر اینکه یکی دیگر از اعضای فرقه که تحصیلاتی در حد دیپلم داشته، در یکی از سخنان خود به مسائل اصول فقه استناد می نماید که چیزی جز طیب خاطر دوستان را به همراه ندارد! اما اگر این گونه نیست، چرا شفاف نمی گویید استاد شما که بوده و نزد کدام یک از عالمان دین تعلیم دیده اید؟ بر این مبنا اگر جواب برای این سوال پیدا نشود، پس بدون شاگردی در مقابل بزرگان علم و معرفت، اظهار فضل کردن یعنی خودخوانده بودن، و همین نشانگر فرقه بودن این جریان است.
وابستگی معرفتی به بیگانگان
جریان انحرافی در حالی از معرفت خدا دم می زند که عرفان آن منطبق بر هیج عرفان الهی و دینی نیست به گونه ای که اگر به دقت اعتقادات این جریان را تجزیه و تحلیل کنیم، درمی یابیم که نقش مذهب، آن هم مذهب نورانی تشیع در آن بسیار کمرنگ است، به ویژه آنکه تاکنون این سوال هم بی جواب مانده که برداشت‌های قرآنی این جریان از کدام یک از مفسران بزرگ قرآن گرفته شده و اساسا مگر رهبر این جریان سررشته ای از تفسیر قرآن دارد که مصر است جریان خودساخته‌اش را با آیات نورانی قرآن اثبات کند؟
همین چندی پیش، رهبر خود خوانده این جریان انحرافی در سخنانی صفت «ترس» را به رسول مکرم اسلام نسبت داده و گفته بود: «در حجة‌الوداع مؤمنین همراهش بودند، باز می‌ترسید جانشینش را معرفی کند. از خودم که نمی‌گویم از شما (خطاب به حضار) شنیدم. اگر نیست بگویید نیست. این آیه قرآن است: و الله یعصمک من الناس و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک».
جدا از اینکه اصل آیه این گونه است: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»؛ (سوره المائدة 67) و این رهبر خودخوانده آن را جا به جا می خواند که می توان به عمق سواد قرآنی نامبرده پی برد با مراجعه به همه کتب معتبر تفسیری و روایی شیعه و سنی حتی یک نفر از آنها چنین معنی را برای این آیه در نظر نگرفته اند.
طرح قدرت ماورایی
یکی از مسائلی که رهبران فرقه ها برای مطرح نمودن خود بین دیگران از آن بهره می گیرید، سعی در طرح قدرت ماورایی است؛ مانند داشتن قدرت ماورایی در فهم امور و تثبیت اوضاع آگاه بودن از آینده، ارتباط با با ارواح و اجنه و موکل و دیگر موجودات ماورایی و یا ارتباط با غیب و ملکوت و... . در جریان انحرافی نیز می بینیم که همین گونه رویدادها رخ داده است که موضوع دستگیری رمال ها و جن گیرانی که با این جریان در ارتباط بودند شاهدی بر این مدعاست.
ایجاد تشکیلات
یکی دیگر از شاخص‌های فرقه‌ها، ایجاد تشکیلات و دایر کردن کمیته‌ها و حلقه‌های گوناگون پنهان و آشکار است که معمولا هرمی پیش می‌رود و فراگیر می‌شود و هر کدام از این کمیته‌ها و حلقه ها وظایف خاصی دارند؛ مانند وظیفه آموزش، حقوقی، آرشیو، نشر، رسانه، ارتباطات، پژوهش، سایت و ... که جریان انحرافی یادشده نیز از این جهت مستثنا نبوده و کمیته‌ها و حلقه های گوناگونی دارد و البته گاه حلقه‌های پنهان مانند کمیته ارتباط با خارج، کمیته انضباطی، کمیته جمع‌آوری پول و هزینه و... نیز فرقه‌ها را در راه اهدافشان کمک می‌کند.
بایکوت
یکی از شاخص‌های دیگر فرقه‌ها، تهدید کسانی است که به شکلی با رهبر فرقه و یا مریدان در افتاده و مخالفت با روند کار آنها دارند که با این افراد به شدت برخورد می‌شود و مورد بایکوت قرار می‌گیرند و چه بسیار دیدیم که در سال های گذشته، افراد مختلف تنها به علت مخالفت با رهبر این فرقه از مناصب خود عزل شده اند؛ حتی در سطح وزرای دولت.
ایجاد شبهه
از دیگر شاخص‌های یک فرقه، ایجاد شبهه در اعتقادات اسلامی و قرآن و اهل بیت ـ سلام‌ الله علیهم ـ ادیان ابراهیمی و ... است که این جریان نیز این راه را پیشه خود کرده است؛ بنابراین، در برخی نشست ها، شبهات اساسی به وحی و راه انبیا ـ علیهم السلام ـ وارد می‌کنند و با این قید که می‌خواهند رحمانیت عام الهی را برشمرند، مسیر حق معصومین ـ علیهم السلام ـ را حذف می کنند.
گستردگی و شاخه‌پراکنی
شاخص دیگر تشکل‌های فرقه ای، ایجاد گستردگی و شاخه‌های گوناگون در درون و بیرون از کشور است که این جریان هم با اهداف از پیش تعیین شده در برخی کشورهای شرقی و غربی، به بهانه ایجاد خانه ایرانیان، کلونی هایی را ایجاد و سعی در معرفی، عضوگیری و گسترش جریان خود دارند.
کمک از فریبکاری و دروغگویی
عنصر دروغگویی، یکی از روشن ترین مواردی است که می‌تواند معیار تشخیص فرقه‌های انحرافی باشد. فرقه‌های انحرافی برای رسیدن به مقاصدشان روش‌های گوناگونی را ممکن است به کار گیرند که از دروغگویی، فریبکاری و گمراه کردن استفاده می‌کنند. باید بدانیم که هیچ سیستم سالمی، دروغ نمی‌گوید، لذا در هر سیستمی که عنصر دروغ همه‌گیر باشد، باید به آن شک کرد. طبیعی است که امکان دارد، هر انسان درستکاری هم در زمانی از زندگی خود خطا کرده و دروغی گفته باشد، اما این به معنای رفتار بر اساس دروغگویی و فریبکاری نیست.
تناقض در گفتار و رفتار
از آنجا که دروغگو کم حافظه است، می‌توان تناقضات رفتاری و گفتاری وسیع یک جمع را دلیلی برای مشکوک شدن به آن جمع به عنوان فرقه‌ انحرافی در نظر گرفت؛ برای نمونه، کسانی که خود را پیرو دین یا آیینی می‌دانند که عقیده به عدم خشونت دارد، نمی‌توانند از این رفتار عاری باشند؛ بنابراین، داعیه خودشان می‌تواند به محکی جهت سنجش آنها تبدیل شود.
فاصله بسیار بین حرف تا عمل
فرقه‌های منحرف عموماً داعیه‌هایی بزرگ و دهان‌ پرکن دارند و طبیعی است که چنین داعیه‌هایی نمی‌تواند عملی شود؛ بنابراین فرقه‌های منحرف را از فاصله بین حرف و عمل آنها می‌توان شناخت. یکی از راهکارهای برخورد با فرقه‌ها و آزمودن آنها، این است که از آنها بخواهیم دلایل و شواهد ادعاهایی که می‌کنند، بیاورند، چرا که یک سیستم سالم از ارایه دلایل و شواهد ابایی ندارد.
اشاعه عقاید مخرب و مضر
برخی عقاید به روشنی و بنا بر مبرهنات قانونی یا دینی مخرب و مضر تلقی می‌شوند. برای تشخیص این دسته از عقاید مضر، نیازی به تفاسیر پیچیده و اختصاصی نیست و هر کارشناس یا حتی فردی با آگاهی های متوسط، می‌تواند به راحتی چنین مواردی را تشخیص دهد. برای اینکه مقایسه کنیم، می‌توانیم اعتقاد به گیاه‌خواری با اعتقاد به اینکه باید با ارتکاب گناه به آلوده شدن جهان و پر شدن آن از گناه کمک کنیم تا ظهور الهی زودتر اتفاق افتد، مقایسه کنیم. هرچند درباره گیاهخواری ممکن است دیدگاه های مثبت و منفی متعدد وجود داشته باشد اما مردود و مخرب بودن اعتقاد دوم روشن است و با هیچ رکن دینی و اخلاقی انسان همخوانی ندارد.
جریان انحرافی با این ۱۳ نشانه بشناسید:
1ـ قدرت‌طلبی
2ـ مطلق‌انگاری خود و خودمحوری
3 ـ التقاط فکری
4 ـ بهره ابزاری از موضوع مهدویت
5 ـ تأکید افراطی بر باستان‌گرایی و ایرانیت
6 ـ اعتقاد نداشتن به ضرورت حاکمیت ولایت فقیه در زمان نزدیک به ظهور
7 ـ قایل بودن به اسلام بدون روحانیت
8 ـ انسان‌محوری بر مبنای التقاط تفکر اسلامی و اومانیسم
9 ـ صلح جهانی با معنایی متضاد از فرهنگ قرآنی
10ـ عدالت‌محوری با رویکرد مساوات (عدالت توزیعی)
11 ـ عرفان‌گرایی کاذب، معناگرایی خرافه‌آمیز
12ـ زیر سؤال بردن مدیریت الهی انبیا
13ـ تظاهر به سنت‌گرایی در عین اعتقاد به مدرنیته

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات