تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۱  ، 
کد خبر : ۲۲۱۷۶۹

جنگ ارزی آمریکا و چین و تبعات آن برای ایران


سیدعلی خُرَّم/استاد دانشگاه و سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در چین
هنگامی که دنگ شیائو پنگ رهبر وقت چین در سال 1358 نظریه مائو تونگ مبنی بر «غیر قابل اجتناب بودن جنگ با امپریالیسم غرب» را یک مالیخولیا دانست و چین را به سوی تعامل با غرب و حرکت آزاد اقتصادی کشاند، فرزندان مائو تونگ تصور کردند دنگ شیائو پنگ به اهداف مائو خیانت کرده و و او یک غربگرای بدون برنامه است.
اما 30 سال پس از پیاده شدن نظریه دنگ شیائو پنگ نه تنها مردم چین بلکه همه مردم جهان متوجه شدند اولاً نظریه دنگ شیائو پنگ همه اهداف نظریه مائو تونگ در مورد ایجاد یک چین قوی و سربلند را برآورده کرد ثانیاً جنگ واقعی با امپریالیسم غرب نه از مجرای نظریه مائو تونگ بلکه در سایه همین نظریه دنگ مهیا شده که چین اکنون از منظر قدرت انجام می‌دهد. بیش از یک دهه است که آمریکا از یک‌سو از کسری بودجه و از سوی دیگر از مشکل بیکاری و از سوی سوم از مازاد تجاری منفی با چین رنج می‌برد. چین بر هر سه مشکل آمریکا واقف بوده و آگاهانه و بخشی ناآگاهانه هر سه مشکل را برای آمریکا به صورت یک بیماری مزمن درآورده است.
آمریکا برای جبران کسری بودجه خود مرتباً اوراق قرضه چاپ می‌کند و در طول این دهه با کمال تعجب،‌ چین خریدار اصلی اوراق قرضه آمریکاست. چین تاکنون بیش از 1500 میلیارد دلار اوراق قرضه آمریکا را خریداری کرده لذا هر حرکت چین می‌تواند بر اقتصاد و بودجه آمریکا تاثیر جدی بگذارد. از جمله فروش یکدفعه بیش از 10 درصد این اوراق می‌تواند برای بورس آمریکا مصیبت‌بار باشد و تاثیرات آن دامنگیر سایر بورس‌های جهان و اقتصاد بین‌الملل شود. درمان این بیماری را شاید در تولید و صادرات بیشتر آمریکا یا در کاهش اهداف اقتصادی این کشور بتوان جست‌وجو کرد که هر دو برای آمریکا سخت یا طاقت‌فرسا خواهد بود.
بیماری مزمن دوم آمریکا که معضل عدم اشتغال و بیکاری است به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر ورود کالاهای ارزان چینی به آمریکاست که باعث شده برای بسیاری از صنایع غیر اصلی آمریکا دیگر صرف نکند همان کالا را با کارگر گران آمریکایی تولید کرده لذا ترجیح داده‌اند شغل خود را برچیده، سرمایه خود را در زمینه‌های دیگر به کار گمارند و وابسته به واردات از چین شوند. این مشکل نه تنها در آمریکا بلکه در اروپا و متاسفانه در کشور ما هم متبلور شده، به ترتیبی که صنوف تولید کفش،‌ پارچه، لباس‌های مردانه و زنانه و بسیاری دیگر در این بازار رقابت تاب تحمل نیاورده و شغل سنتی خود را برچیده‌اند.
آمریکایی‌ها نسبت به این روند اعتراض داشته و درصد مهم بیکاری خود را نتیجه رابطه آزاد اقتصادی با چین دانسته که چین با کنترل ارزش پول ملی خود،‌ صحنه را برای رقابت شرکت‌های آمریکایی محدود و تنگ کرده و تولیدات داخلی و صادرات آنها متوقف شده است.
بیماری سوم آمریکا مازاد تجاری منفی با چین محسوب می‌شود که ابعاد وسیع آن، رئیس‌جمهور، سناتورها و نمایندگان مجلس این کشور و حتی روسای بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را به طور جدی نگران کرده است. چین در سال 2009 توانسته 344 میلیارد دلار محصولات خود را به آمریکا صادر کند در حالی که سهم صادرات آمریکا فقط 81 میلیارد دلار بوده است. این روند در دهه گذشته شروع شده و مرتباً رو به رشد بوده و اگر توازنی نسبی در این 263 میلیارد دلار مازاد تجاری که جمع آن به هزار میلیارد دلار نزدیک می‌شود صورت نگیرد، دو کشور مجبورند در حالت تقابل قرار گیرند.
آمریکایی‌ها، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، دولت چین را متهم می‌سازند که نرخ برابری یوان (واحد پول چین) در برابر دلار را عمداً پایین نگه داشته و از این بابت برای مصرف‌کنندگان چینی صرف نمی‌کند از آمریکا کالا و عمدتاً تکنولوژی واردکنند و در عوض برای تولیدکنندگان چینی هرگونه صدور کالا به آمریکا سودآور است. آمریکایی‌ها با صدای بلند می‌گویند طرف دیگر سکه مازاد تجاری منفی آمریکا، همانا مازاد تجاری مثبت چین است که از طریق پایین نگه داشتن ارزش پول ملی خود کسب می‌کند. واکنش چین به این اتهامات به سادگی و خونسردی این بوده که این صحت نداشته و چین ارزش پول ملی خود را روان و آزاد گذاشته ولی در چین جذابیت بیشتری برای خرید محصولات آمریکایی وجود ندارد.
آمریکایی‌ها می‌گویند اگر چین ارزش یوان را در برابر دلار افزایش دهد، صادرکنندگان آمریکایی قادر خواهند شد محصولات بیشتری به چین صادر کرده و از این طریق از شر بیماری مازاد تجاری منفی با این کشور راحت شوند. آمریکایی‌ها از یک‌سو با زبان نرم سعی کردند «هو جین تائو» رئیس‌جمهور چین را راضی به این همکاری کنند و از سوی دیگر از طریق مجلس نمایندگان و سنای این کشور، چین را تهدید کرده‌اند اگر به افزایش ارزش پول ملی خود راضی نشود،‌ نام این کشور را در فهرست انحصارکنندگان پول ملی که هر سال منتشر می‌شود،‌ قرار داده و به حیثیت مالی چین خدشه وارد خواهند ساخت که از این طریق محدودیت‌های دو جانبه تجاری بر چین اعمال خواهد شد.
اما حقیقت چیست؟ آیا مسبب همه این بلاهای ضد آمریکایی،‌ چین است؟ از 60 سال پیش که قدرت فائقه پوند استرلینگ واحد پول ملی انگلستان،‌ صحنه جهانی را بالاجبار ترک کرد، دلار تبدیل به رقیب بی‌بدیل در این صحنه شد. طبق گزارش صندوق بین‌المللی پول،‌9/67 درصد اندوخته ارزی کشورهای جهان که تا اواسط سال 2004 به صورت دلار نگهداری می‌شده، در ژوئن گذشته به 8/62 درصد کاهش یافته و در عوض سهم یورو به 5/27 درصد افزایش یافته است.
نقش یوان چین و ین ژاپن را باید در 10 درصد باقیمانده جست‌وجو کرد. این ارقام اگرچه به معنای کاهش قدرت دلار است ولی ملاحظه می‌شود دلار هنوز قدرت فائقه در میان ارزهای جهان را دارد. این امر باعث شده بانک مرکزی چین و برخی دیگر موسسات پیشنهاد تعیین «سبد ارزی» را به جای دلار مطرح سازند. همچنین صندوق بین‌المللی پول در کنفرانسی دعوت کرد چین و دیگر کشورهای موثر، نقش بیشتری در این صندوق بر عهده بگیرند.
اما یوان چینی به‌رغم نقش اندک خود در میان ارزهای جهان،‌ در مورد سه بیماری اقتصاد آمریکا نقش‌آفرین است و باعث جنگ ارزی بین آمریکا و چین شده است. همان‌طور که گفته شد چین اعتقاد ندارد به طور مصنوعی ارزش یوان را پایین نگه داشته و دلیل آن این است که در طول یک دهه گذشته ارزش یوان در قبال دلار اگرچه به مقدار کم ولی همواره در حال افزایش بوده است. آمریکا در عوض اعتقاد دارد چین با اینکه ارزش یوان را 5/3 درصد افزایش داده ولی هنوز 13 تا 15 درصد دیگر باید افزایش دهد تا به ارزش واقعی خود در قبال دلار برسد و راه برای کاهش مازاد تجاری منفی آمریکا و صادارات بیشتر به چین فراهم شود.
مقوله ارزش یوان و دلار در قبال یکدیگر دارای تبعات فراوان و پیچیده‌ای است که می‌تواند سرآغاز تحولات اقتصادی تجاری و از آنجا سرآغاز تحولات سیاسی امنیتی شود. کاربردهای سیاسی این جنگ ارزی شاید هنوز کاملاً‌ مورد بحث واقع نشده ولی بی‌شک برای چینی‌ها از ارزشی فراتر از ارزش اقتصادی برخوردار است که همان‌طور که رهبران چین در سال‌های گذشته قول داده‌اند از سال‌های 2025 به بعد این ارزش عیان‌تر می‌شود.
با بر سر کار آمدن دموکرات‌ها در آمریکا و پایان دوره نئومحافظه‌کاران،‌ اوباما استراتژی «تغییر» خود را بر گسترش روابط با دوستان قدیم به ویژه اروپایی‌ها و بهبود روابط با رقبای سیاسی و دشمنان قدیمی به ویژه چین و روسیه قرار داد. نامبرده موضوعاتی سیاسی امنیتی و جنجال‌برانگیز نظیر گسترش ناتو به شرق و استقرار سیستم‌های ضد موشکی را یا به فراموشی سپرد یا موقتاً کمرنگ کرد تا حساسیت رقبا را به نفع همکاری به جای تقابل جلب کند. این «تغییر» به نفع منافع جمهوری اسلامی ایران صورت نگرفت و قدرت‌های بزرگ همراه با ایران را از ایران دور کرد زیرا روسیه و چین دیگر نگرانی امنیتی از سوی آمریکا و ناتو به شرق نداشتند لذا تبلور این «تغییر» به نوبه خود از جمله در اجلاس شانگهای به ظهور رسید.
همچنین همان‌طور که ملاحظه شد حجم روابط تجاری چین و آمریکا که بالغ بر 425 ملیارد دلار است در مقایسه با حجم روابط ایران و چین که یک بیستم آن است و با توجه به مازاد تجاری هزار میلیاردی چین نسبت به آمریکا، این نکته را متذکر می‌شود که اولویت چین در کجا قرار دارد. به علاوه اقتصاد چین و آمریکا آنقدر درهم تنیده است که 5/1 تریلیون دلار اوراق قرضه آمریکا در دست چین قرار دارد و چین ضمن داشتن اهرم علیه آمریکا،‌ خود نگران ثبات سیاسی اقتصادی آمریکاست. از سوی دیگر چین به موازات سایر قدرت‌های هسته‌ای جهان از فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران نگران است که تبلور آن در مقاطع مختلف و از جمله در چگونگی تصویب قطعنامه 1929 مشاهده شد.
نتیجه‌گیری سیاسی این است که چین به طور طبیعی در هیچ میدانی نمی‌تواند اگر قرار است بین ایران و آمریکا انتخابی صورت گیرد،‌ آمریکا را فراموش کند. اگر اندکی به تبعات جنگ ارزی آمریکا و چین برای اقتصاد ایران نظر افکنده شود،‌ مشاهده می‌شود اثرات فراوانی به بار خواهد آمد. کاهش ارزش دلار از نظر سیاسی مطلوب دولت ایران بوده و در گذشته یکی از تلاش‌های دیپلماسی اقتصادی ایران بر آن تعلق گرفته است. اما همین کاهش ارزش دلار از نظر اقتصادی،‌ فشارها و ضررهایی به خزانه عمومی و از جمله و مهم‌ترین آن به قیمت نفت وارد می‌سازد. پیروزی چین در این جنگ ارزی ممکن است در کوتاه‌مدت برای ایران کاربرد سیاسی داشته باشد ولی در درازمدت باید در مورد اهداف و تبعات آن اندیشه کرد.
از سوی دیگر هرگونه افزایش ارزش یوان در قبال دلار تاثیرات قابل توجهی بر اقتصاد و تجارت ایران و مهم‌ترین آن اشتغال‌زایی و رونق دوباره کسب و کار سنتی خواهد داشت. ایران نیز از بیکاری و عدم اشتغال رنج می‌برد و برچیده شدن کسب و کار سنتی ایران به نفع کالاهای چینی از مصیبت‌های فاجعه‌آمیز خواهد بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات