صالح فرگاه
در میان مردم عربستان به عنوان «پدر روحانی شیعیان» خوانده میشد. سال 1322 هجری قمری در مدینه منوره به دنیا آمد. 16 ساله بود که به امر پدرش شیخ علی بن احمد العمری وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد. در طول حضور بیست ساله در حوزه علمیه نجف از محضر مراجع بزرگ شیعه، آیتالله العظمی نائینی و آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی بهره جست. وقتی مرجعیت نجف به آیتالله حکیم رسید طبق سفارش ایشان برای سرپرستی امور شیعیان به مدینه بازگشت و به ترویج احکام الهی پرداخت.
شاید بسیاری از ما ایرانیان وقتی در سفر حج به افتخار زیارت مسجدالنبی و مدفن پاک پیامبر رحمت و قبور ائمه اطهار بار شرافت یافتهایم، به مقتضای حال، نماز جماعتی نیز در باغ مسجد شیخ که در حقیق باغی بزرگ از آن رهبر شیعیان نخاوله مدینه بوده خوانده باشیم و دست بوسیای نیز از شیخ صاحب نفس شیعیان آنجا یعنی آیتالله شیخ محمدعلی العمری کرده باشیم.
بیش از نیم قرن تلاش، آن هم بعد از تحمل بلندمدت زندان سعودی نشان دهنده عمر پربرکت این عالم شیعی است که در ماه صفر، در سن حدود 100 سالگی همراهان خاکی خود را بدود گفت. عظمت این فقید فرزانه وقتی مشخص میشود که بدانیم مبارزه با خشونتطلبی دولت عثمانی و بعد از آن وهابیت سعودی بدون شک، بدون تدبیر بیمانند مرحوم آیتالله شیخ محمدعلی عمری در سرپرستی جمعیت نخاوله مدینه و شیعیان آن سامن، کاری سخت، بلکه ناشدنی مینمایاند.
این عالم فقید طی سالها تبدیلبه مرجع و پناهی برای شیعیان مدینه شده و مایه اتحاد ایشان در مقابل تندرویهای وهابیت گشته بود. او سالها در کنار مدیریت اجتماعی و فرهنگی شیعیان منافع مادی بسیاری را صرف پذیرای از دوستداران اهلبیت در مدینه و همین طور بهبود زندگی شیعیان عربستان کرد.
آیتالله شیخ محمدعلی عمری یکی از برجستهترین رهبرن جامعه شهیعه در روزگار ما بود، کسی که با درایت و عقل و تدبیر خویش توانست جامعه شیعه مدینه را از تعدی و تجاوز وهابیان نجات دهد. مقاومت برای ماندن در مقابله خشونت عثمانیها و سپس وهابیها در طول بیش از یک صد سال، آن هم با برخورد شدیدی که از وهابیها در شهر متعصبنشین مدینه میشناسیم، مهمترین ویژگی جامعه شیعه مدینه است که به آنان نخاوله میگویند.
یکی از دلایل این مقاومت، تسلیمپذیری آیتالله شیخ محمدعلی عمری بود که در طول بیش از شصت سال این جامعه را رهبری کرد و اجازه نداد دست تجاوز وهابی ها آسیبی به آن بزند. درایت و عقل و تدبیر شیخ، عامل مهمی برای حفظ شیعیان نخاوله دربرابر تندی و جسارت وهابیها بود و او با آرامش و متانت توانست از حقوق ساکنان شیعه این منطقه حفاظت کند.
این بزرگترین هنر این مرد دانشمند و روحانی ارجمند بود که به هیچ روی تندروی نکرد و جامعه شیعه نخاوله را از دوران پرخطر چند دهه گذشته حفاظت کر. شیخ العمری که اکثر حجاج ایرانی زائر قبر نورانی پیامبر اکرم(ص) پشت سر او در مسجد شیعیان مدینه نماز خواندهاند؛ درطول بیش از 60 حضور خود خدمات اجتماعی و دینی بسیاری به اقلیت شیعه مدینه ارائه داد. در مزرعه آیتالله محمدعلی العمری، مسجد شیعیان و نیز دفتر کار وی قرار دارد و این مسجد هر روزه پذیرای تعداد زیادی از زوار شیعه و ایرانی است که معمولا شبها به مسجد شیعیان عربستان میروند و صدای «اشهدانعلیا ولیالله» را در غرب مدینه میشنوند.
معروفترین بخش منطقه نخاوله حسینیه شیعیان است که در میان مزرعهای معروف به مزرعه شیخ عمری محصور شده است و آیتالله محمد العمری به نوعی سرپرستی شیعیان این شهر را بر عهده داشت.
شیعیان منطقه نخاوله از علاقه شیعیان این منطقه به شیخ العمری میگویند حسینیه پیشین شیخ در نزدیکی مسجد النبی(ص) قرار داشت و او با دست خود آن حسینیه را در نزدیکی حرم پیامبر(ص) و قبرستان بقیع ساخت و نگهداری کرد اما چون آن مکان رابه بهانه ساخت خیابان تخریب کردند در قسمت حاشیهای شهر مدینه و در جوار نخلستان سکنی گزید. این عالم شیعی عربستان مثل دیگر شیعیان این کشور از دست دستگاه وهابی سعودی در امان نبود و 45 سال از عمرش را در زندانهای وهابیون عربستان سپری کرد و چند سال پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، از زندان آزاد شد.
شیخ محمدعلی العمری فرد بسیار مبرز و زجر کشیدهای بود؛ دولت سعودی چندین بار حکم اعدام ایشان را صادر کرد اما خوشبختانه اجرا نشد و کسانی که حکم را صادر کرده بودند مشکلاتی برایشان به وجود آمد و دچار بلا شدند. علامه العمری در یکی از این جریانها سال ها پیش با انتشار اعلامیههای در دفاع از شیعیان و حقوق آنها در عربستان و به ویژه شهر مدینه بین اقشار مختلف مردم، به اصرار وهابیها به زندان افتاد و دادگاه سعودی وی را به اعدام محکوم کرد اما علامه العمری از اعدام جان سالم به در برد.
خود شیخ خاطره آن حادثه را اینچنین تعریف کرده است: «همه چیز دست به دست هم داد تا من را اعدام کنند و پس از چند ماه زندانی شدن سرانجام روز اعدام فرا رسید؛ من را در ملأ عام و مقابل هزاران شیعه و برخی عاملان حکومت به پای چوبه دار بردند و طناب را به گردنم انداختند؛ به حضرت زهرا(س) توسل کرده و زیر لب با خودم گفتم: یا حضرت زهرا من فقط برای دفاع از شما و آبروی شما به پای چوبه دار آمدهام. یاریام کن!
وقتی طناب دار را کشیدند پس از حدود 30 ثانیه طناب پاره شد و من بیهوش شدم و دیگر چیزی از آن لحظه هم بیاد نمیآورم و وقتی به هوش آمدم 35 روز گذشته بود و در یکی از بیمارستانهای مدینه بستری بودم و فهمیدم نجات یافتهام.»
درباره علامه العمری و حمایت او از انقلاب اسلامی بسیار گفته شده است که شیخ محمدعلی العمری در نجف درس خوانده و مقدار کمی هم در ایران؛ ایشان به تهرن و قم و مشهد زیاد آمد و با ایران ارتباط داشت و مسائل ایران را به دقت دنبال میکرد.
درباره کمکهای او و شیعیان مدینه به شیعیان لبنان نیز بسیار گفته شده است که شیعیان یک صندوق صدقات دارند که آن را به شیخ مجمدعلی العمری میدهند تا در میان نیازمندان توزیع کند برای مثال، در چریان جنگ 33 روزه لبنان، پولهایشان را جمع میکنند و به شیخ میدهند؛ در نما یک کیسهای را میچرخاندند و پولها را در آن میریختند مبلغ زیادی برای کمک به حادثه دیدگان لبنان چمع شد که البته سعی میکردند این کار پنهانی باشد.