تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۸:۱۱  ، 
کد خبر : ۲۲۳۱۲۵
تحزب ایرانی در گفت‌وگوی تهران امروز با دکتر موسی حقانی

احزاب ایران نظارت‌گریزند

مقدمه: بخش اول گفت‌وگو با دکتر حقانی در باب مبانی تحزب ایرانی دیروز از نظرتان گذشت. امروز بخش پایانی این گفت‌وگو را می‌خوانید.

پوریا دیدار
* فکر نمی‌کنید به خاطر این است که هنوز صورت روشنی از اندیشه سیاسی اسلام وجود ندارد و در تلاش برای صورت بندی آن همنشینی با اندیشه‌های غربی نظیر لیبرالیستی و مارکسیستی انجام می‌گیرد؟
** این التقاط ریشه درسال‌های پس از مشروطه دارد وقتی اندیشه‌های مدرن به کشور ما وارد شد و اندیشمندان ایرانی با اندیشه‌های نو و مدرن آشنا می‌شدند.اینها سعی می‌کردند مدلهایی ارائه دهند. بعضی به خروج از دین می‌رسیدند بعضی‌ها به تطبیق این مفاهیم با دین می‌پرداختند و به روشنفکری دینی می رسیدند (اگر این اصطلاح درست باشد) اینها سعی می‌کردند بین دین و اصول مدرن تلفیقی ایجاد کنند. اختلافاتی که اکنون وجود دارد از این جا ناشی می‌شود. کسی که مسیر مدرن را از اسلام جست‌وجو می‌کند طبیعتا نمی‌تواند در قالب حزب جمهوری اسلامی یا حزب موتلفه فعالیت بکند پس نتیجتا در قالب دیگری خودش را تعریف می‌کند، قالبی که منطبق با تفکر و اندیشه‌های سیاسی خودش باشد.در اسلام بحث تحزب یعنی تعریف کردن یک مدل برای حزب براساس اندیشه دینی هنوز جا نیفتاده است. احزابی هم که ساخته شده‌اند عمدتا رویکرد خالص دینی ندارند و بیشتر تحت تاثیر لیبرالیسم و مارکسیسم هستند.
من قبول دارم ما در این زمینه (نه اینکه اندیشه سیاسی اسلام معلوم نباشد)ضعیف هستیم و البته برای ریشه یابی آن باید کمی فراتر از اندیشه سیاسی اسلام به آن نگاه کنیم. ما اساسا دربین گروهها و احزاب و جریانات مختلف نگاههای متفاوتی به اسلام می‌بینیم و لذا اندیشه سیاسی هم که اتخاذ می‌شود متفاوت است. زمانی است که در چارچوب یک نگاه ولایی اسلام و نظام سیاسی اسلام را تعریف می‌کنید و این را می‌پذیرید و یک وقت در چارچوب تفکرات مدرن نظام سیاسی اسلام را تعریف می‌کنید این‌ها با هم متفاوت است. این جریان موسوم به روشنفکری دینی سعی دارد در چارچوب مدرن این تعریف را به‌دست بیاورد و طبیعی است که با نظام سیاسی ولایی همخوان و سازگار نیست.
* چرا ما در طول تجربه تاریخی خود با احزاب موفقی که ساختار مند و طویل مدت باشند روبه‌رو نبوده‌ایم؟
** چون ما حزب و فعالیت حزبی به شکل نوین نداشته ایم. حزب برای کشورهای اسلامی محصولی بوده که از غرب وارد شده است.جامعه اسلامی هم از این پدیده استقبال نکرده و آن را نپذیرفته است. مسئله دیگرهم به ساختار سیاسی حاکم بر ایران تا قبل از انقلاب اسلامی مربوط می‌شود. ساختار سیاسی در دوران قاجار و پهلوی نمی‌تواند احزاب را بپذیرد. در دوره قاجار بیشتر احزاب حالت ساختار شکنانه و براندازانه داشته‌اند. اکثر احزابی که در دوره قاجار تاسیس شدند حالت برانداز دارند. اگر به مرامنامه‌ها و عملکردشان نگاه کنید به رویکردهای براندازانه سیاسی و حتی دینی آنها پی خواهید برد غیر از حزب اعتدالی که آن هم از جانب نیروهای تندرو و مارکسیستی به یک حزب با گرایشات فئودالی و به اصطلاح زمین داری معروف می‌شود. این احزاب چون ذهنیت ساختار شکن دارند لذا جامعه دینی به آنها توجه نمی‌کند. ما در کشور مان یک جریان قوی دینی داریم که اگر چه متشکل به معنای حزبی نیست اما قدرت متشکل شدن دارد و توانایی عمل مثل تشکیلات دارد. درجریان فتوای تنباکو همانطور که عرض کردم جامعه بسیج شد به نحوی که حتی از حلقه مذهبی و دینی هم فراتر رفت به نحوی که حتی بعضی از اهل کتاب هم از فتوای میرزای شیرازی پیروی کردند و خرید تنباکو را تحریم کردند. جریان دینی و مرجعیت در ایران به حدی قدرتمند است که با یک فتوا و حکم کل جامعه را بسیج می‌کند. از طرف دیگر جامعه حزب را به عنوان یک پدیده خارجی و پدیده‌ای که از خارج وارد شده تلقی کرده است.
وابستگی سران احزاب به بیگانگان و افراط گری‌های آنها باعث شد جامعه ایرانی رویکرد خوبی به حزب و تحزب نداشته باشد. با انقلاب بلشویکی در روسیه و موفقیت آن انقلاب دامنه‌اش به ایران هم کشیده می‌شود و بعضی از جوانان ایرانی به آن متمایل می‌شوند.در طول دوران رضا خان ما شاهد فعالیت بعضی از گروههای سیاسی درکشور هستیم که البته هرچقدر به سالهای پایانی عمر حکومت نزدیک می‌شویم فعالیت این احزاب هم محدود می‌شود.احزاب کمونیستی از سال 1308 محدود می‌شوند و بعضی از گروهها هم به‌رغم آن که رضا خان از نظر رویکرد با آنها مشکلی ندارد اما به خاطر نوع نظام دیکتاتوری‌اش نمی‌تواند با این احزاب سازگاری داشته باشد. مثلا فعالیت کانون ایران جوان در دوره رضا خان که ماهیتی شبیه حزب دارد محدود می‌شود. بعد از رفتن رضا خان در شهریور 1320 احزاب زیادی فعالیت خودشان را آغاز می‌کنند. مثلا حزب توده شکل می‌گیرد و اعلام نمی‌کند که گرایشات مارکسیستی و سوسیالیستی دارد و به همین خاطر بسیاری از جوان‌های ایرانی به آن گرایش پیدا می‌کنند و تصور می‌کنند که با این حزب می‌توانند یک حرکت جدی در قالب نظام مشروطه راه اندازی کنند و تا حدودی از حقوق مردم دفاع کنند. اما با آشکار شدن ماهیت حزب و وابستگی حزب و سرانش به انگلستان وشوروی عملا آرزوهای آنها را برباد می‌دهد.نمونه بارز اینها جلال آل احمد است که با شور و شوق به این حزب می‌پیوندد و بنا به گفته خودش هنگامی که در میانه راه در می‌یابد حزب به شوروی وابسته است از آن جدا می‌شود.
به این ترتیب عملا می‌بینیم این حزب در راستای مقاصد بیگانگان فعالیت می‌کند بنابراین یک عامل در ناکامی احزاب عدم تطابق و همراهی مرامنامه‌های احزاب و مبانی فکری احزاب با اندیشه دینی مردم است. قطعا حزبی با رویکردهای کمونیستی نمی‌تواند در جامعه مسلمان ایران تطابق پیدا کند. به‌طوری که حتی بعد از انقلاب اسلامی هم شاهدیم که بعضی از افراد که کمونیست بودند و مسلمان محسوب نمی‌شدند همچنان تحت سیطره تفکر دینی قرار داشتند. عامل دوم در ناکامی احزاب وابستگی این احزاب به خارج از کشور است. عامل سوم استبداد است مخصوصا در دوره پهلوی ها. این سه عامل اصلی است که باعث شد تحزب در ایران نتواند بصورت ریشه دار رشد پیدا کند. یک مسئله‌ای هم وجود دارد وقتی به تقلید بیگانگان متوسل می‌شوید و براساس مبانی فکری خودتان تشکلی را ایجاد نمی‌کنید خودبه‌خود دچار این آفت‌ها می‌شوید. بعضی وقتها دیده می‌شود احزاب دستخوش رفتار یا مواضع شخصیتها قرار می‌گیرند مثلا حزب پان ایرانیست و بعضی احزاب که از شهریور 20 در ایران فعال شدند در مقطعی فعال هستند اما به علت اینکه رهبر آنها به دربار یا یک عامل خارجی بیگانه متمایل می‌شوند کل رویکردشان عوض می‌شود و جریانها دچار اختلاف و انشقاق می‌شود و نهایتا هم بی‌خاصیت و نابود می‌شوند اینها از آسیب‌های این دوران است.
* کدام یک از احزاب فعلی در ایران را با معیارهای مد نظرتان موفق‌تر ارزیابی می‌کنید؟
** ما در حال حاضر یک حزب فعال که بتوان آن را یک حزب شاخص قلمداد کرد نداریم. احزاب ما معمولا از راه نرسیده به کارها و اعمالی دست می‌زنند که آن احزاب فشل و پنچر اروپایی در 300 200- سال دست می‌زنند. به‌طور مثال در انتخابات مجلس در بعضی از دوره‌ها می‌بینیم بعضی از احزاب که دم از مدرنیته و شرایط عبور از سنت می‌زنند در انتخابات متوسل به شرایطی می‌شوند که از قبل هم خودشان به این روشها نقد داشتند و هم ما. مثلا به انحای مختلف مثل اغوا کردن بعضی از توده‌های مردم به خریدن رای رو می‌آورند. به طور مثال با دادن یک وعده غذا و یک مقدار پول ناچیز آنها را متقاعد می‌کنند که به تمام لیست آنها رای دهند.به این ترتیب در حال حاضر به خاطر عوامل و موانع تاریخی و عدم تعریف مشخصی که یک تشکل بتواند در جامعه دینی شکل بگیرد در نتیجه یک حزب شاخصی که بتوان به آن حزب قلمداد کرد نداریم. حداقل من نتوانستم حزبی را که با مشخصه‌های رایج احزاب تطبیق کند بیابم.ما بعد از انقلاب به‌ویژه در دهه 70 شاهد به‌وجود آمدن چند حزب هستیم که عمدتا رویکرد انتخاباتی دارند.این احزاب تا به انتخابات نزدیک می‌شویم فعالیت خودشان را آغاز می‌کنند ولی بعد از آن ناپدید می‌شوند. این اتفاق هم منجر به سست شدن پایه تحزب در ایران شده است. وقتی حزبی تاسیس می‌شود باید به همه الزاماتش هم تن دهد و باید امکان نظارت بر اینها وجود داشته باشد.
هیچ‌کدام از احزاب فعلی ایران امکان نظارت را بر نمی‌تابند.به‌طوری که اگر این حزب قدرت را به‌دست گرفت به‌نوعی نظارت بر اعمالش وجود داشته باشد.این احزاب یا حول شخصیت‌ها شکل می‌گیرند که بعد از تغییرات احتمالی این شخصیت‌ها یا تغییرات احتمالی مواضع شان حزب هم دچار تزلزل و انشقاق می‌شود. یا این احزاب بر اساس مناسبتهای انتخاباتی شکل می‌گیرد.من فکر می‌کنم اگر مقداری از این فعالیت‌ها ضابطه‌مند شود شاید به نهادینه شدن احزاب کمک کند.شما اشاره کردید به اینکه ما یک حزب دیرپا در ایران نداریم ما الان در کشورمان هیات مذهبی با قدمت 140 سال سراغ داریم که چند نسل در این هیات فعالیت کرده‌اند و احتمالا موسس این هیات پدر بزرگ این آقایی است که در این هیات فعالیت می‌کند و به‌رغم اینکه کارکرد سیاسی هم نداشته و تنها در بعضی امور مذهبی و شاید هم در بعضی امور عام المنفعه کار کرده است اما در جریان انقلاب اسلامی خیلی فعال است و هم برای خانواده‌های زندانی‌ها و هم برای خانواده‌ها و هم برای مردم هنگامی که دچار بحران‌هایی هستند کارهایی می‌کنند. اما از آن طرف یک حزب با این سابقه در کشورمان سراغ نداریم. این را به این جهت عرض کردم که اگر بتوانیم فارغ از افراط و تفریط‌ها تشکلهایی متناسب با شرایط اجتماعی و مبانی دینی مان تاسیس کنیم که از چارچوب فعالیت مشخص بهره مند باشند( منظورمن ازتعیین چارچوب دیکته کردن نیست چرا که ناگزیر به تعیین چارچوب هستیم. احزاب خودشان می‌توانند این چارچوب را در مرامنامه و مانیفست‌شان براساس قانون اساسی معین کنند.) می‌توانیم امیدوار باشیم که با تمرین در این زمینه به یک مدل مطلوب با شرایط اجتماعی خود برسیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات