تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۶  ، 
کد خبر : ۲۲۱۰۰۰

بابیت در بطن جریان انحرافی!

اشاره: آن‌چه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی پایگاه تحلیلی «برهان» است با حجت الاسلام «علی احمدیان» عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی

* به تازگی آیت‌الله مصباح یزدی نسبت به شکل گیری بابیت در بطن جریان انحرافی هشدار دادند. برای این که بحث روشن‌تر گردد درباره موضوع باب و سیر تاریخی و تحریفاتی که در این حوزه اتفاق افتاده، مطالبی را بفرمایید.
** در طول تاریخ تشیع دو پدیده اتفاق افتاده است. پدیده اول در زمان حضور بوده است، اهل بیت(ع) در زمان حضورشان طبق برخی از اسناد افرادی داشتند که واسطه بین مردم و ائمه(ع) بودند. برخی منابع شیعه مثل شهرآشوب گفته‌اند، این‌ها برای اهل بیت(ع) باب بوده‌اند. به‌عنوان نمونه گفته‌اند، امیرالمؤمنین(ع) باب رسول اکرم(ص) است یا سلمان فارسی باب امام علی(ع) است. و عثمان بن عمر، سمری و دیگران چهار بابی هستند که حضرت ولی عصر(عج) داشته است؛ اما مسأله بابیت در پایان غیبت صغری تمام شد.
در آخرین نامه‌ای که حضرت ولی عصر(عج) به علی بن محمد سمری داد، فرمود: شما در فلان تاریخ از دنیا خواهید رفت، غیبت کبرا آغاز خواهد شد و تا آن وقت که صیحه آسمانی بیاید دیگر ارتباط شیعیان با من به صورت این نوع ارتباط مستقیم قطع می‌گردد.
اما از قبل از زمان حضرت عسگری(ع) و حضرت امام زمان(عج) شیعه این سؤال را داشت که شما که هم‌اکنون داخل لشکرگاه رفته‌اید و تحت نظر قرار گرفته‌اید و دشمنان شما را تحت نظر قرار داده‌اند ما مسایل دینی خود را از چه کسی سؤال کنیم؟ مشکلات دینی، سیاسی، اجتماعی و فقهی جدیدی که پیش می‌آید را از چه کسی بپرسیم؟ اهل بیت(ع) به این‌ها فرمودند: «بروید دنبال روات احادیث»، دیگر باب احادیث را نگفتند. روات احادیث را نیز تعریف کردند؛ کسانی که فقیه هستند، تفقه و استنباط دارند. بروید دنبال کسی که بیش‌تر فقاهت دارد، کسی که عدالت و تدبیر سیاسی اجتماعی‌اش بیش‌تر از دیگران است؛ او را ولی فقیه خود قرار دهید.
همان طور که اشاره شد، آموزه بابیت براساس برخی از معارف اسلامی و اسناد باقی مانده در زمان اهل بیت(ع) بوده است ولی این باب با پیام و نامه حضرت ولیعصر(عج) به علی بن محمد سمری، مسدود شد؛ بنابراین هم‌اکنون شخصی نمی‌تواند ادعا کند من ارتباط مستقیم با امام زمان(عج) دارم. اگر امروز کسی این ادعا را مطرح کند، دروغگو است. نکته این‌جاست که این باب‌ها لازم نبود که الزاماً فقیه باشند، بعضی از این‌ها آدم‌های عادی و قابل وثوقی بودند.
* چرا لازم نبود؟
** چون این‌ها خود فتوا نمی‌دادند و رابط بودند بین حضرت و مردم. ولی هم‌اکنون این رابطه قطع شده بنابراین فقیه مکلف است تلاش کند علم بیاموزد و متخصص شود تا فتواهایی که می‌دهد مطابق روایات اهل بیت و قرآن مجید باشد. این اشخاص هم‌اکنون، مراجع در عصر غیبت هستند. گاهی مرجع یک نفر در امور فردی و اجتماعی، شخصی است، گاهی در امور سیاسی و اجتماعی شخص دیگری است ولی زمانی هم این دو در یک نفر جمع می‌شود مانند زمان حضرت امام(ره) که خیلی‌ها ولی فقیه و مرجع تقلیدشان یکی بود.
ظهور جریان‌های انحرافی پس از دوران غیبت کبرا، آغاز شد. عده‌ای در عصر حضور اهل بیت(ع) و در عصر غیبت فقیه نبودند و از طرف دیگر می‌خواستند مردم را به آن سمت و سویی که خودشان می‌خواهند، بکشانند؛ بنابراین گفتند ما بابیم، گفتند باب لازم نیست به‌طور حتم فقیه باشد، ما با امام زمان ارتباط داریم.
* مگر دوران باب تمام نشده بود؟
* در واقع از عدم آگاهی مردم سو استفاده کردند؟
** بله. الان شیعیان زمان ما هم بسیاری از این ظرایف را نمی‌دانند. لذا اگر کسی بیاید بگوید که اهل بیت(ع) باب داشتند من هم بابشان هستم، شاید عده‌ای به گمان غلط بیفتند. در واقع دروغگوها این آموزه را از اسلام گرفتند و گفتند ما مصادیقش هستیم؛ در حالی که این باب مسدود شده و حتی روایت گفته بود اگر کسی چنین چیزی را گفت بگویید دروغ گو است.
در زمان ما هم جریان انحرافی و قطب‌های این فرد که با هم ارتباط دارند مدعی‌اند امام زمان(عج) به‌طور مستقیم حکومت می‌کند. حکومت مستقیم به وسیله شخصی که با امام زمان(عج) ارتباط برقرار می‌کند، اداره می‌شود.
کارکرد خطرناک رفتار این اشخاص این است که فقها اعم از ولی فقیهی که در امور سیاسی و اجتماعی تنها فردی است که ما باید از او تقلید کنیم و مراجع تقلیدی که در امور فردی و تربیتی به آن‌ها مراجعه می‌کنیم، دیگر مرجعیت ندارند! زیرا اگر ما اشخاصی را پیدا کنیم که با خود امام زمان(عج) ارتباط دارند، دیگر نیازی به ولی فقیه و مراجع، نخواهد بود.
* در واقع تحریف پایه‌های مهدویت و اعتقاد به امام زمان(عج)، با اهداف جریان انحرافی نوعی به حاشیه راندن ولایت فقیه است؟
** بله؛ تحریف مرجعیت دینی از راه این مسأله که امام زمان(عج) با افرادی ارتباط برقرار می‌کند که آن‌ها باب ایشان باشند و خود حضرت پیغام بدهد چه کار کنید، بسیار خطرناک است و اگر این مطلب در جامعه ما شکل بگیرد و باب‌های اینگونه به وجود بیایند، همه مردم فکر می‌کنند این آقا هرچه گفت حرف امام زمان(عج) است؛ ولی مقام معظم رهبری هر حرفی که زده، از طرف خود گفته است!
در واقع این‌جا دو ایراد شکل می‌گیرد؛ این ادعا که با امام زمان(عج) ارتباط دارند، دروغ است و ایراد دوم این که اعتقاد مردم را نسبت به فقاهت از بین می‌برند و متزلزل می‌کنند. در واقع آن‌ها در گام اول کارکرد اعتقاد محکمی که ما را نجات داده، تضعیف می‌نمایند و در گام بعدی به جای یک انسان متعالی، یک شیطان را جایگزین می‌کنند.
* آقای احمدی نژاد به تازگی گفته بودند ما در آخرین پیچ تاریخ قرار گرفته‌ایم که به نوعی تعیین وقت برای ظهور بود و این که پول یارانه‌ها پول امام زمان(عج) است. فکر می‌کنید این حرف‌ها تحت تأثیر القائات جریان انحرافی است یا خودشان به واقع به این حرف‌ها اعتقاد دارند؟
** این حرف‌ها، حرف‌های مشکوکی است و زمینه ساز تفکر بابیت. این قبیل افراد شاید هیچ وقت نگویند ما باب هستیم؛ چون بابیت در ایران منفور است. «علی محمد باب» ابتدا گفت من بابم، بعد گفت من امام زمان هستم، در ادامه ادعا کرد پیامبر است و سپس ادعای خدایی نمود و سرانجام نیز امیرکبیر دستور اعدامش را صادر کرد.
این‌ها به جای ادعاهای باب، می‌گویند امام زمان(عج) به‌طور مستقیم خود حکومت می‌کند. نمی‌گویند ما بابیم، می‌گویند حضرت ولی عصر(عج) به‌طور مستقیم خود حکومت می‌کند و این حرف‌ها را پشت هم تکرار می‌کنند و بعد می‌گویند در آخرین پیچ تاریخ هستیم، ظهور نزدیک است. این حرف‌ها یعنی برخی از افراد ارتباط‌هایی با امام زمان(عج) دارند و بر اساس این ارتباط‌ها می‌گویند، ظهور نزدیک است. مطابق با این ادعاها حضرت ارتباط خود را با بشریت و جامعه مؤمنان نزدیک کرده و مؤمنان می‌توانند از خود حضرت فرمان بگیرند. اسم بابیت را نمی‌آورند ولی ماهیت حرف‌ها همان است.
* همانطور که فرمودید، اشتراکاتی بین ماهیت جریان انحرافی و بابیت وجود دارد ولی شرایط زمانی ما با آن زمان تفاوت‌های فراوانی کرده است؛ از این جهت که امروز نظام جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه برقرار است. به نظر شما شکل گیری آن فتنه در زمان ما، شدنی است؟
** متأسفانه در جامعه ما افراد آگاه در معارف دینی، اندک هستند و افراد زیادی به ظواهر افراد بسنده می‌کنند. به‌طور معمول آدم‌هایی که این ادعاها را مطرح می‌کنند سعی می‌نمایند اهل ریاضت و زهد باشند، حرف‌های خوب و عامه پسند بزنند و حتی خدماتی به مردم ارایه دهند. این‌جا همان نقطه‌ای است که جامعه ممکن است فریب بخورد کما این‌که بهاییت هنوز در ایران طرفدار دارد.
روحانیت و علمای ما بسیار زحمت کشیدند تا ثابت کنند بابیت یک دین ساختگی است، عالمان دین هستند که می‌فهمند این‌ها کلک و خدعه است زیرا این افراد، بسیار زیرکانه حرف می‌زنند.
* اگر شما توجه کنید، این‌ها می‌گویند بالاخره ما ولایت فقیه را قبول داریم حتی می‌گویند ما مرجعیت را قبول داریم؛ ولی کدام ولایت؟ مصداقش چیست؟
** بله؛ می‌گویند اصل ولایت را قبول داریم ولی موردش را قبول نداریم یا مولوی و ارشادی‌اش می‌کنند. هزار و یک تبصره و تعریف برای آن در می‌آورند. البته بعضی از روحانیون نیز با آن‌ها همراهی می‌کنند و برای جامعه شبهه، بیش‌تر می‌شود.
خطر جدی است، این‌ها با تابلوی دین و اعتقاد به ولایت فقیه، امامت و قرآن برای ریشه کن کردن نائبان واقعی امام زمان(عج) در عصر غیبت کبرا، به میدان آمده‌اند. امروز آسیب‌پذیری ما به خاطر در رأس قرار گرفتن ولی فقیه نسبت به زمان ناصرالدین شاه و قاجار که بابیت را علم کردند، کم‌تر است؛ زیرا علمای مختلفی جزو ولی فقیه شناخته شده آن زمان، به شمار می‌آمدند مانند «شیخ فضل الله نوری»، «مرحوم طباطبایی» و «مرحوم آخوند خراسانی» و مرجعیت کم بود و مانند امروز، ولی فقیه از نفوذ و قدرت سیاسی برخوردار نبود، این نکته مثبتی است؛ ولی فراموش نکنیم که آن زمان این همه شبکه‌های تبلیغاتی و عوامل فریبنده وجود نداشت، امروز سم پاشی‌های فکری و تبلیغاتی به مراتب ساده‌تر شده است.
رهبر معظم انقلاب بر اساس جایگاهی که دارند جریان انحرافی را یک مسأله فرعی عنوان می‌کنند اما ممکن است برخی متوجه ظرایف این موضعگیری نشوند. معظم له یک وظیفه کلان برعهده دارند. وظیفه کلان ایشان این است که جامعه را به سمت وحدت، ساختن تمدن اسلامی و اهداف انقلاب پیش ببرند تا توجه جامعه به میکروب‌هایی که این وسط پیدا می‌شود، جلب نشود و کارهای اجرایی متوقف نگردد اما این به آن معنا نیست که در این باره از مسؤولیت‌هایمان به ویژه در نهی از منکر غافل بمانیم.
شبیه همین کار را حضرت زهرا(س) در زمان حضرت علی(ع) انجام می‌دادند. حضرت زهرا(س) به‌عنوان کسی که رسول خدا(ص) درباره‌اش فرمود رضایت او رضایت من است؛ به حق طلبان، گرا می‌داد و فریاد می‌زد، در حالی که امیرالمؤمنین(ع) ساکت بود.
اگر حضرت سکوت نمی‌کرد، بین سران اصحاب اختلاف و جنگ داخلی رخ می‌داد و ابوسفیان بر سر کار می‌آمد. هم‌اکنون نیز «آیت‌ا... مصباح» که مقام معظم رهبری فرموده‌اند مطهری زمان ماست، هشدار می‌دهد. جامعه مؤمنان باید به این هشدارها توجه کنند، ما بسیار هشیارتر از صدر اسلام هستیم. جامعه خود می‌فهمد که وقتی مقام معظم رهبری می‌گوید اصلی و فرعی کنید یعنی می‌گوید مسأله‌ای هست، انتقاد هم بکنید ولی آن را اصلی قرار ندهید، نه این‌که اصلاً مسأله‌ای نیست.
* ما هم معتقدیم که این ایراد وجود دارد، ولی فرعی است. این مسؤولیت و وظیفه فقط به عهده آیت‌الله مصباح است که ایشان مطرح بکنند؟
** نه! بسیاری از علما و مراجع تقلید در قم نسبت به این مطلب واکنش نشان داده‌اند، و خیلی از آقایان به این جریان مشایی، اشاره کرده‌اند. اعضای جامعه مدرسین و رئیس شورای مدیریت در دیدارهای خصوصی به آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند. البته این رخدادها در مسیر انقلاب بسیار بوده است.
مهدی هاشمی هم کنار آقای منتظری بود که بر سرش قسم خورد ولی این فرد یک جنایتکار بود. امام(ره) به ایشان بسیار تذکر دادند، «سیداحمد» و خیلی‌ها را فرستادند تا آخر امام(ره) مجبور شدند وارد شوند و جراحی کنند ولی تا اواخر، امام(ره) وارد عمل نشد. ما نیز باید جامعه را به آنجا برسانیم، سپس انشاءا... جلوی این غده سرطانی، گرفته شود.
* احیای فراماسونری هم از هشدارهای آیت‌الله مصباح بوده است، در صورت امکان درباره مختصات فراماسونری نیز توضیح دهید.
** پدیده فراماسونری ریشه در یهود و انگلستان دارد و علایم آن هم با علایم شیطان پرستی یکی است. شیطان توسط جنیان کافری که از او فرمان می‌برند یک سری اطلاعاتی را به کسانی که از او پیروی می‌کنند، می‌دهد. این اطلاعات بعضاً خارق العاده است. این قبیل پدیده‌ها را در میان رمال‌ها می‌بینیم که ارتباطاتی با جن‌ها دارند و یک سری اطلاعات را به‌وسیله آن‌ها به‌ دست می‌آورند. همچنان که در طول تاریخ پادشاهان در کنار خود جنگیرها و رمال‌هایی داشتند.
اسلام فرموده از این راه نروید، زیرا این‌ها در کنار چند حرف درست، حرف‌های باطل بسیاری می‌زنند. این است که اگر آن مسیر را بروید به هلاکت می‌رسید. به این چهار نکته غیبگویی درستشان توجه نکنید؛ زیرا این چهار حرف، دامی برای یک باطل بزرگ‌تر است. فراماسونرها هم به خاطر ارتباطاتی که با شیاطین و شیطان پرستان دارند، گاهی اوقات پیشگویی‌هایی می‌کنند که بعضاً درست از آب در می‌آید.
* آیت‌الله مصباح اعلام کردند به نظر من جریان فراماسونری دارد شکل می‌گیرد. فراماسونری چه شباهتی با جریان انحرافی داخل دولت دارد؟
** فرماسونرها روی باستانگرایی تکیه می‌کنند، جریان انحرافی نیز این گونه برخورد می‌نماید. فراماسونرها بر مکتب آدمیت، انسانیت و اومانیسم تکیه می‌کنند این‌ها هم دم از انسانیت، شرافت و مرام انسانیت می‌زنند. فراماسونرها ضد علمای دینی و دین هستند و می‌خواهند علما را کنار بزنند، این‌ها نیز اینگونه هستند.
فراماسونرها نخبه‌گرا هستند یعنی نخبه‌های سیاسی و اجتماعی جامعه را جذب خود می‌کنند ما این حالت را در این جریان هم مشاهده می‌کنیم؛ یعنی می‌بینیم دنبال روحانیونی می‌روند که نخبه هستند و نفوذ اجتماعی دارند. دنبال برخی از روحانیون می‌روند و برایشان پول می‌فرستند تا این‌ها را جذب کنند. فرماسونرها با تمامی طوایف سیاسی و اجتماعی و فرق دینی اعم از دین‌های حق مانند اسلام و دین‌های ساختگی مثل عرفان‌های کاذب ارتباط دارند و آن‌ها را به عضویت می‌پذیرند، این‌ها نیز اینگونه هستند.
این‌ها در داخلشان بهایی را راه می‌دهند؛ چون قائل به دین حقیقی نیستند، اصلاً دین برایشان ملاک نیست. این پدیده بسیار مشکوک است. در انقلاب مشروطه، فراماسونرها از جمله «میرزا ملکم» از دین به‌عنوان ابزار استفاده می‌کردند.
این کدها به ما می‌گوید روح جریان فراماسونری که دم از برادری، مساوات و برابری می‌زند، در جامعه ما در حال زنده شدن است. این‌که این‌ها می‌گویند اگر جایی خواستید مصاحبه کنید، چادر و حجاب نداشته باشید و روسری خود را بیندازید و این ایراد و اشکالی ندارد، همان کار فراماسونرها است؛ زیرا آن‌ها برای حجاب و مقدسات دینی ارزش قائل نیستند. این روح را ما در جریان انحرافی، مشاهده می‌کنیم.
نکته بعدی که برای بنده جای سؤال است، مسافرت‌های یکی از سران جریان انحرافی به ترکیه و شرکت او در برخی از مراکز فرهنگی در این کشور است. شما می‌دانید که فراماسونرها در ترکیه بسیار فعال هستند. از قدیم جریان فراماسونری در ترکیه فعال بوده، بعد از دوران مشروطه شخصی به نام «اردشیر» که مأمور «اینتلجنت سرویس» انگلستان بود، «رضا خان» را در ایران پیدا کرد و در ترکیه «آتاتورک» را به شرط دین زدایی و کشف حجاب از مسلمانان ترک، گمارد.
آن‌ها در ترکیه موفق شدند اما در ایران موفق نشدند. ترکیه را لائیک کردند ولی در اینجا موفق نشدند. «شیخ فضل الله» بر بالای دار رفت. علمای نجف مقاومت کردند و مردم را از چنگ این‌ها نجات دادند. در واقع رضاخان کشور را به سمتی می‌برد که آتاتورک برد. البته آیت‌ا... مصباح نفرمودند این‌ها ماسونر هستند؛ بلکه فرمودند به نظر من جریان فراماسونری در حال شکل گیری است.
جریان‌های ضد ولایت فقیه با یکدیگر جمع شده‌اند، اختلافات را کنار گذاشته و جریان شبه فراماسونری را شکل داده‌اند. این جریان در مشروطه تشکیل شد و در باب سلیمان خان میکده تمام مخالفان روحانیت و علما در صحنه آمدند، داخلشان روحانیون هم بودند مثل «سیدجمال واعظ»، این‌ها گفتند چه کنیم قاجار را کنار بگذاریم. ابتدا نظر علما را جمع و با علمای نجف همراهی کنیم؛ بعد این جریان را به آن سمت و سویی که خود می‌خواهیم، پیش می‌بریم. این شد که انقلاب مشروطه را از دست روحانیون و مردم زحمت کش گرفتند و تقدیم رضاخان کردند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات