تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱۳۹۰ - ۰۶:۱۰  ، 
کد خبر : ۲۲۵۷۱۶

بحران دموکراسی در اروپا

جعفر بلوری اشاره: فساد، استثمار، نژادپرستی و دریک کلام ظلم، چه مزین با نام فریبنده ای چون دموکراسی باشد چه نباشد، تنها یک نتیجه به دنبال دارد: سقوط. فرق نمی کند، ظلم در اروپا واقع شود یا در آسیا یا آفریقا. ظلمی که دیروز درتونس و مصر به سقوط بن علی و حسنی مبارک منجر شد، مسلما فردا در اروپا و آمریکا هم این وضعیت تکرار خواهد شد. مگر «محمد البو عزیزی» جوان 26ساله تونسی که از ظلم و بی عدالتی رنج می برد،دودمان «بن علی» را به باد نداد؟ مگر خون «مارک دوگان» سیاه پوست 29 ساله انگلیسی، زنگ خطر را برای انگلیس و کل اروپا به صدا در نیاورده است؟ نه البو عزیزی و نه دوگان حتی تصور این را هم نمی کردند که با کشته شدنشان موجی از خشم علیه دیکتاتوری ها به پا کنند. این دو تنها جرقه هایی بودند برای وقوع انفجار، انفجاری که ممکن است این بار دودمان غرب را به باد دهد. واقعیت این است که بسیاری از مدعیان دموکراسی، حقوق بشر و سازمان های بین المللی خود ساخته را ابزاری برای فریب و منفعت طلبی خود کرده اند، غافل از این که مردم همیشه فریب نخواهند خورد. حوادث انگلیس بار دیگر نشان داد، گاهی فقط یک جرقه کافی است تا آنچه استعمارگران طی سالیان سال بافته اند رشته شود. دراین مقاله به اختصار آنچه در انگلیس گذشت، مورد بررسی قرار گرفته است. سرویس خارجی کیهان

پنجشنبه چهارم اوت سال 2011،خبری از منطقه فقیرنشین شمال لندن منتشر شد که ابتدا توجه خاصی را جلب نکرد؛ چرا که این روزها انتشار این گونه خبرها درجامعه غرب تبدیل به امری متداول شده است. خبرهایی که تقریبا همه روزه در بخش حوادث رسانه های غربی به وفور می توان یافت.
خبراین بود :«مارک دوگان، گانگستر 29ساله انگلیسی پس از درگیری مسلحانه با پلیس اسکاتلند یارد کشته شد.»
بسیاری از رسانه های انگلیس نیز طوری این خبر را منتشر کردند که خواننده با تحسین اقدام «شجاعانه» پلیس، پس ازچند روز مثل خیلی خبرهای دیگر آن را فراموش کند.
اما با انتشار ابعاد تازه ای از حادثه، مانند سیاهپوست بودن و یا پدر چهار فرزند بودن مقتول، حساسیت ها به خصوص درجامعه فقیر و سیاهپوست انگلیس برانگیخته شد؛طوری که پلیس مجبور شد برای پاسخ به افکار عمومی و انتقادها، توضیحات بیشتری ارائه کند. پلیس ادعا می کرد، «دوگان» هنگامی که سوار بر تاکسی بود، نه تنها به فرمان ایست پلیس توجهی نکرده بلکه به سمت آنها شلیک هم کرده است؛ بنابر این نیروهای پلیس مجبور به شلیک و کشتن وی با دو گلوله شده اند.
پلیس گلوله اصابت کرده به بی سیم یکی از ماموران حاضر در صحنه را سند اصلی ادعای خود دانسته و بر روی آن همواره تاکید می کرد. اما نتایج آزمایشهای اولیه نشان داد، حادثه به شکلی که پلیس اسکاتلند یارد تشریح کرده، نیست؛ در واقع گلوله های شلیک شده از اسلحه پلیس خارج شده و قربانی در هنگام حادثه اصلا فرصت صحبت کردن هم نداشته است، چه رسد به آتش گشودن به سمت پلیس. اینجا بود که حساسیت ها از جامعه سیاهپوست و فقیر به اکثریت قشر متوسط به پایین انگلیس سرایت کرد.
شنبه شب (ششم اوت 2011)، گروهی از اعضای خانواده و دوستان «دوگان» مقابل ساختمان پلیس «تاتنهام» تجمع اعتراض آمیز برگزار کردند. پلیس با بی توجهی، به جمعیت چند صد نفره سیاهپوستان که مقابل ساختمان شعار می دادند، تنها به نظاره نشست. همین بی توجهی کافی بود تا معترضانی که «دوگان» را قربانی نژادپرستی پلیس انگلیس می دانستند، به خشم آمده به سمت پلیس سنگ و بطری پرتاب کنند. پلیس نیز سعی کرد با سرکوب تجمع چند صد نفره، این اعتراض را که سال هاست در اعماق جامعه فقیر انگلیس ریشه دوانده و فرصت بروز نیافته بود، در نطفه خفه کند.
بنا به اعلام رسانه های انگلیس، در کمتر از هفت ساعت، ناآرامی ها مناطق وسیعی از شمال لندن را فرا گرفت. پلیس و مقامات دولتی انگلیس که متوجه اوضاع غیرعادی پایتخت شده بودند، این بار با نیروهای امنیتی بیشتر اشتباه چند ساعت پیش خود را تکرار و تصمیم به سرکوب معترضان به هر قیمت ممکن کردند تا مبادا این بار ناآرامی ها به سرتاسر کشور سرایت کند.
کشته شدن یک جوان معترض به ضرب گلوله پلیس و مجروح شدن صدها نفر دیگر، کافی بود تا ناآرامی ها به سرعت شمال، جنوب، شرق و غرب لندن را فرا بگیرد. به گواه تصاویر منتشره، جوانان سفیدپوست نیز در کنار سیاه پوستان وارد میدان شده و این بار نه فقط علیه سیاست های نژادپرستانه بریتانیا، بلکه علیه فقر، بیکاری، جنگ، و... اقدام کنند.
به گفته «دیوید کامرون» نخست وزیر و دیگر مقامات دولتی انگلیس، عملکرد ضعیف پلیس در مهار ناآرامی ها، علت گسترش سریع ناآرامی ها به سرتاسر پایتخت بود؛ لذا اتهام زنی بین مقامات پلیس و دولتی آغاز شد و طرفین شروع به متهم کردن یکدیگر کردند.
در این میان برخی فرماندهان پلیس نیز اذعان کردند، سرعت تحولات به حدی بالا بود که آنها را کاملا غافلگیر کرده و ابتکار عمل را از آنها گرفت. به عبارتی کنترل اوضاع کاملا از دست پلیس خارج شد.
در این باره شبکه خبری الجزیره نوشت: «به اذعان مقامات پلیس انگلیس، سرعت تحولات این کشور به قدری بالاست که حتی رسانه ها نیز قادر به پوشش لحظه به لحظه اخبار نبوده و همواره چند ساعت از رویدادها عقب می مانند.»
نیمه کاره رها کردن تعطیلات و برگزاری جلسه اضطراری، به خوبی گویای وخامت اوضاع و نگرانی به حق نخست وزیر انگلیس بود. احتمال سرایت ناآرامی ها به سرتاسر کشور تبدیل به کابوس تازه دولت ائتلافی انگلیس شده بود.
رسانه های انگلیس نیز وارد میدان شده با انتشار تصاویر دوربین های مداربسته فروشگاه ها و خیابان ها، معترضان را گروهی اوباش، دزد و مهاجر معرفی کردند. این تصاویر به طور شبانه روزی منتشر می شد طوری که مردم با مشاهده آنها فراموش می کردند که همیشه اقلیت فرصت طلبی وجود دارد تا از آب گل آلود ماهی بگیرند. در واقع گروه اقلیت اوباش و دولت انگلیس همزمان در حال ماهی گیری از آب گل آلود بودند.
در جریان برگزاری نشست اضطراری مجلس عوام انگلیس و احضار نخست وزیر برای ادای توضیحات بود که هماهنگی رسانه ها با مقامات رو شد. «کامرون» دقیقا همان اظهاراتی را بیان کرد که رسانه های این کشور در برخورد با معترضان برگزیده بودند. «دزد، اوباش، وطن فروش، جنایتکار، بی تربیت و بی فرهنگ و...» از جمله القاب و صفاتی بود که کامرون با چاشنی خشم، نفرت، تهدید و کمی ترس، معترضان را خطاب کرد و هشدار داد، با اشد مجازات با آنها برخورد خواهد کرد.
اما این تهدیدات افاقه نکرد چرا که وقتی «کامرون» سرگرم تهدید معترضان بود، ناآرامی ها علاوه بر لندن، شهرهای بریستول، بیرمنگام، منچستر، ناتینگهام، وست میدلز را هم فرا گرفته بود.
صدها خودرو، اتوبوس، فروشگاه، بانک، ساختمان دولتی، مسکونی و باستانی در آتش خشم مردم سوخت و به اذعان بسیاری از تحلیل گران انگلیسی و غربی، «انگلیس همچون سومالی و افغانستان تبدیل به کشوری جنگ زده شد.»
افزایش شمار نیروهای پلیس از 6000 به 16 هزار نفر، صدور فرمان شلیک گلوله های پلاستیکی، استفاده از خودروهای آب پاش، سگ های آموزش دیده و حتی مزدوران ایرلندی، کاهش سرعت و گاهی قطع شبکه های اجتماعی، جست وجوی خانه به خانه، نصب بیلبوردها و مانیتورهای بزرگ در سطح شهرها و انتشار تصاویر معترضان برای شناسایی، تهدید به استفاده از ارتش، و... در کنار شانتاژ گسترده خبری رسانه های مستقل! از جمله اقداماتی بود که در دستور کار قرار گرفت تا به قیمت از دست رفتن آبرو و دموکراسی نداشته، آتش خشمی را که پس از سال ها با جرقه ای کوچک زبانه کشیده بود، به طور موقت هم که شده خاموش کند.
در حال حاضر حضور شبانه روزی نیروهای پلیس در خیابان های شهرها و جست وجوی خانه به خانه برای بازداشت معترضان همچنان ادامه دارد و دادگاه های انگلیس نیز با فعالیت شبانه روزی اقدام به محاکمه بازداشت شدگان می کند.
آخرین گزارش ها حاکی است بیش از 4000نفر بازداشت شده اند که تقریباً نیمی از آنها به پرداخت جزای نقدی و زندان محکوم شده اند.
تا این لحظه کشته شدن پنج معترض تأیید و شمار زیادی نیز مجروح و بستری شده اند.
اما استخدام «بیل براتون»، افسر 63ساله و بازنشسته پلیس آمریکا به عنوان مشاور ویژه نخست وزیر انگلیس برای نجات انگلیس از بحران امنیتی، به خوبی نشان می دهد، لندن خود نیز به موقتی بودن آرامشی که به مدد حضور هزاران پلیس مسلح و سرکوب عایدشان شده، آگاه است.
این «ابر پلیس»! که گفته می شود موفق به برقراری دو دهه آرامش در ناآرامی های مشابه چند دهه پیش آمریکا شده، با تأیید خبر همکاری خود با «کامرون» اعلام کرد: طی چند هفته آینده با سفر به انگلیس به دیدار نخست وزیر و دیگر مقامات بلندپایه این کشور خواهد رفت تا تجربیات خود را در مهار شورش ها در اختیار آنها قرار دهد. وی «دستگیری شورشیان» را بخشی از روش مورد پسند خود برای مهار ناآرامی ها اعلام کرده است.
اروپا، در هراس
بحران اقتصادی، بیکاری، بی اعتمادی مردم به مسئولان، شکاف عمیق بین قشر اقلیت ثروتمند و اکثریت فقیر، تبعیض، جنگ و... از جمله مسائلی است که مدت هاست موضوع و دغدغه اصلی کشورهای اروپایی است. مدت زمان زیادی از شورش های یونان و اسپانیا و تظاهرات ایرلند، فرانسه، پرتغال نمی گذرد. از جلسات اضطراری کشورهای عضو منطقه یورو برای بررسی بحران حاکم بر کشورهای اروپایی مثل ایتالیا نیز زمان چندانی نگذشته است. از بحران بدهی آمریکا و اختلافات نمایندگان کنگره این کشور با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا یا برنامه های دولت انگلیس برای اجرای اصلاحات سنگین و گسترده اقتصادی- بخوانید ریاضت اقتصادی- برای جبران کسری بودجه یا حل برخی مشکلات اقتصادی نیز همه باخبریم.
درمورد اظهارات و هشدارهای بسیاری از نهادها و شخصیت های سیاسی و اقتصادی همچون، سارکوزی، اوباما، مرکل، کلینتون، جک استراو، چامسکی، فرید زکریا، صندوق بین المللی پول، اتحادیه اروپا درمورد جدی بودن بحران اقتصادی و احتمال فروپاشی منطقه یورو نیز بسیار نوشته و گفته شده است.
پیش بینی بسیاری از شخصیت های مهم سیاسی جهان از جمله آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی ایران درمورد سرایت بیداری ها به قلب اروپا را نیز از یاد نبرده ایم.دولت و پلیس انگلیس در واکنش به ناآرامی های این کشور اعلام کردند که این حادثه غافلگیرکننده و غیرمنتظره بود. حال سؤالی که مطرح می شود این است که آیا با کنار هم قرار دادن واقعیت های فوق، وقوع شورش در انگلیس باز هم غیرمنتظره به نظر می رسد؟
شبکه الجزیره هنگام پوشش خبر تظاهرات ضددولتی چند روز پیش مردم لندن که در محکومیت تهدیدها و سرکوب معترضان به دست پلیس انگلیس برپا شد، به این سؤال پاسخ داد:
«ناآرامی ها برای بسیاری از مردم انگلیس اصلاً غیرمنتظره نبود چراکه دولت به جای صرف میلیون ها پوند برای مردم این کشور، آن را صرف جنگ عراق، افغانستان و اکنون لیبی می کند. انگلیسی ها فریاد می زنند، برای جلوگیری از تکرار ناآرامی های اخیر، هزینه های جنگ خارجی را قطع و آن را صرف بهبود شرایط داخلی و اقتصاد انگلیس کنید.» اما چندی پیش هفته نامه آلمانی اشپیگل نیز در تحلیل اوضاع حاکم بر انگلیس به نکاتی اشاره کرد که نشان می دهد، نه تنها انگلیس بلکه بسیاری از کشورهای اروپایی به شدت نگران فوران آتشفشان خشم مردم خود هستند.
اشپیگل در تحلیل خود نوشت: سرخوردگی نسل جوان و افزایش شکاف میان فقیر و غنی در اروپا، می تواند ناآرامی های اخیر انگلیس را به دیگر کشورهای اروپایی منتقل کند. براساس این گزارش، خشم، برآشفتگی و ناامیدی اکنون در سرتاسر اروپا وجود دارد که درصورت حل نشدن این مشکل، هیچ بعید نیست که کانون بعدی شورش، سایر کشورهای اروپایی باشد. «اشپیگل» با اعلام اینکه «سرخوردگی در میان ملل اروپا از درصد بالایی برخوردار است» نسبت به عواقب اظهارات دولت «کامرون»، نخست وزیر انگلیس که معترضان را «مشتی تبهکار» خوانده بود هشدار داد. این مجله آلمانی نوشت، همه واقعیت این نیست که تبهکاران و جنایتکاران در ناآرامی ها شرکت داشتند بلکه بخشی از مشکلات به تقسیم بندی به وجود آمده میان فقیر و غنی بازمی گردد که روز به روز درحال افزایش است.
روزنامه آلمانی «فرانکفورتر آلگماینه» نیز نسبت به سرایت ناآرامی های انگلیس به سایر کشورهای اروپایی ابراز نگرانی کرد. این روزنامه نوشت: هم اکنون بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا از توسعه آنچه در انگلیس گذشت واهمه دارند. به باور رسانه های آلمانی، قاره اروپا احتمالاً پاییزی انفجاری را تجربه خواهد کرد؛ تجربه ای که برخی کارشناسان نام آن را «بحران دموکراسی در اروپا» می گذارند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات