آقایان امام را از خانه بیرون میکنند!
بخشهایی از آخرین نطق «آیت الله توسلی» درجلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام قبل از اینکه دار فانی را وداع کند:
«...یک دستی در کار است که بیت امام(ره) و شخصیتهای مبارز اسلام را که به انقلاب دلبستگی داشتند، آنها را از صحنه خارج کنند. آقای حاج حسن آقا خمینی... یک خوابی دیده بودند... حدود دو ماه قبل، بعضی از بزرگان اطلاع دارند، ایشان گفتند که من خواب دیدم امام (ره) به من فرمودند که؛ "حسن! من را دارند از این خانه بیرون می کنند." [سید حسن خمینی] گفتم: "آقا چه کسی شما را از این خانه بیرون می کند؟" بازخواب دیدم دوباره که امام(ره) فرمودند: "حسن! من را دارند از این خانه بیرون می کنند!" تا سه مرتبه من این خواب را دیدم. البته من [توسلی] نمی گویم که خواب حجت است اما گاهی خوابهایی است که انسان از آنها چیزهایی را متوجه می شود. من در کلمات حضرت امام (ره) مطالعه میکردم و دیدم که این پیش بینی را خود امام(ره) کرده است در تاریخ 23 آبان 61 : «اینجانب هیچگاه میل نداشتم و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاع کنم. لیکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق (جل و علی) مقصر و مجرم هستم و از درگاه متعال است امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور، تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمرزش دارم؛ اما در پیش گروههایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم (از نظر این گروهها) و احتمال قوی میدهم که پس از من برای انتقام جویی از من به بعضی از نزدیکان و دوستانم تهمتها که من آنها را ناروا میدانم، بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند.» [توسلی:] این نامهای است مفصل از امام(ره).
هاشمی: این نامه کجا است؟ آیا این نامه چاپ شده؟
توسلی: بله، عین این نامه هست. البته این نامه مفصل است و من قسمتی از آن را خواندم.
هاشمی: این در صحیفه نور و اینها هم است؟
توسلی: در صحیفه امام(ره) هست، این نامه در وعده دیدار امام(ره) هست.
[شیخ حسن] صانعی: در دو سه جا هست.
توسلی: این نامه در دو سه جا هست. شما ببینید آقای حاج حسن آقا یک مسوولیت دارد. نگهداری...، موسسه تنظیم و نشر امام (ره) مربوط به ایشان است و اگر او نخواهد امام (ره) را حفظ کند و کلمات امام (ره) را نگه داری کند خوب چه کسی باید بکند؟ حاج حسن آقا یک کسی است که هم تولیت آستانه حرم امام را دارد و هم مسوول موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) است... شما ببیند منشور روحانیت امام در سال 67 است. می فرماید که در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر اینها بود مقابله را آسان مینمود، بلکه علاوه بر آن گلوله حیله «مقدس نمایی» و «تحجر» بود. گلوله «زخم زبان» و «نفاق» و «درویی» که هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را می سوخت و می درید...»
با آرزوی غفران و رحمت الهی برای حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی و آیت الله توسلی، بخشهای دیگری از پیام حضرت امام خمینی(ره) در 23 آبان 1361 را مرور میکنیم. متن این پیام در صحیفه نور نیست. اما در صحیفه امام، جلد 17 صفحات 90 به بعد درج شده است. در پی نوشت این متن در صفحه 93 آمده است: «آقاى سید احمد خمینى در زمانى که اسناد و آثار مکتوب امام خمینى را جهت درج در مجموعه آثار امام باز بینى مىکردند، در ذیل این نوشته امام خمینى، چنین مرقوم داشته است: "جناب آقاى حمید انصارى! بارها خدمت امام عرض مىکردم که دفاع از من در فرهنگ جنابعالى نیست و دیدیم هم نشد، جز نامهاى که در آن بدین معنا هم اشاره شده بود، فکر مىکنم این دفاع هم با فرهنگ معظمٌ له سازگارى ندارد، ایشان چون مظلومیت مرا دیدهاند، ناچار به عنوان دفاع از مظلوم این را نوشتهاند، لذا این نامه را نیاورید و بگذارید آن چه راجع به من مىگفتهاند گفته باشند، خدا به اعمال انسان داناتر است...- احمد خمینى - 3 بهمن 73" پس از رحلت یادگار امام، از فرزند ایشان، آقاى سیدحسن خمینى... درخواست کردیم اجازه دهند این سند ارزشمند که گویاى بسیارى از رنجهاى امام و فرزند... ایشان است...، را منتشر سازیم و در مجموعه آثار امام نیز درج شود. (حمید انصارى)»
فرازهای ابتدایی پیام 23 آبان 1361 همان است که از آیت الله توسلی نقل شد، حضرت امام خمینی(ره) در ادامه میفرماید: «... من احساس وظیفه شرعیه نمودم براى رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملت عزیز اظهار کنم که از قِبَل من در این خصوص تقصیرى نباشد. یکى از آنان که بیش از همه احتمال انتقام جویى از من درباره او مىرود احمد خمینى فرزند این جانب است. اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت مىدهم که از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب در زمانى که وارد این نحو مسائل سیاسى شده است از او رفتار یا گفتارى که برخلاف مسیر انقلاب اسلامى ایران باشد، ندیدهام و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانى نموده و در مرحله پیروزى شکوهمند انقلاب مُعین و کمک کار من بوده و است و کارى که برخلاف نظر من است انجام نمىدهد و در امور مربوطه چه در اعلامیهها یا ارشادها بدون مراجعه به من تصرف و دخالتى نمىکند؛ حتى در الفاظ اعلامیهها بدون مراجعه دخالت نمىکند و اگر در امرى نظرى دارد، تذکر مىدهد که تذکراتش نیز صادقانه و برخلاف مسیر انقلاب و مصلحت نیست و من اگر تذکراتش را نپذیرفتم تخلف از قول من نمىکند و من نیز اگر حرفش را صحیح دیدم، قبول مىکنم و امیدوارم حرف صحیح را از همه کس قبول کنم و اما در جهت مالى که بعض مخالفان انقلاب گاهى نسبتهایى به او مىدهند باید بگویم که ایشان در امور مالى من دخالت ندارد و ضبط و حفظ بیتالمال در اختیار بعض آقایان مورد و ثوق مىباشد و اگر براى اشخاص وجوهى بخواهد پیشنهاد مىکند و من بدون واسطه یا به واسطه آن آقایان وجه را مىرسانم و من اعلام مىکنم که احمد در هیچ بانک داخلى و خارجى و هیچ مؤسسهاى وجهى و سهمى ندارد و در هیچ جا در خارج و داخل زمین مزروعى و غیر آن و ساختمان و امثال ذلک ندارد و اگر بعد از من داراى یکى از این امور بود در داخل یا خارج دولت وقت با اجازه فقیه وقت مصادره نمایند و او را تحت تعقیب در آورند و امیداست که دولتمردان جمهورى اسلامى همیشه ضوابط را ملاحظه و از روابط احتراز نمایند...»
حضرت امام خمینی(ره) در فرازی دیگر از این پیام میفرمایند:« و در امور سیاسى مدتى تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایى از او [علیه منافقین] مىدیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیشآمد و شکایاتى از آقاى لاجوردى مىشد و مخالفتهایى مىشد [غیر] از احمد کسى را ندیدم که بیشتر از آقاى[شهید سید اسدالله ] لاجوردى طرفدارى کند و دفاع نماید و وجود او را براى زندان اوین لازم و برکنارى او را تقریباً فاجعه مىدانست. یا مسئله طرفدارى از بنى صدر، او مادامى که من از بنى صدر به واسطه بعض مصالح جانبدارى مىکردم او هم گاهى طرفدارى مىکرد و آنگاه که من پرده را بالا زده و او را برکنار کردم حتى یک مرتبه از او طرفدارى نکرد و مخالفت شدید مىکرد. یا مسئله خط سوم که مدتى نقل مجالس مخالفان بود و تهمتهاى ناروا مىزدند و من او را امر به سکوت کردم و او هیچگاه از خط انقلاب و اسلام خارج نبود و بالاخره اگر بواسطه انتقام جویى از من پس از من گروههایى به مخالفت او برخاستند من دین خود را به او به عنوان یک مسلمان و یک رَحِم ادا کردم و خداوند تبارک و تعالى حاضر و ناظر است و من امیدوارم که احمد به خداى تبارک و تعالى اتکال نماید و از غیر او از هیچ کس نهراسد و در خدمت به خالق و خلق به واسطه تهمتها و مخالفتها به خود تزلزل و تردید راه ندهد و در خدمتها از خداوند متعال چشمداشت داشته باشد و براى بدست آوردن هیچ مقامى قدم برندارد و چون او را شخص مفید براى انقلاب مىدانم امیدوارم در کنار وفاداران به انقلاب و متعهدان در راه اسلام و هدف به خدمت هرچه بیشتر قیام کند...»
امام خمینی(ره) سپس به رابطه سید احمد خمینی با روحانیت اشاره کرده و میفرمایند: «و اما در موضوع روحانیت که گاهى احمد مورد تهمت واقع مىشود من او را موافق جدى با روحانیت مىدانم. اساس روحانیت چیزى نیست که یک نفر مسْلم با آن مخالف باشد و اما موافقت بىقید و شرط که هر کس با هر عمل و اخلاق و ایده مورد تأیید او باشد و لباس روحانیت به قامت هر کس اگر چه برخلاف مشى اسلامى انسانى رفتار کند سزاوار و موجب لزوم غمض عین باشد از او و هیچ روحانى متعهد و مسلمان معتقد به ارزشهاى اسلامى متوقع نیست و نباید باشد. و اینجانب کراراً گفتهام که روحانى نماى غیرمهذب و در غیر خط اسلام از ساواکى براى اسلام و جمهورى اسلامى خطرناکتر است. در هر صورت احمد در این باره از خط اسلام و خط روحانیت متعهد پیروى مىکند و امید است انشاءاللَّه تعالى در این خط مستقیم که صراط اللَّه است پایدار باشد...»
بازخوانی دغدغههای حضرت امام خمینی(ره)
اکنون در خصوص آنچه از آیت الله توسلی نقل شد و آنچه حضرت امام خمینی(ره) در آن پیام ذکر کردهاند، یادآوری چند نکته مناسب است. امیدواریم این نکات بیش از همه مورد توجه برادر عزیزمان سید حسن خمینی- که خداوند او را در راه خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی موفق بدارد- و نیز دیگر بازماندگان و منسوبان به حضرت امام خمینی(ره) و همه علاقمندان به آن عزیز سفر کرده، قرار گیرد؛
دستی در کار است که بیت امام(ره) و شخصیتهای مبارز اسلام را که به انقلاب دلبستگی داشتند، آنها را از صحنه خارج کنند.
وفق خوابی که از سید حسن خمینی نقل شده است، حضرت امام خمینی(ره) نسبت به "خانه" خود نگران هستند. این خانه را میتوان "بیت شریف معظم له" یا "جمهوری اسلامی" و یا "هر دو" به طور توأمان، تأویل نمود.
طبق پیام حضرت امام خمینی(ره) دشمنان آن بزرگوار میخواهند "بعضی از نزدیکان و دوستان ایشان" را با تهمتهای ناروا در همان آتشی بسوزانند که آرزو داشتند شخص حضرت امام خمینی(ره) را در آن بسوزانند و به جای حضرت امام خمینی(ره) از آنها انتقام بگیرند.
وفق منشور روحانیت(برادری) که مشروح آن در جلد 21 صحیفه امام، صفحه 273 به بعد مندرج است و آیت الله توسلی هم به آن شرح کرد؛ حیله «مقدس نمایی» و «تحجر» و «نفاق» و «درویی» هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان امام خمینی(ره) را میسوزاند. حضرت امام خمینی(ره) در فرازهای پایانی پیام 23 آبان 1361 نیز به تفکیک "روحانی متعهد" با "روحانى نماى غیر مهذب"و کسی که "در غیر خط اسلام" است میپردازند و گروه دوم را " از ساواکى براى اسلام و جمهورى اسلامى خطرناکتر" میدانند.
حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) در پیام 23 آبان 1361 شهادت می دهند که حاج سید احمد خمینی(اعلی الله مقامه الشریف) امین، صادق، بود و در اعلامیهها یا ارشادهای حضرت امام خمینی(ره) دخل و تصرفی نمیکرد. او، پس از رحلت پدر بزرگوارشان نیز در همین مسیر ثابت قدم بودند و حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) بارها به امانتداری و صادقت سید احمد خمینی گواهی دادند.
حضرت امام خمینی(ره) گواهی میدهند که سید احمد خمینی از اتهام ناروای طرفداری از منافقین، بنی صدر و خط سوم [باند سید مهدی هاشمی معدوم] مبرا بود و با قاطعیت از مردان نفاق ستیز و پولادین انقلاب اسلامی همچون شهید سید اسدالله لاجوردى و نیز روحانیت متعهد دفاع میکرد.
حضرت امام خمینی(ره) برای سید احمد خمینی، امیدهایی داشت که آرزو میکنیم این امیدها دیگر بازماندگان آن بزرگوار و نیز برای سید حسن خمینی و همه علاقهمندان به ایشان تحقق یابد؛ از جمله اینکه "به خداى تبارک و تعالى اتکال نماید"، " از غیر او از هیچ کس نهراسد"، "به واسطه تهمتها و مخالفتها به خود تزلزل و تردید راه ندهد"، "براى بدست آوردن هیچ مقامى قدم بر ندارد."و ...
نشر خاطرات منتظری به همت عناصر موسسه امام نشر آثار(ره)!
"حمید داوود آبادی" طی یادداشتی با عنوان «دیدار خصوصی با آیت الله منتظری در قم» در وبلاگ خود می نویسد:
«پاییز 137۶- چند وقتی می شد که "اکبر" از دوستان قدیمی من و از مریدان پر و پا قرص آیت الله منتظری، دنبال این بود که دیداری با او داشته باشیم... به توصیه اکبر، برای نماز مغرب و عشا به حسینیه شهدا محل اقامه نماز آیت الله منتظری رفتیم. حسینیه نیمه پر بود. آیت الله "صادق خلخالی"، آیت الله "احمد آذری قمی" و حجت الاسلام "سید سراج الدین موسوی"(از مسئولان موسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی(ره)) هم برای نماز به امامت آقای منتظری آنجا بودند. اکبر می گفت: «اینها مأمومین همیشگی آقا (منتظری) هستند.» من(داوود آبادی) که نماز را با نیت فُرادا خواندم. بعد نماز، به کوچه ای که در ورودی خانه منتظری قرار داشت، رفتیم. "عمادالدین باغی" و دو – سه نفر از بچه های "موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)" هم آنجا بودند. می دانستم که باغی از مسئولین اصلی و تاثیرگذار بخش خاطرات موسسه است. دقایقی با هم گرم صحبت شدیم. از باغی درباره تجدید چاپ آخرین کتابش "کاوشی درباره روحانیت" پرسیدم که گفت: «فعلا برای چاپ جدید آن برنامه ای ندارم و اگر بخواهم این کار را بکنم، بخش های زیادی از آن را باید کاملا تغییر بدهم.» "کاوشی درباره روحانیت" کتابی بود که حدود سال 64 از سوی باغی منتشر شد و به قول خودش روحانیت را به دو دسته انقلابی همچون امام خمینی، و غیر انقلابی و سازشکار تقسیم بندی کرده بود.
او که سخت و افراطی تحت تاثیر تفکرات دکتر "علی شریعتی" بود، با آوردن اسامی افراد، مثلا به افشاگری آنها پرداخته بود. آن طور که همان زمان می گفتند، امام چاپ و تکثیر آن کتاب را حرام اعلام کرده بود که نیروهای امنیتی به کفش فروشی "آقا مرتضی" در خیابان انقلاب نبش لاله زار نو – که تنها محل پخش کتاب کاوش بود – ریختند و همه نسخه های آن را بردند و ظاهرا خمیر کردند. باغی گفت که در حال ثبت و ضبط خاطرات آیت الله منتظری است و دارد کار را به پایان می رساند. بعدها کتاب خاطرات آیت الله منتظری بدون اینکه اشاره ای به مصاحبه و تدوینگر آن که باغی و عوامل موسسه نشر آثار امام بودند بشود، منتشر شد که کاملاً مغرضانه، جهت دار و بدور از حقیقت نویسی و ثبت واقعی خاطرات بود. می شود گفت آن کتاب، بیانیه سیاسی عمادالدین باغی و همفکرانش در برابر نظام و امام بود.» (وبلاگ حمید دولت آبادی. چهارشنبه 21 مرداد 1388)
منتظری فقط با موسسه تنظیم و نشر آثار امام مصاحبه کرد!
در حالی منتظری، خاطرات خود را برای عناصر موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) روایت می کند که حاضر نیست خاطرات خود را برای "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" بازگو کند. حتی اگر محور خاطرات، "شهید اندرزگو" باشد. داوود آبادی میافزاید: «از در بزرگ گاراژی وارد حیاط خانه شدیم. من، علی، اکبر و آقای "مصطفی ایزدی" که همراه همیشگی منتظری بود، در برابر منتظری قرار گرفتیم و به سلام و احوال پرسی و رو بوسی پرداختیم. منتظری با دیدن اکبر که فرد ثروتمندی است و شدیداً به او ارادت داشت و وجوهات شرعی و حتی مبالغ هنگفتی را به عنوان هدیه همواره به منتظری پرداخت می کرد، گل از گُلش شکفت. با خندهای عجیب خطاب به او گفت: "به به! آقای اکبر ... تهرانُکُم الله..." اکبر که ظاهرا اقوامش از تبعید شدگان دوره رضاخان از کردستان به مازنداران بوده اند، با همان لهجه مازندرانی و کردی اش خندید و گفت: "حاج آقا ... ما شمال تشریف داریم..." که منتظری باز خندید و گفت: "خُب، پس شمالُکُم الله..." بعد از حال و احوال خنده دار اکبر و منتظری، او روی لبه حیاط نشست و شروع کردیم به بحث و صحبت. بیشتر صحبت ما درباره ضبط خاطرات ایشان بخصوص درباره شهید "سیدعلی اندرزگو" بود.
وقتی منتظری فهمید که ما در "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" کار می کنیم، اخم هایش در هم رفت و با غیظ قبول نکرد که خاطراتش را بگوید و گفت که دوستان دارند این کار را می کنند که منظورش همان عمادالدین باغی بود. ساعتی بر سر بعضی مسائل بحث کردیم. در بین صحبتها، او را فردی بسیار ساده دیدم که به راحتی می شد با اخبار و اطلاعات نا صحیح، تحت تاثیر قرارش داد. بعد از خداحافظی، همراه آقای "ایزدی" به خانه مقابل رفتیم و ساعتی هم با او صحبت کردیم. ایزدی را فردی بسیار زیرک دیدم که می توانم بگویم او بود که منتظری را این وَر و آن وَر می کرد. وقتی سوار بر ماشین شدیم که به تهران بر گردیم، اکبر سراغ "آذری قمی" رفت و کپی نامه چند صفحه ای او را که خطاب به آیت الله خامنه ای و در رد ولایت فقیه بود، از خودش گرفت. در راه، به اکبر گفتم: "...خیلی دوست داشتم یک بار با منتظری رو به رو شوم تا بتوانم شخصیتش را کنکاش کنم، امشب که این فرصت دست داد، فقط می توانم بگویم که خدا رحمت کند امام خمینی را که در آخرین روزهای عمرش و در حساسترین زمان تاریخ انقلاب، چه خطر بسیار بزرگی را از کنار انقلاب و نظام گذراند و نگذاشت این مسئله به فتنهای ماندگار تبدیل شود." اکبر که از حرف من عصبانی شد و... به او گفتم: "آنکه من دیدم و از شخصیت منتظری دریافتم، فردی چنان ساده است که به راحتی یک بچه 12 ساله می تواند با اطلاعات و اخبار غلط او را تحت تاثیر قرار بدهد و تحریک کند که مملکت را به هم بریزد".» (همان)
البته باقی گردآورنده خاطرات منتظری و همکار موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)خود نیز پیوستگی و ارادتش را به منتظری پنهان نمی سازد. در اوج فتنه 1388 کیهان خبر داد که گروهی از باند سید مهدی هاشمی معدوم به قصد فتنهانگیزی با شیخ مهدی کروبی دیدار کردهاند. فردای آن روز(30 مرداد)، باقی در جوابیهای به کیهان، نوشت: «اینجانب همواره افتخار ارادت و شاگردی حضرت آیت الله منتظری را داشته ام...»
... ولی ماجرا تمام نشد
ماجرای کینهورزی و تحرکات اطرافیان باند سید مهدی هاشمی معدوم، منتظری و یاران شیخ پرده نشین در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) و پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، بدین موارد پایان نمی یابد. آنها تنها به سوء استفاده از موقعیت به نفع خود اکتفا نکرده اند. اما ذکر مواردی دیگر از این تحرکات را به آینده می سپاریم. انشاء الله.
لازم می دانیم، یکی دیگر از پیامدهای حضور چنین افرادی را در موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) را در پایان این سلسله گزارشها گوشزد کنیم و آن نیز، حرکت آنها در خلاف مسیری که سید احمد خمینی-اعلی الله مقامه الشریف-در تاسیس این موسسه مد نظر داشت. فعلا به یک مورد از این حرکت وارونه اشاره میکنیم:
بیانات حضرت امام خمینی(ره) ابتدا در مجموعهای به نام صحیفه نور و سپس با ویرایش جدید در قالب «صحیفه امام» عرضه گردید. بین این دو مجموعه تفاوتهائی دیده می شود که اغلب ناشی از تلاش برای حسن ویرایش و عرضه بهتر مطلب است. اما در مواردی نیز تفاوتهای قابل تأملی است. از جمله این مورد؛
بیانات امام خمینی در «جمع پرسنل سپاه پاسداران قرچک ورامین» در 4 تیر 1358 در صحیفه «نور» جلد 7 صفحات 201 به بعد و نیز در صحیفه «امام»، جلد 8 صفحه 282 به بعد درج گردیده است.
در صحیفه «نور» این بیانات با تیتر «در مملکت اسلامى غیر قانون خدا هیچ چیز حکومتى ندارد» آغاز می شود اما در صحیفه «امام» تیتر «حکومت اسلامى، حکومت قانون» برای آن درج شده است. البته از آنجائی که عنوان بندی مطالب، به سلیقه گردآورندگان صحیفه «امام» بستگی دارد، شاید نتوان به این تغییر سلیقه ایراد جدی وارد کرد. اما با مرور همین بیانات متوجه میشویم، که گردآورندگان صحیفه «امام» گوئی سعی کردهاند، از کاربرد واژههای «قانون» در بیانات حضرت امام خمینی(ره) مفهومی سکولارتر را به مخاطب القا کنند.
حضرت امام، بر اساس آنچه در صحیفه «نور» آمده است، مکرر از ترکیباتی چون «احکام اسلامی» «قانون اسلام»، «قانون خدا» یاد میکنند. اما گردآورندگان صحیفه «امام» این ترکیبات را به واژه منفرد «قانون» تقلیل دادهاند. تصاویر تفاوتهای صحیفه نور و صحیفه امام را نشان می دهد:
یکی از وبلاگ نویسان با ارائه همین تطبیق تصریح میکند: «... میبینیم برخی آقایان با آنچه که تا به حال ما از امام میدیدم، اظهار نظرهای متفاوتی دارند... میگفتیم چرا موسسه امام در برابر تحریفات کلام امام ساکت است؟ اما نمیدانستیم که خانه از پای بست ویران است... میدانید که تا مدتی قبل صحیفه «نور» مرجعی بود برای دسترسی به کلام امام. اما مدتی است که موسسه تنظیم و نشر آثار امام به قول خودش با تغییراتی آن را با نام صحیفه «امام» منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار داد، با تأکید بر «تغییرات و رفع نواقص با نام صحیفه امام به چاپ رسیده و نقل قول تنها از این کتاب معتبر است»... وقتی حتی به کلام امام این امت رحم نمیکنند و آنرا تحریف میکنند، سانسور میکنند و اضافه میکنند؛ آن هم در موسسهای که مسئول حفظ آن است، چه توقعی از دیگران...است. شاید بگوئید اشتباهی بوده، ولی باید گفت یک اشتباه چند بار در مجموعهای به این مهمی و مثلاً در قسمتی که تصویر آن را میبینید باید تکرار شود؟ آن هم در قسمتی مهم و محل مناقشه برادران اصلاح طلب! محلی کلیدی و تفاوت غربگرایان و اسلام گرایان. آیا جایگزینی «قانون» به جای «قانون خدا» در چند محل اتفاقی است؟ این اشتباه در نرم افزاری هم که از صحیفه امام تهیه شده وجود دارد.» (http://gam.parsiblog.com/523053.htm)
نهضت حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره)
به نظر می رسد با توجه به سوابق برخی از عناصر فعال در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) که طی شمارههای اخیر گزارشهای تبارشناسی به چند مورد آنها اشاره کردیم و نیز سوء استفاده آنان از این نهاد، و حتی حرکت آنها هم جهت با دشمنان امام خمینی(ره)، بازنگری جدی در ساختار و ترکیب کارشناسان و برخی از متولیان موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) مناسب و حتی لازم است.
بدیهی است افرادی باید در این نهاد به کار گرفته شوند باید دارای اوصافی باشند که حضرت امام خمینی(ره) در پیام 23 ابان 1361 برای سید احمد خمینی، ذکر میکنند. باید بعالان این موسسه را بتوان صاحب ویژگیهائی چون «آشنا و متعهد به مبانی اندیشه اعتقادی و سیاسی حضرت امام(ره)»، «صداقت و امانت داری»، «توان کارشناسی»، «انگیزه الهی» دید.
البته حفظ و نشر آثار و اندیشههای امام خمینی(ره) تنها متوجه یک موسسه نیست. اندیشههای امام خمینی(ره) ضامن بقای نظام مقدس جمهوری اسلامی و تفکر اسلام ناب محمدی(ص) است و حفظ و نشر این اندیشهها نیز مستلزم ایجاد یک نهضت فراگیر است. «نهضت حفظ و نشر آثار و اندیشههای امام خمینی(ره)» میتواند با تحقیق و تفحص در خصوص راستی آزمائی آثاری که موسسه مذکور منتشر میکند، آغاز و به یک حرکت مطالعاتی و تحقیقاتی وسیع در مراکز حوزوی و دانشگاهی تبدیل گردد.