امام خمینی سلامالله علیه همچون سلمان فارسی بنابر مشیت الهی تطهیر گشت و به اهل بیت اشرف ما سوی الله پیوست. (2) تا با ورود به مرز عصمت و ولایت و خلافت، افسانه وار بودن، کامل شدن انسان و ممسوس در ولایت کلیه شدن را در هم بشکند؛ آن عارف صمدانی در سیر علمی و عملی خویش تطابق عینی و کامل معارف بر فقه و تأثیر فقه بر اخلاقیات را به اثبات رساند و این تابلوی درخشان را در برابر همه دیدگان بر افراشت که سایه و اثر حقیقت محمدیه در عالم ماده از یکسو عینیت «حقیقت» و «طریقت» و «شریعت» است.(3) و از سوی دیگر ماحصل وحی جز اتمام و اکمال مکارم اخلاق نیست.(4) اگرچه شناخت شخصیت الهی امام راحل جز از شخصیتی چون او ساخته نیست اما دقت در یکی از زوایای ناشناخته حقیقت وجودی آن عارف کامل نه یک جام بلکه دریایی از معارف ناب را به رهرو راستین طریق آل الله مینوشاند چه اینکه او در عین اتصال کامل به خاندان عصمت، در عصر ما و در برابر دیدگان ما زیست تا تفسیر حقیقی آیه شریفه «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصیراً (الفرقان 20)» عینیت خارجی یابد.
آن زاویه ناشناخته از یک جهت بیانگر یکی از مبانی متعالی عرفان شیعه و از جهتی دیگر بزرگترین بشارت بر شروع نهضت جهانی قائم آل محمد صلی الله علیهم اجمعین است. در مبانی معرفتی ما تطابق تشریع و تکوین و عینیت تصرفات تکوینی با تشریع قوانین برای شارع مقدس، از بدیهیات و بلکه لوازم اعتقادی است. (5) بدین معنا که تمامی دستورات اسلامی هماهنگ با نظام تکوین وضع گردیده و سیر رو به کمال هستی که به سمت مبدأ خویش در جریان است در ظهور کامل دین و جهانگیر شدن اسلام تجلی مییابد و در این بین شارع مقدس تجلی تام همه صفات الهی و فعلیت بخش اراده او در عالم امکان است و این نه در حد یک کلمه منجمله بلکه یک حقیقت بسط یافته در طول تاریخ بشریت از آدم تا خاتم و از شروع اسلام تا قیامت کبراست.
واسطه فیض یا شارع یا صادر اول که وجود مقدس و ممتاز حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت شریف اوست نه تنها آیات الهیه و ریسمان مستحکم آویزان از عرش بلکه قانونگذار و مجری و فاعل اراده ذات اقدس الله است، پس آنچه در این عالم در حال وقوع است نه تنها یله و رها نیست بلکه در محدوده حکومت خدا و در راستای مشیت اوست و همه این امور به دست آل الله اجرا میگردد. (6)
گرچه رسالت این نوشتار تبیین یکی از مهمترین مقولات ظهور منجی است اما از آنجا که لزوم بهرهمندی از معارف ناب برای منتظران حقیقی و یاران موعود الهی اجتناب ناپذیر و اذن ورود ایشان به جرگه انصار الله است، ناچار سطور دیگری را به این مهم اختصاص مییابد.
با بهره گرفتن از نافذترین بصیرتها و نابترین معارف برای گزینش برترین کلام امام خمینی(ره) بیشک یک جمله خودنمایی میکند که خود از اسرار الهیه و گرانبهاترین سخنان است و آن دُرّ نایاب که اکسیر اعظم منتظران و بیانگر مقام والای این مردالهی و تعریف کاملی است از نهضت اسلامی او این است «انقلاب در راه هدف الهی و استقرار حکومت الله همان است که انبیای عظام در راه آن فداکاریها نمودند و پیامبر عظیم الشأن اسلام تا آخرین لحظات زندگی پر برکت خود در راه آن با همه توان، فداکاری و ایثار فرمود و امامان بزرگوار اسلام هرچه داشتند نثار آن کردند. ما نیز که خود را پیرو آنان و امت محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) میدانیم باید اقتدا به آنان نموده و در سبیل حق، مشکلات را با صبر انقلابی تحمل نماییم و از خرابکاریهای دغلبازان که آثار شکست و زبونی در آن مشاهد است نهراسیم و در راه هدف حق و اسلام بزرگ چونان انبیای عظام و اولیای معظم فداکاری و ایثار نماییم. خداوند تبارک و تعالی پشتیبان مجاهدین و یار مظلومان است.»(7)
در این کلام نغز که روشنترین تابلوی شخصیت و روش امام در ایجاد نهضت جهانی اسلام است آنچه بیشتر خودنمایی میکند گستردگی حکومت الله و به هم پیوستگی اعجازآمیز تمامی اجزای آن است که در آیات و روایات متعددی صراحتاً و تلویحاً به آن اشاره گشته که هیچ حرکت و اتفاقی از دایره حکومت الله خارج نیست و همگان – چه خوب و چه بد- در راستای مشیت الهی در حال تلاشند. دینداران با ایمان و عمل صالح خویش و کافران با الحاد و افساد خویش اراده خداوند متعال را به فعلیت در میآورند و هرگز برای هیچکس گریزگاهی از این حکومت مطلقه نیست.
با این دیدگاه عرشی که در سرتاسر حرکت الهی امام موج میزند و در این عبارت شیوا به روشنی بیان گشته است ما نه تنها خود را در شرف طلوع خورشید انسان کامل مییابیم، بلکه حرکت الهی نهضت اسلامیمان را متن ظهور منجی خواهیم یافت و حتی پا را از زمینهسازی فراتر گذاشته و یقین مییابیم نهضت جهانی امام عصر بهعنوان آخرین وصی خاتم الانبیاء و بزرگ عدالت گستر تاریخ بشریت از نیمه خرداد 1342 شمسی و با اراده و دستور و صد البته مدیریت مستقیم حضرت امام مهدی(عج) آغاز گردیده است که با مراجعه به مجموعه روایات علامات الظهور نیز به روشنی مشخص میگردد که فرایند ظهور منجی در یک بازه زمانی نیم قرنی و با وساطت 5-4 نسل محقق میگردد (8) که در این فرایند اگرچه در ظاهر مقدمات ظهور نهایی و خروج و قیام جهانی حضرت مهدی روحی فداه آماده میگردد اما در اصل و حقیقت با گسترش معارف الهیه و علم متکی بر اخلاق، زمینه درک شخصیت الهی انسان کامل و امکان تبعیت کامل از او فراهم میگردد. (9) لذا طلوع شخصیتی ممتاز و استثنایی که سرآمد فقهای شیعه و عارفترین سالکان سبیلالله است بهعنوان لازمه طلوع مقدس انسان کامل و حکومت جهانی او مطرح میگردد تا پس از به رخ کشیدن وسعت وجودی انسان الهی، مدیریت و روش حکومتداری او و استطاعت دفاع از حق و نبرد با ظالمان برای احقاق حق و برچیدن ظلم و فساد طلیعه عدالت گستر جهانی بر همگان آشکار گردد.
بیتردید طلوع آفتاب امامت نیز همانند غروب این آفتاب که در بازه زمانی خاصی و به وساطت منصوبان(10) حضرت حجئ روحی فداه صورت پذیرفت، توسط برگزیدگان خاص آن امام همام محقق گردیده است. با این تفاوت که آن غروب غم انگیز رویگردانی مردم از حق و عدالت و پافشاری شان بر ظلم و فساد بود تا امام به عنوان مظهر اسماء الله جنبه غضب الهی را بر رحمت الهی پیشی دهد و مردمان غفلت زده، رفته رفته به خویشتن خویش واگذار شوند. اما در این سوی با بیداری مستضعفان و حق طلبان و تلاش برای مقابله با ظلم و فساد خورشید عالمتاب هستی نیز باب رحمت الهی را بر خلایق گشوده و از نعمت ولایت مطلقه بهرهمند باشند تا مرحله پیش از ظهور بطور یقینی و کامل در برابر دیدگان دوست و دشمن قرار گیرد و در درجه بعد لازم است با معیار قرار گرفتن تمامی تعالیم شیعه خصوصاً در باب اجتماعات این خاصان و منصوبان حضرت ولیعصر از بیعتی همگانی نیز بهرهمند باشند تا داستان غم انگیز بیعت شکنی اهل مدینه و اهل کوفه تکرار نگردد. یعنی رأی به خبرگان رهبری معنای حقیقی این بیعت و پاسخ حقطلبان و ظلمستیزان به فریاد عدالتگستری امام عصر(عج) است.
حکومت الله که شکست شیطان، ایجاد بهشت در زمین و در سایه کمال توحید و بسط عدل است، فرایندی طولانی است که از زمان حضرت آدم علیهالسلام آغاز گردیده و رفته رفته مقدمات خویش را فراهم کرده است تا در زمان بعثت پیامبر اسلام (ص)، قوانین الهی و دستورات این حکومت کامل گشته و زمان اجرای کامل آنها فرا میرسد. اما ائمه هدی بهعنوان وصیان نبی مکرم از این حق مسلم محروم گشته و به شهادت میرسند تا نوبت به آخرین وصی میرسد و او از باب مهلت «امهلهم رویدا»(11) و چون مردمان از معرفت الله بهره چندانی ندارند و در دام شیطان و نفسانیات خویش اسیرند از دیدگان غایب میشود. اما ولایت او باقی و مدیریت جهان و به عبارت بهتر سکانداری حکومتالله به دستان با کفایت اوست.
عقاید، احکام و اخلاق اسلامی در سدههای پی در پی شکوفا میگردد و عالمان عامل و ربانی هریک به نوبه خویش این امانت گرانبها را در ضمن ارتباط با ولیالله حفظ و رشد و نمو داده و به شاگردان برگزیده خویش میسپارند و آنها که عده و عُدهای برای تحقق وعده الهی دارند از کوششهای عملی و ایجاد حرکتهای اجتماعی دریغ نمیکنند.
اما روح خدا در قرن چهاردهم هجری بر پیکره ایران اسلامی میدمد و امام خمینی که خود شخصیتی برخوردار از نابترین عقاید، اصیلترین احکام و پسندیدهترین اخلاق است پس از رسیدن به کمال، عزم جزم خویش را در تقرب به ولیالله الاعظم به کار میگیرد و تجلی این تبعیت محض در تشکیل حکومت اسلامی که خود آخرین گام در برقراری حکومت الله است، نمودار میشود.
نقشه پیش روی انقلاب اسلامی از سوی امام ترسیم گشته و توسط متفکران انقلابی تبیین میگردد؛ گفتارها و نوشتارهای متعدد شهدای والامقام مطهری و بهشتی و برخی دیگر از بزرگان در این راستاست. اما در مرحله دوم نهضت جهانی امام راحل که با رهبری حضرت آیتالله امام خامنهای آغاز میگردد به شیوه نوین و راهبردی از سوی معظم له بیان و تشریح میگردد. رهبر معظم انقلاب در بیانی شیوا مراحل پنجگانه نهضت جهانی امام خمینی(ره) را اینگونه بر میشمرند:
مرحله اول: از بین بردن طاغوت و ایجاد انقلاب اسلامی
مرحله دوم: استقرار نظام اسلامی
مرحله سوم: ایجاد دولت اسلامی
مرحله چهام: ایجاد کشور و مملکت اسلامی
مرحله پنجم و نهایی: صدور اسلام و انقلاب و ایجاد جهان اسلامی (12)
آری جمهوری اسلامی ایران که آخرین گام از حکومت الله و آغاز ظهور کامل دین اسلام و تجلی تام و کامل شخصیت انسان کامل و مدیریت الهی او بر جهان است با ورود به مرحله پنجم و نهایی خویش که عیناً ورود به مقدمات آخرین(13) ظهور منجی بشریت و تحقق وعده الهی است رسالت اصلی و غایت انقلاب اسلامی ایران میباشد و هم اینک با تبدیل ایران سرافراز به امالقرای مسلمین و مستضعفین و صدور انقلاب اسلامی و پیام جهانی اسلام عزیز به اقصی نقاط جهان و حضور راهبردی سیاسی- فرهنگی جمهوری اسلامی در جای جای جهان برای مشارکت در مدیریت اسلامی جهان و به چالش کشیدن نظام شیطانی لیبرال دموکراسی، نه تنها ورود به مرحله پنجم از مراحل نهضت جهانی امام خمینی(ره) بلکه موفقیت سریع و شگفت انگیز در این مرحله حساس را نوید میدهد و این مسئله بسیار مهم و اصلی امروز جامعه ماست که به کرات از سوی معظم له و علی الخصوص از 14 خرداد 89 در عبارتهای متنوع و بشارت آمیز ایشان مطرح میگردد؛ مرور برخی از این دیدگاههای متعالی درک موقعیت کنونی نهضت اسلامی را آسانتر میکند؛
«امروز کشور شما - و شاید درست این باشد که بگوییم تاریخ شما - نگران رفتار من و شماست. ما امروز در یک موقعیت حساس از لحاظ تاریخی داریم زندگی میکنیم. نقش ما، تصمیم ما، فعل ما، ترک ما، بر روی نسلهای آینده، بر روی سرنوشت کشور اثرگذار است؛ اگرچه همه دوران انقلاب از همین قبیل است. این سی سال، سی سالی است که در سرنوشت تاریخی آینده ما اثرگذار خواهد بود؛ اما اینجور به نظرم میرسد که این دوران، این شرایط سالهای محدودِ کنونی، خصوصیتهای ویژه و منحصربهفردی دارد. وضع دنیا در حال تغییر است. شرایط سیاسی دنیا، موازنههای سیاسی و موازنههای قدرت در سطح دنیا در حال تحولات است و انسان شکلگیری جدیدی را مشاهده میکند. شما که دستی در سیاست دارید، خوب میدانید که در این شرایط، همه عناصر حاضر در صحنه میتوانند به نفع اهداف و آرمانهای خود نقش بیافرینند، یا میتوانند عاطل و باطل بمانند. آن وقتی که جابهجاییها دارد صورت میگیرد، تحولات جهانی دارد انجام میگیرد، یک عنصر بیکار، کمکار و غافل قطعاً در تحول آینده، در شکل جدیدی که بناست بر اوضاع سیاسی دنیا حاکم شود، نقش ضعیفتری نصیب خود خواهد کرد. عنصری که فعال است، هوشیار است، بیدار است، صحنه را رصد میکند، فعل و انفعالات را میبیند و پیشبینی میکند، او میتواند در شکل جدیدی که بناست به وجود بیاید، برای خود جایگاه محکمتری، با برکتتری و نزدیکتر به اهداف و آرمانهای خود فراهم کند. شرایط امروز این است. به همین منطقه خودمان، به خاورمیانه نگاه کنید؛ حوادثی که امروز در خاورمیانه و حول و حوش مسئله فلسطین دارد اتفاق میافتد، دیگر سابقه ندارد؛ شبیه این، هیچ وقت پیش نیامده است. این نشانه این است که یک جابهجایی دارد صورت میگیرد، یک تحول دارد اتفاق میافتد. در سطح دنیا هم که نگاه کنید - جایگاه امریکا، جایگاه برخی کشورهای اروپایی، تأثیرات آنها در دنیا، نقشآفرینیهایشان - میبینید تغییرات بزرگی در حال انجام است. در دوران این سی سال، در برهههایی - که من حالا یک مواردی را در ذهن دارم - شبیه این را ما دیدیم؛ اما امروز به شکل روشنی آدم این را احساس میکند. اگر ما در این شرایط نقشآفرینی کنیم، یقیناً به نفع آینده کشور، آینده نظام و آینده تاریخ ما خواهد بود. این نقشآفرینی هم متوقف به این است که در داخل، انسجام لازم، اقتدار لازم، انگیزه کافی، همکاریهای صمیمی و تنگاتنگ وجود داشته باشد. به مسائل کشور، به مسائل قانونگذاری، به رابطه دولت و مجلس، به موضعگیریهای گوناگون در زمینه مسائل داخلی و خارجی، با این دید باید نگاه کرد؛ از این منظر باید همه این مسائل را دید. آن وقت خیلی از چیزهایی که حالا ممکن است به نظر ماها در نگاه اول اهمیت پیدا کند، کمقدر خواهد شد و از اهمیتش کاسته خواهد شد.»(14)
«به نظر من امروز نظام سلطه در مواجهه با حرکت اسلامی یک چنین حالتی دارد. جاپایش محکم نیست؛ زیرا بسیاری از شگردهای تبلیغاتی استواربنیانِ قدیمیِ اینها برای مردم دنیا رو شده است. امروز در جامعه امریکا، خشم عمیق از حضور قدرتمند لابی صهیونیستی بتدریج دارد توسعه پیدا میکند. این نارضایتی در بین مردم امریکا - که مرکز تحرک صهیونیستها و قدرتمندان صهیونیستی و سرمایهداران صهیونیست است- بتدریج دارد به وجود میآید؛ البته رژیم حاکم در امریکا بر مردم بسیار سخت میگیرند - یک نوع خاص سختگیری - و آنچنان اینها را مشغول زندگی و گرفتار زندگی میکنند که فرصت سر خاراندن ندارند؛ در عین حال این حالت دارد به وجود میآید. این اطلاعات موثق ماست. در کشورهای اروپایی هم به یک نحو دیگر. کشورهای اسلامی که معلوم است. کشورهای خاورمیانه که معلوم است. ملتها حالت نفرت - و بعضاً بغض - نسبت به رژیم ایالات متحده و مجموعه سلطه در دنیا دارند. این را هم نمیتوانند جمع کنند؛ هی تلاش میکنند، اما نمیتوانند جمع کنند. اگر نظام جمهوری اسلامی در دنیا سر نکشیده بود و طلوع نکرده بود، مشکل آنها به این زودی پیش نمیآمد و ممکن بود این مشکل پنجاه سال دیگر برای آنها بروز پیداکند؛ ممکن هم بود این مشکل به این زودیها پیش نیاید. اما حضور جمهوری اسلامی و ظهور جمهوری اسلامی کار را بر اینها مشکل کرده؛ لذا بشدت دشمنند. دشمنی هم میکنند؛ اما دشمنی دستپاچه و سراسیمه. دشمنیها از این قبیل است. حالا کارهایی که میکنند، تدابیری که میکنند، جنجالهایی که میکنند، تبلیغاتی که دنبالش میگذارند، یک قطعنامه در سازمان ملل، چند قلم تحریم، بعد هم بزرگنمایی تحریمها، بیش از آنچه که واقعیت دارد این تحریمها را اهمیت دادن، بعد تهدید نظامی را هم به صورت احتیاطاً نیمبند پشت سرش نگه داشتن، همه به خاطر این است که اینها در مواجهه با این حرکت عظیم و متین و بنیانی اسلامی در کلیهجهان اسلام، دچار انفعالند. ملت ایران هم پیشرو این حرکتند. البته زحماتی را ایجاد میکنند؛ شکی نیست. در همه برخوردهای اجتماعی زحمتهایی وجود دارد؛ اما انسان زحمتها را تحمل میکند برای اینکه به منافع بزرگتر و به نقطه عالیتری برسد. امروز اینجوری است. بنابراین، این مقطع از این نظر که گفتم مقطع حساسی است و احتیاج به کار هست، احتیاج به تلاش هست.» (15)
«اگر بخواهیم قضایای کنونی کشورمان را تحلیل درست بکنیم و در تحلیل، به خطا دچار نشویم، باید از اینجا شروع کنیم که یک جبههبندی قدیمی بین ایران اسلامی و بین یک مجموعهای وجود دارد. از عمر این معارضه و منازعه و جبههبندی، سی و یکی دو سال میگذرد؛ جدید نیست. البته این جبهه مقابل ما تغییراتی هم دیده، ولی ما تفاوتی نکردهایم. ما حرفمان همان حرف است، اصولمان همان اصول است، راهمان همان راه است. یک خطی را با سرعت گرفتیم، داریم حرکت میکنیم. اهدافمان را مشخص هم کردیم. این اهداف، از اول هم در فرمایشات امام و در پایههای انقلاب، مشخص و معلوم بوده است. داریم به قدر توان جلو میرویم. لیکن جبهه مقابل تغییراتی داشته است، کم و زیاد شده؛ کسانی بودند، خارج شدند؛ کسانی نبودند، داخل شدند. امروز در این جبههبندی، دو پدیده به چشم میخورد: یک پدیده این است که طرف مقابل ما، جبهه مقابل ما نسبت به قبل دچار ضعف است؛ یعنی حرکت جبهه مقابل، حرکت به سمت نزول بوده است؛ ضعیف شده است. پدیده دوم این است که جبهه ما به سمت قوّت است؛ یعنی حرکت ما حرکت رو به تقویت بوده. این دو پدیده، دو پدیده قابل استدلال است؛ یعنی حرفِ شعاری نیست، متکی به واقعیات است... و توجه به قدرت الهی و صدق وعده الهی؛ که این اساس همه کارهاست که مطمئن باشیم به وعده الهی. خدای متعال کسانی را که سوءظن به وعده او دارند، سوءظن به او دارند، لعنت فرموده است؛ «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا»؛ یعنی خدای متعال کسانی را که سوءظن به وعدهی الهی دارند، مذمت میکند. خدای متعال فرموده است که «لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛ «أوفوا بعهدی أوف بعهدکم». در راه خدا حرکت کنید، خدای متعال کمک میکند. حالا این فقط هم وعده الهی نیست. ما اگر آدمهای دیرباوری هم باشیم، آدمهای کورباطنی هم باشیم که نتوانیم درست وعده الهی را قبول کنیم، تجربه ما به ما این را نشان میدهد. کدام از عناصر اصلی انقلاب و دوستان انقلاب و طرفداران انقلاب و دشمنان انقلاب، چهل سال قبل از این، احتمال میدادند که یک چنین اتفاقی در کشور بیفتد؟ یک حادثه به این عظمت، یک بنای به این رفعت به وجود بیاید؟ کی احتمال میداد؟ اما شد؛ به خاطر توکل به خدای متعال، به خاطر عزم راسخ، به خاطر نهراسیدن از مرگ، نهراسیدن از شکست، پیش رفتن به نام خدا و توکل به خدا اتفاق افتاد. بعد از این هم همین خواهد شد.» (16)
در دهه چهارم انقلاب اسلامی عملاً نقشه راهبردی پیشرفت ایران اسلامی و نیل به اهداف انقلاب اسلامی منطبق با مراحل واپسین ظهور گشته و رفته رفته فهم پیام جهانی انقلاب برای همگان میسر میگردد و به موازات آن نه تنها حقانیت این پرچم برافراشته یکبار دیگر و بطور گستردهای اثبات میگردد، بلکه همه حق طلبان و عدالت خواهان جهان را به پیشوایی خود به سرمنزل عدل و توحید رهنمون میگردد.
در این دوران که شعارهای اصیل نهضت خمینی کبیر دوباره بر سرزبانها افتاده و عمق نگاه و حرکت راهبردی بنیانگذار انقلاب اسلامی که شروع حتمی و قطعی ظهور اسلام در سراسر جهان است، در گستردهای کلان منتشر و تبیین و فهمیده میشود و این تبلیغ جهانی اسلام و شیوه حکومتداری و مدیریت جهانی اسلام نه تنها در بیانیهها و سخنرانیها، بلکه بواسطه دیپلماسی عمومی دولت اسلامی و بهعنوان هدف بزرگ دستگاه سیاست خارجی مورد اهتمام و پیگیری فعال در کلیه روابط خارجی قرار میگیرد.
اقتدار سیاسی، قدرت بازدارنده دفاعی و نظامی، رشد بالای علمی، فنی و فناوری، مبارزه پیگیر با فقر، فساد و تبعیض داخلی، گسترش عدالت در شئونات مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، برخورد ریشهای با دشمنان داخلی و ناامیدسازی همپیمانان خارجی آنها، روابط خارجی قوی و مستمر با تمامی ممالک خصوصاً مستضعفین و محرومان جهان، ورود به عرصههای مدیریت جهان و همراهسازی مغضوبین استکبار و دول و ملل محروم، گسترش و نفوذ بیش از پیش قدرت رسانهای و توجه به دفاع و تهاجم رسانهای در سطح جهان، تعمیق روابط با ملل مسلمان و پافشاری بیشتر بر اتحاد اسلامی و نهایتاً عزتمندی و عزم راسخ در ایستادگی در برابر شیطان بزرگ و دیگر مستکبران جهان همه و همه نشانههای نصرت الهی در نهضت جهانی خمینی کبیر(ره) و نیل به اهداف عالی انقلاب اسلامی است. انشاءالله