حامد خیبری
الان دیگر حدود دو ماهی هست که یمن 24 میلیون نفری با اعتراضات گسترده مردمی دست و پنجه نرم میکند. طی این مدت، تحلیلهای مختلفی درباره ریشه حوادث این کشور مشرف بر خلیج عدن مطرح شده ولی کسی که چهره یمن را از نزدیک دیده باشد، به آسانی باور نخواهد کرد که اعتراضات این کشور تحت تأثیر اختلاف بین شیعیان و اهل سنت و جنگ میان حوثیها و القاعده با حکومت علی عبدالله صالح شکل گرفته است. اصلاً موضوع شیعه و سنی به آن شکل و شمایلی که در کشورهایی مانند عربستان و بحرین و دیگر کشورهای عربی مطرح است، در مورد یمن مصداق ندارد. علی عبدالله صالح و نخبگان حاکم بر این کشور از لحاظ مذهبی، جزو شیعیان زیدی هستند و اختلافی که بین حکومت او با حوثیها وجود دارد نه شکاف بین شیعه و سنی، بلکه جنگ بین دو فرقه از شیعیان، یعنی جارودیان و هادویان است، هرچند به عقیده بسیاری، جارودیان نزدیکی زیادی به تفکرات شیعیان امامیه و تفکرات اهل سنت دارند.
رویدادهای یمن بیشتر از هر چیز حاصل وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی حاکم بر کشوری است که زمانی به یمن خوشبخت معروف بود ولی حالا مردمش با بدبختی دست و پنجه نرم میکنند. صنعا پایتخت یک میلیون و 800 هزار نفری یمن به دو بخش جدید و قدیم تقسیم شده ولی تفاوت ملموسی بین بخش جدید و قدیم شهر دیده نمیشود. چهره کریه فقر در همه جای شهر قابل رؤیت است، کودکانی که به طمع دریافت پول گاهی چند 10 متر به دنبال شما میآیند، مردانی که از مصرف مفرط ماده مخدر «قاط» گونههایشان ورم کرده و در کنار و گوشه خیابان سرگردانند و جوانانی که در دهه دوم هزاره سوم میلادی کسب و کارشان خرید و فروش خنجر و دست به دست کردن عقیق چینی به جای عقیق یمنی شده است. این تصویری است که با صنعا، پایتخت و نوسازیشدهترین شهر یمن عجین شده است و مردان و زنانی که بعد از 33 سال تحمل دیکتاتوری حزب بعث به خیابانهای صنعا، عدن و تعز و دیگر شهرها آمدهاند، سودای تغییر این وضعیت را دارند نه دعوای شیعه و سنی.
براساس آمارها، چیزی حدود 40 درصد مردم یمن با درآمدی کمتر از دو دلار در روز امرار معاش میکنند و مشکل اصلی یک سوم آنها کمبود غذاست. در شرایطی که این کشور 80 درصد غذای مردمش را از خارج وارد میکند، براساس آمار برنامه جهانی غذا 35 درصد از درآمد یک سوم مردم یمن فقط صرف خرید نان میشود. بحران اخیر، وضعیت معیشتی مردم را بیش از پیش دچار چالش کرده است. ارزش ریال یمن بیش از 7 درصد در مقابل دلار سقوط کرده و تولید نفت این کشور به عنوان مهمترین درآمد صادراتی به خاطر انفجار خطوط لوله در استان مأرب به شدت کاهش پیدا کرده است.
صالح؛ متحد سوم آمریکا در مقابل القاعده
هرچند علی عبدالله صالح به طور سنتی جزو رژیمهای متمایل به غرب در منطقه به حساب میآید ولی حملات تروریستی 11 سپتامبر، تصویر یمن را پیش چشمان آمریکا دگرگون کرد. بلافاصله بعد از همین حملات دولت بوش دریافت جغرافیای خاص یمن میتواند این کشور را محلی برای توسعه القاعده تبدیل کند.
درگیریهای شدید حکومت علی عبدالله صالح با القاعده در استان مأرب در دسامبر 2001 که منجر به کشتهشدن 34 عنصر القاعده و 18 سرباز دولتی شده، توجه دولت آمریکا را بیش از هر وقت دیگری به یمن معطوف کرد. طی سال های بعد، دولت بوش حکومت علی عبدالله صالح را به سومین متحد خود (بعد از پاکستان و افغانستان) علیه تروریسم تبدیل و راه را برای حملات مستقیم به این کشور باز کرد. حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به اهداف القاعده در یمن، برخلاف کشورهایی مانند پاکستان و افغانستان، واکنشی از طرف حکومت علی عبدالله صالح به دنبال نداشت و دولت آمریکا نیز به پاس این سکوت، روند کمکهای نظامی خود به یمن را دنبال میکرد. طی یک دهه گذشته، حکومت علی عبدالله صالح علاوه بر تهدید القاعده با چالش شیعیان حوثی هم روبهرو بوده است ولی با استفاده از برگ برنده تهدید القاعده و تروریسم، توانسته سکوت و حتی دفاع جامعه بینالملل و آمریکا در مقابل حمله به حوثیها را جلب کند.
مخالفانی که مسلح نیستند
همپیمانی و حساسیت حکومت یمن برای آمریکا طی دستکم 10 سال گذشته باعث شده کاخ سفید چشمان خود را به روی بسیاری از تحولات یمن ببندد. کاخ سفید در شرایطی که توسعه زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی در کشورهایی مانند افغانستان و عراق را زمینهساز حل مسئله تروریسم قلمداد میکرد، در یمن فقط به سمت توسعه همکاریهای نظامی با رژیم علی عبدالله صالح حرکت کرد. براساس آمار موجود، دولت آمریکا نه تنها طی سال 2010 بیش از 150 میلیون دلار مساعدت به دولت یمن ارائه کرده که همه این کمکها از طریق پنتاگون و به شکل و شمایل نظامی انجام شده است. کمکهایی که کاخ سفید به حکومت علی عبدالله صالح ارائه میکرد، فقط به مبارزه با القاعده و رشد روزافزون آن در منطقه شبه جزیره اختصاص داشت ولی دولت یمن نه تنها بخش معتنابهی از آن را برای مبارزه با حوثیها به کار گرفت بلکه صرف توسعه میلیتاریستی حکومت بعثی یمن در مقابل مخالفان داخلیاش کرده است.
تحت چنین شرایطی بود که موج قیامهای خاورمیانه یک به یک کشورهای خاورمیانه را درنوردید و موج آن به سواحل شمالی خلیج عدن رسید. چالش جدیدی که حکومت علی عبدالله صالح با آن روبهرو شد، نه از سوی القاعده و عناصر جنگجوی آن هدایت میشد و نه حوثیان استان صعده آن را هدایت میکردند. موج جدید چالشها از صنعا، پایتخت یمن شروع شد، یعنی جایی که علی عبدالله صالح کانون قدرت خود را بر آن متمرکز کرده است و ارتباط چندانی هم با ناآرامیهای جنوب و شمال این کشور ندارد. مخالفان علی عبدالله صالح نه مانند القاعده با توپ و تانک به جنگ حکومت آمدهاند و نه مثل حوثیان به دنبال احیای حقوق مذهبی از دست رفته خود هستند. چالش جدید علی عبدالله صالح از کانون مرکزی قدرت او یعنی صنعا پایتخت یمن نشأت گرفته و شکل و شمایلی مسالمتآمیز دارد.
گزینه آمریکا چیست؟
آمریکا در این بین چه میتواند بکند؟ آیا باید به حمایت از علی عبدالله صالح به عنوان یکی از متحدان بزرگ خود علیه تروریسم ادامه دهد یا اینکه از روند اصلاحات در یمن حمایت کند. از دو ماه قبل که اعتراضات در یمن شروع شد آمریکاییان گزینه اول یعنی حمایت از علی عبدالله صالح را در دستور کار قرار دادند. محور نگاه آمریکا این بود که سقوط علی عبدالله صالح به معنی سقوط یکی از بزرگترین متحدان کاخ سفید علیه تروریسم در منطقهای است که نفوذ القاعده روز به روز در آن بیشتر میشود. رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا روز 26 ماه مارس در گفتوگو با شبکه خبری ایبیسی نیوز تأکید کرد که سقوط یا جانشینی علی عبدالله صالح با یک رهبر ضعیف میتواند برای مبارزه آمریکا با تروریسم یک مشکل واقعی به وجود آورد. وی افزود: «من فکر میکنم این یک نگرانی واقعی است، زیرا اصلیترین و البته تهاجمیترین شاخه القاعده در شبه جزیره قرار دارد که در خارج از یمن دست به عملیات میزند.»
این سخنان رابرت گیتس 20 روز قبل در کش و قوس اعتراضات یمنیها علیه علی عبدالله صالح ابراز شد، ولی حالا به نظر میرسد آمریکاییها آرام آرام در حال تغییر استراتژی در یمن هستند. بعد از دو ماه رویارویی علی عبدالله صالح با مخالفان موج اعتراضات در یمن نه تنها کمتر نشده بلکه روز به روز افزایش پیدا میکند. در کنار این وضعیت بنبست در یمن که بحران اقتصادی ـ اجتماعی این کشور نیز به آن گره خورده، بیم از فروپاشی ساختار دولت یمن، آمریکاییها را بیش از هر زمان دیگری دچار نگرانی کرده است. جان الیس طی مقالهای در بیزینس اینسایدر نسبت به فروپاشی کامل ساختار دولت در یمن هشدار داده و مینویسد: «امروز یمن چند ماه و شاید هم چند هفته تا فروپاشی فاصله دارد. اتفاق بعدی را هر کسی میتواند پیشبینی کند. یمن کشوری است که کاملاً با بایدها و نبایدها آغشته است. نه طبقه متوسطی وجود دارد و نه صنعتی، اقتصاد واقعی هم وجود ندارد. یک دولت فروپاشیده است که حاکم آن یک رهبر شکست خورده است که با زهر القاعده شبه جزیره گزیده شده است.»
فروپاشی ساختار دولت در یمن بیش از هر کابوس دیگری، کابوس القاعده را پیش چشمان آمریکاییها زنده میکند و احتمالاً به همین خاطر است که کاخ سفید بعد از دو ما حمایت بیچون و چرا از رژیم علی عبدالله صالح، انتقال قدرت هدایت شده از او به مخالفان را در دستور کار خود قرار داده است.
در حالی که کمتر از 20 روز از سخنان گیتس درباره نظر القاعده در یمن بعد زا علی عبدالله صالح میگذرد، حالا آمریکاییها از لزوم کنارهگیری علی عبدالله صالح سخن میگویند و شورای همکاری خلیجفارس را برای طی این روند میانجی کردهاند. جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید اواخر هفته قبل استفاده حکومت یمن از خشونت برای سرکوب مخالفان را در شهرهای صنعا، تعز و حدیثه محکوم کرد و گفت: «موضع ما درباره همکاری با حکومت یمن علیه تروریسم این است که این همکاری نباید بر یک فرد متمرکز باشد و در آینده نیز نباید چنین باشد.»
به نظر میرسد دولت آمریکا بعد از دو ماه مقاومت در مقابل واقعیتهای خیابانی در یمن، در حال عبور از علی عبدالله صالح مرد شماره 3 غرب در مبارزه با تروریسم است.