تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۹  ، 
کد خبر : ۲۲۱۵۳۱
هیأت مشترک «حزب‌الله» و «امل» در مصاحبه اختصاصی با «اطلاعات»

«وحدت»، خطر واقعی برای اسرائیل است

مقدمه: خلاصه‌ای از مصاحبه اختصاصی خبرنگار «سرویس خارجی» اطلاعات با نمایندگان هیات مشترک حزب‌الله - امل را روز پنجشنبه گذشته مطالعه کردید. اینک متن کامل مصاحبه مذکور از نظرتان می‌گذرد:

* انگیزه تشکیل هیات مشترک «جنبش امل» و «حزب‌الله» لبنان در مسافرت به جمهوری اسلامی ایران چه بوده است؟ آیا این امر نشانه‌ای از اتحاد و همبستگی نیروهای اسلامی در لبنان است؟
** سیدابراهیم امین از حزب‌الله: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. در ابتدا از روزنامه اطلاعات تشکر می‌کنیم که به ما این فرصت را داد تا نظرات و دیدگاههای خود را پیرامون اوضاع مسلمانان لبنان بازگو کنیم. تشکیل هیات مشترک و دیدار جاری در چهارچوب تلاشهای جمهوری اسلامی ایران به منظور نزدیک ساختن دیدگاههای نیروهای فعال اسلامی در لبنان صورت گرفت. نیروهای اسلامی در لبنان تاکنون موفق شده‌اند در دو مرحله جداگانه ضربات مهلکی به نیروهای استکباری که تحت عنوان نیروهای چندملیتی وارد این کشور شده بودند وارد سازند و پس از بیرون راندن نیروهای چند ملیتی، ضربات خود را متوجه نیروهای اشغالگر اسرائیلی که در سال 1982 به لبنان یورش برده بودند ساختند و در این مرحله نیز به پیروزی رسیدند.
مسلمانان لبنان برای اولین بار توانستند ناوگانهای قدرتهای بزرگ را دور سازند. و نیروهای آنها را در زیر آوارها مدفون کنند. فکر می‌کنیم این برای اولین بار بود که نیروهای استکباری وابسته به قدرتهای بزرگ با چنین شکستی روبرو می‌شدند.
در مرحله مبارزه با اسرائیل نیز برای اولین بار یک ملت یا گروهی معین از یک ملت در لبنان توانستند طعم تلخ شکست و عقب‌نشینی را به صهیونیستها بچشانند.
بدنبال این پیروزیهای درخشان که خود باعث شکست بسیاری از طرحهای توطئه‌‌گرانه آمریکا و اسرائیل در لبنان و منطقه بود. تلاشها و توطئه‌ها به منظور ضربه زدن به نیروهای اسلامی و از بین بردن دستاوردهای بزرگ مسلمانان آغاز شد.
این توطئه‌ها می‌رفت تا جنبش اسلامی را در لبنان با خطر نابودی مواجه سازد، اما تحرک به موقع و حضور سریع جمهوری اسلامی ایران، به رهبری امام امت در صحنه لبنان و هشدارهای به موقع آیت‌الله العظمی منتظری و دیگر مسئولان جمهوری اسلامی، بسیاری از این توطئه‌ها را که علیه مسلمانان لبنان در بیروت و طرابلس صورت می‌گرفت، خنثی ساخت و به مسلمانان لبنان امکان داد تا خود را از خطرها و فتنه‌ها برهانند.
این تلاش‌های بزرگ و مخلصانه عامل اصلی در توحید و بازگشت وحدت به صفوف مسلمانان بوده است. کمیته مشترک حاضر نیز یکی از نتایج تلاشهای مذکور می‌باشد که امید زیادی به آن می‌رود. کمیته مشترک مسئولیت بزرگی در قبال خطرهای موجود که مسلمانان لبنان را مورد تهدید قرار می‌دهد برعهده دارد. این یک امر طبیعی است که جهان ما را به صورت یک کمیته مشترک در جمهوری اسلامی ایران ببیند و در عین حال آرزوی ملت مسلمان ایران و لبنان است که ما را در کنار هم مشاهده نماید. طبعا اتحاد ما باعث خشم و ناراحتی دشمنان می‌گردد دشمنان ما از اینکه ما را این گونه در کنار هم ببینند به خشم می‌آیند، ولی ما امیدواری فراوانی داریم و از خدا می‌خواهیم که بر عمر امام امت و مجاهدین این کشور بیفزاید و آنان را در یاری رساندن به مسلمانان موفق بدارد.
* شیخ ادیب حیدر از جنبش امل در پاسخ به سوال اول ما گفت:
** قبل از هر چیز از فرصتی که جمهوری اسلامی ایران برای ما پیش آورد، سپاسگزاریم. گرچه روابط ما با جمهوری اسلامی تازگی ندارد، اما آمدن ما به ایران ثابت می‌کند رویاروئی اسلام با دشمنان خود یک رویاروئی قدیمی و تاریخی است. امام خمینی توانستند طرح اسلامی را در ایران پیدا کنند. طرح اسلامی دیگری نیز در عراق هست که شهید محمد باقر صدر قربانی آن شد، و دیگر، طرح بزرگ اسلامی لبنان است که موسس آن فرزند امام خمینی، امام موسی صدر است. یازده سال است که مسلمانان لبنان به رهبری امام موسی صدر با توطئه بزرگ که هدف آن نابودی طرح اسلامی لبنان است، روبرو هستند. در این مدت شهدای زیادی را تقدیم کردیم و به عنوان اولین تجربه اسلامی در لبنان، با نیروهای مختلفی و از جمله با نیروهای چپ، راست و متحدان آنان درگیر بودیم. سپس اسرائیل وارد صحنه کارزار شد. اسرائیل آمده بود که این جنبش اسلامی را که خطر واقعی برای خود می‌دانست از بین ببرد. دشمنی و توطئه علیه طرح اسلامی در لبنان هنگامی به اوج خود رسید که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسیده و وحدت بخشیدن به نیروهای اسلامی را هدف قرار داد. بی‌شک این وحدت، خطر واقعی برای اسرائیل به حساب می‌آید. از این جهت سعی کردند پایگاه این وحدت را که همان مردم محروم و خاستگاه امام موسی صدر است، هدف قرار دهند: زیرا تمام جنبشهای اسلامی در لبنان از میان همان مردم محروم برخاستند. با ورود سپاه پاسداران به لبنان و قرار گرفتن آن در کنار نیروهای اسلامی لبنان، رویاروئی دشمنان چهره خشن‌تری به خود گرفت و توطئه‌ها از هر سو علیه مسلمانان آغاز شد.
و همانگونه که برادر سیدابراهیم گفتند، جمهوری اسلامی با درک به موقع توطئه نابودی مسلمانان لبنان، که در واقع نابودی طرح اسلامی لبنان است و در نتیجه از بین رفتن تنها نیروی واقعی رویاروئی با اسرائیل است، تحرک چشم‌گیری از خود نشان داد. این کمیته که مرکب از جنبش امل و حزب‌الله لبنان است، از دستاوردهای تحرک مذکور می‌باشد. هدف از تشکیل این کمیته تنها وحدت بخشیدن به نیروهای اسلامی نیست، بلکه این امر ما را در چهارچوب طرح اسلامی برای رویاروئی با اسرائیل قرار می‌دهد. زیرا که جنگ ما با اسرائیل هنوز پایان نیافته است. اعتقاد ما بر این است که این جنگ تنها با خروج اسرائیل از لبنان پایان نمی‌پذیرد، بلکه تا نابودی اسرائیل ادامه دارد. تاکنون جنگ با اسرائیل در سرزمین لبنان جریان داشت، اما اینک آماده می‌شویم تا اسرائیل را در داخل سرزمینهای اشغالی تعقیب کنیم که البته این امر مستلزم کسب آمادگی بزرک که همان طرح اسلامی است، می‌باشد. اهمیت کمیته مشترک حاضر نیز از اینجا سرچشمه می‌گیرد که میخواهد از مسلمانان صفی واحد و دیواری استوار در مقابله با اسرائیل بوجود آورد. از جمهوری اسلامی سپاسگزاریم که این فرصت را بما داد و همچنین از وسائل ارتباط جمعی ایران متشکریم که نظرات و دیدگاههای ما را پیرامون اوضاع لبنان منعکس می‌کنند.
* سرانجام توافق‌نامه سه جانبه دمشق که جنبش «امل» یکی از طرفهای شرکت کننده آن است، چه خواهد شد؟ آیا می‌توان به این توافق‌نامه در حل بحران لبنان امیدوار بود؟
** شیخ ادیب حیدر از جنبش امل: کشور لبنان اینک در برابر دو طرح قرار دارد. یا لبنان یک پارچه قوی و رویاروی با اسرائیل یعنی طرح وحدت لبنان. و یا لبنان تجزیه شده بوسیله طوایف مختلف. یعنی کشور براساس فرقه‌گرائی و نژادپرستی نمونه اسرائیل شود که در صورت موفقیت چنین طرحی، به مرور زمان این الگو به کشورهای عربی و اسلامی انتقال داده می‌شود و بدین ترتیب، کشورهای همجوار با اسرائیل به کشورهای ضعیف و گرفتار اختلافات فرقه‌گرائی و جنگ‌های داخلی مبدل می‌شوند تا اسرائیل توان و قدرت بیشتری بگیرد.
هنگامیکه به مشکل لبنان می‌نگریم، می‌بینیم که ظاهرا لبنان در حوزه منافع آمریکا قرار دارد، اما پاره‌ای از نیروهای منطقه‌ای که در لبنان حضور دارند، زیرا نفوذ سیاسی شوروی واقع شده‌اند. از این رو ما باید راهی را در پیش گیریم که به تقسیم لبنان بر اساس فرقه‌گرائی منتهی نشود. ما اگر راه تقسیم لبنان را در پیش گیریم با هر نتیجه‌ای هم که به آن برسیم، دانسته یا ندانسته در دام طرح‌های اسرائیل گرفتار شده‌ایم. ما ناگزیریم راهی که وحدت لبنان را تضمین می‌کند، انتخاب کنیم. مشروط بر اینکه این وحدت باعث تحکیم نفوذ آمریکا در لبنان نگردد و یا نفوذ شوروی را جایگزین آن نسازد. ما لبنانی آزاد می‌خواهیم که در چارچوب یک استراتژی اسلامی همه جانبه که اینک جمهوری اسلامی ایران با تشکیل ارتش بیست میلیونی پایه‌های آن را طرح‌ریزی کرده، قرار گیرد. ما ناگزیریم از میان طرحی که سرانجام آن در خدمت اسرائیل باشد و طرحی که با اسرائیل فاصله گرفته و وحدت لبنان را طلب می‌کند، یکی را برگزینیم. برای ما در جنبش امل، اگر قرار باشد که لبنان در خدمت اسرائیل باشد، بقا و تقسیم و نابودی آن هیچ اهمیتی ندارد. همانگونه که امام موسی صدر گفته‌اند: «ما این را نمی‌پذیریم که لبنان لبخند بزند و جنوب آن اندوهگین باشد.» زیرا جنوب لبنان نشانه آزادی و استقلال لبنان است.
ما اگر بتوانیم جنوب لبنان را آزاد کنیم، خواهیم توانست تمام لبنان و منطقه عربی را آزاد کنیم. ما با دشمنان خود در لبنان به عنوان لبنانی و نه اسرائیلی همکاری می‌کنیم. هر لبنانی از زیر نفوذ اسرائیل خارج شود، دست ما به سوی او دراز خواهد شد و هر لبنانی که دست در دست اسرائیل بدهد، علیه او اقدام خواهیم کرد. ما هر طرحی را که منافع لبنان را در خارج از منافع اسرائیل بنگرد، می‌پذیریم و عکس آن را رد می‌کنیم. ما طرحی را می‌خواهیم که هویت اسلامی لبنان را حفظ کند، و قوانین حیات‌بخش و عادلانه اسلام را بر تمام مردم آن بگستراند.
جنبش امل به این جهت حاضر شد با دشمنان خود یعنی نیروهای لبنانی به رهبری ایلی حبیقه بر سر میز مذاکره بنشیند و در پی یافتن راه‌حلی برای پایان دادن به بحران لبنان با آنان همکاری کند. «نیروهای لبنانی» برای اولین بار طرحی ارائه دادند که هیچگونه ارتباطی با حفظ منافع و اهداف توسعه‌طلبانه اسرائیل در لبنان ندارد. به اعتقاد جنبش امل، این طرح یک طرح لبنانی است و عوامل خارجی در آن مشارکت ندارند. ما در مذاکرات خود «طرح» را در مدنظر قرار دادیم و نه اشخاصی را که با ما وارد گفتگو شده بودند. آیا این طرح، لبنان را از گردونه توطئه‌های اسرائیل و توطئه تقسیم آن خارج نمی‌سازد؟ آیا این طرح، لبنان را در آینده به پایگاهی علیه مقاومت اسرائیل تبدیل نخواهد کرد؟ دشمنان ما تاکنون چندین پیشنهاد ارائه داده‌اند. یکی بازگشت به ساختار 1943، همان چیزی که باعث جنگ داخلی شده بود که ما آن را رد کردیم. دیگر طرحی که میخواست فرقه‌گرائی را به عنوان یک امر واقع شده به ما بقبولاند، که آن را نیز نپذیرفتیم. پاره‌ای نیز لغو سیستم فرقه‌گرائی و ایجاد یک لبنان متحد و یکپارچه با حکومتی عادلانه را مطرح ساختند. بحث پیرامون این طرح را پذیرفتیم و در تهیه آن مشارکت کردیم. اما هنگامیکه از ما خواسته شد آن را امضا کنیم، امتناع کردیم، چون به نظر ما طرف مذاکره نه مورد اعتماد است و نه اینکه نماینده‌ واقعی مسیحیان لبنان می‌باشد. اما بهرحال، توانستیم به یک سقف سیاسی مطلوبی به سود مسلمانان در طرح مذکور برسیم که این خود دستاورد خوبی است. ما امضاء نکردیم، چون باز هم معتقدیم که این امضاء به سود اسرائیل است. این توافق‌ باید شامل تمام مسیحیان به عنوان مسیحیان لبنانی که هیچ رابطه‌ای با اسرائیل نداشته باشند، شود. ما گروهی از مسیحیان لبنانی را بر گروه دیگر ترجیح نمی‌دهیم. ما در نهایت طرحی را می‌پذیریم که ساختار فرقه‌گرایانه کنونی را از بین ببرد و یک سیستم حکومتی متکی بر اکثریت مردم را جایگزین آن سازد. این سیستم بی‌شک مسلمانان را به حق خود خواهد رساند. سیستم آینده لبنان باید هویت لبنان را به عنوان یک کشور عربی و اسلامی و رویاروی با اسرائیل تثبیت کند و کشور را از زیر نفوذ بیگانگان، منظور بیگانگان صلیبی یعنی قدرتهای بزرگ خارج سازد.
اما حضور سوریه در لبنان یک حضور طبیعی است. زیرا سوریه تنها کشور عربی است که به سوی کمپ دیوید کشانده نشد و دارای یک جبهه درگیری حقیقی با اسرائیل است. طبعاً اگر روزی لبنان قدرت خود را برای مقابله در برابر اسرائیل باز یابد، نیروهای سوریه خاک لبنان را ترک خواهند گفت و در جبهه مقابل اسرائیل سنگر خواهند گرفت. بهرحال، این دیدگاه ما نسبت به توافق سه جانبه است و همانگونه که یادآور شدیم متن توافق‌نامه برای ما اهمیت داد و نه اشخاصی که پیرامون آن وارد مذاکره می‌شوند. هر زمان که متن توافق و طرفهای مذاکره، خود را از نفوذ اسرائیل خارج ساختند، بی‌درنگ آن را امضاء خواهیم کرد.
* گفتید که مذاکره با نیروهای لبنانی به رهبری ایلی حبیقه را شروع کردید سپس متوجه شدید که ایلی حبیقه نماینده مسیحیان نیست، پس چه کسی نماینده مسیحیان است؟
** شیخ ادیب حیدر: ما از این رو با ایلی حبیقه و اطرافیانش وارد گفتگو شدیم که آنان بهترین و عملی‌ترین طرحها را در بین مسیحیان تقدیم کردند. ما در گفتگو با ایلی حبیقه به یک سقف سیاسی خوبی به سود مسلمانان رسیدیم و میخواهیم سایر مسیحیان را با قبول این سقف، به دادن امتیازات سیاسی به سود مسلمانان وادار سازیم.
با توجه به نفوذ بسیار قوی سوریه در لبنان و اصرار سوریه در این مورد که با نیروهای لبنانی ایلی حبیقه وارد مذاکره شویم، این امر را پذیرفتیم. طرف مسیحی که با آنها وارد مذاکره شدیم، جزئی از هیات حاکمه لبنان است که آزادانه وارد بیروت غربی می‌شوند و مدعی هستند که نماینده مسیحیان لبنان می‌باشند. بهرحال امتیازات سیاسی که از آنها به سود مسلمانان گرفته شد، در حد خود یک موفقیت است اما در مقابل ما به آنها چیزی ندادیم، و قراردادی با آنها امضاء نکردیم. چون در مورد ادامه روابطشان با اسرائیل هنوز هم شک و تردید وجود دارد. طرح مذکور جبهه مسیحیان را نیز دچار تزلزل و اختلاف ساخت. انفجار بزرگی که می‌رفت تمام سردمداران مسیحی لبنان را از بین ببرد، نشان داد که طرح مذکور موفق بوده و آنها را به جان یکدیگر انداخته است.
* موضع حزب‌الله در قبال مذاکرات سه جانبه دمشق چه بوده است؟
** سیدابراهیم امین: نیروهای استعماری، لبنان را به عنوان یک کشور از این جهت تاسیس کردند که در خدمت منافع آنها باشد. در ابتدا فرانسه بود و سپس آمریکا جای آن را گرفت. کمک فرانسه در ایجاد رژیم لبنان و حفظ این رژیم به استعمار کمک کرد تا از وجود لبنان به عنوان وسیله حفظ منافع خود سود جوید. استعمار، مارونیها را به عنوان اساس و پایه‌ حکومت در لبنان انتخاب کرد، تا در نهایت آنها نقش خود را در خدمت به استعمار به خوبی ایفا کنند. طرحهای زیادی در زمینه‌های سیاسی - فرهنگی و اجتماعی به منظور آماده ساختن ملت لبنان برای پذیرفتن استعمار فرانسه و آمریکا وجود داشت. در واقع مشکل فرقه‌‌گرائی در لبنان زائیده و نتیجه وجود رژیم حاکم بر کشور است و فرقه‌گرائی در حد خود مشکل نیست، بلکه مشکل اساسی وجود رژیم است و فرقه‌گرائی یکی از نتایج برجسته آن به حساب می‌آید. نکته دوم اینکه، دستگاه دولتی حاکم در لبنان یعنی مارونیهای مسیحی از ابتدا برای ماموریت خاصی از سوی استعمار بر کشور لبنان تحمیل شدند تا در کنار رژیم صهیونیستی نقش معینی را برای استعمار در منطقه ایفا کنند. شاهد این مدعا، همکاری مارونیها با اسرائیل در جریان تهاجم گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان بود، که تمام جهان همکاری گسترده امنیتی - سیاسی و نظامی مارونیها با رژیم صهیونیستی را به چشم دید. رژیم حاکم بر لبنان نیز از همکاری و اتحاد با اسرائیل تردیدی به خود راه نداده و آنها متفقا ملت مسلمان لبنان را مورد تهاجم قرار دادند. موافقت رژیم لبنان و دیگر مارونیها با عقد «قرارداد 17 ماه مه» با اسرائیل و مذاکراتی که در «ناقوره» با رژیم صهیونیستی انجام دادند روشن ساخت که رژیم موجود در لبنان انعکاسی از وجود اسرائیل است.
از این رو ما در لبنان با دو مشکل اساسی روبرو هستیم. مشکل اول، وجود رژیم لبنان که در ارتباط با قدرتهای استکباری بر سر کار آمد و با نادیده گرفتن حق مسلمانان لبنان تاسیس شد و مشکل دوم ارتباط اسرائیل با این رژیم است.
جنگ یازده ساله لبنان را جنگ بین فرقه‌ها و طوایف نام گذاشتند. در این مدت، دشمنان بزرگ لبنان سعی کردند اندیشه فرقه‌گرائی بودن جنگ را بر مردم تحمیل کنند و امروز دنیا تنها، از این دید که جنگ لبنان یک جنگ طایفه‌ای است، به این مشکل می‌نگرد.
مارونیها در این جنگ از هر سلاح مخربی که در دست داشتند، استفاده کردند و کشتار‌ها ویرانیها و قتل‌عامها به راه انداختند. صبرا و شتیلا و انفجارهای بیروت غربی و حومه جنوبی آن، گوشه‌ای از جنایات مارونیها در جریان جنگ داخلی به حساب می‌آید. که دقیقا بوسیله شخص مسیحی شرکت کننده در مذاکرات سه جانبه دمشق یعنی ایلی حبیقه، طرح‌ریزی شده بود. به صراحت می‌توان گفت که ایلی حبیقه اصولا مسیحی نیست. بلکه یک جنایتکار و خونخوار اسرائیلی است. مذاکرات سه جانبه دمشق مذاکره بر سر یک طرح نیست، بلکه طرف مسیحی مذاکرات، یک خط مشی و یک جریان سیاسی مشخصی می‌باشد. این جریان را اگر بدون رابطه با اسرائیل فرض کنیم، یک جریان جنایتکار و خونخوار است، و اگر در رابطه با اسرائیل مطرح کنیم، متحد و همکار اسرائیل در سرکوبی مسلمانان بوده است.
ولی با وجود این شرایط، مسلمانان توانستند آمریکا و اسرائیل را در لبنان شکست بدهند. اینک مسلمانان در لبنان قوی‌تر از گذشته هستند و فرصتهای بهتری برای رویاروئی با دشمنان خود دارند. در زمانیکه مسلمانان ضعیف و با خطر اسرائیل روبرو بودند، و در زمانیکه حتی از نیروهای فالانژ هم ضعیف‌تر بودند، هرگز با فالانژها وارد مذاکره نشدند.
پیش از اینکه نیروهای اسرائیلی وارد خاک لبنان شوند و پیش از آنکه همکاری نیروهای فالانژ با اسرائیل آشکار شود، طرح امام موسی صدر این بود که: «مذاکره با مسیحیان در صورتی امکان‌پذیر است که آنان هیچگونه رابطه‌ای با اسرائیل نداشته باشند.» اما اینک این تماسها و روابط علنی شده است و این جنایتی است که امکان توبه و گذشت برای آن متصور نیست. اکنون ما در موضع قدرتیم و آنها در موضع ضعف قرار دارند. ایلی حبیقه به هنگام ورود به دمشق در مورد رابطه‌ی که با اسرائیل داشته گفت: از من نپرسید که چگونه با اسرائیل بودم. من اینک در دمشق بسر می‌برم. مسیحیانی که ایلی حبیقه نماینده آنها است از نقطه نظر سیاسی، همه ایلی حبیقه هستند و در نهایت همه اسرائیلی هستند. آنها از دیدگاه اسرائیل با ما همکاری می‌کنند ولی ما براساس اصول با آنها برخورد می‌کنیم. مساله این است که آنها چگونه می‌خواهند با ما همکاری کنند نه اینکه ما با آنها. آنها از اسرائیل جدا نشدند، بلکه دیگر قادر نیستند، از وجود اسرائیل برای تسلط بر لبنان استفاده کنند. بعد از شکست اسرائیل در خارج، آنها نیز در داخل شکست خوردند. انتخاب راه دمشق از سوی مارونیها، به معنی دور شدن آنها از اسرائیل نیست، بلکه آنان در مقابل وضعیت سختی قرار گرفته‌اند. ما به عنوان مسلمان، مشکل لبنان را از دیدگاه طایفه‌ای نمی‌نگریم تا بخواهیم موضع طایفی بگیریم بلکه مشکل لبنان مشکل وجود استعمار آمریکا، فرانسه و دیگر قدرتهای استکباری است. اگر شیعیان تمام قدرتها را در لبنان قبضه کنند، ریاست جمهوری، نخست‌وزیری و پست‌های وزارت را هم در دست بگیرند، ولی این رژیم وابسته و در ارتباط سیاسی با آمریکا و فرانسه و اسرائیل باشد، ما این امر را رد می‌کنیم.
در متن توافق‌نامه اشاره‌ای به این مساله نشده است که لبنان در آینده به عنوان یک کشور دشمن اسرائیل، بی‌طرف و یا رودرروی اسرائیل است. البته مسیحیان نمی‌توانند این مساله را روشن کنند. کسانی می‌توانند موضع آینده لبنان را در برابر اسرائیل ترسیم کنند که تمام ویرانیها و کشتارهای اسرائیل را متحمل شدند. مسیحیان، اسرائیل را دشمن خود نمی‌دانند، زیرا هنگامیکه اسرائیل وارد خاک لبنان شد تنها به مسلمانان ضربه وارد ساخت و آنها را سرکوب کرد. همچنین در این طرح، نوع رابطه لبنان با آمریکا و فرانسه مشخص نشده است. توافق‌نامه تنها به امور ظاهری رژیم پرداخته و از محتوی و اساس رژیم غافل مانده است. ما بهر جهت این توافق‌نامه را رد می‌کنیم. حتی مذاکره پیرامون آن را نمی‌پذیریم. کسانی می‌توانند ساختار آینده لبنان را ترسیم کنند که رودرروی اسرائیل و پیمان «ناتو» ایستادگی کردند. ایلی حبیقه و امثال وی، خود اساس «مشکل» و منبع مشکلات لبنان هستند. چگونه منبع مشکلات می‌تواند خود حل کننده مشکل باشد. این امر در صورتی امکان‌پذیر است که خود را جزئی از سیاستهای جهانی موجود بدانیم. در حالیکه ما چنین نیستیم. ما جزء سیاستهای جهان اسلام که در جمهوری اسلامی ایران متجلی است، هستیم.
* اخیرا شایع شده است که نیروهای حزب‌الله مستقر در پادگان شیخ عبداله در «بعلبک» زیر فشار قرار گرفته‌اند، این فشارها از سوی چه نیروهائی اعمال می‌شود؟
** سیدابراهیم امین: در جریان مذاکرات سه جانبه دمشق، مناطق یاد شده با پاره‌ای از تهدیدهائی روبرو شده بود که پادگان شیخ عبدالله یا پادگان امام علی(ع) از آن جمله بوده است و نغمه‌هائی از هر سو به گوش می‌رسید. ما فعلا با این مساله به عنوان یک خبر برخورد می‌کنیم، تا موقع آن برسد.
* حوادث طرابلس و توافق‌نامه دمشق برای پایان دادن به حوادث مذکور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
** سیدابراهیم امین: حوادث طرابلس نمی‌تواند جدا از حوادثی که در سراسر لبنان اتفاق می‌افتد تصور شود. این جنگ، نیروهای اسلامی موجود در طرابلس را هدف قرار داد. البته وضع سیاسی طرابلس یک وضع پیچیده‌ای است. شعارهائی در جریان این جنگ مطرح شد که گاهی در رابطه و گاهی بدون رابطه با جنگ مذکور بوده است.
طرفهائی هم از دور به عنوان آتش‌بیار معرکه شرکت داشتند. ما به عنوان حزب‌الله و در خدمت برادران در جمهوری اسلامی ایران خطر ادامه جنگ را حس کردیم زیرا آنها «اسلام» را در طرابلس هدف قرار داده بودند. جنگ طرابلس یک جنگ زشت و تهی از تمام اصول اخلاقی و انسانی بوده است. ما در حد امکان برای پایان دادن به جنگ مذکور کوشش بعمل آوردیم، که این کوششها در کنار همت جمهوری اسلامی ایران به نتیجه رسید و جنگ پایان یافت. گرچه خونهای زیادی در این جنگ ریخته شد، اما به لحاظ تثبیت اوضاع مسلمانان در لبنان نتایج مسرت‌بخشی داشته است. مسلمانان در طرابلس در پایان درگیریهای مذکور، در مقایسه با قبل از حوادث از موفقیت بهتری برخوردار شدند.
* جنگ پرچم که بین دو متحد یعنی جنبش امل و حزب سوسیالیست ترقیخواه روی داد، تا چه حد بر مذاکرات سه جانبه دمشق تاثیر گذاشته است؟
**‌ شیخ ادیب حیدر: در ابتدا، غرب بیروت و حومه جنوبی آن زیر نفوذ نیروهای چپ قرار داشت که بدنبال یورش اسرائیل به کنترل فالانژها و ارتش فرقه‌گرای لبنان افتاد اما بدنبال درگیریهای ششم (فوریه) و بیرون راندن شبه‌نظامیان فالانژها و ارتش فرقه‌گرای لبنان، تحت کنترل جنبش امل در آمد البته پیش از آن، نیروهای حزب ترقیخواه و بعضی از نیروهای چپ و راست فلسطین و اتباع آنها که دارای اهمیت نبودند، در غرب بیروت حضور داشتند.
نیروهای مذکور و حتی اسرائیل درصدد تسلط بر غرب بیروت و حومه جنوب آن بودند که موفق نشدند، زیرا حومه جنوب بیروت پیوسته پشتیبان و حامی مقاومت جنوب لبنان بوده است. ما از رادیو و تلویزیون لبنان به عنوان وسیله‌ای برای رساندن پیام و اخبار مقاومت مردم جنوب لبنان استفاده کردیم زیرا نیروی ناچیز ما و رها شدنمان از سوی تمام کشور‌های اسلامی و عربی اجازه نمی‌داد که بیش از این صدای خود را به گوش جهان برسانیم.
جنگ پرچم به عنوان پوششی برای ضربه زدن و گرفتن این امکان از ما بوده است. البته ولید جنبلاط به اشتباه خود اعتراف کرد. و سوریه فشار زیادی بر وی وارد ساخت.
آنچه که در این میان آشکار شد، ضربه زدن به  جنبش امل به عنوان مقدمه‌‌ای برای ضربه زدن به نیروهای اسلامی در لبنان بود. ما در مقابل این توطئه ایستادگی کردیم و از اینکه جریانی غیر اسلامی در صحنه لبنان حاکم شود، به شدت مخالفت کردیم. اتحاد ما با پاره‌ای از نیروهای غیر اسلامی تنها بر این پایه و اساس است که شعارهای آنها در مقابله با اسرائیل در جهت اهداف ما قرار داشت.
* بنظر می‌رسد هم اکنون دو نظریه در مورد مبارزه با اسرائیل در جنوب لبنان طرح می‌شود. یکی از این دو نظریه میگوید، با توجه به آنکه خسارات متقابل ناشی از حمله به نیروهای اسرائیلی و مزدورانش زیاد است، بنابراین ممانعت از حمله به اسرائیلی‌ها و مزدورانش مفیدتر است. نظریه دیگر بدون توجه به خسارات ناشی از حملات اسرائیلی‌ها، معتقد است باید مداوما نیروهای اسرائیلی را زیر ضربات جنبش اسلامی گرفت. نظر شما در این زمینه چیست؟
**‌ سیدابراهیم امین: اسرائیل هنوز هم در خاک لبنان است و عملیات مقاومت و درگیریها در خاک لبنان صورت می‌گیرد.
درباره مساله ادامه جنگ با اسرائیل، افکاری در لبنان و جهان عرب مطرح می‌شود که حکایت از خطرناک بودن رویاروئی با اسرائیل دارد. زیرا به اعتقاد آنها، اسرائیل با داشتن نیروی هوائی بسیار قوی و توپخانه‌های دوربرد می‌تواند شهرها و روستاها را در هر لحظه‌ای که بخواهد مورد حمله قرار دهد و برای اینکه متحمل خسارت نشویم، باید جنگ علیه اسرائیل را متوقف سازیم. طرح این گونه اندیشه خود به خود ضمانتهائی برای تامین امنیت به حساب می‌آید.
موضوع اساسی در این میان که از اصول شرعی و اعلام شده بوسیله امام امت الهام گرفت این است که، اسرائیل باید از بین برود و این مقوله دیگری است. در اینجا یک فرق کلی بین بقای ما و نابودی اسرائیل وجود دارد. امام میگوید که اسرائیل باید از بین برود و نمی‌گویند که باید ما هم باقی بمانیم. البته اگر توانستیم اسرائیل را از بین ببریم و خود باقی بمانیم، این چیز خوبی است.
استراتژی جنگ در منطقه بر نابودی اسرائیل استوار است. البته تاوان نابودی اسرائیل یک تاوان بزرگی است. کسی که میخواهد اسرائیل را نابود کند، باید بهای گزافی را بپردازد. در شرایط حاضر که اعراب و برخی از رهبران فلسطینیها جنگ با اسرائیل را کنار گذاشتند، اسرائیل جنگ و کشمکش با اعراب را کنار نگذاشته‌ است و به سوی تونس هم دست‌اندازی کرد و آنها را در تونس نابود ساخت. البته باید این را بدانیم که موازنه نیروهای نظامی اینک به سود اسرائیل است. اما موازنه نیروهای مردمی به سود ما است. نقطه ضعف اسرائیل در افراد است و نه در تجهیزات نظامی.
اعراب از سال 1948 تاکنون پیوسته خواسته‌اند با اسرائیل از نقطه قوت آن بجنگند که با شکست روبرو شدند ما باید از نقطه ضعف اسرائیل با آن بجنگیم و به ویژه ما در لبنان موفق بودیم زیرا با اسرائیل از نقطه ضعف آن روبرو شدیم و پیروزی بدست آمد. البته ما اگر در اندیشه برآورد خسارت می‌افتادیم، چنین پیروزی بدست نمی‌آوردیم. زیرا ما پیش از آنکه با اسرائیل بجنگیم، تاوان آن جنگ را پرداخت کرده بودیم. اینکه اسرائیل هم می‌تواند شهرها و روستاهای ما را بمباران کند، هر لحظه می‌تواند بهانه این کار را بدست آورد.
ما نباید منتظر اعراب بنشینیم که تصمیم جنگ با اسرائیل را بگیرند. اعراب تصمیم خود را گرفته‌اند. آنها صلح و نه جنگ با اسرائیل را انتخاب کرده‌اند. اینک مسئولیت ما در پی تجربه موفقی که بدست آوردیم، کشاندن اعراب به جنگ با اسرائیل است.
* برادر سیدابراهیم امین و شیخ ادیب حیدر، از شما برای این مصاحبه طولانی تشکر می‌کنیم و امیدواریم که با دستیابی به سلاح استراتژیک مبارزه یعنی سلاح «وحدت اسلامی»، در رویاروئی با اسرائیل و مزدورانش موفق باشید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات