تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۱ - ۰۷:۲۰  ، 
کد خبر : ۲۲۴۹۴۷

بحثی درباره وابستگی صنعتی (بخش دوم)


شاید چنین پنداشته شود که سلطه‌گران چنان نیرومند، و وابستگان چنان ضعیفند که سرنوشت مختوم این مبارزه از پیش روشن است.
از نظرگاه اسلامی امنیت اجتماعی و آبادانی نتیجه قطعی تحول درونی مردم هر جامعه و بالعکس فقر و محرومیت پی‌آمد قهری جهود و سقوط معنوی آنانست... لذا اشکال موجود را باید در ملتها جستجو نمود و روح مبارزین و راه مبارزه را اصلاح کرد.
صنعت عبارتست از مهارت فردی و جمعی افراد برای تولید کالاهای مشابه به روشی اقتصادی، مزیت هر صنعت بر دیگر صنایع مشابه کارآئی آنست، یعنی نسبت آنچه که می‌دهد به آنچه که می‌گیرد هر چه بزرگتر باشد آن صنعت مطلوب‌تر است.
وابستگی اقتصادی، رابطه‌ایست که براثر آن تمامی کنشها و واکنشهای اقتصادی جامعه وابسته منتج به منافع اقتصادی کشور سلطه‌گر شود.
از میان انواع وابستگی، نیاز به خرید محصولات صنعتی و کشاورزی مازادی که ناشی از بکارگیری امکانات جدید و افزایش بهره‌روی تولید در کشورهای سلطه‌گر می‌باشد، در شعارها، بیشتر مورد حمله قرار گرفته است. در حالیکه این وابستگی خود معلول انواع دیگر وابستگی است.
شاید چنین پنداشته شود که سلطه‌گران چنان نیرومند، و وابستگان چنان ضعیفند که سرنوشت محتوم این مبارزه از پیش روشن است و چنانکه بوده و هست زنجیره‌های وابستگی بر دست و پای محرومان جهان بیشتر و محکمتر خواهد شد. چنین پنداری هر چند به ظاهر مؤید به شواهد عملی باشد از نظرگاه اسلامی نادرست و غیرقابل قبولست. زیرا خداوند در آیه نود و ششم از سوره مبارکه اعراف در کلام آسمانیش میفرماید: «وَلَوْ اَن اَهْلَ القُری امّنوا اتّقُوا لفَتَخْنا عَلَیْهمْ برَکَات ْمَن السّماء َو الْاَرْض و لَکِنْ کَذبُوا فَاَخَذناهُم بِما کانُوا یَکْسِبُون» اگر اهل بلاد ایمان میآوردند و تقوا پیشه میساختند ابواب برکات را از آسمان و زمین بر آنها میگشودیم. لکن آنان (حقایق را) تکذیب کردند و با دست‌آوردهای خودشان آنرا مؤاخذه کردیم. به بیان دیگر امنیت اجتماعی، روزی فراخ، سلامت مردم و آبادانی بلاد که جملگی از برکات خداوند بشمار میروند، نتیجه قطعی تحول درونی مردم هر جامعه میباشد، و بالعکس فقر و محرومیت و وابستگی و واماندگی نیز پی‌آمدهای قهری جمود و سقوط معنوی افراد آن جامعه خواهد بود و نه معلول عوامل خارجی. لذا اشکال موجود را باید در خود ملتها و نحوه برخوردشان با مشکل مورد بحث جستجو نمود و روح مبارزین و روشهای مبارزه را اصلاح کرد، با ذکر این مقدمه، اینک با بیان تعاریفی چند از کلمه صنعت و متعاقباً به بیان انواع وابستگی میپردازیم تا در حد امکان تصویری روشن از موضوع مورد بحث عرضه گردد.
تعاریفی که ذیلاً از نظر می‌گذرد، ممکن است با واقعیت موضوع و یا لااقل با تصویری که از واقعیت موضوع در بیشتر اذهان وجود دارد انطباق کامل نداشته باشد، لکن ذکر آنها علاوه بر ترسیم حدود بحث، و یادآوری کلیت موضوع، سبب خواهد شد که برداشتها و تعبیرات شخصی و معمولاً نادرست، تصحیح، و تا حدودی یکسان گردد. لذا بیان موجز تعاریفی چند مفید خواهد بود.
الف: تعاریف صنعت
صنعت عبارتست از مهارت فردی و جمعی افراد برای تولید کالاهای مشابه به روشی اقتصادی، مزیت هر صنعت بر دیگر صنایع مشابه کارآئی آنست، یعنی نسبت آنچه که می‌دهد به آنچه که می‌گیرد هر چه بزرگتر باشد آن صنعت مطلوب‌تر است.
صنعت جمع‌آوری، انطباق و تغییر شکل مواد برای بهبود شرایط زندگی بشر است.
صنعت بکاربردن مهارت و سلیقه در جلوه جمال بواسطه تقلید با ابتکار است.
صنعت وسیله‌ایست که بشر بدان عقیده خود را درباره جمال بیان می‌کند.
در عمل، صنعت به آندسته از فعالیتهای بشری گفته می‌شود که بمنظور بهبود کیفیت زندگی، محصولاتی مکرر تولید می‌کند. تولید و تکرار، هر دو ویژگی‌های غیرقابل تفکیک صنعت هستند. اگر چه خمیرمایه هر صنعت علم و هنر است و همچنین صنعت نقش بسیار اساسی در شکوفائی علم و هنر داشته و دارد لکن هیچ یک از آندو نیست. وجه افتراق آن با علم محدودیت دامنه و هدف آنست و وجه تمایز آن با هنر انتزاع آن از درون پیچیده و خلاق انسانهای نادری که هنرمندشان می‌خوانیم می‌باشد، لذا تعمیم آن به عوام و تکرارپذیری ذاتی از خصوصیات اصلی آنست. انحصار به فردیت که مرتبه اعلای محصول هنر است در مقام صنعت مرتبه‌ای سفلی است. ارزانی محصول و تکرارپذیری نامحدود که در عامل هنر سخت بی‌اعتبار می‌باشد در دنیای صنعت رکن اساسی و برترین ویژگی بشمار می‌رود.
ب: تعریف و انواع وابستگی
وابستگی به معنای پیوستگی، انضمام و الحاق و منوط بودن است و تمام یا هر یک از معانی مذکور برای ادامه بحث ما کافی بنظر می‌رسد. آنچه بدان اشاره‌ای خواهد رفت انواع وابستگی در عمل است که ذیلاً بدان پرداخته خواهد شد. بطور کلی وابستگی بلحاظ کیفی و کمی دامنه‌ای نامحدود دارد و انواعی که بدان اشاره می‌شود به هیچوجه جامع و مانع نیستند و صرفاً بمنظور تبیین موضوع بدینگونه دسته‌بندی شده‌اند.
1ـ وابستگی فرهنگی
منظور از وابستگی فرهنگی انضمام و الحاق فرهنگ یک کشور وابسته به کشوری سلطه‌گر است بدان‌گونه اندیشه‌ها و آرمانهای مسئولین و افراد جامعه وابسته تابعی ضمنی از فرآیندهای فکری و فرهنگی جامعه سلطه‌گر باشد. در بعضی موارد این تابعیت چنان گسترده و عمیق می‌‌گردد که حتی معیارهای ارزش اجتماعی، اخلاق و عقاید نیز در این رابطه جای می‌گیرند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات