مهدی امام بخش
* آیندهپژوهی در ایران دارای چه سابقهای است؟ سیر حرکت این علم تا امروز چگونه بوده است؟
** آیندهپژوهی در ایران تاریخچه مدونی ندارد. پیش از انقلاب، آیندهپژوهی بیشتر به قصد برنامهریزی استراتژیک انجام میشده و از سنخ تفکر بوده است که بیشتر توسط مشاورین خارجی صورت گرفته است. بنابراین پایگاه تفکر در خود کشور نبوده است. مشاوران خارجی به سفارش کشور اقدام به آیندهپژوهی کرده و برنامههای بلندمدت تنظیم میکردهاند. پس از انقلاب نیز سالها، آیندهپژوهی مورد توجه نبود تا اینکه در سال 1370 در دو مرکز، دو اتفاق مبارک افتاد. ابتدا در شورای پژوهشهای علمی کشور، کمیتهای به نام «کمیته تکنولوژیهای نو» به وجود آمد که وظیفه آن پژوهش و مطالعه در مورد تکنولوژیهای آینده و نو بود. این کمیته در واقع نقطه آغاز فعالیتهای آیندهپژوهی در بخش غیرنظامی شد.
در همین زمان مرکزی نیز در یکی از مجموعههای دفاعی تأسیس شد که فعالیت آیندهپژوهی را آغاز کرد. چند سال بعد، مرکز صنایع نوین در وزارت صنایع تأسیس شد و این مرکز فعالیتهایی را در مورد آیندهنگاری در حوزه صنعت شروع کرد که تأثیرگذار نیز بود. البته پیش از آن «مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا» در مشهد مقدس نخستین مرکز آیندهپژوهی را در ایران به شکل رسمی تحت این عنوان راهاندازی کرد. در سال 77 نیز اندیشکده آیندهپژوهی صنعت و فناوری (آصف) شروع به کار کرد که مؤسسهای غیرانتفاعی بود که تأثیرات قابل توجهی در این زمینه داشته است. در سال 1384 نیز که چشم انداز بیست ساله کشور ابلاغ شد باعث التفات و جلب توجه مجموعه کشور به آیندهپژوهی و بویژه مقوله چشمانداز گردید.
این نشاندهنده فعالیتهای آینده پژوهانه پیش از آن در مجمع تشخیص نظام بود که اطلاع دقیقی از آن در دست نیست. اما نخستین مرکز با عنوان آیندهپژوهی در مؤسسات دولتی در وزارت دفاع در سال 83 شروع به کار کرد که پیش از آن همانگونه که اشاره شد در سال70 اتاق فکری بود که در آن آینده پژوهی انجام میشد. با تلاش این مرکز ، چند سال بعد اولین دوره دکترای آینده پژوهی در دانشگاه امامخمینی(ره)، تأسیس شد. پس از آن نیز دانشگاه عالی دفاع ملی و اخیراً دانشگاه تهران این دوره را تأسیس کردند. دانشگاه امیرکبیر نیز درصدد راهانـــــدازی دوره کارشناسی ارشد مهندسی آینده است.
* آیا در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنگونه که شایسته و بایسته است از آیندهپژوهی استفاده میشود؟ ظرفیت این علم در پرداختن به این عرصهها چگونه است؟
** مــا هنــوز از آیندهپژوهی استفاده اساسی و جدی نکردهایم و استفاده از این علم به مواردی چند، محدود میشود. تنها در تدوین چشمانداز بیست ساله و یا در تدوین نقشه جامع علمی نظام سلامت و یا در تدوین چشم انداز بیست ساله تهران از آینده پژوهی استفاده شده است. بنابراین آیندهپژوهی به حوزه کلی مدیریت اجتماع و حوزه کلیدی و حساس فرهنگ و اقتصاد و اشتغال راه پیدا نکرده است. به این معنا که با وجود ظرفیتهای بسیار گسترده آیندهپژوهی برای حل و فصل مسائل کشور، متأسفانه از این ظرفیت بهره برده نشده است. در حوزه فرهنگ پاسخ نه مثبت و نه منفی است. برخی از مراکز در پی ایفای نقش اتاق فکر در این حوزه بودهاند، اما اندیشکدههایی حرفــهای برای آینــدهپــژوهی و سیاستگذاری براساس آن وجود ندارد. البته این تا حدی طبیعی است به این علت که قدمت اتاقهای فکر در این زمینه به بیش از بیست سال نمیرسد که بسیار جوان مینماید.
* هویت و تاریخ و گذشته چه نسبتی با آینده و آیندهپژوهی دارد؟ آیا تمدن اسلامی - ایرانی ما نقشی در آینده ملت ایران خواهد داشت؟
** یک بحث این است که گذشته پژوهی چه نسبتی با آینده پژوهی میتواند داشته باشد و اینکه مطالعه تاریخ و دیروز به مطالعه فردا ارتباط دارد؟ جواب این پرسش مثبت است زیرا هر آیندهای از گذشتهای نشأت میگیرد. پس طبیعی است که نمیتوان آینده را بدون « تبار» یا گذشته آن مطالعه کرد. آینده کشور ما نیز تباری دارد که همان پیشینه اسلامی - ایرانی آن است. پس بدون توجه جامع به جنبههای مثبت و منفی آن و درس گرفتن و آموختن از آن نمیتوان از طراحی آینده مطلوب سخن گفت اما پرسش دیگر آن است که گذشته خوب یا بد چه نقشی در آینده دارد؟
پاسخ باز هم مثبت خواهد بود. اگر جامعهای دارای گذشته ارزشمندی باشد همواره در پی تکرار آن در آینده خواهد بود و این به صورت یک آرمان درخواهد آمد. ما به عنوان مسلمان به دنبال تکرار «مدینئالنبی» در آینده هستیم و به عنوان یک ایرانی به دنبال زنده کردن عظمت تمدن ایرانی و باستانی خود در آینده خواهیم بود. این آرمانی - نه غلط- که بسیار مثبت و ارزشمند است که میتواند موتور محرکه اجتماعی ما باشد.
* برای بهکارگیری آیندهپژوهی در عرصه فرهنگ چه باید کرد؟ با آیندهپژوهی در عرصه فرهنگ به چه اقداماتی میتوان دست زد؟
** برای بهکارگیری آینده پژوهی در بخش فرهنگ نخست به اتاقهای فکر فرهنگی نیاز است. دیگر آنکه به مجموعهای از آیندهپژوهان فرهنگی احتیاج است که خود طیفی را تشکیل میدهند. به عنوان مثال ما در فرهنگمان به علت نزدیکی دین و فرهنگ نیاز به آینده پژوه دینی داریم، که در حال آمادهسازی نیروهای آن هستیم که در حال حاضر نداریم. اما در صورت داشتن این امکانات، در بخش فرهنگ میتوان با آیندهپژوهی، چشماندازهای فرهنگی ایران را طراحی، ابداع و تدوین کرد. منظور از چشماندازها، چشم انداز در بازههای زمانی بیست، پنجاه و صد ساله است. حتی این چشمانداز تنها به ایران محدود نمیشود و ما داعیه پایگاه ایجاد تمدن اسلامی را در سر میپرورانیم. بنابر این ما باید بتوانیم آینده فرهنگی جهان اسلام را طراحی نماییم. حتی می توان با پله ای صعود گفت ما با دنیا حرف داریم. پس باید بتوانیم به گونهای در طراحی آینده فرهنگی جهان مشارکت نماییم. پس با آینده پژوهی می توان از آینده فرهنگی جهان به آینده فرهنگی جهان اسلام و آینده فرهنگی ایران رسید.
این، در طراحی آینده فرهنگی شهرها و استانها خرد می شود که اینها هرکدام آینده فرهنگی خاص خود را خواهند داشت. کار دیگری که در حوزه فرهنگ میتوان انجام داد تدوین دکترینها و سیاستهای فرهنگی در سطح جهان، جهان اسلام و ایران و استانها و شهرهای آن است. بنابراین برای توسعه فرهنگی کشور نیاز به مدلی است که باید با توجه به آیندهپژوهی تدوین گردد و بدون آن قابل تصور نیست. به عبارت دیگر، مدیریت اثربخش فرهنگ باید با آینده پژوهی صورت بگیرد و بدون آن ممکن نیست. به زبان عملیاتی میتوان فرصتهای فرهنگی روبهروی کشور را به کمک آینده پژوهی شناخت و تهدیدهای فرهنگی پیشرو را ملاحظه کرد و چالشهای فرهنگی را مطالعه کرد. هم اکنون کشور با مجموعه مسائل فرهنگی غامضی روبهروست که حل آن بدون استفاده از دانش آیندهپژوهی صددرصد غیرممکن است و به همین دلیل است که تاکنون موفق به حل مسائل فرهنگی کشور نشدهایم.
از طرف دیگر، امروزه بخش فرهنگ در جهان به یک بازیگر اصلی در حوزه اقتصاد و اشتغال و قدرت سازی در حال تبدیل شدن است. به این معنی که فرهنگ از طریق صنایع فرهنگی، ثروت، قدرت و اشتغال میسازد. بنابراین باید روی اینکه چگونه میتوان در توسعه کشور از این بخش بهره برد کار شود و این با آیندهپژوهی میسر است. آیندهپژوهی، قابلیتهای بخش فرهنگ را از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، کشف و استخراج میکند. ماگنجینه معرفت بسیار عظیمی به نام فرهنگ ایرانی- اسلامی داریم که این معدن باید کشف و استخراج شود و به سود نسل امروز و آینده به کار رود.
* چگونه فرهنگی در مهندسی فرهنگی آینده جهان میتواند نقش اصلی و اساسی را ایفا کند؟ این فرهنگ چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
** فرهنگی که بتواند پاسخگوی نیازهای فطری انسان باشد میتواند درمهندسی فرهنگی آینده جهان نقش پررنگی داشته باشد، فرهنگی که بتواند نیازهای روحانی انسان دست نخورده و سالم از لحاظ فطرت را ارضا کند. انسان مدرن لزوماً انسان سالم و معیار نیست. این انسان، انسانی است که فطرتش دستکاری شده و نیازهایش دست خورده است. اما انسان سالم تقاضایی فطری دارد که آنها را فرهنگ خاصی میتواند جواب دهد، فرهنگی که ریشه در تعالیم وحیانی داشته و حول ارزشهای وحیانی توسعه پیدا کرده باشد. این همان فرهنگ اسلامی- ایرانی یا فرهنگ شیعی ماست البته سایر فرهنگهای مبتنی بر دیگر ادیان چون مسیحیت تا حدی که دست نخورده باشند، میتوانند تا حدودی نیاز انسان سالم را پاسخ دهد. ما هنوز نتوانستهایم پیام این معدن عظیم فرهنگی را به گوش جهانیان برسانیم زیرا برای ابلاغ این پیام که این فرهنگ صاحب چنین سرمـایــهای است، که میتواند آن را به فرهنگ جهانی ببخشد سخت به ادبیات آیندهپژوهی نیاز بوده است.
بدون این زبان و ادبیات، رساندن پیام با مشکل مواجه میشود. پس اگر این دانش در کشور رواج پیدا کند آنگاه ما زبانی در اختیار خواهیم داشت که توسط آن میتوان به دنیا خبر داد چنین ذخیــره فـرهنگی عظیمی در بستر فرهنگ ما خوابیده است که میتواند نیازهای روحانی حال و آینده را پاسخ دهد. البته ما در عینیت بخشیدن به این ذخیره عظیم حول محور وحی، آنچنان که باید و شاید موفق نبودهایم و نتوانستهایم جامعهای که شباهتی به ویژگیهای این فرهنگ دارد ایجاد کنیم. اما مردم دنیا به دو گروه فرهیخته و عوام تقسیم میشوند که برای نخبگان نیازی به نشان دادن و دیدن نمونه عینی نیست و اگر با زبانی قابل فهم از این ظرفیت خبردار شوند کافی خواهد بود. البته بسیاری از ایشان با دیدن برخی نشانهها خود خبردار شده و به جستوجو در این فرهنگ رو آوردهاند.
* آیندهپژوهی چه ربط و نسبتی با تولید اندیشه و فکر در جامعه دارد و چه تأثیر وتأثری از این تولید میپذیرد و چه تأثیری میگذارد؟
** آیندهپژوهی یکی از ابزارهای اصلی تولید فکر و اندیشه در یک جامعه است. فکر و اندیشه عبارت از ایده یا نظریه است. نظریه به معنای نظریاتی است که در حل و فصل مسائل علوم انسانی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به کار میرود. کار اتاقهای فکر نیز تولید فکرو اندیشه به همین معناست و ایشان در پی تولید نظریه هستند. ایدهها و نظریهها نیز اکثراً معطوف به آینده است. بنابراین وقتی ما فاقد این ابزار باشیم قدرت تولید فکرمان نسبت به آینده بسیار کاهش خواهد داشت.
* آیا آیندهپژوهی تنها به کار مدیریت استراتژیک میآید؟ این علم چه کاربردهای دیگری میتواند داشته باشد؟
** آیندهپژوهی را از ابزار برنامهریزی میدانند. البته اینچنین هست اما چهار نوع آیندهپژوهی وجود دارد که فقط یک نوع آن ابزار برنامهریزی استراتژیک است و انواع دیگر، کاربردهای دیگری دارند. این انواع، ابزار تسلط بر اذهان هستند و به کار امپراتوریسازی ذهنی میآیند. چرا جهان غرب دانش آیندهپژوهی خود را در دسترس جهان اسلام قرار نداده است و حتی یک آیندهپژوه مسلمان از این رشته از غرب فارغالتحصیل نشده است؟ زیرا آیندهپژوهی ابزار تسلط بر اندیشه و افــکار جهانیان است. دنیای پیشرفته امروز، به کمک آیندهپژوهی افکار جهانی را مدیریت کرده و جهت مــیدهد.) بنابراین آیندهپژوهی ابزار اصلی مهندسی و جهت دهی افکار عمومی است. منتها ابزار این کار رسانه است اما عمل مهندسی افکار و اینکــه انـدیشهها باید به چه شکلی در بیایند توسط آیندهپژوهی انجام میشود. به همین دلیل برای کسانی که دغدغه اسلام و این مملکت را دارند آموختن آیندهپژوهی واجب است. البته ما در پی جهتدهی افکار به شیوه استکباری نیستیم اما نباید گذاشت افکارمان توسط آنان مدیریت شود و دیگر آنکه بر ماست که به بشریت کمک کنیم تا از زیر استثمار فکری جهان غرب به درآیند.