تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۰ - ۰۸:۱۸  ، 
کد خبر : ۲۲۸۲۸۵
آسیب‌شناسی معضلات اجتماعی مدرنیته در گفت‌وگو با دکتر امان‌الله قرایی‌مقدم

آشتی با مدرنیسم؟!

اشاره: مدرنیسم با ورود به کشورهای مختلف جهان اگرچه از لحاظ پیشرفت فن ‎آوری دارای محسناتی است و تغییرات مثبتی را به ‎وجود می‌آورد، اما آسیب‌ها و معضلاتی را هم به همراه دارد. با این حال به اعتقاد برخی هر چند نمی‌توان جلوی ورود مدرنیسم را گرفت، اما می‌توان با تدابیر و تمهیداتی، معضلات آن را کاهش داد. در بررسی آسیب‌شناسی این معضلات به گفت‌وگو با دکتر امان‌ا... قرایی‌مقدم، دانشیار دانشگاه تربیت معلم، نشستیم. قرایی‌مقدم نویسنده کتاب‌های مبانی جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی فرهنگی، جامعه‌شناسی آموزش و پرورش، مدیریت آموزشی و کتاب در دست انتشار هنر اجتماعی و ملی است.

* آقای دکتر! برای سئوال نخست مایلم این پرسش را مطرح کنم که ورود مدرنیسم به ایران با چه آسیب‌هایی همراه بوده است؟
** اصولا هر سنخ مدرنیسم، و یا حتی ایده‌های مرتبط با پست‌مدرنیسم همراه با آسیب‌هایی است؛ این امکان وجود ندارد که مدرنیسم و پست‌مدرنیسم وجود داشته باشد و آسیبی اجتماعی به ‎وجود نیاید. به ‎طور کلی هر تغییری در جامعه که از آن با عنوان پویایی جامعه و یا جامعه‌شناسی پویا نام می‌بریم، در عین حال که مفید و مؤثر است و جامعه را به حرکت وامی‌دارد و طرز تفکر، بینش، نگرش، آینده‌نگری، نظرگاه و ساختار جامعه را در جهت مثبت تغییر می‌دهد، همواره جهات منفی هم به همراه دارد. از جمله این‌که ارزش‌ها و هنجارهای هزاران ساله جامعه را کم ‎رنگ و به ‎تدریج آن ‎ها را نابود می‌کند.
اگر ساختار به اصطلاح سنتی و در واقع محافظه‌کار باشد، به جامعه آسیب می‌زند و آن ‎را دگرگون می‌کند. یعنی حتی برای بعضی جوامعی که سنتی هستند، و مقولات جدید معرفتی‌ای وارد می‌شود که فی ‎المثل به تبع پوچ ‎گرایی مستتر در آن، مردم دست به خودکشی بزنند. با این وصف، اصولا مدرنیته و پست‌مدرنیسم آسیب‌هایی به همراه دارد و همان ‎طور که عرض کردم، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه را فرو می‌ریزد و شکاف و فاصله طبقاتی را هم سرعت می‌بخشد و هم عمیق‌تر می‌کند، یعنی قدرت سازگاری و انطباق فرد با شرایط محیطی و زندگی اجتماعی را کاهش می‌دهد و چون سرعت و شتاب تغییرات زیاد است و فرد دچار سردرگمی، آنومی و پریشان ‎فکری و حیرانی می‌شود، نمی‌تواند تصمیم مناسب را اتخاذ کند.
* ممکن است بیشتر توضیح دهید و بگویید اصولا این تغییرات، ناشی از چه نوع پدیده‌های فکری و عینی‌ای است؟
** ببینید چون تغییرات به ‎سرعت و دائم صورت می‌گیرد، فرد می‌بیند که هر سال نسبت به سال قبل به ‎شدت تغییر کرده است. در گذشته سال‌ها طول می‌کشید تغییرات عمده در زندگی حاصل شود، اما امروزه بر اثر غلبه ایده‌های مدرن و پست‌مدرن، جوانان از حیث فکری تغییر می‌یابند و رفتار، کردار و حتی تیپ ظاهری خود را عوض می‌کنند و با دگرگونی شدن بینش ‎شان دچار آنومی و سرگردانی می‌شوند. وقتی جامعه دچار آنومی و سرگردانی شد، اولین اثرش خودکشی افراد جامعه است؛ چون افراد در جامعه می‌بینند که از یک طرف ارزش‌ها و هنجارهای گذشته حاکم بوده و فرد با آن خیلی چیزهای را فرا گرفته است، اما اکنون به یک‌باره می‌بینند که همه چیز در هم فرو می‌ریزد و مثلا شکل ازدواج، تغییر و طلاق، افزایش پیدا می‌کند و برای جوان‌ها بحران ایجاد می‌شود.
برای جوانان مسائل متعددی از جمله ازدواج، مسکن و اشتغال و... به ‎وجود می‌آید و به آن ‎ها صدمه می‌زند و آن ‎ها را دگرگون می‌کند. بنابراین اصولا مدرنیسم و پست‌مدرنیسم با جامعه سنتی و ارزش‌ها و هنجارهای آن متناقض و متعارض است، در واقع این ‎ها به جنگ همدیگر برمی‌خیزند.
* آیا می‌توان در مقابل مظاهر مدرنیسم و به اصطلاح معضلات آن مقاومت کرد و اصلا اجازه ورود آن را به کشورها نداد؟
** توجه داشته باشید که مدرنیسم می‌تواند انواع و اقسام جرم‌ها را در جامعه ایجاد کند و یا افزایش دهد، همچنین می‌تواند به اعتیاد و فرار دختران و پسران از خانه بینجامد، یعنی به عبارت ساده‌تر تمام آن چیزی که در جامعه امروز می‌بینیم، در واقع جبر مدرنیسم است و جامعه نمی‌تواند در برابر آن کاری انجام دهد و یا مقاومت کند، چون ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی، تاب مقاومت در مقابل آن ‎را ندارند. با وسایل جدید ارتباط ‎جمعی مانند اینترنت و... جامعه امروز و مردم در حال بمباران شدن هستند، مسافرت‌ها باعث می‌شوند که افراد مختلف با این مظاهر آشنا شوند. بنابراین می‌توانیم بگوییم که به ‎طور کلی جامعه با این مظاهر در تعارض است. می‌توانیم بگوییم معضلات مدرنیسم یک جبر است و به لحاظ تاریخی نمی‌توانیم آن ‎را از بین ببریم و حذف کنیم، تنها می‌توانیم روند آن ‎را کند کنیم، اما جلوی آن ‎را نمی‌توانیم بگیریم، چون مدرنیسم در حال حرکت و کل جهان در حال حرکت به این سمت است.
وقتی که مک لوهان صحبت از دهکده جهانی می‌کند، همه چیز را به سمت کانالیزه و یک‌جهت کردن افکار، عقاید، بینش، رفتار، گفتار و خواست و امیال و... سوق می‌دهد، یعنی شاید جوان امروز ایرانی همان چیزی را به لحاظ پوشش، لباس و... بخواهد که جوان آمریکایی و انگلیسی، آن ‎ها را می‌خواهد. اگر مسئولان جامعه، تمهیداتی را از قبیل مساعد کردن آموزش و مساعد کردن برنامه‌های رادیو، تلویزیون و... به عمل نیاورند و بخواهند آن ‎ها را نادیده بگیرند، مطمئنا آسیب‌های دیگری به همراه خواهد داشت.
* به نظر شما چه تمهیداتی در این زمینه می‌توان انجام داد؟
** مدرنیسم همواره وارد کشور می‌شود و در حال حرکت است، چه بخواهیم و چه نخواهیم؛ اما ما باید تمهیداتی را از مدت‌ها قبل یعنی از 30-40 سال قبل در این باره می‌اندیشیدیم؛ مثلا در این زمینه شعار ژاپنی‌ها این بود «ژاپنی بمانیم و از تمدن غرب عقب نمانیم». ما نمی‌توانیم بگوییم همه ارزش‌ها و هنجارهای ایرانی باید بمانند. مسلما همه ارزش‌ها و هنجارها تاب مقاومت در برابر مدرنیسم را ندارند. نباید فکر کنیم که همچنان باید غذاهای ایرانی، موسیقی، لباس و.... و رفتارهای واپسگرای گذشته را حفظ کنیم.
* با این وصف، به نظر شما بهترین راه مقابله با ورود مدرنیسم غیر بومی و مظاهر آن چیست؟
** بنده در حدود 30 سال قبل در مقاله‌ای نوشتم که فرهنگ ما باید حکم غربال را داشته باشد یعنی طبق تئوری تغییر متفاوت عناصر فرهنگی که آگبورن حدود50 سال قبل مطرح کرد، همه عناصر فرهنگی در حال بمباران شدن هستند و طبق تز دیالکتیک، باید در این غربال فرهنگی یک گروه کارشناس بنشینند؛ قبل از این‌که مظاهر مدرنیسم وارد شود، تمهیدات مناسب آن اندیشیده و ایجاد شود. همچنین رسوم و سنتی که در این عناصر فرهنگی ضعیف هستند و نمی‌توانند مقاومت کنند، کنار گذاشته شوند و هنجار جدید را بپذیرند، ولی از راه درست.
نباید مظاهر مدرنیسم را رها کرد و اجازه داد بدون مدیریت وارد کشور شود، مثلا در بخش موسیقی این اتفاق افتاد که مسئولان باید در این زمینه تدبیر کنند. وظیفه آموزش و پرورش این است که جوانان را مناسب دنیای امروز و فردا تربیت کنند، نه این‌که جوانان سر میراث گذشته بنشینید و سراچه دل را به الماس آب دیده بشویند. نباید این ‎گونه باشد. آموزش و پرورش باید کودکان، جوانان و نوجوانان و همچنین خانواده‌ها را برای امروز و آینده تربیت کند، منتها نباید از گذشته هم غفلت ورزید و جوانان را نسبت به هویت و تاریخ گذشته دلسرد کرد.
منظور بنده این است که گرچه نمی‌توانیم جلوی معضلات مدرنیسم را کاملا بگیریم، اما می‌توان جلوی سرعت روند را گرفت و آن ‎را کند کرد. یکی از آسیب‌هایی که مدرنیسم ایجاد می‌کند، تغییر نگرش در مذهب و دین است، در واقع مدرنیسم دین را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد نه در ظاهر، بلکه در درون. البته این کارها مشکل ایجاد می‌کند که تمهیدات لازم آن باید صورت گیرد.
* شما روی نقش آموزش و پرورش در این رابطه بسیار تأکید می‌کنید...
** بله، اول باید بدانیم که آموزش و پرورش دو قسمت رسمی و غیررسمی، مستقیم یا غیرمستقیم دارد؛ سه چهارم یا حتی بیشتر از سه چهارم آن‌چه را که می‌آموزیم، به ‎صورت غیرمستقیم و خارج از نظام آموزشی است و در گروه همسالان، کوچه، مترو، از رادیو و تلویزیون و اینترنت و... صورت می‌گیرد.
پوشش نامناسب، رفتار نامناسب، حرف‌نشنوی، احترام نکردن به بزرگان، فروریختن ارزش‌ها و سلسله ‎مراتب اجتماعی و ناسزاگویی و بد‌گویی نسبت به همه چیز اکنون در جامعه وجود دارد و هنجارها رنگ باخته است. همچنین کم‌رنگ شدن معنویات و... همه از مظاهر مدرنیسم است. کاهش سرمایه اجتماعی در ایران و سایر کشورها، از بین رفتن اعتماد و یک ‎رنگی و حاکم شدن مادیات و پول، طلاق و بالا رفتن بزهکاری، جرم و... همه این ‎ها محصول مدرنیته است و مردم و نوجوانان که از بدو تولد این ‎ها را بلد نبودند این ‎ها را یاد گرفتند، همه این ‎ها محصول آموزش و پرورش غیررسمی و غیرمستقیم است. بنابراین این عوامل از اثرات مدرنیسم است که باید تمهیداتی در این زمینه فراهم شود. این امر یعنی آشتی ارزش‌ها و هنجارهای سنتی با عناصر و ارزش‌هایی که از کشورهای دیگر وارد می‌شود و در واقع خود جوانان می‌سازند. جوانان در حال سازندگی هستند و کلمه ‎ها و عبارات مختلف را می‌سازند و ارزش می‌آفرینند. باید میان، ارزش و هنجارهای مورد قبول مدرنیته و پست ‌مدرنیسم و ارزش‌ها و هنجارهایی که سنت‌ها و فرهنگ ما هستند، مصالحه ایجاد کرد. اکنون این مصالحه برقرار نشده و صورت هم نمی‌گیرد.
* آیا مدرنیسم در دیگر کشورهای در حال توسعه هم مشکلات زیادی ایجاد کرده است؟
** بله، مدرنیسم در دیگر کشورهای درحال توسعه مانند ترکیه مشکلات زیادی ایجاد کرده و نظم اجتماعی را به هم ریخته است؛ همچنین کره جنوبی، روسیه و چین هم‌اکنون دارای معضلات زیادی هستند. در گذشته هم این ‎گونه بوده و کشورهایی مانند ژاپن تا حد زیادی همین مشکلات را داشتند. اکنون قاره آفریقا نیز به کلی در حال دگرگون شدن است، آمریکای جنوبی را هم که می‌بینید چگونه تغییر کرده است که وضعیت اجتماعی آن ‎ها کاملا دگرگون شده و اکنون از طریق رسانه‌ها می‌توان این ‎ها را دید. وضعیت کشورهای آمریکای جنوبی کی این ‎گونه بوده، این ‎ها محصول مدرنیته است؛ ونزوئلا، نیکاراگوئه، برزیل و... که می‌بینید، این ‎ها محصول چیزی جز مدرنیسم نیست.
مشکلات و مسائلی را که اکنون در آمریکای جنوبی وجود دارد، «لوگوس» جامعه‌شناس آمریکای جنوبی در کتاب‌هایی مانند «انسان گرسنه»، «جامعه‌شناسی جهان سوم» و... مطرح کرده است و مدت‌ها قبل از ظهور این مسائل و مشکلات، آن ‎را بیان کرد. همه معضلاتی که اکنون ما با آن مواجه هستیم، آن ‎ها هم روبه ‎رو هستند؛ منتها باید توجه کنیم که آن ‎ها به اندازه ما نسبت به ارزش‌ها و هنجارهای ‎شان پای‌بند هستند، البته در این کشورها ارزش و هنجارها خیلی مورد آسیب قرار گرفت و متزلزل شد.
* با این اوصاف به نظر شما بهترین برخورد با معضلات مدرنیسم چیست، یعنی چگونه با حفظ میراث فرهنگی باید به فکر مقابله با مدرنیسم باشیم؟
** بنده در چندین سال قبل مقاله‌ای را با عنوان «جوانان با پوشش خود فریاد می‌زنند» نوشتم، همچنین مقاله‌هایی را با عنوان «آتشی در نیستان» «زنگ‌ها برای ما به صدا درمی‌آید»، «در افکار خود خانه‌تکانی کنیم»، «بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز می‌‌شود» و... در این ارتباط نوشتم که در روزنامه‌ها منتشر شد. برای بنده از 20-25 سال قبل وضعیت فعلی روشن بود و بنده این ‎ها را گوشزد کردم و نوشتم اما کسی برای این مسائل برنامه‌ریزی نکرد. وقتی که در سطوح بالای مدیریتی کشور و در رده‌های مختلف کشور شایسته‌سالاری نباشد و افراد مختلف ناکارآمد در رده‌های مختلف وارد عرصه کار شوند، بدیهی است که ارزش‌ها و هنجارها فرو می‌ریزد.
مثلا در همان مقاله «بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز می‌شود» یا «آتشی در نیستان» گفته بودم که مظاهر مدرنیسم در حال ورود به کشور است و به مسئولان و برنامه‌ریزان سفارش کردم که از هم‌اکنون باید به فکر مقابله با آن باشید و در کتاب‌های درسی و هم ‎چنین در سخنرانی‌ها با محترم شمردن میراث فرهنگی باید به فکر تمهیدات مقابله با مدرنیسم باشیم.
* به نظر شما کدام ‎یک از کشورها بهترین مقابله را با مدرنیسم داشتند؟
** کشورهای ژاپن، کره جنوبی بهترین تدبیر و مقابله با مدرنیسم را داشتند. اما مثلا کشوری مانند اسپانیا دارای مشکلاتی در این عرصه است. با وجود این‌که سنت‌های این جوامع را نمی‌توانیم با سنت‌های خودمان مقایسه کنیم، اما کشورهای برزیل، ترکیه علی‌رغم این‌که به توسعه‌ دست یافتند و رشد داشتند، اما هنوز مشکلات زیادی در این زمینه دارند.
وقتی که صحبت از مدرنیسم بومی می‌شود، این نوع مدرنیسم همراه با آزادی است؛ آزادی بیان، اندیشه، فکر، رفتار و.... اگر این ‎ها وجود نداشته باشد، نمی‌توانیم از مدرنیسم بومی صحبت کنیم؛ در عین حال اما مدرنیسم امر مطلقی نیست، مردم‌سالاری و مدرنیسم چیزی نیست که یک‌دفعه و به یکباره انجام شود، وقتی صحبت از مدرنیسم می‌شود و درباره آن صحبت می‌کنیم، یک امر نسبی است؛ اگر محور مختصات و خط بالارونده‌ای نصب کنیم، در روی خط، جوامع مختلف وجود دارند؛ بعضی‌ از کشورها خیلی عقب‌ترند و بعضی‌ها هم جلوترند

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات