رسانههای دیداری و شنیداری غرب، با بهرهگیری از همة جذّابیتهای هنری، جلوههای تصویری و ترفندهای خبری و اطّلاعرسانی، از یک سو جهانیان را شیفته و دلباختة مظاهر فریبندة فرهنگ و تمدّن مادّی غرب میسازند و از سویی دیگر آنان را از فرهنگ و تمدّن خود، دل زده، ناامید و گریزان میکنند.
راهبرد مواجهه با رسانههای غربی
رسانههای دیداری و شنیداری غرب، همواره مهمترین نقش را در تحقّق طرحها و برنامههای نظام سلطه در سراسر جهان و عملی کردن آنها داشتهاند. این رسانهها با بهرهگیری از همة جذّابیتهای هنری، جلوههای تصویری و ترفندهای خبری و اطّلاعرسانی، از یک سو جهانیان را شیفته و دلباختة مظاهر فریبندة فرهنگ و تمدّن مادّی غرب میسازند و از سویی دیگر آنان را از فرهنگ و تمدّن خود، دل زده، ناامید و گریزان میکنند.
این رویداد در شرایطی رخ میدهد که غرب سالهاست گرفتار بحرانهای گوناگون اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی است و بسیاری از متفکّران غربی از سقوط نظامهای دمکراسی، لیبرال در صورت استمرار این بحرانها خبر میدهند.
با توجّه به آنچه گفته شد، ضروری است که رسانههای کشورهای اسلامی؛ به ویژه صدا و سیمای جمهوری اسلامی، با شناخت دقیق راهبردهای رسانهای غرب در مواجهه با دیگر کشورها، راهبردهای خود را برای مقابله با هجمة رسانهای غرب به فرهنگ و تمدّن اسلامی سامان دهند.
در این مقاله، ابتدا نگاهی اجمالی به مهمترین راهبردهای رسانهای غرب خواهیم داشت و در ادامه هم به برخی از نکاتی که در مواجهه با فعّالیت رسانههای غربی باید به آنها توجّه شود، اشاره میکنیم.
راهبرد رسانههای غرب
رسانههای غربی در مواجهه با دیگر فرهنگها و تمدّنها، همواره سه راهبرد اساسی را سرلوحة فعّالیتهای خویش قرار دادهاند:
الف) کوچک شمردن دیگر تمدّنها
نخستین راهبرد رسانههای نظام سلطه برای به زانو درآوردن فرهنگ و تمدّنهای رقیب، کوچک شمردن باورها، ارزشها، هنجارها، آداب و رسوم و قوانین و مقرّرات این فرهنگ و تمدّنها و عقب مانده، غیرعقلایی، ظالمانه، مغایر با حقوق بشر و متحجّرانه جلوه دادن آنهاست.
تمدّن غربی بر مبنای خوی استکباری و خودبرتربینانهای که در دل آن نهادینه شده است، تنها نژاد سفیدپوست اروپایی و امریکایی تبار را متمدّن و واجد ارزشهای انسانی و اخلاقی میداند و دیگر نژادها و تمدّنها را به دور از این ارزشها و مستحق هرگونه تحقیر و توهین میداند.
ساموئل هانتینگتون، طرّاح نظریّة برخورد تمدّنها، دربارة این ویژگی تمدّن غربی میگوید:
غرب و به ویژه ایالات متّحده که همیشه ملّتی مبلّغ بوده، بر این باور است که مردم غیرغربی میبایست خود را تسلیم ارزشهای غربی، دمکراسی، بازار آزاد، حکومت محدود، جدایی دین از سیاست، حقوق بشر، فردباوری و حاکمیت قانون کنند و این ارزشها را در تشکیلات رسمی خویش بگنجانند.2
او در بخشی دیگر از سخنان خود به ناخرسندی دیگر ملّتها از این ویژگی غربیان اشاره میکند و میگوید:
غربیان در سالهای اخیر با بیان این نکته که فرهنگ غرب، فرهنگی جهانی است و میبایست چنین باشد، به غرور خویش و ناخرسندی دیگران دامن زدهاند.3
ب) به رخ کشیدن توانمندیهای تمدّن غربی
رسانههای غربی در قالب برنامههای نمایشی، مستند، خبری و گزارشی خود، همواره دستاوردهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و توانمندیهای علمی، صنعتی و نظامی تمدّن غرب را به رخ جهانیان میکشند و به دیگر اقوام و تمدّنهای جهان این گونه القا میکنند که غرب از هر نظر جایگاه برتری در دنیا دارد و آنها برای عقب نماندن از قافله پیشرفت و تمدّن چارهای جز پیروی از تمدّن غربی ندارند.
بر اساس همین نگرش بود که رئیس جمهور وقت امریکا (جورج بوش پدر) در سال 1992 م. ایدة نظم نوین جهانی را مطرح کرد و گفت:
نظم نوین عبارت است از صلح و دمکراسی برای همة جهان تحت رهبری ایالات متّحده. در میان ملّتهای جهان تنها آمریکاست که هم ارزشهای اخلاقی و هم ابزار لازم را برای پشتیبانی از نظم جهانی داراست.
این راهبرد رسانههای غربی که از خوی جهانخواری و سلطهطلبی مغرب زمین برخاسته، مورد توجّه برخی نظرپردازان غربی از جمله پروفسور هربرت شیلر، استاد ممتاز دانشگاه کالیفرنیا، نیز قرار گرفته است. او از این ویژگی رسانههای غربی، به عنوان امپریالیسم فرهنگی یاد میکند و مینویسد:
... واژة امپریالیسم فرهنگی نشان دهندة نوعی نفوذ اجتماعی است که از طریق آن، کشوری اساس تصورها، ارزشها، معلومات و هنجارهای رفتاری و همچنین روش زندگی خود را بر کشورهای دیگر تحمیل میکند.4
ج) معرفی یک آرمانشهر یا جامعة موعود
رسانههای غربی، افزون بر راهبردهایی که در زمینة دفاع از موجودیت تمدّن غربی و نفی دیگر تمدّنها در پیش گرفتهاند، راهبرد مهمّ دیگری نیز دارند و آن هدایت افکار و اندیشههای ملل جهان به سوی یک نقطة آرمانی است که نظریّه پردازان غربی از آن به عنوان پایان تاریخ5 یاد میکنند.
این نقطه آرمانی چیزی نیست جز نظام لیبرال ـ دمکراسی که کسانی چون «فرانسیس فوکویاما» فیلسوف سیاسی و نظریّهپرداز امریکایی آن را مهمترین دستاورد بشر در طول تاریخ میدانند و به همین دلیل نیز معتقدند که بشر با رسیدن به این نظام، در واقع به پایان تاریخ خود رسیده است.6
معرفی این آرمانشهر یا جامعة موعود به عنوان جامعة ایدهآلی که در آن همة آمال و آرزوهای بشر برای رسیدن به آزادی، پیشرفت و رفاه مادّی محقّق میشود و به همین دلیل همة اقوام و تمدّنها باید برای رسیدن به آن تلاش کنند، به رسانههای غربی این امکان را میدهد که ظرفیتهای موجود در دیگر کشورها، به ویژه ظرفیتهای انسانی آنها را در جهت رسیدن به این مقصد به حرکت درآورند و آنها را همسو و هم جهت با فرهنگ و تمدّن غربی سازند.
راهبردهای مقابله با رسانههای غربی
با توجّه به راهبردهای سهگانهای که رسانههای غربی در مواجهه با دیگر فرهنگها و تمدّنها؛ به ویژه فرهنگ و تمدّن اسلامی؛ در پیش گرفتهاند، رسانههای کشورهای اسلامی، از جمله صدا و سیمای جمهوری اسلامی چارهای جز در پیش گرفتن راهبردهایی مشابه، ولی در جهت مخالف ندارند. به بیان دیگر این رسانه ها باید فعّالیت های خود را در سه زمینه متمرکز کنند:
الف) نقد و بررسی دستاوردهای تمدّن غربی
تمدّن غربی، به اذعان بسیاری از صاحب نظران جهان به پایان راه خود رسیده و در بسیاری از زمینهها درحال تجربه شکست و بحران است.7 از این رو دیگر وقت آن گذشته است که ملّتهای جهان، شکست خورده و منفعل در برابر تمدّن غربی حاضر شوند، بلکه باید با تمام قوا، بحرانهایی را که در حوزههای گوناگون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گریبانگیر غربیان شده است، بررسی و تبیین کنند.
بخشی از بحرانهایی که غرب در حال حاضر با آن روبهروست، بحرانهای گوناگون در حوزة مسائل زنان است که موارد زیر از جمله آنهاست:
یک. بحران اخلاقی با مظاهری چون صنعت هرزهنگاری و صنعت روسپیگری؛
دو. بحران خانواده با نمودهایی چون کاهش میزان ازدواج رسمی، ظهور روزافزون خانوادههای تک والدّینی و خانوادههای بدون فرزند، افزایش طلاق و خشونت علیه زنان؛
سه. و بحران هویت زنانه، با جلوههایی چون صنعت تبلیغات، صنعت پوشاک و مد، صنعت زیبایی.8
رسانههای کشورهای اسلامی باید این بحرانها را به خوبی برای همة جهانیان تبیین کنند تا همگان به ناکارآمدی الگوی غربی برای ساماندهی مباحث مربوط به حوزة زن و خانواده در جامعه واقف شوند.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی در این باره میفرماید:
در بازنگری ارزشهای سازندة شخصیت زن باید ادّعا نامهای علیه کسانی که در طول دهههای اخیر با سیاستهای مغرضانه و غلط خود نسبت به زن اهانت کردهاند، صادر شود و فرهنگ غربی و سرمداران آن متّهم اصلی در این زمینه هستند. غربیها هنگامی به فکر حقوق زن افتادند که در توسعة کارخانههای خود به نیروی ارزان قیمت زنان و در صحنة سیاست به آرای آنها نیازمند بودند.9
ایشان در یکی دیگر از سخنان خود در همین زمینه میفرماید:
من بارها به گویندگان و مبلّغان عرض کردم که در مورد مسئله زن این ما نیستیم که باید از موضع خودمان دفاع کنیم، این فرهنگ منحط غرب است که باید از خودش دفاع کند. آنچه را که ما برای زن عرضه میکنیم چیزی است که هیچ انسان اندیشمند و باانصافی نمیتواند منکر بشود که این برای زن خوب است. ما زن را دعوت به عفت، عصمت، حجاب، عدم اختلاط و آمیزش بیحد و مرز میان زن و مرد، حفظ کرامت انسانی و آرایش نکردن در مقابل مردان بیگانه برای اینکه لذت ببرند، دعوت میکنیم. آیا اینها بد است؟ این کرامت زن مسلمان است. آنها که زن را تشویق میکنند که خود را جوری آرایش کند که مردهای کوچه و بازار به او نگاه کنند و غرایز شهوانی خودشان را ارضا کنند، باید از خودشان دفاع کنند که چرا زن را تا این حد پایین آوردند و تذلیل کردند.10
ب) بیان برتریهای فرهنگ و تمدّن اسلامی
دنیای غرب پس از تجربة چند سده سکولاریسم و دینگریزی؛ غرق شدن در رفاه مادی و لذتطلبی و درگیری با بحرانها و آسیبهای فردی و اجتماعی، امروز تشنة معنویت، اخلاق، ارزشهای متعالی و دست یافتن به آرامش روانی در پرتو آموزههای دینی است. از این رو رسانههای اسلامی باید با غنیمت شمردن این فرصت و با بهرهگیری از جذّابیتهای رسانهای، به طرح و معرفی سرمایههای اخلاقی و معنوی مکتب اسلام بپردازند و به جهانیان نشان دهند که تنها آموزههای اسلامی میتواند به بحرانهای معنوی و اخلاقی که دنیای غرب با آنها روبهرست، پایان دهد.
در این میان، آموزههای ارزشمند اسلام در زمینة چارچوبها و ضوابط حاکم بر روابط زن و مرد در خانواده و اجتماع؛ اموری مانند حجاب و عفاف، جایگاه شایستة مادری و همسری، مقام متعالی زن و ... از اهمّیت ویژهای برخوردار است و در صورت معرفی مناسب آن به جهانیان، هواداران فراوانی در جهان پیدا میکند.
افزایش آثاری که در سالهای اخیر از سوی نویسندگان زن غربی منتشر شده و در آنها از لزوم بازگشت به عفاف سخن به میان آمده11 و همچنین جریان رو به افزایش گرایش زنان اروپایی به اسلام که خشم و شگفتگی رسانههای غربی را نیز برانگیخته است، شاهدی بر این مدّعاست.12
ج) هدایت جهانیان به سوی موعود اسلامی
بیتردید، آنچه به ملّتها امید و حرکت میبخشد، آرمان ارزشمندی است که برای آنها به تصویر کشیده شده است. به همین دلیل هرچه آرمان یک ملّت، متعالیتر و ارزشمندتر باشد، امید و حرکت آنها هم فزونی مییابد و آنها را در راه رسیدن به آن آرمان پویاتر و پایدارتر میسازد.
آرمان تشکیل جامعهای سرشار از عدالت، حقیقت و معنویت و به دور از هرگونه ستم، دروغ، فساد و تباهی، آن هم در گسترهای به وسعت جهان که به باور مسلمانان تنها در پرتو ظهور اماممهدی(ع) تحقّق مییابد، آرمانی است که اگر به خوبی تبیین شود، میتواند فطرت عدالتخواه، خداجو، حقیقتطلب و معنویتدوست انسانها را با خود همراه کند. به ویژه زمانی که این جامعة آرمانی در مقایسه با دیگر آرمانشهرهایی که در طول تاریخ به انسانها وعده داده شده و تمامی آنها هم به شکست و تباهی انجامیده است، تحلیل و بررسی شود.
امیدواریم که رسانة ملّی بتواند با بهرهگیری از راهبردهای یاد شده، تلاشهای مذبوحانه رسانههای غربی برای زنده، فعّال و امیدبخش بودن تمدّن غربی را خنثی و برتریهای تمدّن اسلامی را برای همه جهانیان روشن کنند.