نادر شهمرادی
آزادی در همه سطوح آن از مطالبات و شعارهای اصلی نهضتی بود که امام راحل آن را رهبری کرد. ذیل آرمان آزادی مسئولان و نخبگان انقلاب دریافته بودند که جامعه ایران از استبداد و اختناق تاریخی رنج فراوان برده است و سایه طولانی نظامهای مستبد موجب شده که رسوبات آن هنوز در لایههای جامعه باقی بماند.
اما در دهه اخیر رهبر معظم انقلاب نگاه نخبگان کشور را به گستردن فضای آزادی و نقد در عرصه مهمتری که همانا آزادی علمی است معطوف کرده و بارها بر فضای نقد و آزاد اندیشی در جامعه تأکید کردند. از نظر رهبری علم با مباحثه و نقد قرین است. در این مسیر بحث تبدیل «تولید نظریه و فکر» به یک ارزش عمومی مطرح گردید و مرجع عالی نظام حوزه و دانشگاه را به تشویق و نهادینه کردن جنبش «پاسخ به سؤالات، مناظرات علمی و نظریه پردازی روشمند» فراخواندند. ایشان به صراحت خطاب به محققان عرصههای علمی عنوان کردند که: «نخستین لوازم تحول علمی این است که روحیه آزاد اندیشی و فرهنگ تفکر،در کشور جاری شود.»
یکی از اصولی که در مسیر رهایی از تصور غرب محوری مورد توجه قرار گرفت دمیدن روح جرأت علمی در جامعه دانشگاهی بود و این که بدون این جسارت علمی و شجاعت شکستن حصار تئوریهای مسحور کننده کانونهای علمی مغرب زمین امکانپذیر نیست.» نکته بارز در نگاه رهبر انقلاب این است که مقدمه نقد و آزاد اندیشی همانا ایجاد یک فضا و محیطی است که آرا و اندیشهها بدون مانع و مشکل مبادله شده و به تعبیری صیقل داده شوند.
ساختن این فضا و محیط بهطور کامل بستگی به همت و تدبیر نخبگان جامعه دارد. از نظر رهبری محیط آزاد اندیشی در دانشگاهها شکل میگیرد. ایشان در یکی از دیدارهایشان مأموریت این کار را به نخبگان دانشگاهی میسپارند. « محیط آزاداندیشی، محیط خاصی است که باید آن را ایجاد کرد؛ آن هم کار شماهاست. البته به نظر من، گفتوگوی آزاد باید از حوزه و دانشگاه شروع شود.»
یافتههای جامعه شناسان و مورخین
مورخان تحولات اجتماعی ایران میگویند جامعه ایران پیشینهای طولانی از استبدادزدگی دارد. از عوارض این استبدادزدگی این است که جریانهای سیاسی و فکری مختلف تحمل و بردباری را در میدان داد و ستد جامعه از دست میدهند یا آنکه تجربه کار جمعی و اتکا به خردجمعی یک پروسه شکست خورده است یا آنکه افراد و نیروهای جامعه به جای تلاش برای هم افزایی و رشد همدیگر به حذف یکدیگر مبادرت میکنند. پیشینه ایران قبل از شکلگیری انقلاب اسلامی از نظر بسته بودن و اعمال فشارهای مختلف سیاسی بر عرصه تفکر و آزاداندیشی واقعیتی غیر قابل انکار است. مردم ایران در قیام تاریخی خویش در حقیقت حصار اختناق و سانسور را شکسته و زمینه اولیه را برای ایجاد بسترهای خود باوری و اندیشیدن فراهم کردند.
با این حال مانع دیگری که به تعبیر امام راحل هنوز راه تفکر و رشد علمی را سد میکند تحجر و برداشتهای اشتباه در میان طیفی از افراد و گروههای متنفذ جامعه است که گمان میکنند آزاداندیشی با تدین تعارض دارد، در حالی که به تعبیر امام راحل تعبد بدون تفکر و تعقل در اسلام ارزشی ندارد. به هر طریق چنین گمان باطلی در جامعه وجود داشته وهنوز هم رسوبات چنین تفکرات خطرناکی به چشم میخورد.
بر این اساس رهبر معظم انقلاب طی سالهای گذشته در دیدارهای مختلف خود با نخبگان و دانشجویان کشور آنها را به تشکیل کرسیهای آزاد اندیشی در مکانهای علمی و آموزشی به منظور انجام گفت وگوهای سازنده و مفید در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فراخواندهاند.
ایشان بر این اصل تأکید ویژه دارند که برای مهار انحرافات فرهنگی بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام نهادینه شود. رهبر معظم انقلاب میفرمایند:«برای علاج بیماریها و هتاکیها و مهار هرجو مرج فرهنگی بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود.»
و خطاب به محققان فرمودند: «به نظر میرسد که هر سه روش پیشنهادی شما یعنی تشکیل ۱)«کرسیهای نظریهپردازی» ۲)«کرسیهای پاسخ به سؤالات و شبهات» و ۳)«کرسیهای نقد و مناظره»، روشهایی عملی و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند به نحوی که هر چه بیشتر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگتر شود».
نگرانی از تعلیق کرسیهای آزاداندیشی
رهبر معظم انقلاب حل بسیاری از معضلات فروبسته محیطهای علمی را در دایر کردن همین کرسیهای آزاد اندیشی میبینند:«این کرسیهای آزاداندیشی که ما گفتیم، در دانشگاهها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود. اگر چنانچه بحثهای مهم تخصصی در زمینه سیاسی، در زمینههای اجتماعی، در زمینههای گوناگون حتی فکری و مذهبی، در محیطهای سالمی بین صاحبان توان و قدرت بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتی که از کشاندن این بحثها به محیطهای عمومی و اجتماعی ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد. وقتی که با عامه مردم، افراد مواجه میشوند، همه نمیتوانند خودشان را حفظ کنند.
مواجهه با عامه مردم، انسانها را دچار انحرافها و انحطاطها و لغزشهای زیادی میکند که متأسفانه ما شاهد بودیم. خیلی از افرادی که شما میبینید در مواجهه با عامه مردم یک حرفی میزنند، یک چیزی میگویند، در اعماق دلشان ای بسا خیلی اعتقادی هم ندارند.
به تعبیر بعضیها جوگیر میشوند؛ این خیلی چیز بدی است. اگر در محیطهای خاص، محیطهای آزاداندیشی و آزادفکری، این مسائل مطرح بشود مسائل تخصصی، مسائل فکری، مسائل چالشبرانگیز مطمئناً ضایعات کمتر پیش خواهد آمد»
رهبر معظم انقلاب بعد از طرح کرسیهای آزاداندیشی، نسبت به عدم تحقق آن در جمع دانشجویان گلایه کرده و میفرمایند:«جنجال فکری غیر از مباحثات صحیح است. بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاهها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسی آزاد فکری سیاسی را، کرسی آزاد فکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجوری نمایان نمیشود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. اینجوری که حق درست فهمیده نمیشود. ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفاظیها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمیکند.»
دو بازوی پیشبرنده طرح کرسیهای آزاد اندیشی
واقعیت این است که در جامعه ایرانی دو نهاد مؤثر در جریانسازی فکری - فرهنگی حضور فعال دارند یکی دانشگاهها و دیگری حوزههای علمیه. نقش این دو مجموعه در بسترسازی برای تفکر، آزاداندیشی و نظریهپردازی بر کسی پوشیده نیست. در واقع مجموعهای که باید موانع فرهنگی - فکری و تربیتی آزاد اندیشی را بر طرف کنند و این مقوله را در ساختار علمی کشور نهادینه سازند همین دو رکن هستند. این دو نهاد ارکان مؤثری برای رواج فضای گفتوگو و دایرکردن کرسیهای نظریه پردازی در دست دارند، بهطور مثال شورای عالی انقلاب فرهنگی که به نحوی در سیاستگذاری همه دستگاههای فرهنگی و هنری و آموزشی جامعه دخالت دارد و یا شوراهای تصمیم ساز در حوزههای علمیه که همه آنها میتوانند در بحث نظریه پردازی در عرصههای تفکر دینی مؤثر واقع شوند.
«حرف اصلی ما امروز این است که نه با توقف در گذشته و سرکوب نوآوری میتوان به جایی رسید، نه با رهاسازی و شالودهشکنی و هرج و مرج اقتصادی و عقیدتی و فرهنگی میتوان به جایی رسید؛ هر دو غلط است. آزادی فکر؛ همان نهضت آزادفکری که ما دو، سه سال قبل مطرح کردیم و البته دانشجوها هم استقبال کردند؛ اما عملاً آن کاری را که من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم کرسی های آزاداندیشی بگذارید.
نخستین رهاوردهای کرسیهای بحث و مناظره
گشوده شدن فضای نقد و گفتوگو و دایر شدن کرسیهای نظریهپردازی نخستین رهاوردش این است که خطر مهلکی به نام تحجر و انحصارگرایی را از حوزههای علمی و فرهنگی دور میسازد. کارکرد این کرسیهای نظریه پردازی در یک کلام احیای مقام متعالی تفکر و اندیشه است. به همین دلیل نخستین گروهی که با این طرحها برای گشودن فضای جامعه مخالفت میورزد همان طایفه مرتجعین و متحجران است.
بنابراین راهبرد رهبر معظم انقلاب در راستای این اصل مهم است که اسلام میگوید عقیدهای که از راه تعقل و تفکر به دست نیاید، حتماً انسان را به تعصب و جمود و سکون رهنمون میکند کما این که استاد شهید مطهری در همین زمینه میگوید: شما هیچ میتوانید باور کنید که یک بشر با فکر و عقل آزاد خودش به اینجا برسد که بت را باید پرستش کرد.
رهبر فرزانه انقلاب در عین حال که راهبرد گشودن فضای نقد و آزاداندیشی را ارائه میکنند اما نسبت به عوارض و سوءاستفادههای احتمالی یا خطاهایی که در مسیر پیاده شدن این طرح بروز کند هشدار میدهند:«باید راه آزاد اندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالودهشکنی و بر هم زدن پایههای هویت ملی نینجامد. این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاهها فوراً میرود به سمت دولت و وزارت علوم و…؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعههای فعال دانشجویی. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت میکند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ اینها با هم تفاوت دارد. این وظیفهای است به عهده خود شماها.»
نتیجه حاصل از رواج نقد و دایر شدن کرسیهای آزاد اندیشی تنها این نیست که جریان تحجر را منزوی میکند بلکه این طرح در مسیر مواجهه تاریخی جامعه و نخبگان ایران با فرهنگ مسلط غرب یک سپر دفاعی نیرومند است، تردید نباید داشت که ایجاد کرسیهای آزاد اندیشی منجر به آن میشود تا نخبگان جامعه ایرانی که وظیفه رساندن جامعه ایران به افقهای روشن توسعه را دارند ذهنیت درستی از غرب داشته باشند.
از سوی دیگر در سایه یک چنین تعاملات عمیق جامعه ایران میتواند آرمان و رؤیای ایجاد توسعه مبتنی بر عقلانیت دینی را محقق سازد. مأموریت این کرسیها به فعلیت رساندن توان نهفته در منطق اسلام و ایران در مواجهه با قطبهای رقیب علمی است.
بی گمان طرح گشایش کرسیهای نظریه پردازی و آزاد اندیشی یک راهبرد بلند مدت فرهنگی است و به واسطه همین ویژگی «ساختاری بودن» آن کسی انتظار ندارد چنین راهبردی در زمانی کوتاه به نتیجه نهایی برسد. آنچه مسلم است چنین طرحهای بلند مدتی در کنار مزایا و مواهب عمیقی که دارند همانند برخی دیگر از حرکتهای فرهنگی در مرحله اجرا ممکن است دستخوش برخی تحریفها و یا حتی کج سلیقگیهایی شود.
بر همین اساس رهبر معظم انقلاب نسبت به سوء برداشتها و کج فهمیها و کج سلیقگیها در ارتباط با آزادی علمی هشدار دادند ایشان در دیدار اعضای انجمن اهل قلم فرمودند: «اگر بخواهیم در زمینه گسترش و توسعه واقعی فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به اینکه از مواهب خدادادی و در درجه اول آزاداندیشی استفاده کنیم. آزاداندیشی در جامعه ما یک شعار مظلوم است. تا گفته میشود آزاداندیشی، عدهای فوری خیال میکنند که بناست همه بنیانهای اصیل در هم شکسته شود و آنها چون به آن بنیانها دلبستهاند، میترسند. عدهای دیگر هم تلقی میکنند که با آزاداندیشی باید این بنیانها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشی – که شرط لازم برای رشد فرهنگ و علم است – ظلم میکنند. ما به آزاداندیشی احتیاج داریم. متأسفانه در گذشته فرهنگ کشور ما فضا را برای این آزاداندیشی بسیار تنگ کرده بود.»