تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۸  ، 
کد خبر : ۲۲۳۶۳۹

عربستان قدیم در دنیای جدید


دکتر حشمت‌الله فلاحت پیشه / Falahatpish@parliran.ir
عربستان سعودی یکی از بازیگران عمده تحولات خاورمیانه است که بیش از دیگران از موج جدید بیداری اسلامی و تحولات مرتبط به آن آسیب دید. تکرار و ادامه اشتباهات،‌ به روند فزاینده آسیب‌های این کشور دامن زده است.
جمهوری اسلامی ایران، بازیگر عمده دیگری است که این تحولات در مجموع موضع آن را تقویت کرده است. طراحان راهبرد "ایران هراسی" تلاش کردند که فرصت‌های به وجود آمده برای ایرانیان در تحولات اخیر را نیز در قالب ظرف سنتی ترس از ایران به تهدیدی برای آن تبدیل کنند، اما واقعیتهای جدید منطقه روز به روز نقش راهبردهای انحرافی از نوع فوق را نیز تضعیف می‌کند. بعد از اظهارنظرهای متقابل مقامات ایران و عربستان اکنون نگاه تحلیلگران به دیپلماسی تازه‌ای است که می‌توان با چند چراغ سبز دیگر میان تهران و ریاض شکل گیرد.
عربستان، در اوج حرکت‌های مردمی دنیای اسلام و زمانی که این پدیده از دو طرف یمن و بحرین به خاک آنها رسید و زمزمه‌های قیام مردمی از ناحیه شرقیه آن کشور برانگیخته شد، به بدعت تازه‌ای روی آورد. آنها با تانک و زره‌پوش به سرکوب انقلاب پرداختند. برخی از مقامات ارشد ریاض وعده داده بودند که در طول چند هفته اوضاع را مدیریت نمایند و همین موضوع منجر به سکوت تأییدآمیز اولیه از سوی مقامات غربی شد.
اما پس از یک ماه،نخستین درگیری‌های لفظی میان شاهزادگان عربستان شکل گرفت و همراهان غربی و خاصه آمریکایی ریاض نیز، تلاش نمودند تا به گونه‌ای از این اقدامات برائت جویند. این رفتار هرچه بیشتر عربستانی‌ها را نسبت به دوستان آمریکایی خود مشکوک ساخت. آنها معتقدند برای واشنگتن عزیزتر از زین‌العابدین بن علی و حسنی مبارک نیستند و اصولا براساس تجربه تاریخی، هر سیاستمدار خاورمیانه‌ای که فاقد پشتوانه مردمی باشد، در دستگاه سیاست خارجی غرب تاریخ مصرفی خاص دارد.
از طرفی لشکر کشی به بحرین برخلاف انتظار عربستانی‌ها، برای اعضا نه تنها تبدیل به نقطه قوت نشد، بلکه یکی از مهمترین نقاط ضعف خود ساخته عربستانی‌ها را شکل داد رژیم صهیونیستی و رسانه‌های مرتبط با آن در غرب، سعی کردند تا موضوع شناسایی رسمی دولت اسرائیل ازسوی ریاض را به عنوان موضع تازه این حکومت در کانون سیاستهای تبلیغاتی خود قرار دهند. غرب اقتصادی از عربستان برای تحمیل بی‌ثباتی به اوپک و کاهش قیمت نفت استفاده کرد و غرب سیاسی با ترسیم نقشه جدید ایران هراسی به ایجاد تنش‌های تازه میان ریاض و تهران روی آورد و از این گذر قراردادهای نظامی سنگینی را به عربستان تحمیل نمود. لذا حمله به بحرین نه تنها جایگاه منطقه‌ای- جهانی عربستان را تقویت نکرد، بلکه آن را تضعیف نمود و اگر چرخش‌های نیم بند اخیر در مواضع سعودی‌ها نبود، این سراشیبی برای آنها ادامه داشت.
در این میان اوضاع از زمانی برای ریاض تعدیل گردید که برخی از مقامات آن کشور بویژه در وزارت امور خارجه موضوع مذاکره با ایران را مطرح کردند و به عنوان یک چراغ سبز به ایرانیان و دیگر مسلمانان معترض دنیا، بخش‌هایی از نیروهای زرهی خود را از بحرین خارج ساختند. مذاکره در شرایط اشغال نظامی بحرین معنایی ندارد و تنها می‌تواند توجیه کننده استفاده از ابزارهای نامشروع سیاست خارجی برای کسب امتیازات سیاسی باشد و به همین دلیل بود که پیش از فعل و انفعالات چند هفته اخیر، نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران با هرگونه مذاکره با طرف عربستانی مخالفت می‌کردند.حال اگر فرایند اشغال و مداخله ضدانقلابی در بحرین پایان یابد، مذاکره ایران و عربستان ممکن می‌شود. مذاکره‌ای که در شرایط تنش آفرینی دشمنان سنتی دنیای اسلام،‌ ضروری به نظر می‌رسد. به هر حال اقدامات اخیرسعودی‌ها، حاصل ده سال تنش زدایی فی مابین در کشور را برهم زد.
عربستانی‌ها به خوبی می‌دانند که تبدیل شدن آنها به کانون اقدامات ضدانقلابی تبعات خطرناکی را برای جایگاه منطقه‌ای و دینی آن کشور خواهد داشت. سالیانه میلیونها مسلمان جهت انجام مراسم حج تمتع و عمره وارد عربستان می‌شوند و روزبه روز به تعداد مسلمانانی اضافه می‌شود که نوع نظام سیاسی آنها با نظام سیاسی مستقر در عربستان متفاوت بوده و در دنیای مجازی نیز حمایت از انقلاب یک زنجیره ارتباطی را میان مسلمانان شرق تا غرب عالم به وجود آورده است. برائت از مشرکین هر ساله در حج با وسعت و فراگیری بیشتری شکل خواهد گرفت. با رسیدن موج انقلاب یا حداقل اصلاحات به عربستان، امکان تداوم همراهی منفعل آن کشور با سیاستها و راهبردهای فرا منطقه‌ای کمتر می‌شود.
از طرفی آسیب‌پذیری عربستان سعودی در مقابل حرکتهای آزادیخواهی جدی است.به عنوان مثال آنها در تحولی که شاید برای دنیا شوخی قلمداد شود هنوز دست به گریبان بحران رانندگی زنان هستند.
اگر عربستان بعد از تردیدهای اخیر به راهبردهای فرا منطقه‌ای به سوی راهبردی منطقه‌ای گام بردارد، هم صلاح منطقه و هم سود خود را تأمین کرده است. تداوم تنش داخلی مسلمانان منجر به تداوم امتیاز دادن آنها به بیگانگان شده است. ایران و عربستان می‌توانند مذاکره کنند اما نه برسر سرنوشت بحرین یا هر کشور دیگر، بلکه بر سر اولویت بخشی به راهبردهای منطقه‌ای در مقابل راهبردهای فرا منطقه‌ای. نه ایران حق مداخله در بحرین، یمن و دیگرکشورها را دارد و نه عربستان. حتی مجوزشورای همکاری خلیج فارس برای مداخله نیز درصورتی اعتبار دارد که یک کشور خارجی به عضوی از شورا حمله کند. نه اینکه این اقدام با هدف سرکوب یک حرکت مردمی شکل گیرد. اگر دو طرف این موارد چالش‌زا را به خود ملت‌ها واگذار نمایند، مذاکره برای رفع تنش‌های موجود و رسیدن به راهبردهای مشترک منطقه‌ای دشوار نخواهد بود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات