تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۰ - ۰۷:۱۲  ، 
کد خبر : ۲۲۹۹۳۶
سپر موشکی، داووس و ترکیه در گفت‌وگو با صادق ملکی

تحرکات ترک‌ها تاکتیکی‌ و نمایشی است

جواد مرشدی اشاره: صادق ملکی از جمله تحلیل‌گران روابط بین‌الملل ایران است که تحلیل‌هایش از اتفاقات منطقه علاوه بر رسانه‌های مختلف داخلی از سوی رسانه‌های عربی و غیرعربی منطقه نیز مورد استقبال قرار گرفته است؛ اگرچه تحلیل‌های خارج از برداشت معمول او در موضوعات مختلف منطقه همچون تحولات مرتبط با عراق و حوزه عربی است. با او که نزدیک به سه دهه حضورش در ترکیه این حوزه را به حوزه تخصصی‌اش تبدیل کرده است؛ درباره تحرکات اسلام‌گرایان ترکیه و نگاه حاکم بر پس‌زمینه سیاست‌ها و تاکتیک‌های اتخاذی این کشور در مقابل مسایل منطقه خاورمیانه به گفت وگو پرداختیم.

* ارزیابی شما از پذیرش استقرارسپر موشکی توسط ترکیه چیست؟
** این اقدام نتیجه انتخاب استراتژیک آنکارا در مسایل راهبردی این کشور است. درک مفاهیم راهبردی مسایلی چون عضویت ترکیه در ناتو و تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپا به‌عنوان مهم‌ترین هدف سیاست خارجی آنکارا، می‌تواند تهران را از پیچیدگی‌هایی که برای خود در این زمینه ایجاد کرده است رهایی داده و سبب درک بهتر آن شود. ترکیه با پذیرش استقرار سپر موشکی، آن هم در دوران حکومت اسلام‌گرایان به‌وضوح یادآور شد که کماکان در صف‌بندی نهایی میان ایران و غرب، جهان غرب را انتخاب کرده است. این تصمیم‌گیری، امنیت ملی ایران را هدف قرار داده و علت غایی آن کاهش و فلج کردن قدرت دفاع موشکی ایران در مقابله با خطرات احتمالی است.
نکته مهمی که کمتر مورد توجه واقع شده است آن است که اقدام به پذیرش استقرار سپر موشکی توسط ترکیه نتیجه تصمیم آنی نبوده و نیست و ترک‌ها برای آن برنامه‌ریزی و بسترسازی کردند. بخش مهمی از بحران میان آنکارا – تل‌آویو که اقدامی تاکتیکی و گذراست با هدف فضا و بسترسازی برای کاستن از واکنش‌های داخلی در ترکیه و از سوی ایران نسبت به این اقدام استراتژیک و ماندگار ترکیه نسبت به امنیت ملی ایران است.
* ‌سوالی که مطرح است این است که اگر احزاب چپ یا راست در ترکیه با توجه به بستر اجتماعی این کشور و نگاه سنتی ایران به آنان در ترکیه بر مسند قدرت بودند این اقدام علیه امنیت ملی ایران و ترکیه به همان آسانی که در حکومت حزب عدالت و توسعه انجام شد، می‌توانست صورت پذیرد یا خیر؟
** به ‌هر حال پذیرش استقرار سپر موشکی در سال گذشته در اجلاس سران ناتو در بروکسل توسط ترکیه و اعلام رسمی آن توسط سخنگوی وزارت خارجه این کشور، حاکی از خطای استراتژیکی است که به‌هیچ‌وجه قابل اغماض نبوده و اعتراض با تاخیر نسبت به آن قابل تعمق است. توجیهاتی چون الزامات ناشی از عضویت ترکیه در ناتو و تعهدات سازمانی برای پذیرش این موضوع نیز به ‌نظر نمی‌رسد فراتر از مجموعه الزامات ناشی از همسایگی و پیوندهای گسترده ایران و ترکیه باشد. تهران با درک استراتژیک از تحولات پیرامونی باید به این نکته توجه کند که در منطقه و کشورهای آن، فقط و فقط، منافع، عامل تعیین‌کننده جایگاه کشور‌ها در معادلات است. تعریف مصادیق این منافع برای کشورها نیز از نگاه آنان تعیین شده و در بسیاری از موارد این مصادیق با نگاه ارزشی همخوانی ندارد. اگر ایران بزرگ است که هست و هدف قرار گرفتن در سپر موشکی ناتو خود در نگاهی حاکی از این بزرگی است، ضروری‌ است به‌جای گشایش حساب روی بازیگران کوچک منطقه، ایران بازی و محاسبات خود را با بزرگان کند و بازیگران کوچک را از دور بازی بزرگان خارج کند.
* ‌ترکیه در چند سال گذشته همواره از فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای ایران حمایت کرده و به قطعنامه شورای امنیت علیه کشورمان نیز رای منفی داده است و نیز در خبرها آمده بود که ترکیه ایران را از لیست تهدیدات امنیتی خود در سند امنیت ملی خویش حذف کرده است که به‌نظر می‌رسد این سیاست‌ها با اقدام اجازه برای استقرار سپر موشکی همخوانی نداشته باشد.
** به ‌نظر می‌رسد برای رسیدن به تحلیل رفتاری کشورها باید از خطوط ظاهری رسانه‌ها عبور و با درک استراتژیک از تحولات به نگاه و منافع راهبردی آنان توجه کرد. ترکیه همواره در سیاست خارجی از جمله در تنظیم روابط خود با ایران سیاست چندوجهی را دنبال کرده و می‌کند که باید اهداف کلان آن را درک کرد. اگرچه آنکارا طی سال‌های اخیر از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران دفاع کرده، لیکن بارها اعلام داشته با ظهور ایران اتمی نیز مخالف است. این موضوعی است که عبدالله گل رییس‌جمهوری ترکیه به آن تصریح کرده است. این حمایت در بخشی با هدف بسترسازی برای فعالیت ترک‌ها در عرصه هسته‌ای بوده و قابل درک است. از سوی دیگر درحالی‌که در ایران بسیاری بر این باورند که ایران با دو کشور هسته‌ای پاکستان و روسیه از طریق مرز‌های زمینی و دریایی همسایه است، واقعیت امر آن است که ایران با سه کشور دارای سلاح هسته‌ای لیکن با ماهیت متفاوت، همسایه است. بر اساس اظهارات شکری الکداغ قائم‌مقام اسبق وزارت خارجه و سفیر سابق ترکیه در واشنگتن که اکنون نیز نماینده مجلس است، در ترکیه 90 بمب اتمی مستقر است.
البته بارها این موضوع به‌شکل غیررسمی مطرح شده است. تفاوت این همسایه با دو همسایه دیگر در آن است که اختیار این بمب‌ها را در دست ندارد. نماینده مذکور در اظهارات خود در مجلس و خطاب به وزیر خارجه ترکیه با اشاره به شرایط پس از جنگ سرد خواهان خروج این سلاح‌ها از این کشور شده و اضافه کرده است که این موضوع سبب رفع نگرانی کشورهای همسایه از جمله ایران خواهد شد. با وجود پایان جنگ سرد و با توجه به ملاحظات اختلافات ایران و آمریکا و تبلیغات ایران و اسلام‌هراسی از سوی واشنگتن، استقرار 90 کلاهک هسته‌ای آمریکا در ترکیه بسیار قابل تامل است. در مورد خبری مبنی بر اینکه ترکیه ایران را از لیست تهدیدات امنیتی خود در سند امنیت ملی خویش حذف کرده است این توضیح لازم است که چندی است در نتیجه سیاست‌ها و تحولات داخلی و خارجی تاثیرگذار بر ترکیه، اولویت مبارزه با خطر اسلام‌گرایی و مشکل کردی که هر دو را آنکارا در گذشته به‌گونه‌ای به ایران ارتباط می‌داد، از اولویت خطرات متوجه این کشور خارج شده و در نتیجه این بخش از احساس خطر از جانب ایران با احساس خطر هسته‌ای و موشکی جابه‌جا شده است. بر این اساس برای اولین بار ترکیه در سند امنیت ملی خویش توان هسته‌ای و موشکی ایران را برای امنیت ملی خود خطر قلمداد کرده ولی این خبر را برخی رسانه‌ها این‌گونه منتشر کردند که ترکیه، ایران را از فهرست تهدیدات امنیتی مترتب بر امنیت ملی خویش حذف کرده است.
* ‌ارزیابی شما از روابط ترکیه با غرب و آینده آن چیست؟
** روابط ترکیه با غرب همواره مبتنی بر بیم و امید بوده است. این بیم و امید حاصل ذهنیت تاریخی و شرایط حاکم بر ظهور این کشور تا امروز است. ظهور ترکیه حاصل تجزیه امپراتوری است که غرب در تجزیه آن نقش اساسی داشت و پس از ظهور نیز پشتیبانی پنهان و آشکار غرب از قیام‌های تجزیه‌طلبانه در این کشور عامل بقا و تداوم این ذهنیت بوده است. ذهنیتی که گاه با روی خوش نشان دادن غرب به ترکیه چون عضویت این کشور در ناتو و وعده ورود به اتحادیه اروپا از بیم به امید تبدیل می‌شود. نگاه داشتن ترکیه در بیم و امید خود بخش مهمی از راهبرد غرب برای امتیاز‌گیری و تسلط بر این کشور بوده است که ترک‌ها نیز با درک آن و با توجه به قابلیت‌های خویش، بازی خود را با آن می‌کنند. روند این بازی می‌تواند به نتایج مختلفی با توجه به شرایط منجر شود و اگر نتایج آن به نقطه انتخاب بیم و امید نرسد، این روند همچنان ادامه خواهد یافت. رسیدن به نقطه انتخاب نهایی، می‌تواند ضمن تاثیرات عمیق بر ترکیه و به تبع آن منطقه، تابلو جدیدی در منطقه ایجاد کند. قبل از رسیدن به این نقطه، برای کاهش هزینه‌های آن و برای پذیرش این تحول در ترکیه، برای آن بستر‌سازی خواهد شد. گرایش‌های سیاسی مختلف در ایران دیدگاه‌های خاص خود را در‌مورد حزب عدالت و توسعه داشته‌اند.
* ‌از نگاه شما ظهور و قدرت‌گیری حزب عدالت و توسعه چگونه بوده است؟
** بسیاری از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در نگاه به ترکیه و ظهور حزب عدالت و توسعه در این کشور، دچار خطای استراتژیک شده‌اند. درحالی‌که حزب عدالت و توسعه خود را حزبی محافظه‌کار- دموکرات معرفی کرده و اردوغان رهبر آن اظهار داشت که لباس اسلام‌گرایی را از تن درآورده است، برخی از اصلاح‌طلبان ظهور حزب عدالت و توسعه را تحت تاثیرات جریان اصلاح‌طلبی در ایران دانسته و برخی از اصولگرایان نیز آن را حزبی اسلامی ارزیابی کردند که ضرورت‌ها و ملاحظات سیاسی در ترکیه و جهان، آنان را وادار به به‌کارگیری تقیه به‌عنوان یک تاکتیک سیاسی کرده و می‌کند. این دو تلقی از حزب عدالت و توسعه بیش از آنکه نتیجه یک تحلیل و ارزیابی میدانی باشد، حاصل نگاه آرزومندی بوده و هست که در بیابان، سراب را، آب می‌پندارد و بیش از درک حال، در گذشته مانده است. تحولی چون پذیرش استقرار سپر موشکی ناتو در ترکیه توسط آنکارا که به نظر اینجانب بزرگ‌ترین تهدید علیه امنیت ملی ایران به شمار می‌رود و تحولات سوریه، بحرین و... و مواضع و عملکرد ترکیه در ارتباط با این تحولات، تا حدودی می‌تواند سبب احساس ضرورت بازبینی در نگاه ایران به ترکیه شود. ظهور حزب عدالت و توسعه در بستر سیاسی ترکیه بیش از هر چیزی حاصل تحولات بین‌المللی ناشی از پایان جنگ سرد و همراه شدن نظام سیاسی این کشور با چهره‌های جدید و با زبان بومی با نظام جهانی بوده است.
در بعد داخلی نیز حزب عدالت و توسعه نماینده قشر محافظه‌کار و متوسط شهری است که در حال حاضر ضمن اینکه بستر اصلی اجتماعی ترکیه را تشکیل می‌دهند، دارای قدرت اقتصادی نیز شده و توانسته‌اند در این کشور به نقطه تعادل در جریان چپ و راست تبدیل شوند. از نگاهی می‌توان گفت در واقع ظهور و به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه، نتیجه یک همکاری داخلی و خارجی واقع‌بینانه از شرایط و قابلیت‌های ترکیه و غرب، بر اساس اصل منافع متقابل بوده است. یکی و شاید مهم‌ترین هدف این تحول به چالش کشاندن جمهوری اسلامی ایران و تقویت الگوی حزب عدالت و توسعه در برابر الگوی ایران بوده است. در واقع تلاش برای پذیرش تلقی خاص از اسلام توسط نظام جهانی با مد‌نظر قرار دادن فاکتور تاثیرگذار واقعیتی به ‌نام اسلام به‌عنوان مهم‌ترین فاکتور در ترکیه و منطقه، سبب کمک به ظهور حزب عدالت و توسعه در ترکیه شد. رسیدن به این هدف با بهره‌گیری از اسلام برای حفظ و تامین منافع غرب با توجه به شرایط جدید و البته با موافقت و به‌خدمت‌گیری عوامل بومی بوده و هست. همراهی ترکیه در حمله به لیبی ‌درحالی‌که در آغاز آن را جنگ صلیبی خوانده بود و بروز بحران در روابط آنکارا – دمشق با وجود ارتقای آن به سطح راهبردی نشان داد که ترک‌ها چون همیشه استاد استفاده از فرصت‌ها، درک شرایط و تطبیق خویش با آن هستند. آنکارا در حقیقت در این تحولات نیز چون گذشته با مد نظر قرار دادن قابلیت‌های خویش در مواجهه با تغییرات و معادلات جهانی، منافع ترکیه را در همراهی با غرب دانسته و خود را با آن هماهنگ کرد. در این رویکرد کلی، راهبرد آنکارا را منطق سیاست که منطق منافع است تعیین کرده و می‌کند و برخلاف انتظار برخی خوش‌باوران، در راهبرد آنان نگاه اعتقادی که منطق آن، منطق ارزشی است جای ندارد، مگر آنکه بنا بر ضرورت بخواهند از آن به‌عنوان یک عامل تاکتیکی بهره بگیرند.
ترکیه عضو ناتو که پس از جنگ سرد به‌دنبال جایگاه و تعریف جدید از خویش بود، امروز توانسته است با کمک نظام سرمایه جهانی، تعریفی نو از خویش به غرب ارایه دهد. ترک‌ها در شرایط امروز جهان سعی دارند با تداوم تعامل با غرب و با استفاده از ادبیات نرم که گفتمان غالب آن ارزش‌هایی چون حقوق بشر، دموکراسی و... است، ترکیه را قدرت نرم منطقه کرده و جایگاه الگو را برای خود تعریف کنند و جا بیندازند. اگر جایگاه تعریفی ترکیه در دوران جنگ سرد، ایفای نقش جبهه جنوبی مقابله غرب با شوروی بود، هدف عمده امروز غرب در بخش مهمی از ترسیم چهره جدید ترکیه، مقابله با الگوی مستقل ایران در برابر غرب بوده و هست. ضروری است توضیح دهم که دولت ترکیه دولت نفتی نبوده و مواضع و سیاست‌های ترکیه در قبال غرب معنای سرسپردگی نداشته و حاصل درک شرایط جهانی و مجموعه قابلیت‌های ترکیه از سوی دولتمردان این کشور بوده و هست. در واقع ترکیه منافع خود را در همراهی با غرب تعریف و بر اساس آن حرکت می‌کند. رشد جهشی ترکیه در یک دهه گذشته نیز فارغ از اینکه مدیون مدیران لایق این کشور است، حاصل درک شرایط جهانی و شرایط خود، تطبیق و سیاست‌گذاری بر مبنای آن بوده است. بیهوده نیست که ترکیه به مهم‌ترین مرکز کسب و ثقل سرمایه جهانی تبدیل شده و ارتباطی تنگاتنگ با بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول دارد. ترکیه و مردم آن سال‌هاست که انتخاب خویش را کرده‌اند و در این اظهارات هدف بیش از نقد سیاست‌های آنکارا یا نقد انتخاب مردم ترکیه نقد و اصلاح درکی در ایران است که سال‌هاست به خطا رفته است. مکانیزم قدرت در این کشور برخاسته از فرهنگ جمهوریت و دموکراسی بوده و دستیابی به قدرت مبتکر چرخش قدرت میان احزاب است. اگرچه این روندی است که هنوز تکمیل نشده است، اما توسعه سیاسی و اقتصادی ناشی از این رویکرد، شرایطی را برای ترک‌ها ایجاد کرده است که آنان توانسته‌اند از پوسته خود خارج شده و تاثیرگذار بر نقاط پیرامونی شوند. نگاه به غرب و تعامل راهبردی با آن مهم‌ترین عامل این جایگاه برای ترکیه بوده است.
* ‌نقش ترکیه در خاورمیانه چیست؟
** نقش ترکیه در خاورمیانه برخاسته از جایگاه تاریخی این کشور در خاورمیانه است. ترکیه وارث امپراتوری عثمانی است. این وراثت دارای معنا و مفهوم خاص خود است. بخش مهمی از خاورمیانه حوزه این گذشته تاریخی ترکیه بوده است. ترکیه پس از تاسیس جمهوریت تماما نگاه خود را معطوف به غرب کرد و تا ظهور اوزال به آن ادامه داد. با اوزال نگاه به خاورمیانه آغاز شد و با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه این کشور به خاورمیانه بازگشت. بازگشت به خاورمیانه دلایل مختلفی داشت که از آن جمله فرصت‌های اقتصادی و استفاده از جایگاه و موقعیت خود در خاورمیانه برای بسترسازی به منظور پذیرش در اتحادیه اروپا بوده است. با وجود این به ‌نظر می‌رسد سیاست خاورمیانه ترکیه باید در سطحی کلان‌تر تحلیل شود. کلیدواژه‌ای که اینجانب برای تحلیل مسایل مرتبط با تحولات ترکیه به ‌کار می‌گیرم کلیدواژه بازتعریف است. بازتعریفی که این کشور در تمامی زوایای سیاست داخلی و خارجی خود در حال عبور از آن است. برای تحلیل هر تحولی در ترکیه باید از این کلیدواژه استفاده کرد. در حال حاضر ترکیه در تمامی حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و به‌طور کلی سیاست داخلی و خارجی خود به تغییرات ساختاری روی آورده است.
ترکیه که تا چندی پیش ادعا داشت اعراب در جریان اضمحلال عثمانی به آنان از پشت خنجر زده‌اند امروز ادعای دوستی و برادری با اعراب دارد و برای اثبات این برادری مسایل داخلی سوریه را مسایل داخلی خود عنوان می‌کند و با برگزاری مانور نظامی در مرز خود با این کشور نمایش آمادگی برای رویارویی با دمشق را می‌دهد! به ‌هر حال از سوال دور نشویم. ترکیه‌ای که بعد از پایان جنگ سرد با بحران تعریف هویت مواجه شده بود، پس از آن بلافاصله با درک شرایط و قابلیت‌های خویش اقدام به بازتعریف خود در حوزه‌های مختلف کرد و ظهور ترکیه نوین در حال حاضر حاصل این بازتعریف است. ظهور حزب عدالت و توسعه، رویکرد به خاورمیانه، تنش با اسراییل، تحولات داخلی مرتبط با کاهش قدرت نظامیان، رویکرد کردی، اقدام به تغییرات قانون اساسی و... همگی در این چارچوب قابل تحلیل است. سیاست خارجی ترکیه در این بازتعریف چند‌وجهی، غیرایدئولوژیک، منفعت‌محور و در نگاه کلان و راهبردی همراهی و هماهنگی با غرب است. ترکیه با توجه به ارتباطات استراتژیکی که با غرب دارد و حمایتی که از سوی نظام جهانی دریافت می‌کند و همچنین با مد نظر قرار دادن توسعه سیاسی و اقتصادی که طی سال‌های اخیر به دست آورده است سعی دارد برای کشورهای خاورمیانه الگو باشد.
* ‌با توجه به این نگاه روابط ترکیه و اسراییل را چگونه تحلیل می‌کنید؟
** روابط ترکیه و اسراییل نیز در حال گذر از این بازتعریف است. اختلافات موجود میان آنکارا و تل آویو اختلافات راهبردی نبوده و نیست. این دو هنوز مهم‌ترین متفقین غرب در منطقه بوده و حتی محافلی نه تنها در ایران، بلکه در مجلس ترکیه اعتقاد دارند که هدف پذیرش استقرار سپر موشکی دفاع از اسراییل است.
* ‌پس مشکلات کنونی میان ترکیه و اسراییل ناشی از چیست؟
** روابط این دو گرفتار بن‌بست عذرخواهی است. یافتن فرمولی که سبب عبور از این بن‌بست شود روابط آنکارا – دمشق را از وضعیت فعلی خارج خواهد کرد. شرایط کنونی ناشی از نیافتن فرمول یا عدم توافق برای آشتی است که دیر یا زود به سرانجام خواهد رسید. توجه داشته باشید که بحران با اسراییل با توجه به بستر اجتماعی مردم ترکیه و منطقه که ضداسراییلی است از جمله عوامل کمک به ارتقای جایگاه ترکیه نزد مردم منطقه و از عوامل مهم پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات اخیر ترکیه بوده است. حتی طرح زیان‌های اقتصادی ناشی از بحران روابط ترکیه با اسراییل چندان صحت ندارد. کاهش گردشگران اسراییلی با افزایش چند برابر گردشگران ایرانی و عرب جبران شده و فرصت‌های اقتصادی بیشتری پس از بحران برای ترکیه در منطقه فراهم شد. فارغ از همه این مسایل، آمار دولتی ترک‌ها نه تنها کاهشی در روابط اقتصادی نشان نمی‌دهد بلکه نشان از افزایش نیز داشته است. یافتن واژه‌ای که در زبان ترکی معنای عذرخواهی داشته و در زبان عبری معنای ابراز تاسف داشته باشد می‌تواند روابط آنکارا تل‌آویو را از بن‌بست فعلی خارج کند. پس از اعلام عدم عذر‌خواهی نخست‌وزیر اسراییل از حمله به کشتی آزادی، طرح عذرخواهی رییس‌جمهور اسراییل برای خروج از بحران عذرخواهی بر میز مذاکرات طرفین است.
*  ‌با این نگاه شما حادثه داووس را چگونه تحلیل می‌کنید؟
** درحالی‌که مشاجره اردوغان و پرز در داووس را در ایران و منطقه بسیاری از محافل چرخش راهبردی ترکیه تلقی کردند اینجانب آن را اقدامی تاکتیکی اعلام داشته و کماکان به آن اعتقاد دارم. نگاه سیاه و سفید یا صفر و صد ما به مسایل مختلف از جمله این تحول سیاسی موجب آن شد که به دست خود به ارتقای رقیب خویش در موضوعی کمک کنیم که برای ما جایگاه راهبردی داشته و بیش از 30 سال است برای آن سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. بدون اینکه بخواهم ورود به ارزیابی مساله طرح انکار هولوکاست که از سوی رییس‌جمهور مطرح شده و چالش‌هایی را برای اسراییل ایجاد کرده بود داشته باشم سوال این است که آیا اقدام اردوغان در داووس این موضوع را به سایه و حاشیه نراند؟
نمایش داووس نتیجه عصبانیت یا سیاست‌گذاری آنی نبود بلکه عوامل مختلفی در آن دخیل بودند که مهم‌ترین آن بازتعریف روابط ترکیه با اسراییل و منطقه بود. عوامل مختلفی چون روی کار آمدن اوباما و اعمال فشار آمریکا از کانال ترکیه به اسراییل در جهت تنظیم سیاست‌های تل‌آویو با دموکرات‌ها و انعطاف و همراهی در پروسه صلح با فلسطینی‌ها، ارتقای موقعیت ترکیه در موضوع فلسطین و تحت تاثیر قرار دادن موقعیت ایران که پس از جنگ 33روزه و پیروزی حماس در غزه که بیش از گذشته تقویت شده بود از جمله دلایل بود. توجه داشته باشید پرز قبل از داووس با حضور در مجلس ترکیه آن هم در دوران حکومت حزب عدالت و توسعه توانست در اولین مجلس یک کشور مسلمان سخنرانی کند.
‌* یعنی اختلافات ترکیه و اسراییل جدی نبوده و نیست؟
** این تا حدودی بستگی به دیدی دارد که شما به چگونگی اختلافات دارید. نگاه ترکیه به اسراییل و موضوع فلسطین از جنس نگاه ایران نبوده و نیست. برای ایران موضوع فلسطین یک موضوع راهبردی است و برای ترکیه یک موضوع تاکتیکی درک فاصله میان صلح در برابر زمین که ترکیه نیز به‌دنبال تحقق آن است با سیاست از نهر تا بحر مساله را روشن می‌کند. به‌هرحال روابط کشورها با توجه به تعریفی که آنان از منافع خود دارند تنظیم می‌شود و روابط ترکیه با اسراییل از کانال منافعی که آنکارا برای خود متصور است تنظیم می‌شود. درک صحیح این اصل می‌تواند راهنمای مناسبی برای تحلیل باشد.
* ‌روابط ترکیه و سوریه را چگونه می‌بینید؟
** روابط آنکارا با دمشق نیز در چارچوب باز‌تعریف و با توجه به شرایط و منافع و صف‌بندی‌های جهانی و منطقه‌ قابل تحلیل است. خاورمیانه جدیدی در حال شکل‌گیری است که ترکیه می‌خواهد در مدیریت آن نقش ایفا کند. این در حالی است که خود ترکیه در این خاورمیانه جدید موضوع تغییر است. بخش مهمی از تغییرات موجود در ترکیه خصوصا در ارتباط با اکراد و تغییر قانون اساسی از این زاویه قابل تحلیل است. در ارتباط با تحولات روابط ترکیه و سوریه ابتدا باید گفت انجام اصلاحات در سوریه ضرورت داشته و اجتناب‌ناپذیر است اما طرح این موضوع از سوی ترکیه که مسایل داخلی سوریه مساله داخلی ترکیه است مانند آن است که دمشق با توجه به مشکلات کردها و علویان در ترکیه ادعا کند مسایل داخلی ترکیه مساله داخلی سوریه است. نگاهی به روابط ترکیه و سوریه اثبات می‌کند که ترک‌ها پیرو تئوری منافع دایمی نه دوستان دایمی هستند. نگاهی به روابط یک سال پیش آنکارا – دمشق و قیاس آن با حال، نمایشگر طنزی تلخ و از دیدی عبرت‌آموز است. البته شناخت نسبت به روان‌شناسی ترک‌ها در درک موقعیت‌ها و استفاده از فرصت‌ها می‌تواند از میزان شوک روابطی که یک ‌سال پیش به سطح راهبردی ارتقا یافت و دمشق دروازه ورود به خاورمیانه از سوی آنکارا تلقی شد بکاهد.
اگر یک سال پیش دو شهر حلب و قاضی آنتب با حضور نخست‌وزیران سوریه و ترکیه شاهد برگزاری جلسه مشترک وزیران بود امروز ترکیه با تشکیل شورا یا حکومت انتقالی مخالفان دمشق در استانبول و برگزاری مانور نظامی در مرز خود با سوریه نشان می‌دهد که جنگ با دمشق نیز در دستور کار ترک‌ها می‌تواند باشد. این در حالی است که شرایط طرفین با بحران و اولتیماتوم ترکیه به سوریه در سال 1998 که منجر به اخراج اوجالان شد متفاوت است. نگاه ترکیه به تحولات سوریه بیش از آنکه ناشی از دغدغه‌های دموکراسی در این کشور باشد ناشی از برداشت‌های محدودکننده مذهبی است و اگر جز این بود باید در مورد بحرین نیز عملکردی متفاوت می‌داشت و نصایح خود را شامل کشورهای دیگری که حتی در آن، زنان حق رانندگی ندارند نیز می‌کرد. چالش میان ترکیه و سوریه پیچیده‌تر از آن است که در قالب یک سوال بتوان به آن پاسخ داد. عوامل متعدد داخلی دو کشور و سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی در آن دخالت دارند که هریک در جای خود فرصتی برای پرداخت می‌خواهد. شاید اشاره به نکته‌ای ظرافت و ابعاد موضوع را نشان دهد. اقدام به دستگیری و تصفیه علویان در ارتش ترکیه قبل و بعد از بحران با سوریه از جمله زوایایی است که باید به آن توجه خاص داشت. به ‌هر حال ترکیه مدعی همراهی با ارزش‌های غربی نیک می‌داند که رژیم اسد در بسیاری از عرصه‌ها بیش از بسیاری از کشورهای عربی با ارزش‌های غربی همراه است. نکته اساسی آن است که بحران میان ترکیه و سوریه بیش از هر چیزی ریشه در چگونگی چیدمان قدرت در سوریه و تاثیرات آن بر معادلات قدرت در منطقه داشته و دارد.
‌* و سوال آخر اینکه رابطه تهران –آنکارا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
** روابط ایران و ترکیه در گذشته از فراز و نشیب‌هایی برخوردار بوده است که در چند سال گذشته با تلاش مسوولان دو طرف روند با ثبات و رو به رشدی را تجربه کرده است. برای حفاظت از این روند باید دو طرف تلاش کنند. در تحلیل رفتار ترکیه در قبال کشورهای مختلف باید دقت کرد که این رفتار مبتنی بر منافع است و در آن نگاه ارزشی اساس نیست. درک این موضوع می‌تواند به تنظیم چگونگی روابط کمک کند. البته با توجه به این موضوع که همسایگان قابل تغییر نیستند و سرنوشت منطقه در نگاه کلان سرنوشتی مشترک است بهتر است کشورها سیاست‌های خویش را به جای تنظیم با کشورهای فرامنطقه بیشتر با منطقه تنظیم کنند. درحالی‌که هیچ عنصری از منطقه قابل حذف نیست نگاهی به تاریخ و جغرافیای منطقه اثبات‌کننده جایگاه خاص ایران و ترکیه است.
ایجاد اختلاف و در‌گیری میان ایران و ترکیه با محوریت شیعه و سنی و جایگزینی آن به‌جای خط مقاومت در برابر غرب از اهداف اصلی غرب بوده است که چون 400سال گذشته آن را تعقیب و برای آن بسترسازی و تله‌گذاری می‌کند. مسوولان ایرانی و ترک باید با عقلانیت و دوری از تحریک احساسات و نگاهی به انسجام غرب به‌رغم وقوع جنگ‌های خونین میان آنان، از هر اقدامی که منافع دیگری خصوصا منافع راهبردی آنها را با خطر مواجه کند، پرهیز کنند. اگر امنیت ترکیه امنیت ایران است مسلما امنیت ایران نیز باید امنیت ترکیه باشد. رساندن روابط به سطح 30میلیارد دلار که هدف کوتاه‌مدت روابط است باید تاثیرات راهبردی در حوزه سیاسی – امنیتی روابط داشته و بیمه‌کننده آن باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات