* سمت شما در سایت عماریون چیست؟
** حقیر مدیر مسوول سایت هستم. سال 84 ما گفتیم یک هوای تازه وزیدن گرفته...
* اینکه شعار ستاد علی لاریجانی بود؟
** البته ما وی را قبول داریم اما ملاک ما رهبریست و با کسی عقد اخوت نبستهایم. ما اگر هم با مشایی یا فردی مخالف هستیم چون امام خامنهای در نامه سال 88 به دکتر احمدینژاد فرمودند، البته در حدود دو سال پیش فرمودند مشایی مساله اصلی نیست و فرعی است. اما باید مساله فرعی را باز کرد و به مردم توضیح داد. مثالی برای شما بزنم؛ آیا کراک در جمهوری اسلامی مساله فرعی یا اصلی نظام و مردم است؛ خب نه! اما آیا نباید به آن پرداخت؟
* روند شکلگیری سایت عماریون از کجا شروع شد و چه شد به این نتیجه رسیدید که سایتی ایجاد کنید که در آن، اینچنین بیپروا به برخی میتازید؟
** من در یکسری از سایتهای خبری مانند صراط و رجا و چند سایت دیگر خبرنگار بودم. با اینها مشکل پیدا کردم و زدم بیرون. مردادماه سال گذشته در وزارت رفاه کار میکردم که این سایت را راه انداختیم. عماریون مرداد و شهریور 89 ثبت شد.
* هزینههای راهاندازی سایت چطور تامین شد؟
** مدیرکل بازرسی یکی از وزارتخانهها هزینههای ابتدایی سایت را به ما پرداخت میکرد.
* بر چه اساسی و از کدام منبع؟
** من منبع این پرداختها را نمیدانم اما آقای مدیرکل به من گفت، تو چون تجربه کار خبری داشتی بیا و یک سایت برای ما راه بنداز. الان هم بر سر مالکیت این سایت اختلافنظر هست بین ما و این بندههای خدا.
* کدام بندههای خدا؟
** بین ما و آقای «مت...» به عنوان مدیرکل بازرسی که از مسوولان ارشد ستاد انتخاباتی آقای احمدینژاد بودند و از نزدیکان آقای محصولی. وی قرار بود یکی از وزرا باشد که نشد. قرار بود رییس سازمان حج بشود که آن هم نشد.
* ایده تشکیل سایتی به نام عماریون متعلق به چه کسی بود؟
** ایده من بود. چون آقا آمدند و فرمودند: «این عمار؟» ما در رسانهها عمار ندیدم پس این رسانه را راه انداختیم. این سایت پاسخی به ندای این عمار آقا بود.
* چه شد که این ایده شکل گرفت؟
من آن موقع 20 سالم بود اما از دوران نوجوانی کار سیاسی میکردم در گروههای مذهبی که به نام حزبالله معروف بودند.
همانطور که گفتم ما سال 84 دیدیم یک هوای تازهای در کشور وزیدن گرفته، چه در جبهه نخبگان چه آن طرف. البته این را هم بگویم که اگر آنوریها روی یک نفر میبستند، انتخابات را میبردند.
* خب این چه دلیلی برای رویش نخبگان است؟
** شما افرادی را میدیدید که فکر نمیکردید روزی رییسجمهور بشوند. رویش احزاب و گروههای مختلف سیاسی و همچنین روآمدن افراد جدید؛ باعث شد بنده و دوستانم در فضای سیاسی فعالتر شویم.
* کجا زندگی میکردید؟
** ما از ابتدای حیاتمان بچه خاک پای سیدالکریم شاه عبدالعظیم بودیم و رعیت سیدالکریم (علیه السلام)؛ به قول آقای حجاریان بچه جایی هستیم که حاشیه بر متن غلبه دارد. طیف فکری ما هم حزبالله بود. حزبالله که عضو و غیرعضو نداشت اما در کارهایی که تشخیص میدادم به نفع اسلام و نظام است، شرکت میکردم.
* مثل چه کارهایی؟
** کفن پوشیدنها و... که فکر میکنم به این زودیها تکرار هم بشود. در سایت هم خبر احتمال کفنپوشی حزباللهیها علیه وضع کنونی را زدهایم. من به این کفنپوشی افتخار میکنم. داشتم میگفتم: در سال 84 ما دیدم که آقای احمدینژاد به ما نزدیکتر است؛ در نتیجه وارد ستاد وی شدیم که آقای بذرپاش هم رییس بود. عدهای جوان بسیجی بودیم که دور هم جمع شدیم؛ از انتخابات هیچ چیزی به معنای حرفهای و غربی آن نمیدانستیم. بنده در ستاد مرکزی که مسوولش آقای بذرپاش بود، کار کردم. حقیر به این اعتقاد دارم که قلوب مردم دست خداست، چه وقتی که احمدینژاد رای میآورد، چه وقتی که آقای خاتمی، رییسجمهور میشود و چه زمانی که بنی صدر رای میآورد.
* در ستاد چه میکردید؟
** کار رسانهای میکردیم چون من از 14، 13 سالگی کار خبری و تبلیغاتی میکردم به این امور آشنا بودم. پدر من اولین کسی است در تهران که کامپیوتر داشته؛ فکر کنم از سال 68 وی کامپیوتر داشتهاند و به خاطر همین من جنسم سایبورگه.
* خب انتخابات برگزار شد و احمدینژاد رییسجمهور؟
** فیلم «آژانس شیشهای» را دیدهاید که بازیگر نقش جانباز بسیجی میگوید: «بعد از جنگ برگشتیم سر زمینمون بیتراکتور»؛ حقیر هم قبل از انتخابات تفحص بودم و بعد هم برگشتم سر تفحص. بنده از دوران نوجوانی و دانشجویی منطقه میرفتم.
* چند وقت تفحص بودید؟
** 13 ماه. تفحص تعطیل شد و رفتم ستاد احمدینژاد. بعد از پیروزی دوستان رفتند پست گرفتند و ما برگشتیم منطقه. بعد هم یکسری نهادها به دلیل سابقه خبری که من داشتم، خواستند برایشان بولتن خبری درست کنم.
* چه نهادهایی؟
** نمیتوانم بگویم. بعد دوستان به من گفتند تو زن و بچهداری و بچهات گناه دارد. به من گفتند برگرد تهران چون ممکن است شهید بشوی. من هم برگشتم و در حراست سازمان شهرداریها و دهیاریهای وزارت کشور مشغول به کارشدم. یک مدت ماندم تا اختلاف پیدا کردم با جوانهایی که تا قبل از 84 غاز میچراندن ولی بعد از پیروزی احمدینژاد در انتخابات به الاف و الوف رسیدند.
* یعنی چه؟
** یعنی طرف نمیدانست فرق کاغذ گلاسه و کاهی چیست بعد ناگهان شد مدیرکل روابط عمومی فلان اداره. آقایان به صرف حضور در ستاد پست گرفتند. مثلا همین آقای... که شد مدیر کل بهزیستی حتی کارت پایان خدمت وی هم مجعول بود، تخصص هم نداشت.
* اما گویا دکترا دارند؟
** اگر دکتر است مدرکش را بیاورد، حالا اصلا دکترا هم داشته باشد که ندارد؛ خوب که چه؟ مدرک دکترا چه قلابی و چه حقیقی، آیا مدارک دانشگاهی جای تقوا را میگیرد؟ یا مایه رستگاری در آخرت میشود؟ این همه اشخاص دارای مدارک دکترای فراماسون در داخل و خارج چه میکنند؟ دکتر شدن در هیچ رشتهای موجب راه بردن به حق نمیشود؛ علم چندان که بیشتر خوانی - چون عمل در تو نیست؛ نادانی!
* خب اینکه چه کسی در چه پستی باشد به نظر رییسجمهور بستگی دارد؟
** صرف تشخیص کفایت نمیکند. این انتصابها برای این بود و هست که... بلندتر از خودش را نمیتوانست بپذیرد. بنده دولت آقای خاتمی را در رابطه با تخصص محوری و اجرای سیاستهای موفق اقتصادی بیشتر قبول دارم. بسیار موفقتر بود. چون خاتمی بلندتر از خودش را میتوانست ببیند.
* بعد از سازمان شهرداریها کجا رفتید؟
** یک مدت کار آزاد میکردم. مثلا شما اگر علی فائز را در اینترنت سرچ کنی، مقالاتی را پیدا میکنی که حقیر با نام مستعار به سایتهای مختلف مثل الف میدادم. کارگاه خبرنگاری میگذاشتم. درس میدادم. عکاسی میکردم و عکس میفروختم. اما بعد از انتخابات سال 88 دوستانی در دولت به ما گفتند بیا یکی از وزارتخانهها. من هم رفتم وزارت رفاه.
* پس در انتخابات ریاستجمهوری دهم، هم در ستاد احمدینژاد بودی؟
** بله. اگر همین الان هم با همین اطلاعات دوباره انتخابات برگزار شود با همان کاندیداها، من دوباره از احمدینژاد حمایت میکنم.
* خب چرا سایت علیه اطرافیان وی راه انداختید؟
** چون اینها منحرف شدهاند.
* از چه؟
** از خط حزبالله.
* بعد رفتید وزارت رفاه؟
** بله! به دلیل تجربههایی که داشتم رفتم بازرسی وزارت؛ بعد آنها گفتند ما میخواهیم یک سایت بزنیم. من در بازرسی کار میکردم اما سایت را هم مدیریت میکردم. این را هم بگویم که ما حتی از اینترنت وزارت هم استفاده نمیکردیم. شرعا حرام بود. همه هزینهها را هم آقای«مت...» پرداخت کردند. تا آذر 1389 همه چیز خوب پیش رفت. در آذرماه برادر عزیز و متعهد ما آقای رضا گلپور، آن نامه معروف را خطاب به مشایی نوشت. نامه را صبح منتشر کردیم و برای اینکه نتوانند فشار بیاورند، سر کار نرفتم. موبایلم را هم خاموش کردم اما اشتباه کردم و دسترسی به کارتابلهای سایت را مسدود نکردم. ساعت 10 شب گوشی را روشن کردم، آقای «مت...» که از مدیران آنجا بود و هزینههای ایجاد سایت را داده بود زنگ زد و گفت ما میخواستیم با مشایی بیعت کنیم بیخود کردی این نامه را منتشر کردی.
گفتم شما که تا دیروز میگفتید مشایی ال است و بل. گفتند با نامه آقای گلپور، نظام به هم ریخته است شما باید نامه را از سایت بردارید. گفتم من در خیابان هستم و به محض اینکه به خانه برسم مطلب را از سایت بر میدارم. تا من به خانه برسم آنها خودشان مطلب را پایین آورده بودند. فردا من را از وزارت رفاه اخراج کردند و حتی حقوق چندماهه من را پرداخت نکردند. من هم دسترسی اینها به کارتابلهای مدیریتی سایت را بستم و با تعدادی از دوستان از خانههایمان فعالیت سایت عماریون را ادامه دادیم. بعد از این ما شدیم «اخ» و «چیز» و «ویز» دولت و شدیم ضد ولایت. نامه را هم سرانجام با فشار غیرمتعارف، غیرمعقول و غیر رسمی حذف کردند.
* و بعد شما دوباره نامه را منتشر کردید؟
** نه
* چرا؟
** چون دوستان گفتند شما کار خودت را کردهای.
* دوستان کی هستند؟
** برادرانمان در سایتهای دیگر.
* و فشار نامتعارف یعنی چه؟
** مثلا از دفتر فلان مقام دولتی زنگ میزدند که باید نامه را بردارید. ما یک بمب منفجر کردیم که دولت باید هزینهاش را میداد و البته باید همچنان هزینه این نامه را بدهد؛ یا بیاید رسما نفی کند یا از ما شکایت کند. بالاخره در این نامه ما، اتهامهایی را متوجه چشم اسفندیار دولت کردهایم؛ جالب است بدانید یکی از هزینههای این نامه برکناری متکی بود.
* رابطه این نامه و حذف متکی چیست؟
** نامه گلپور که در مورد مشایی بود به متکی چه ربطی دارد؟ گویا شما از اختلاف وزیر سابق امور خارجه و آقای احمدینژاد اطلاعی ندارید؟! دولت برای اینکه یک جریان جدید فکری درست کند، متکی را با آن شرایط حذف کرد. ملیگراهای خارج نشین نزدیک به دولت هم در سایتهایشان، این تحلیلها را زدند. یکی از دلایل عزل متکی، انحراف افکار عمومی از جریان ضد مشایی بود.
* ملیگراها؟
** مثلا خانم پریوش سطوتی، همسر مرحوم دکتر فاطمی.
* خب بعد از اینکه از وزارت رفاه اخراج شدید خودتان سایت را بالا آوردید؟
** بله. با کمک دوستان و از سر تکلیف. چون پول نبود و فقط تکلیف بود. جالب است بدانید ما در سایتمان مدرس دوره خبرنگاری هم به عنوان همکار داریم.
* رابطه شما با قرارگاه «عمار» چیست؛ همین قرارگاه که هم اسمش شبیه شماست و هم شما خبرهایش را جزبهجز پوشش میدهید؟
** سمتی ندارم.
* یعنی رابطهای میان شما با قرارگاه عمار نیست؟
** این قرارگاه خیلی بعد از سایت ما تشکیل شد.
* یعنی نخست رسانه تشکیل شد بعد ارگان؟
** خب هم تاریخ ثبت سایت عماریون مشخص است هم قرارگاه عمار، ما در مرداد ماه 1389 سایت را ایجاد کردیم اما قرارگاه عمار 15 اردیبهشت 1390 ایجاد شده است.
* خب بالاخره سایت عماریون رسانه قرارگاه عمار هست یا نه؟
** میتواند باشد. غیر از ما سایتهای بیباک و صراط هم هستند. حتی اگر خبری باشد خبرگزاری فارس هم منتشر میکند.
* یعنی قرارگاه عمار نتیجه منطقی سایت عمار است؟
** میتواند برداشت شما درست باشد اما به همه اعلام میکنیم که عماریون یک اتفاق تازه است.
* استقبال مخاطبان از سایت شما چطور بوده؟
** خوب بوده. ما بیشتر مرکز انتشار برخی اخبار و مطالبی هستیم که بقیه نمیتوانند آنها را منتشر کنند. الان حدود 7500 ایپی، بازدید از صفحه اول داریم و رنکینگ مادر سایتهای ایرانی الان بالاتر از 500 است.
* رابط شما با قرارگاه عمار کیست؟
** ما از این نوع ساختارها نداریم و نامتقارن هستیم.
* خیلی به این واژههای نظامی علاقه دارید؟
** شاید سوابق نظامی هم داشته باشم.
* شما سنی ندارید که؛ کجا سابقه نظامی پیدا کردهاید؟
** تمام جهان اسلام عرصه حضور ماست.
* تمام مطالب سایت را با قرارگاه چک میکنید؟
** نه. کسی حق ندارد در کار ما دخالت کند. مسوولیت این سایت با من است. قرارگاه عمار با انتشار خیلی از مطالبی که ما منتشر کردیم، موافقت ندارد.
* واکنشها به سایت شما چه بوده؟
** من امروز که با شما صحبت میکنم از دادگاه برمیگردم چون شکایتهایی از سایت ما شده است.
* همه خبرهایتان را یک شب میگذارید گویا؟
** اخبار ویژه را یک شب میگذاریم که سایتها بتوانند بردارند. حرفهایگری است دیگر. این ساعت خبر را میزنیم تا نتوانند فشار بیاورند که خبر را حذف کنید.
* از خبرهایی که منتشر میکنید اینگونه به نظر میرسد که شما رسالتتان را فقط در انتشار اخبار به هدف افشاگری در مورد جریان معروف به جریان انحرافی میدانید؟
** نه اینگونه نیست، ما رسالت اصلی خود را در مبارزه با شیطان بزرگ آمریکای جهانخوار میدانیم، اما اولین سایتی هستیم که این جریان انحرافی را به صورت علمی و متقن افشا کردیم. ما سال 88 گفتیم، به همه هم گفتیم. خیلیها توجه نکردند. ما خیلی بیش از اینها راجع به این جریان منحرف نفوذی ضدولایت اطلاعات داریم که منتشر خواهیم کرد.
* تقریبا تمام اخبار سایت شما در مورد همین جریان مورد اشاره است و رد بسیاری از خبرها در این مورد یکجورایی به سایت شما بر میگردد؟
** بله. تازه بیش از اینها سند داریم که هنوز کسی اطلاع ندارد.
* واقعا؟
** بله. ما سند داریم. فکر میکنید چرا تا به الان مشایی از ما به صورت شخصی و قانونی شکایت رسمی نکرده است، چون میداند ما چه اسنادی از او داریم.
* شما سندهایی از مشایی دارید که رو کردید؟
** بله. وزارت اطلاعات من را احضار کرد، گفت: این نامه آقای گلپور که منتشر کردید، شماره دو و سه هم دارد؛ گفتم شک نکنید. به ما تکلیف شود، میزنیم. ما آدمهایی هستیم که اگر بگوییم کاری را میکنیم حتما انجامش میدهیم.
* تا به حال با شما برخورد شده؟
** بله. یکبار به وزارت اطلاعات احضار شدم و امروز هم که رفتیم دادگاه. یکی شکایت رحیمی از سایت به دلیل انتشار نامه گلپور و دیگری نسبت دادن مشایی به فراماسونری. یک آقایی به نام غفاری که عکساش را به اشتباه جای عباس غفاری، شیطانپرست گذاشتیم هم از ما شکایت کرده است.
* و سایت را همچنان ادامه میدهید؟
** بله. بدانند ما تا حذف جریان انحرافی ادامه میدهیم یا آنها ما را حذف میکنند یا ما آنها را حذف میکنیم. دیگر کسی اینها را شعیب نمیداند. آقا عزیز- فرمانده سپاه - و حاج علی فضلی و دکتر عبدالحسین اللهکرم خیلی بیشتر به شعیب شبیه هستند.
* دقیقا در سایتتان با چه میجنگید؟
** هر کس جلوی رهبری و تفکر ولایی بایستد.
* سایت عماریون را باید تبلور سایبری حزبالله دانست؟
** انشاءالله این تلقی محقق شود.
* تحصیلات شما چیست؟
** بنده چندبار دانشگاه رفتم اما درس را تمام نکردم چون در دانشگاه علم ندیدم. درصد بالایی از دانشجویان ما دنبال علم نیستند و به خاطر جو و مدرکگرایی وارد دانشگاه شدهاند. حقیر در رشته علومسیاسی، تاریخ سیاسی تشیع و حقوق دانشگاه رفتهام.
* چه دانشگاهی؟
** دانشگاه مذاهب اسلامی، دانشگاه شیراز و دانشگاه جامع علمی- کاربردی شهید محلاتی سپاه. چون از اساتیدم علم ندیدم، درس را رها کردم البته مطالعات دانشگاهی و دینی متعددی دارم و به اصطلاح پای منبر خیلی از اساتید مسلم حوزوی و دانشگاهی بودهام.
* شما تلفنی به من گفتید امروز در دانشگاه شهیدبهشتی تدریس دارید؟
** بله! اما حراست آنجا بنده را به دلیل نقدهای صریحی که به دولت ناکارآمد داشتهام، ممنوعالورود کرده است.
* دولت نهم یا دهم از نظر شما ناکارآمد هستند؟
** نهماش البته بهتر بود.
* و کی به این نتیجه رسیدید که دولت ناکارآمد است؟
** با مشاهده روند جاری کارها و حاکم شدن جریان منحرف نفوذی؛ الان روند کلی حاکم بر جریان اجرایی کشور که توسط یک حلقه مشکوک اعمال میشود، خودش را بیشتر نشان میدهد. این روند حتی ممکن است از سال 84 شروع شده باشد.
* نگفتید بحث تدریس را؟
** من به دعوت انجمن اسلامی برای دانشجویان کلاس میگذاشتم.
* انجمن یا بسیج؟
** انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی؛ من خیلی از این رفیقها دارم. خیلیها به من میگویند، تو از نظر فکری لیبرالی. بنده چند ماهی آنجا در مورد مبانی حکومت اسلامی و ولایت فقیه تدریس میکردم.
* بدون مدرک تدریس میکردید؟
** من مدرک رسمی پیشدانشگاهی در رشته ریاضی و علومتجربی دارم. البته حوزه هم بودم. اما سطح مطالعات زیادی به لطف خدا و بیبی حضرت فاطمهالزهرا (سلاماللهعلیها) دارم، نه به این شکل که کنکور بدهم و... اما در کلاسهای حوزه به صورت آزاد شرکت کردهام.
* چند سال دارید؟
** 14 فروردین 1364 به دنیا آمدم.