بسماللهالرحمنالرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه
بنده هم این روز بزرگ و میلاد عظیم برترین عالم را به همة شما عزیزان، ملت ایران وهمة عالم صمیمانه تبریک عرض میکنم و خدا را سپاسگزارم که در جشن هستی در خدمت شما بانوان پیشگام، پیشتاز و پرچمدار کمال انسانی هستم.
از چند نفر از عزیزان تجلیل شد. من هم آرزو دارم و هم ای کاش فرصتی بود که تجلیل میکردیم، وظیفة من بود که از تک تک زنان ایرانی تجلیل کنم و در برابر عظمت و بزرگواری آنها تعظیم نمایم.
حقیقت این است و من این را با افتخار به همة جهانیان اعلام میکنم که زن ایرانی امروز نه تنها موجب افتخار ملت ایران، بلکه موجب افتخار همة انسانهای آزاده و عدالتخواه جهان است.
بگذارید دو سه مطلب را کوتاه در محضر شما عرض کنم. مطلب اول دربارة مقام زن و حضرت زهرای اطهر (س) است. فکر میکنم اگر بخواهیم دربارة این موضوع صحبت کنیم، باید دربارة همة خوبیها و زیباییهای هستی صحبت کنیم.
عزیزان من! خدا انسان را خلق کرد تا خدایی بشود. بالاترین و بزرگترین نعمت یعنی زندگی این جهانی رادر اختیار او قرار داد تا از بستر این جهان تا خود خدا پر بکشد. خدا یک مسیر بیانتهای کمالی را در برابر انسان قرار داد. انسان را در خاک آفرید، اما از او خواست که از خاک حرکت کند و خدایی یعنی آیینة تجلی خدا بشود و همة اسماء و صفات الهی را در وجود خودش متجلی کند. این مأموریت انسان در عمر این جهانی است. برای تحقق این هدف والا دو عامل و عنصر ضروری است و هدف محقق نمیشود. عامل اول عشق و محبت است. خمیرمایة خلق انسان عشق است.
خدا از روی لطف و رحمت انسان را خلق کرد. اگر لطف خدا نبود، عالم، انسان و کمالی نبود. هر حرکت کمالی انسان فقط و فقط بر مبنای مهر و محبت اتفاق میافتد. اصلاً بی مهر و محبت انسان و انسانیت بیمعناست.
یک لحظه ذهنتان را پرواز بدهید، دنیایی را تصور کنید که خالی از عشق و محبت است. در آن صورت، چیز قابل ذکری وجود ندارد. همة ارزشهایی که در تاریخ و زندگی انسان خلق میشود، مبتنی بر محبت است. آن مجاهدی که حرکت میکند و جان خودش را در کف دست میگذارد و درسختترین شرایط و با کمترین امکانات در مقابل همة قدرتهای عالم میایستد و خرمشهر را آزاد میکند، آیا حرکت و تصمیم او جز عشق به انسان و کمال انسان و ارزشهای الهی چیز دیگری است؟
اصلاً انسان آمد؛ جاء من اقصی المدینة رجل یسعی قال یا قوم اتبعوا المرسلین: مردی تلاشگر از دور دست آمد و فریاد زد: این مردم از پیامبران تبعیت کنید. با آمدن این یک نفر غوغا شد، دلها به جوش آمد، عزمها راسخ شد و حرکتها پدید آمد. چقدر از جوانان ما روی مین رفتند و چقدر سینهها را در مقابل گلولهها سپر کردند! علت آن عشق به امام به عنوان منادی ارزشهای الهی و دعوت به راه پیامبران بود. عشق به امام عشق به همة خوبیها بود.
اگر محبت مادری، محبت خانواده و محبت به نوع انسان از جامعة بشری برچیده بشود، روابط بین انسانها و حتی رباتها و حیوانات هم نخواهد ماند؛ اولئک کالانعام بل هم اضل. بدتر از آن خواهد شد.
عنصراول عشق و مهربانی است. هرعظمتی که در تاریخ بشر خلق شده، حاصل اتکا به یک مهربانی است. هر انسان بزرگی که طلوع کرده، حاصل دستان نوازشگر یک مهربان است.
عنصر دوم معرفت است. انسان بیمعرفت و شناخت و انسانی که نسبت به خودش، عالم هستی و مسیر حرکت و مسائل اصلی حاکم بر جهان و روابط خلقت و موجودیت انسان معرفتی ندارد، قادر نخواهد بود در مسیر کمال حرکت کند.
اگر بخواهیم انسان را در دو کلمه تعریف کنیم، باید بگوییم انسان حقیقی عبارت است از: محبت و معرفت و جالب است که لقب حضرت زهرای اطهر (س) کوثر است. کوثر یعنی محبت و معرفت، و محبت و معرفت بیپایان و زاینده است. هرچه محبت بورزید، عنصر مهرورزی در شما تقویت میشود و هرچه در وادی محبت حرکت کنیم، افقهای بالاتر و بالاتری در برابر ما گشوده میشود. کوثر، بیپایان، جوشان، زلال و حرکتآفرین است. خدای متعال انسان را در حرکت کمالی تنها نگذاشت. هم برای او الگو آفرید و هم راه را نشان داد واتفاقاً راه و الگو هر دو یکی هستند.
حضرت زهرا (س) نه فقط برای زنان، صالحان و اهل بیت پیامبر و یاران آنها – که قلههای حرکت و کمالی انسان و در جوار خدا هستند - برای همه و حتی برای امامان و پیامبر و علی (ع) هم راه و هم الگوست.
این را خود خدا به پیامبر عزیز ما فرموده است که اگر تو نبودی، هستی را خلق نمیکردم، اگر علی نبود، تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود، شما دو تن را خلق نمیکردم؛ یعنی همة این عالم برای مهرورزی و معرفت خلق شده است؛ زیرا این راه رسیدن به خداست و فاطمه (س) تجلی مهر و معرفت است. این میلاد عظیم را به شما و همة عالم هستی تبریک میگویم.
نکتة دوم دربارة مقام زنان است. فکر میکنم با این مقدمه یا بهتر بگویم اصل مطلب که مطرح شد، جایگاه زن در جامعه به خوبی معرفی میشود. در دورهای مارکسیستها با شعار عدالت و برابری آمدند و اولین حقیقتی را که قربانی کردند، حقیقت زن بود و زن را از اوج معرفت، مهربانی، هدایتگری و تربیت گری آنقدر پایین و پایین آوردند تا جایی که به تن دادن به کارهای پست افتخار کردند. روح لطیف و دل سرشار از محبت زن را آنچنان خشکاندند که همة جامعه خشکید و فرو ریخت.
در نقطة مقابل سرمایهداران با همان مبانی فکری اما با شعارهای دیگر آمدند. اولین حقیقتی که در نظام سرمایهداری زیر چرخهای توسعه طلبی، افزون خواهی و چپاول ثروت و فرهنگ ملتها له شد، حقیقت زن بود. ببینیم چه کردند.
چیزی از وجود زن در دنیای سرمایهداری باقی نمانده است. آنقدر زن را له کردند که از وجود او برای تبلیغ کالا استفاده میکنند. معلوم است که وقتی چیزی را خرج چیز دیگر میکنیم، آن چیز دیگر باید در نظر ما با ارزشتر باشد. آنها هم به نوع دیگری روح لطیف زن را خشکاندند. حاصلش چه شد؟ هم در دورة مارکسیستی و هم در دورة سرمایهداری از آنجا که چشمة معرفت و محبت در جامعه خشک شد، روح همه خشن شد، خودخواهیها، توسعهطلبیها و حیوانیتها غلبه کرد و آدمهایی بروز کردند که کشتن دیگران برای آنها نه تنها خجالت آور و تأسف بار نیست، بلکه نشاط آور است و به کشتار انسانها افتخار میکنند.
در دورة اخیر دیدید، از دل مرکز سرمایهداری عالم افرادی ظهور کردند که برای رأی آوردن در انتخابات و حل مشکل چند سرمایهدار فاسد طراحی و حمله کردند و بیش از یک میلیون انسان را در منطقة ما قطعهقطعه کردند و هر روز هم میکشند و میکشند و میکشند. کار را به جایی رساندهاند که پدر به پسر و پسر به مادر و دختر به هیچ یک و هیچ کس به هیچ نیست.
خشونت در اوج است. خبرها را داریم، اما بسیاری از خبرها منتشر نمیشود. روزانه بیش از سی نفر در خیابانها فقط بر اثر خشونت پلیس و صدها نفر بر اثر سایر خشونتها کشته میشوند.
من گزارشی از اروپا دیدم، از زنان متأهل نظر خواهی کرده بودند، بیش از 70 درصد اعلام کرده بودند که در زندگی مشترک به کرات مورد ضرب و شتمهای شدید قرار میگیریم، اما برای حفظ خانواده دم بر نمیآوریم.
چه باقی مانده است؟ هر جا طغیانگران طغیان کردند، برای تثبیت سلطة خود اول هویت و شخصیت زنها را منهدم کردند. در جامعهای که زن احساس شخصیت، هویت و مأموریت اجتماعی، تاریخی و کمالی نداشته باشد، آن جامعه مرده است و طعم سعادت را نخواهد چشید.
با شعارهای به ظاهر طرفداری از زن و برابری، هم مرد و هم زن را له کردهاند. ما در فرهنگ خود معتقدیم که جایگاه و شخصیت زن برتر و بالاتر است. چرا؟ برای اینکه مأموریت زن مهمتر و سنگینتر است. هر کس مأموریت او سنگینتر باشد، جایگاه او بالاتر و نقش او مهمتر خواهد بود.
هر کس به لحاظ اجتماعی شعار برابری زن و مرد را میدهد، اولین اثرش له کردن زن است. بله، در برابر خدا و در مسیر کمال و در اجرای عدالت، همه برابرند، اما در مأموریتهای انسانی چه؟ چطور میتوان نقش مادری را با سایر نقشها برابر دانست؟ کدام نقش اجتماعی با نقش مادری برابری میکند؟
آنها که مدعی هستند، بگویند و استدلال کنند. نقش مادری نقش انبیا و نقش همة صالحان تاریخ است.
اگر نقش مادری از جامعه حذف شود، چیزی برای جامعه باقی نمیماند؛ هیچ ارزش، کمال و زیباییای باقی نخواهد ماند. سرچشمة همة خوبیها و زیباییها از دامان مادر است. بزرگترین ظلم به زن این است که این جایگاه، عظمت و نقش آفرینی بی بدیل را از او سلب کنیم.
این را با چه چیزی عوض کردهاند؟ در بعضی از فیلمهای آنان دیدهاید. یک خانمی با همکار پلیس خود میدود و تیراندازی میکند و ...، نمیگوییم پلیس بودن کار بدی است، اما آیا این به زن شخصیت و جایگاه میدهد؟ چه چیزی به زن اضافه میکند؟
زن مظهر مهربانی و معرفت است. استخوانبندی اصلی استقرار و ثبات جامعه در اختیار زنان است.
مدیران واقعی جامعة بشری، زنان هستند. من تجربیات خودم را میگویم، به سایر بحثها کاری ندارم. من یک روز اگر خانمم را نبینم، میمیرم. به خدا، حاضرم همة دنیا را برای یک لبخند مادر و همسرم بدهم.
بالاخره آدم که میخواهد زندگی کند، باید بداند که دنبال چیست؟ من قبلاً اعلام کردهام، در جایی که نقشآفرینی ویژة مرد هست، زنان نمیتوانند نقش آفرینی کنند. من فکر میکنم خدا زنان را بیشتر از مردها دوست دارد. برای اینکه زنان را به خود نزدیکتر قرار داد، چرا که پایگاه اصلی محبت و مهرورزی را در دل زنان قرار داد.
دل زنها به عرش نزدیکتر است، چون عرش الهی مرکز پراکنش مهربانی در هستی است. در طول تاریخ دیدهایم، زنها در حقطلبی و پذیرش حق همیشه از مردها جلوتر بودهاند، چون قلبشان مهربان و کانون مهربانی است و حقیقت را زودتر جلب میکنند.
از زنان بزرگی از خرمشهر در اینجا تجلیل شد. در تاریخ انقلاب و جنگ، بعضی جاها یک زن کار صد مرد را انجام میداد.
به نظرم اوج گرفتن معنوی زنها هم آسانتر از مردهاست. خدا مردها را در دستاندازی انداخته که باید آن قدر بروند تا این جنس خشن مردها صیقل بخورد و هر زمانی که قلب آنها هم سرشار از محبت شد، لایق دیدار خدا خواهند شد.
آنچه نقش ویژة زن است، انحصاری است و قابل مبادله و حذف نیست. اگر هر یک را حذف کنیم، جامعه خواهد مرد. آنجا هم که نقش ویژة مرد است، قابل مبادله نیست.
اما در حوزة مشترک تواناییها، صلاحیتها و استعدادهاست. هر کس بیشتر تلاش و همت کند، محدودیتی وجود ندارد.
البته جامعة زنان ما از یک محدودیت و ظلم تاریخی رنج میبرد. بعضی تا اسم زن میآید، فکر میکنند که دیگراوضاع خراب شد؟ خیال میکنند اگر زنها در جایی حضور پیدا کردند، آن فضا خراب میشود.
اما من تجربه خودم را میگویم، شما هم این را تجربه کردهاید، در هر محیطی که زنها حضور جدی و با هدف پیدا میکنند، آن محیط پاک و سرشار از خوبی و حرکت سازنده و مفید میشود.
الان چند نفر از بانوان در دولت مشغول هستند. یکی از مهمترین معاونتهای رئیس جمهور معاونت علمی است که یک خانم متخصص، تحصیلکرده و فهیم مسئولیت این معاونت را بر عهده دارد. من میخواهم در حضور شما شهادت بدهم که ایشان خیلی بهتر از دیگران این حوزة تخصصی سطح بالا را اداره کرده است.
خانم دیگری در یک پست تخصصی بسیار بالا، معاون حقوقی رئیس جمهور است و با این اوضاع و احوالی که در عالم میبینید، من شهادت میدهم که بسیار بهتر از دیگران این حوزة بسیار مهم را اداره کردهاند.
خانم مجتهدزاده که دراینجا سخنرانی کردند، موتور 16 سیلندر دارد و همه را هم حرکت میدهند و ذرهای آرامش ندارند. دارای روحی بلند، ایثارگر و فداکار هستند.
همچنین خانم دکتر دستجردی، وزیر بهداشت، که در یکی از تخصصیترین وزارتخانههای دولت مشغول هستند. هفت هشت سال پیش کسی به من نامه نوشت و بدترین عبارات را دربارة من به کار برد که تو خائن و دشمن خدا هستی و ...، به این دلیل که راه را باز کردی که یکی از خانمها وزیر شد.
همة خانمها که نمیتوانند وزیر شوند، اما این پیام به تاریخ داده شد که در ایران عزیز زنانی هستند که در بالاترین مناصب، بهترین مدیریت را به کشور و جهان عرضه میکنند.
کجا خدا، پیغمبر و اسلام چنین چیزی گفته است؟ به چه دلیلی؟ خیلی محترمانه و در کمال ادب پاسخ دادم و با استدلال حرفهای ایشان را رد کردم.
الان خانمهای زیادی در جاهای گوناگون منشأ خدمات بسیار برجسته هستند؛ در آموزش و پرورش، در دانشگاهها و در نقاط گوناگون کشور.
بعضی هستند که اصلاً از اسم زن بدشان میآید. من نمیدانم اینها چگونه تشکیل خانواده دادهاند و زندگی میکنند؟
عزیزان من! امروز ما باید ایران را هم به لحاظ اقتصادی، هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ اجتماعی بسازیم. ایران باید الگو شود. این ظرفیت، توانایی و شایستگی در ملت ما وجود دارد.
این مأموریت ماست. یک ملت بدون مأموریت آرمانی و انسانی، هیچ است. یک ملت با آرمانها و مأموریتهای تاریخیاش زنده است. بدانید که این رئیس جمهور تازه به دوران رسیدة امریکا، که مهرة بازی بازیگران اصلی پشت صحنه است، میگوید ما مأموریت داریم که خاورمیانه و شمال افریقا را آزاد کنیم، دموکراسی به مردم یاد بدهیم و ملتها را آزاد کنیم.
البته حرف اصلی این است که دموکراسی بدهیم، نفت، ثروت و فرهنگ این ملتها را بگیریم؛ یعنی بیفرهنگترین انسانهای دنیا احساس میکنند که مأموریت فرهنگی دارند. عقب افتادهترین انسانهای دنیا اعلام میکنند که مأموریت پیشرفت جامعة بشری را بر عهده دارند.
به تعبیر دیگر، احساس مسئولیت میکنند که باید دنیا و ما را مدیریت کنند، الگو بسازند و نظامات جهان را شکل بدهند. اما چرا ملت ایران چنین کاری نکند؟
مگر میشود برای ما تصمیم بگیرند، برای ما الگو بسازند و خود را بر ما تحمیل کنند؟
امروز باید الگو باشیم و به سرعت به سمت جامعهای برویم که تک تک ملت ایران در آن نقش آفرینی کنند؛ یعنی جامعهای سرشار از عدالت، آزادی و محبت که همه فرصت رشد و شکوفایی و نقش آفرینی پیدا کنند.
این شدنی است، اما عزیزان! من فکر میکنم برای رسیدن به این آرزوی دست یافتنی، باز هم نقش اول بر عهدة زنان فرهیخته، شجاع و شجاع پرور ایران عزیز است.
باید حرکت کنیم، در هر جا که هستیم. من فکر میکنم این شدنی است. به فضل الهی خورشید کم فروغ مستکبران و دشمنان بشریت در حال افول است. به این سر و صداها، گردن کشیها و تبلیغات توجه نکنید. پشت این پردة پر سر و صدا، حقیقتی در جریان است که آن هم حاکمیت سنت الهی بر محو مستکبران و برآمدن صالحان است.
بدون تردید، آینده از آن شماست. خود را آماده کنید. محکم باشید. گوهر انسانی در گذر حوادث صیقل میخورد و شکوفا میشود. آماده باشید که فردای درخشان از آن شما و ملت ایران است و از دامان شما، انسانهای بزرگ سر به آسمان خواهند گشود.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته