تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۳۳۵۹۸

ضربه استراتژیک


حسام‌الدین برومند
1-نقطه عزیمت بحث در یادداشت پیش روی به فتنه سال 88 برمی گردد. به نظر می رسد اکنون پس از گذشت 30ماه از این فتنه هنوز گذر زمان لازم است تا تمامی ابعاد و لایه های پیچیده و تودرتوی این پروژه شکست خورده آمریکایی-صهیونیستی روشن شود.
اما آنچه که محرز است و امروز بدون کمترین تردید می توان درباره آن از فتنه 88 سخن گفت؛ اقتدار نرم جمهوری اسلامی در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری است که به قوت، قدرت نرم آمریکا را شکست داد.
مدیریت بیرونی فتنه به رهبری آمریکا طراحی دقیقی را در نتیجه سال ها برنامه ریزی به صحنه آورده بود تا در این بزنگاه حساس و سرنوشت ساز با الگوی نرم و میل به تغییر یا تضعیف ساختار قدرت در ایران یک براندازی تمام عیار را عملیاتی نماید که البته طرفی نبستند و ناکام ماندند.
این ناکامی بزرگ هنگامی بهتر دیده شد که اوباما، شیمون پرز و نتانیاهو آشکارا و بی پرده از فتنه حمایت کردند و فتنه گران را سرمایه استراتژیک خود دانستند.
بعدها اعترافات بسیاری از فتنه گران در دادگاه پیرامون موضوع فتنه و طرح ریزی ها و برنامه ریزی هایی که یک سر آن بیرون از مرزها بود به وضوح نشان داد که در این کارزار، قدرت نرم آمریکایی ها حریف اقتدار نرم ایران نشده است چرا که دقیقا در شرایط و وضعیتی که باور و اعتماد آحاد ملت نسبت به نظام نشانه گیری شده بود عامل بی بدیلی که بساط این فتنه را بصورت کامل جمع کرد بصیرت توده های ملت بود که در آتشفشان 9دی عیان و نمایان گشت. اینجاست که کنترل مردمی فتنه 88، اقتدار نرم جمهوری اسلامی ایران را که از باورهای عمیق دینی ملت ریشه می گرفت، به یک الگو برای دیگر ملت ها تبدیل کرد تا به باور برسند که شکست برنامه ها و سیاست های قدرت های بزرگ شدنی است.
جالب است که در همان اواخر سال 88 در حالی که دشمنان نشان دار جمهوری اسلامی تمامی گزینه های نرم خود را به کار گرفته بودند تا تضعیف الگوی ایران را رقم بزنند ایران در عملیاتی اطلاعاتی ضرب شست سنگینی را به آمریکایی ها نشان داد و عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی جندالشیطان را پس از رهگیری او در پایگاه های آمریکایی در منطقه، بر فراز آسمان شکار کرد.
2-پس از ناکامی آمریکایی ها در فتنه88 و اجرایی کردن پروژه براندازی در ایران اسلامی مقامات و کارشناسان استراتژیک آمریکا چند کلید واژه و عبارت را کماکان پیگیری می کنند؛ «ضربه استراتژیک»، «تغییر رژیم از طریق استراتژی های ترکیبی» و... و به عنوان یک مصداق می توان به قطعنامه تحریمی 1929 در ژوئن 2010 و در آستانه سالگرد فتنه 88 اشاره کرد که در این راستا قابل ارزیابی است.
بنابراین ناگفته پیداست که تمامی گزینه های موجود برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران را بطور توأمان در دستور کار دارند و حتی اواخر سال گذشته جرج سوروس که از وی به عنوان مغز متفکر انقلاب های رنگی یاد می شود و از قضا در فتنه 88 نیز رد پای او در اقدامات فتنه گران و شهرآشوبان برملا شده بود در مقام توجیه شکست فتنه 88 به میدان آمد و در گفت وگو با سی ان ان درباره ایران به شرط بندی متوسل شد و مدعی شد: «ایران تا یک سال آینده سقوط خواهد کرد»! طرفه آنکه این ادعا بصورت کاملا معکوس به اثبات رسیده و کافی است تا تحولات یک سال گذشته را مرور کرد تا مشخص شود که آمریکایی ها در به کارگیری قدرت نیمه سخت و به صحنه آوردن انواع تحریم های یکجانبه و اعمال فشارها از طریق صدور قطعنامه های مختلف بر ضد ایران نیز راه به جایی نبردند.
اوج این فشارها به چند هفته گذشته برمی گردد و آمریکایی ها به آب و آتش زدند تا به گمان خودشان ایران را در انزوا قرار دهند و از همین روی ابتدا شورای حکام قطعنامه هسته ای علیه ایران صادر کرد، بعد به بهانه ادعای واهی طرح کذایی ترور سفیر عربستان در خاک واشنگتن قطعنامه ای در مجمع عمومی سازمان ملل بر ضد کشورمان صادر شد و در همین راستا، پرونده جعلی حقوق بشری را علیه ایران گشوده و باز یک قطعنامه به اصطلاح حقوق بشری علیه ایران در مجمع عمومی سازمان ملل با کارگردانی شیطنت آمیز آمریکا صادر شد.
خب، سؤالی که به میان می آید این است که برآیند و خروجی این تحریم ها و فشارها بر روی ایران چه نتیجه ای داشته است؟ آیا قدرت نیمه سخت آمریکا توانسته است بر اقتدار نیمه سخت جمهوری اسلامی ایران غلبه کند؟
آنچه که بصورت موجز و البته کاربردی در پاسخ به سؤالاتی از این دست باید گفت آدرس هایی است که بدون هرگونه کلی گویی و صغری و کبری چیدن ها ما را به مقصد جواب می رساند.
علی رغم تحریم ها و فشارها بر ضد ایران در صحنه تحولات منطقه ای نقش و جایگاه جمهوری اسلامی بسیار پررنگ و برجسته بوده است. اکنون در آستانه یکسالگی تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هستیم آنچه که آمریکایی ها و بطور کلی نظام سلطه را به شدت عصبانی و مستأصل کرده است الگوگیری ملت های منطقه از انقلاب اسلامی ایران است. بارها و به کرات مقامات صهیونیستی از آغاز تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی احساس خطر کرده اند تا جایی که در بحبوحه این تحولات و تأثیرپذیری انقلابیون منطقه از الگوی ایران اسلامی آویگدور لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در گفت وگو با رادیو اسرائیل به زبان می آورد که بزرگ ترین مشکل این رژیم در سطح سیاست خارجی موضوع «ایران» است.
از سوی دیگر؛ اسفند ماه سال گذشته یعنی در تلاقی به کارگیری قدرت نیمه سخت دشمنان بر ضد ایران و شرایط حساس منطقه ای، جمهوری اسلامی اقتدار نظامی و توانمندی دریایی خود در حوزه دفاعی را به نمایش گذاشت. عبور 2 ناو ایرانی الوند و خارک از کانال سوئز و ورود به دریای مدیترانه در بیخ گوش صهیونیست ها آنهم پس از سقوط دولت حسنی مبارک مصداق روشنی بود تا اقتدار نیمه سخت ایران در برابر قدرت نیمه سخت غربی ها و صهیونیست ها به اثبات برسد. نکته ای که در همین جا باید بدان اشاره کرد این است که تأکید بر «انزوا»ی ایران اکنون به گونه ای است که لئون پانه تا وزیر جنگ آمریکا هفته پیش -2 دسامبر- با رد حمله احتمالی نظامی به ایران اعتراف کرد که این اسرائیل است که منزوی شده و از رژیم صهیونیستی خواست برای جلوگیری از انزوای بیشتر در خاورمیانه تلاش کند.
3- طی روزهای اخیر، خبر شکار هواپیمای فوق مدرن جاسوسی آمریکا در کمینگاه الکترونیکی نیروهای مسلح کشورمان بار دیگر اقتدار ایران اسلامی را در برابر قدرت تکنولوژیکی قدرت های بزرگ و در پهنه جنگ الکترونیک به اثبات رساند.
در پی این پرونده بزرگ، باراک اوباما پنج شنبه گذشته در جمع خبرنگاران حاضر می شود و بدون اشاره به این شکست بزرگ آمریکایی ها بار دیگر این ترفند تکراری و نخ نما را به میان می آورد که؛ «همه گزینه ها در قبال ایران بر روی میز قرار دارد»!
البته این به اصطلاح تهدید اوباما بار دیگر نشان می دهد که آمریکایی ها ظرف 3 سال گذشته تنها حرف زده اند و گاه این حرافی را به بلوف رسانده اند ولی ایران به شهادت رویدادها و رخدادها در صحنه عمل اقتدارش را در ابعاد چندجانبه به اثبات رسانده است.
اقتدار چندجانبه ایران از آن جهت قابل توجه است که فراتر از قدرت های علمی، تکنولوژیک، اطلاعاتی و نظامی است.
به عبارت روشن تر؛ منظور از اقتدار ایران در زوایای نرم، نیمه سخت و سخت بسنده کردن به قدرت های تکنولوژیک، علمی، اطلاعاتی و نظامی نیست بلکه اقتدار آن قدرت ویژه ای است که جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر آن توانسته است قدرت علمی، اطلاعاتی، تکنولوژیک و حتی نظامی کشور پرمدعایی که خود را ابرقدرت و کدخدای دنیا می داند به چالش بکشاند و دقیقاً همین اقتدار ایران اسلامی است که آن را به یک الگوی موفق و قابل پیروی تبدیل کرده است و امروز دوست و دشمن اذعان می کنند بیداری ملت ها برگرفته از اقتدار انقلاب اسلامی ایران است.
اکنون آنچه به روشنی و به وضوح قابل رؤیت است اینکه به رغم ادعاها و هیاهوها و بلوف ها و همچنین تهدیدها، فشارها و تحریم های آمریکایی ها و دو، سه کشور دنباله روی آن علیه جمهوری اسلامی ایران، «ضربه استراتژیک»، اقتدار ایران در ابعاد نرم، نیمه سخت و سخت است که قدرت ادعایی آمریکا را در همین ابعاد و زوایا به مرحله چالش و حتی شکست رسانیده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات